هر اسمی، هر رسمی، هر نهادی، هر قانون و قراردادی، هر سازمان و تشکیلاتی، هر تحلیل و هر توضیحی و هر نکته و کلامی در نظام سرمایه داری بیان وارونه و تحریف آمیز موضوع واقعی خویش است. این ذات سرمایه است که به صورت اجتناب ناپذیری باید همه مفاهیم اجتماعی زندگی انسان را خلاف آنچه هست و در رویه کاملاً معکوس آن در ذهن و شعور انسان ها القا کند. در واژه نامه این نظام، استثمار کارگر و تاراج ٩٠ درصد یا بیشتر کار او به نفع سرمایه « کارآفرینی سخاوتمندانه سرمایه دار برای کارگر» معنا می شود. بهای بازتولید نیروی کار کارگر را بهای کار او می نامند. مصوبات سرمایه داران و دولتمردان سرمایه داری برای دفاع از نظام بردگی مزدی و قربانی ساختن توده های کارگر در آستان بقای این نظام را منشور زندگی شهروندان و نظم اجتماعی نام می گذارند. ماشین سرکوب و قهر سرمایه را دستگاه مجری قانون و نظم نامگذاری می کنند و برای هر نهاد و هر دستگاه زورگویی و هر جنایت دیگر نام وارونه نمای دیگری تعیین می كنند. « فائو» ( سازمان خواروبار جهانی) نیز از جمله همین نام ها است . اسمی برای یکی از مؤسسات « سازمان ملل متحد» که ٦۴ سال پیش از این در سال ١٩۴۵ در شهر « کبک » در کشور کانادا تأسیس شد و نقش خود را مبارزه با گرسنگی و تلاش برای از بین بردن این فاجعه عظیم بشری تعریف كرد. فائو زیر این نام تشکیل شد تا پرده بسیار ضخیمی باشد بر واقعیت گرسنگی در جهان. تا وانمود کند که گویا جهان بردگی مزدی هم می تواند جهان انسان های سیر و فارغ از گرسنگی باشد. تا ریشه واقعی گرسنگی میلیاردها انسان را از انظار مردم دنیا مخفی كند. تا نظام سرمایه داری و زیربنای هستی این نظام یعنی خرید و فروش نیروی كار و رابطه تولید ارزش اضافی را از هر نوع اتهام واقعی گرسنه سازی میلیاردها انسان تبرئه کند و لباس برائت پوشاند. تا این توهم را در ذهن توده های کارگر جهان بكارد که معضل گرسنگی نه در هستی سرمایه داری بلکه در برخی مسائل دیگر قرار دارد که توسط سرمایه و دولت های سرمایه داری به سادگی قابل حل و فصل هستند. تا این دروغ عظیم تاریخ را به کارگران و انسان های گرسنه دنیا بقبولاند که گویا با برخی دستکاری ها و اصلاحات می توان یک جهان سرمایه داری بدون هیچ گرسنگی برپاداشت. تا میلیاردها کارگر را به جای پیکار علیه سرمایه و علیه بنیاد واقعی گرسنگی ها به سوی دستکاری بی فرجام نظام بانی و باعث و منشأ دنیای گرسنگی ها سمت دهد. فائو به وجود آمد تا القا کند که گویا سرمایه داران و دولتمردان نظام سرمایه داری هم واقعاً در تدارک کاهش گرسنگان و مبارزه با گرسنگی و محدود ساختن زمینه های تولید فقر هستند. گویا فکر و فرهنگ و سیاست و عقلانیت سرمایه هم می تواند در مقابل بی غذایی ساکنان زمین حساسیتی داشته باشد. گویا مالکان جهنم سرمایه داری هم می توانند در کنار آتش زدن جهان برای اضافه ارزش های انبوه تر در تدارک سیر ساختن شکم این یا آن انسان گرسنه باشند. فائو برای همه این دروغ پردازی ها و ایفای این نقش ها به وجود آمد، درست به همان شکل که نهاد عظیم تر مادر یعنی « سازمان ملل» نیز دقیقاً در همین راستا، با همین اهداف و با میدان بسیار وسیع تری از عوام فریبی و وارونه پردازی به وجود آمده بود.
