افق روشن
www.ofros.com

سرنوشت بیمه بیکاری در سوئد

کمیته هماهنگی                                                                                        یکشنبه ١۵ آذر ۱٣٨٨

کارگران سوئد تا دهه ٧٠ قرن پیش از بالاترین میزان بیمه بیکاری برخوردار بودند و در قیاس با بسیاری از جوامع حتی کشورهای اروپای غربی وضع بهتری داشتند. در آن هنگام هر کارگری در صورت از دست دادن کار در تمامی دوران بیکاری کل حقوق زمان اشتغال خود را دریافت می کرد. بیمه بیکاری به میزان ١٠٠ درصد دستاوردی بود که طبقه کارگر سوئد همراه با برخی دستاوردهای دیگر در پرتو مبارزات توفانی ضدسرمایه داری کارگران اروپا در دهه های پیش، در پرتو قیام کموناردها، وقوع انقلاب کارگری اکتبر و سایر خیزش های عظیم جنبش کارگری قاره، آن را بر نظام بردگی مزدی تحمیل کرده بود. در دهه ٨٠ ، با گسترش موج بحران در دنیای سرمایه داری، با سرکشی بیش از پیش تناقضات ذاتی سرمایه جهانی، با رشد سرطانی متوسط ترکیب ارگانیک در سطح سرمایه بین المللی ( بالا رفتن نسبت سرمایه ثابت به سرمایه متغیر) با تشدید فروماندگی سرمایه زیر فشار کاهش نرخ سودها و بالاخره و به عنوان حاصل همه این ها با اوج گیری نیاز سرمایه به افزایش نرخ اضافه ارزش ها، آری با وقوع همه این رویدادها، دولت سرمایه داری سوئد موج نیرومندی از تعرض علیه همه دستاوردهای جنبش کارگری را آغاز کرد. دولت های سرمایه اعم از چپ و سوسیال دموکرات یا لیبرال و محافظه کار و نئولیبرال هر کدام بدتر از دیگری بر فشار این تعرضات افزودند. اتحادیه کارگری سوئد و کل رفرمیسم راست سندیکالیستی نیز گام به گام وظیفه سلاح کارساز سرمایه داران برای سازماندهی و اجرای این تعرضات را به دوش گرفت. بیمه بیکاری در همین راستا، زیر فشار همین تعرضات از ناحیه همه بخش های سرمایه و رفرمیسم درون جنبش کارگری، در دهه ٨٠ تا سطح ٩٠ درصد کاهش یافت.
تاریخ به جلو شتافت. تناقضات ذاتی سرمایه و بحران زائی اندرونی و اجتناب ناپذیر آن تشدید و بازهم تشدید شد. رفرمیسم اتحادیه ای برای ایفای نقش خود در هیأت سلاح سرمایه بیش از پیش معرکه گیر میدان ها شد و علیه کارگران با سرمایه داران و دولت ها همدستی کرد. تمامی سرمایه داران و دولت آن ها و اتحادیه سراسری کارگران سوئد برای برنامه ریزی تعرضات گسترده تر و سهمگین تر علیه سطح دستمزدها و علیه همه امکانات معیشتی و رفاهی کارگران به تقلا افتادند. توفان تهاجم و تعرض به راه افتاد، همه چیز در کام گردباد سوداندوزی سرمایه غرق شد. بیمه بیکاری از ٩٠% به ٨۵% و بسیار زود به ٧۵% سقوط کرد.
مشکل ولی به اینجا محدود نماند. موج هجوم سرمایه حتی در همین زمینه معین، درمورد بیمه بیکاری، بی محابا و بدون تصادم با هیچ مقاومت بنیادی ضدسرمایه داری توده های کارگر به پیش تاخت. قبلاً دوره های پرداخت غرامت بیکاری ٣٠٠ روز بود و این دوره به گونه ای بسیار ساده با مشارکت بیکاران در برخی دوره های چند ماهه آموزشی برای چندین بار قابل تکرار بود. سرمایه این بخش از قرار و قراردادهای مربوط به بیمه بیکاری را نیز تغییر داد. سرمایه داران و دولت ها و اتحادیه کارگری پا در رکاب آنان شمار دوره های قابل تکرار بیمه بیکاری را به دو بار کاهش دادند. این موج تعرض نیز در هیچ کجا با هیچ مقاومت ضدسرمایه داری کارگران مواجه نشد. نظام سرمایه داری و دولتمردانش