افق روشن
www.ofros.com

!سایت کارگری یا تریبون سرمایه داران «زحمتکش و مؤمن و انقلابی»؟


کمیته هماهنگی                                                                                                  پنجشنبه ٩ دیماه ١٣٨٩

درج نوشته محسن مهدیان به نام «از کارگران محبوس شیلی تا کارگران مدفون کرمان» در سایت «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری»، بدون کوچک ترین نقدی از مضمون یکسره سرمایه دارانه آن، هیچ معنایی جز تایید این نوشته از سوی این سایت ندارد. پایین تر به مضمون این نوشته و افشای درج آن در یک سایت کارگری اشاره خواهیم کرد. اما پیش از آن لازم است به خوانندگان یادآوری کنیم که که محسن مهدیان نویسنده مطالب کارگری سایت «الف» است، سایتی که دیدگاه های احمد توکلی و دار و دسته او در درون نظام جمهوری اسلامی را منعکس می کند. احمد توکلی نیز شناخته تر و به ویژه برای کارگران بدنام تر از آن است که به معرفی نیاز داشته باشد. او همان وزیر کار جمهوری اسلامی در کابینه میرحسین موسوی در دهه ١٣٦٠ است که از جمله اقدامات ضدکارگری و ارتجاعی او یکی این بود که در پیش نویسی که برای قانون کار ارائه داد کوشید مفهوم «کارگر» را به مفهوم «کارپذیر» تبدیل کند. توکلی در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی تنها رقیب او بود و بخشی از جناح راست سنتی در مقابل رفسنجانی از او حمایت کرد. او هم اکنون نماینده مجلس سرمایه است و ضمن انتقاد به احمدی نژاد از سرسخت ترین مدافعان جمهوری اسلامی است. محسن مهدیان کسی است که برای سایت احمد توکلی و دار و دسته او مطلب کارگری می نویسد. او همان است که سال پیش به دنبال اعتراضات پس از انتخابات ٢٢ خرداد مطلبی در همین سایت «الف» نوشت تحت عنوان «موج اعتراض یقه آبی ها در راه است؟». ما در همان زمان، طی دو نوشته پیاپی مطلب محسن مهدیان را افشا کردیم و نشان دادیم که این مزدور سرمایه و جناح متبوع او در حاکمیت سرمایه بسیار بیش از آن که از «جنبش سبز» بترسند از جنبش کارگری یا، به تعبیر او، از«جنبش یقه آبی ها» می هراسند. این دو نوشته را (که اولی حاوی مطلب مهدیان نیز هست) برای یادآوری و مطالعه مجدد در اینجا به پیوست می آوریم.
اما در مطلب سایت «الف» به نام «از کارگران محبوس شیلی تا کارگران مدفون کرمان»، که در سایت «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری» نیز آمده است، محسن مهدیان حادثه معدن سن خوزه شیلی را با انفجار اخیر معدن هجدک کرمان و کشتار ۴ تن از معدنچیان مقایسه می کند. او البته موضع یکی از مسئولان وزارت کار جمهوری اسلامی را تایید می کند که گفته بود حادثه معدن سن خوزه شیلی را نباید با واقعه معدن هجدک کرمان مقایسه کرد زیرا در شیلی کارگران «محبوس» شدند حال آن که در کرمان کارگران «مدفون» شدند. اما درعین حال به دولت احمدی نژاد انتقاد می کند که چرا ماشین خاک برداری نفرستاده است تا اجساد معدنچیان را از زیر آوار معدن بیرون بکشد. این تمام انتقاد محسن مهدیان به دولت جمهوری اسلامی در مورد حادثه معدن هجدک است. البته او برای کارگران اشک تمساح نیز می ریزد و می گوید آنچه در این معدن مدفون شد «انسانیت و ارزش جان آدمی»!! بود. او همچنین می نویسد : «ماجرای شیلی - کرمان هر دو بر یک پاشنه می چرخد. سود بیشتر با کم کردن هزینه ها. مرگ کارگر بی ارتباط با سود نیست.» اما بلافاصله یادش می آید که نباید از خط قرمز عبور کند و، از همین رو، اضافه می کند که «این حرف به معنای زیر سئوال بردن کسی نیست. قرار نیست خدای نکرده قشر زحمتکش و مؤمن و انقلابی در بخشی از بدنه جریان سرمایه دار کشور مورد اتهام قرار گیرند. صحبت بر سر نظام است.» (تاکید از ماست). بدین سان، مهدیان نشان می دهد که منظورش از دل سوزاندن برای «انسانیت و ارزش جان آدمی» و انتقاد به «سود بیشتر با کم کردن هزینه ها» چیزی جز دفاع از نظام جمهوری اسلامی به ویژه سرمایه داران «زحمتکش و مؤمن و انقلابی» این نظام نیست. به عبارت دیگر، کاربرد عبارت «انسانیت و ارزش جان آدمی» برای کارگران جان باخته در معدن هجدک کرمان پوشش عوام فریبانه ای است برای دفاع از نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی. محسن مهدیان دلش برای سرمایه و نظام مدافع آن می سوزد نه برای مدفون شدن کارگران.
به این ترتیب، آیا «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری» با درج تاییدآمیز مطلب محسن مهدیان سایت خود را به تریبون سرمایه داران «زحمتکش و مؤمن و انقلابی» تبدیل نکرده است؟ شاید مهدیان در خواب هم نمی دید که روزی یک سایت کارگری این گونه به تبلیغ نظرات سرمایه دارانه او بپردازد. اما رفرمیسم شاخ و دم ندارد. «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری» از جمله مواردی است که نشان می دهد می توان از کارفرما و دولت مستقل بود اما تا مغز استخوان به سرمایه وابسته بود. کارگران حق دارند اگر از این کمیته بپرسند که قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را؟! شعار «کارگران علیه سرمایه متشکل شویم» را باور کنیم یا تبلیغ نظرات سرمایه داران «زحمتکش و مؤمن و انقلابی» را؟!

کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری

٩ دی ١٣٨٩

************

پیوست شماره ١

شبح انقلاب طبقه کارگر علیه نظام سرمایه داری

مقاله پیوست در سایت « الف» وابسته به احمد توكلی از سران نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی و نماینده مجلس سرمایه منتشر شده است. این مقاله، كه امضای « محسن مهدیان» را در پای خود دارد، با اشاره به وخامت اوضاع اقتصادی جمهوری اسلامی و ذكر اخبار و آمار و ارقام مبارزات كارگری در ماه های اخیر هراس نمایندگان سرمایه را از اوج گیری مبارزات كارگران ( كه نویسنده آنان را « یقه آبی ها» می نامد) به خوبی نشان می دهد. نویسنده در پایان مقاله نگرانی خود را از انقلاب طبقه كارگر علیه نظام سرمایه داری این گونه بیان می كند:
« طی چند ماه گذشته تمامی اخبار دال بر شکل گیری گسترده اعتراضات یقه آبی ها دارد. ادامه روند کنونی و بی توجهی به رکود بنگاه های اقتصادی موج اعتراضات آبی را به راه خواهد انداخت.
ناگزیر این موج شباهت هایی هم با موج سبز خواهد داشت. به نظر می رسد این تحرکات از طرح هلندی رسانه‏ای هم خطرناک تر باشد. شاید از نسخه بیلدربرگی براندازی نرم هم جلوتر رود. شاید هم برخی بخواهند آن را پروژه آژاکس 3 بنامند.
تحرکات آبی‏ها بدون شک متعصبانه است. تنها مچ بند سبز نیست که جای خود را به یقه های آبی می دهد. انگیزه اصلی این حرکت خودجوش نگرانی از گرسنگی خانواده و شیر خشک فرزند نوزاد و اجاره مسکن آخر ماه و ادامه تحصیل فرزند و درمان همسر است.
هر نفر که بیکار شود با خود حداقل 4 نفر را به زیر خط فقر می برد. این خانواده بدون شک مستعد فساد می شود. سرکوب جنبش آبی ها و برگزاری دادگاه فیروزه ای، حتی اگر به تواب سازی هم بیانجامد، باز هم مانع فساد و انحرافات اجتماعی نخواهد شد. آنومی و دختران فراری، ایدز و کودکان خیابانی و طلاق و اعتیاد و سرقت و قتل موج قرمزی است که پس از بی توجهی به اعتراضات آبی به سادگی قابل مهار نخواهد بود...
باید از خلسه پراندوه سبز خارج شد و بیشتر نگران خروش آبی‏ها و سیاهی فقر و قرمزی فساد بود.»
متن كامل مقاله را در اینجا منتشر می كنیم، باشد كه كارگران با درك وحشت سرمایه داران و دولت آن ها از مبارزات كارگری، قدرت خود را باور كنند و خواب هراس آلود طبقه سرمایه دار در مورد انقلاب كارگری را به واقعیت تبدیل سازند.