گزارش شصت و چهارمین سال تأسیس فائو از پاره ای جهات قابل توجه و خواندنی است. در این گزارش آمده است که هم اکنون بیش از یک میلیارد انسان گرسنه در جهان وجود دارد، انسان هایی که شب ها بدون غذا و با شکم گرسنه سر بر بالین می گذارند. این آدم ها هیچ بالینی هم ندارند. کسی که قادر به تأمین غذا برای سیر کردن شکم خود نیست مسلما هیچ سرپناهی هم ندارد. هیچ وسائل خوابی هم ندارد. پوشاکی هم ندارد و برای حفظ جان خویش از سرما و گرما هم دستش به هیچ کجا بند نیست. فائو می گوید که در گذشته های دور وضع از این بهتر بوده و از دهه های هفتاد به این سو یعنی از همان دهه های نخست تأسیس فائو به این سو مدام بر شمار گرسنگان افزوده شده و این رقم اکنون به بالاترین میزان خود در طول ۵٠ سال اخیر رسیده است. گزارش فائو سؤالات بسیار زیادی را در در ذهن هر انسان جدی پدید می آورد، مشروط به آن که این انسان در زمره سرمایه داران نباشد. اولین سؤال ما و هر کارگر آگاه دنیا از سردمداران و رؤسای فائو این است که ملاک گرسنگی و گرسنه بودن یک انسان چیست و رقم یک میلیارد را از کجا آورده اند؟! گزارشات دیگر سازمان ملل که فائو بخشی از آن است به صراحت حاکی است که حدود 3 میلیارد سکنه کره زمین درآمد روزانه ای کمتر از ٢ دلار آمریکا دارند. کدام آدم در کدام نقطه این کره خاکی قادر است با ٢ دلار کل هزینه روزانه خورد و خوراک و مسکن و پوشاک و ایاب و ذهاب و دکتر و دارو و درمان و آموزش و نیازهای اولیه دیگر خود را تأمین کند؟! ما در روزگاری و در برهه ای از تاریخ حیات سراسر جنایت و توحش سرمایه داری به سر می بریم که بند بند کره زمین در بازار سراسری سرمایه به هم قفل شده است. کارگر ایرانی با این که دستمزدش به ١٠% کارگر نروژی نمی رسد اما بهای نیازهای اولیه معیشتی و اجاره بهای مسکن او به اندازه همان کارگر شمال اروپا است و هزینه های دکتر و درمان و آموزش او نیز به مراتب و به صورت بسیار چشمگیری افزون تر است. این مسأله با مختصری کم و زیاد در سراسر دنیای سرمایه داری صدق می کند. ٢ دلار در هیچ روستای پشت هیچ کوهی در هیچ برهوتی و هیچ کجای هیچ کویر لوتی از جهنم سرمایه داری برای معاش روزانه یک نفر کفاف نمی دهد و این در شرایطی است که ٣ میلیارد سکنه کره ارض درآمدی کمتر از این رقم دارند. به این ترتیب، اگر گرسنه را كسی حساب كنیم كه قادر به تامین نیازهای روزانه خود نیست طبق آمار خود سازمان ملل شمار گرسنگان جهان نه یك میلیارد بلكه حداقل ٣ میلیارد نفر است. با این توضیح روشن می شود كه اساس تعریف فائو از گرسنگی و بدین سان آمار این نهاد از شمار گرسنگان جهان با دنیایی وارونه سازی و مسخ و تحریف آمیخته است و همین موضوع خود از جمله رسالت های بسیار مهم و حساب شده سازمان خواربار جهانی است. فائو مصر است تا جمعیت گرسنگان را که در عالم واقع و با یک تعریف دقیق انسانی از پدیده گرسنگی بیش از 3 میلیارد سکنه زمین را در بر می گیرد به یک میلیارد کاهش دهد، 3 میلیارد گرسنه را سیر معرفی کند و جهان آکنده از گرسنگی و فقر سرمایه داری را تا آخرین مرزهای ممکن توهم آفرینی و تا هر کجا که قدرت فریب و وارونه نمایی و دروغ کارساز است از زشتی، پلشتی، فساد و تباهی پیراسته بنمایاند.