با چشمان باز و سر هشیار خوب دریافتند که مسیر تهاجم بسیار هموار است و می توان تا دوردست ها پیش رفت و به همه ویرانی ها دست یازید. آنان چنین کردند و ٣ سال پیش در مجلس قانونگزاری سرمایه تصویب کردند که هر کارگر به محض بیکاری فقط ٢٠٠ روز ٨٠% حقوق روزهای اشتغال را دریافت خواهد کرد، در روزهای بعد فقط ٧٠ % و ٦۵% خواهد گرفت و در پایان ٣٠٠ روز هیچ دیناری بیمه بیکاری دریافت نخواهد کرد. اینک سال چهارم اجرای این قانون کارگرکش سرمایه آغاز شده است. بر اساس آمارهای رسمی دولتی بیش از نصف کارگران بیکار از دایره شمول بیمه بیکاری به طور کامل طرد و اخراج شده اند. این آمار در شرایطی اعلام می شود که شمار بیکاران سوئد از مرز نیم میلیون نفر تجاوز کرده است و فقط در طول یک سال اخیر ١١۵٠٠٠ نفر افزایش یافته است. انتشار این آمار در همان حال همزمان است با درج گزارش منابع رسمی سرمایه در همه رسانه های خبری سوئد دایر بر این که در طول سال های آینده بحران سرمایه مهار خواهد شد!! اما بیکاری توده های کارگر نه فقط کاهش نمی یابد بلکه همچنان با شتاب و وسعت سابق دچار افزایش خواهد بود. آش آن قدر شور شده که خان هم حس کرده است. رئیس سابق واحد بازرسی اداره بیمه گفته است که در حال حاضر نمی توان گفت که در کشور سوئد چیزی به نام بیمه بیکاری وجود دارد. او توضیح می دهد که شمار کارگران مشمول دریافت غرامت ایام بیکاری در سال ٢٠٠۴ حدود ٧۴ درصد کل بیکاران بوده است اما این رقم در سال ٢٠٠٨ به ۵١ درصد و در طول سال جاری به ۴٦ درصد کاهش یافته است. این ها واقعیات تلخی است که در طول این چند سال فقط در مورد سرنوشت بیمه بیکاری کارگران در جامعه سوئد رخ داده است. این شکل تعرضات سرمایه، مزدوری جنبش اتحادیه ای در خلع سلاح توده های کارگر و بالاخره عقب نشینی های دردناک جنبش کارگری در مقابل نظام بردگی مزدی حوادثی هستند که در همه قلمروهای حیات اجتماعی طبقه کارگر به وقوع پیوسته است. هر لحظه وقوع این رویدادهای کارگرکش در عین حال ناقوس بروز سونامی های سهمگین تری است که از زهدان حیات سرمایه مدام فوران می کند و بر زندگی توده های کارگر دنیا سرریز می شود. قرنی است که کارگران آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در حوزه پیکار خود علیه نظام سرمایه داری برای تحمیل مطالباتی از نوع بیمه بیکاری بر صاحبان سرمایه و دولت ها پای می فشارند و سرمایه داری نه فقط در هیچ کجا به این مطالبات تن نداده بلکه در اروپا و آمریکا نیز تمامی دستاوردهای روزگاران گذشته جنبش کارگری را به آتش کشیده است. یکی از درس های مهم این رویدادها برای کارگران ایران درک هر چه عمیق تر ماهیت رفرمیسم متعفن اتحادیه ای است. اتحادیه ها و جنبش سندیکایی در قلب اروپا نقش سلاح کشنده سرمایه را علیه کارگران ایفا کرده اند و می کنند. تمامی تعرضات جنایتکارانه سرمایه علیه طبقه کارگر با همدستی و نوکری مستقیم و سازمان یافته آنان صورت گرفته و می گیرد. جنبش سندیکایی چنین است و کارگران ایران باید بدانند که نسخه نویسان این جنبش نه دلسوزان آن ها بلکه هموارسازان راه تعرض بیش از پیش سرمایه علیه آنان هستند.

منبع: روزنامۀ اینترنتی اتحادیۀ سراسری کارگران سوئد( LO) - دسامبر ٢٠٠٩

کمیتۀ هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری

www.hamaahangi.com
khbitkzs@gmail.com