كمیته هماهنگی برای ایجاد تشكل كارگری

١/٦/٨٨

************

موج اعتراض یقه آبی‌ها در راه است؟

وضعیت نگران‌کننده کارخانه‌ها و کارگران؛

سایت الف
روز یک شنبه کارگران نساجی بوکان متوجه شدند که کارفرما بعد از غیبت طولانی در کارخانه حضور یافته است و همراهش چند نفر کارشناس بانک ملی هم آمده اند تا از دستگاه ها و اموال کارخانه جهت توقیف لیست برداری کنند. جمعی از کارگران بعد از شنیدن این خبر سریعاً خود را به کارخانه رساندند و به کارفرما گفتند که اموال کارخانه در توقیف آنهاست و برای لیست برداری و توقیف اموال باید از صف اعتراض آنها بگذرد.
در تهران کارگران کارخانه لاستیک‌سازی دنا با پلاکاردهای «مدیر بی‌لیاقت استعفا استعفا، اخراج 4 نماینده توهین به 2000 پرسنل، ما کارگران لاستیک‌سازی دنا خواستار خلع ید مدیران بی‌کفایت هستیم، هیات مدیره بی‌لیاقت اخراج باید گردد» اقدام به برپایی تجمع اعتراضی کردند. کارگران این کارخانه لاستیک می‌گویند که پس از آن که لیستی از نام همکاران اخراجی خود را مشاهده کردند، با تشکیل شورایی ضمن اخراج مدیران کارخانه، مدیریت آن را برعهده گرفتند.
در پی اخراج کارگران پرریس و پیگیری‏های متعدد آنان دیوان عدالت اداری رای به بازگشت به کار کارگران را صادر نموده اما از آن تاریخ تاکنون کار فرمای شرکت از به اجرا گذاشتن رای دیوان خود دار ی نموده است.
کارگران پرریس از تاریخ مذکور هر روز ساعت 6 صبح تا ساعت 14 بعدازظهر درمحل کار خانه به حالت اعتراض حضور داشتند .
صبح روز یک شنبه هم کارگران کارخانه کشت و صنعت هفت تپه دست به اعتصاب زدند و نسبت به حقوق معوقه خود اعتراض کردند.
رکود اقتصادی در کشور رو به وخامت است. وزیر اقتصاد معتقد است که سیاست های پولی را باید اصلاح کرد. این خبر بعد از قطعی شدن حضور وی در دولت دهم از سوی رسانه ها منتشر شد. اتاق بازرگانی پیش از این نسبت به ادامه بحران هشدار داده بود. فعالان بخش خصوصی از بالارفتن ریسک اقتصادی و امنیت می گویند. به گفته این فعالان، وقایع اخیر باعث عدم اطمینان در اقتصاد شده است. به نظر می رسد این ادعا منطقی باشد .هیچ یک از 33 مهمان خارجی مدعو به یک همایش ریاضی در دانشگاه شریف در این همایش شرکت نکردند. این مدعوین هیچ نوع سرمایه گذاری هم قرار نبود انجام دهند و برای شرکت در این همایش کمی دست زدن و تشویق کفایت می کرد. کارشناسان با بی سابقه خواندن این اتفاق مجلس ختم ندا و دادگاه های تواب سازی را مقصر دانستند.
اما مسئولین فکر می کنند می توان با چرخش متغیر نقدینگی، اقتصاد را متحول کرد. حجم پول از 21500 میلیارد تومان در اسفند 86 به 15700 میلیارد تومان در دی ماه 87 کاهش یافته است. کاهش 27 درصدی حجم نقدینگی در حالی که تورم 25 درصد است یعنی قدرت خرید مردم نسبت به قبل 52 درصد کاهش یافته است. با این حال فعالان بخش خصوصی منتظرند دولت بسته جدید بعد از انتخابات را عرضه کند. افزایش نقدینگی احتمالا تنها راه کار در کوتاه مدت است. با افزایش نقدینگی کنترل و مهار تورم به شیوه قبل از انتخابات دیگر ممکن نخواهد بود.
گزارش های رسمی از افزایش 3 درصد نرخ بیکاری در تهران خبر می دهد. طی یک ماه و نیم گذشته 1646 کارگر به خیل کارگران اخراجی پیوستند.
اخراج 500 کارگر از شرکت روکش چوبی ایران 900 کارگر از کارخانه صنایع مخابراتی از راه دور و 230 کارگر هتل آزادی طی یک ماه و نیم گذشته در رسا نه ها گزارش شده است.