دومین پرسش مهم از فائو این است که در طول این 64 سال چه کرده است؟! کارنامه مبارزه اش با گرسنگی کجاست و از کدام اوراق تشکیل شده است؟! فائو خود با صدای بلند فریاد می زند که سال های عمرش با تشدید مستمر و فزاینده گرسنگی در جهان همراه بوده است. وضعیت موجود جهان را هم این گونه تصویر می کند که نه فقط هیچ چشم اندازی برای کاهش گرسنگی در پیش روی مردم دنیا نیست بلکه باید منتظر سونامی های بسیار عظیم تر بی غذایی و فقر و مرگ ناشی از بی غذایی باشند. فائو همه این فجایع را اعتراف می کند اما فقط به این دلیل دست به چنین اعترافاتی می زند که رسالت خود در منحرف سازی ها، مسخ پردازی ها و وارونه نمایی ها را هر چه مزورانه تر انجام دهد. فائو مدافع سرسخت نظام بردگی مزدی است. هیچ پیوندی میان گرسنگی با موجودیت نظام سرمایه داری نمی بیند و همان گونه که بالاتر گفتیم برای آن به وجود آمده است که چنین پیوندی را از انظار جهانیان مخفی كند. گزارش فائو به همین دلیل و در راستای ایفای همین نقش سراغ موضوعاتی می رود که نه تبیین فاجعه گرسنگی بلکه توهم آفرینی و تحمیق و جهالت پردازی هر چه بیشرمانه تر در باره این معضل است. فائو می گوید عواملی مانند وضع بد کشاورزی در برخی کشورها یا مصرف برخی محصولات زراعی در تولید سوخت های نباتی در جاهای دیگر دلیل اصلی بی غذایی و گرسنه ماندن چندین میلیارد مردم کارگر و نفرین شده جهان موجود است. رؤسای فائو با تمامی توان می کوشند تا همه چیز را بگویند فقط برای آن که یک چیز را نگویند، این را که ریشه گرسنگی در موجودیت سرمایه داری یعنی رابطه خرید و فروش نیروی كار و تولید ارزش اضافی قراردارد. سرمایه است که جهان و انسان و کل هستی را با چشمان سودطلب نگاه می كند. در جایی انباشت می شود که سودآورتر باشد. حوزه ای را انتخاب می کند که نرخ سود عظیم تر به بار آورد. برای دستیابی به سودهای نجومی تر و نرخ سودهای کلان تر شدت استثمار میلیاردها کارگر را هر چه بالاتر می برد. میزان مزدهای واقعی آن ها هر چه بیشتر پایین می آورد. بازتولید نیروی کار آن ها را با دنیای سختی ها و بدبختی های هر چه زیاد تری به هم می آمیزد. میلیاردها کارگر و ٣ میلیارد نفوس کارگری دنیا را در مرداب فقر و گرسنگی و بی غذایی غرق می کند. پول خوراک و پوشاک و دارو و درمان و سرپناه و آموزش و بهداشت آن ها را به سود و به سرمایه عظیم تر و عظیم تر تبدیل می کند. سرمایه است که هر سال میلیون ها تن مواد غذایی را در جلو چشم میلیاردها انسان گرسنه به دریا می ریزد تا از کاهش بهای کالاهای خوراکی جلوگیری كند، تا مانع كاهش سودها شود، تا جان میلیاردها آدم را قربانی سودهای انبوه تر و عظیم تر سازد. سرمایه است که در هر سال بیش از ١۴ هزار میلیارد دلار حاصل کار و استثمار توده های کارگر جهان را صرف جنگ و کشتار و قتل عام بشریت می کند. فوج فوج جمعیت زمین را در شعله های جنگ خاکستر می کند و همزمان چندین میلیارد کارگر دنیا را زیر فشار تشدید استثمار اسیر گرسنگی و بی مسکنی و بی دارویی می سازد تا از محل استثمار بیشتر آنان هزینه های جنگ را تأمین كند. سرمایه است که به جای تولید انبوه غذا و دارو و نوشت افزار و کتاب در کشت و تولید انبوه مواد مخدر انباشت می شود. به جای مدرسه و بیمارستان قمارخانه بر پا می کند. به جای تولید انبوه مسكن برای انسان های بی سرپناه پادگان نظامی و زندان و مراکز بازجویی و شكنجه و کشتار می سازد. سرمایه است که هر لحظه و هر گام خود را فربه تر، غول پیکرتر و عظیم تر می کند و میلیاردها انسان را گرسنه تر و بیمارتر و رنجورتر و فرسوده تر و مفلوک تر و حقیرتر می سازد.
كارگران علیه سرمایه متشكل شویم!
كمیته هماهنگی برای ایجاد تشكل كارگری
٢٧ مهر ١٣٨٨
www.hamaahangi.com
khbitkzs@gmail.com