در 500 کارخانه 200 هزار کارگر از 3 تا 50 ماه حقوق دریافت نکرده اند.
این وضعیت البته طبیعی است. ایرالکو مجبور است محصولات خود را حدود 700 تومان زیر بازار در بورس کالا بفروشد که باز هم به دلیل بالاتر بودن قیمت آلمینیوم نسبت به بازار های جهانی خریداران استقبال نمی کنند. این بحران باعث شده تولید ایرالکو 50 درصد کاهش یابد.
شرکت های بزرگ صنعت فولاد بورسی با میانگین بازدهی منفی 44 درصد طی تیر ماه 87 تا پایان تیر ماه 88 دوران رکود را تجربه می کنند .
با واردات بیش از یک میلیون تن شکر در سال گذشته ، 50 درصد واحدهای تولیدی شکر در مدار زیان قرار گرفتند و در باقی کارخانه ها نیز تولید عملا متوقف شده است. چک مبادله شده در نظام بانکی در پایان سال گذشته نسبت به سال پیش از آن 42 درصد کاهش یافت.
این در حالی است که چک های برگشتی 7.8 درصد افزایش پیدا کرد که از بعد جنگ تا به حال بی سابقه بوده است .
گزارش های بورس نیز حاکی از سراشیبی سقوط در 150 شرکت بورسی است. 60 درصد ظرفیت تولید کنندگان لوازم خانگی نیز غیر فعال شده است.
ساخت وساز در تهران حداقل 60 درصد کاهش یافته است.
در حال حاضر 56 هزار میلیارد تومان بدهی بانکی وجود دارد.
تعداد فزاینده بیکاران و نیمه بیکاران به گونه ای محتوم در ورای این رکود و ورشکستگی پیاپی کارخانجات است. کارگران به اقشار زیر طبقه سقوط خواهند کرد. آنان دراستیصال کامل برای بقای خود به اشتغال غیررسمی روی خواهند آورد. از این پس میلیون ها یقه آبی که جامعه علیرغم توانایی که دارند خواهان کارشان نیست، خود را بازنده مناسبات جدید می پندارند.
طی چند ماه گذشته تمامی اخبار دال برشکل گیری گسترده اعتراضات یقه آبی ها دارد. ادامه روند کنونی و بی توجهی به رکود بنگاه های اقتصادی موج اعتراضات آبی را به راه خواهد انداخت.
ناگزیر این موج شباهت هایی هم با موج سبز خواهد داشت. به نظر می رسد این تحرکات از طرح هلندی رسانه‏ای هم خطرناک تر باشد. شاید از نسخه بیلدربرگی براندازی نرم هم جلوتر رود. شاید هم برخی بخواهند آن را پروژه آژاکس 3 بنامند.
تحرکات آبی‏ها بدون شک متعصبانه است. تنها مچ بند سبز نیست که جای خود را به یقه های آبی می دهد. انگیزه اصلی این حرکت خودجوش نگرانی از گرسنگی خانواده و شیر خشک فرزند نوزاد و اجاره مسکن آخر ماه و ادامه تحصیل فرزند و درمان همسر است.
هر نفر که بیکار شود با خود حداقل 4 نفر را به زیر خط فقر می برد. این خانواده بدون شک مستعد فساد می شود. سرکوب جنبش آبی ها و برگزاری دادگاه فیروزه ای ، حتی اگر به تواب سازی هم بیانجامد ، باز هم مانع فساد و انحرافات اجتماعی نخواهد شد. آنومی و دختران فراری، ایدز و کودکان خیابانی و طلاق و اعتیاد و سرقت و قتل موج قرمزی است که پس از بی توجهی به اعتراضات آبی به سادگی قابل مهار نخواهد بود.
البته شاید اگر منافع یقه آبی ها به یقه سفید ها (کارفرمایان و مدیران و سرمایه داران) گره بخورد - که به نظر می رسد در شرایط فعلی گره خورده باشد - بتوان امید داشت که اعتراضات آبی و فیروزه ای موثر باشد.
نباید فراموش کرد که هیچ کس اعتراض یقه سفید ها را مخملی و نرم نمی داند. یقه سفید ها ولی نعمتند.
یک صبح تا ظهر تعطیلی بازار طلا در اعتراض به قانون مالیات بر ارزش افزوده، برای ملغی شدن آن به دست رئیس جمهور کفایت می کند. اعتراض یقه سفید ها همیشه سفید است نه رنگی.
باید از خلسه پراندوه سبز خارج شد و بیشتر نگران خروش آبی‏ها و سیاهی فقر و قرمزی فساد بود.

محسن مهدیان - ۳۱ مرداد ۱۳۸۸

************

پیوست شماره ٢

اوج گیری جنبش کارگری و وحشت طبقه سرمایه دار و دولت آن

در گفتار روز پیشین به نکاتی از نوشته «محسن مهدیان» در سایت الف متعلق به یکی از بخش های جناح راست دولت سرمایه داری اشاره کردیم و یادآور شدیم که سرمایه داران و دولت آن ها چگونه از همین حالا خطر انفجار ضد سرمایه داری جنبش کارگری را احساس کرده اند و با ترس و لرز نشانه های وقوع این انفجار بزرگ را به یکدیگر نشان می دهند. نوشته حاضر دنباله همان بحث است. مقاله مندرج در سایت وابسته به احمد توکلی جمعبست مخاطراتی است که طبقه سرمایه دار و جناح های سیاسی رقیب درون و حاشیه حاکمیت سرمایه در برابر خود می بینند. واقعیت این است که تشدید هر چه عمیق تر مجادلات میان این جناح ها از مشاهده همین مخاطرات و چگونگی ارزیابی و تلاش برای غلبه بر آن ها کاملاً متأثر بوده است. برای ما کارگران بسیار مهم است که این مسائل را هر چه دقیق تر و آگاهانه تر کندوکاو کنیم و شناخت درست طبقاتی آن ها را چراغ راه مبارزه متشکل و کارآمد خود علیه دولت سرمایه و کل نظام بردگی مزدی سازیم.
نویسنده سایت الف از وضعیت اقتصادی کنونی سرمایه داری ایران سخن می گوید. تعطیل 600 کارخانه در سال گذشته، شمار زیاد کارخانه های تعطیل در امسال و خطر گسترش ورشکستگی بنگاه ها و مراکز کار در ماه های آینده را یادآورمی شود. هشدارهای مکرر اقتصاددانان و از جمله هشدار بسیار جدی فعالان بخش خصوصی به دولت پیرامون ریسک جدی و قریب الوقوع از بین رفتن امنیت سودآوری سرمایه ها را بازگو می کند. محسن مهدیان توضیح می دهد که اوضاع چنان بحرانی است و بحران تا آن جا پیش رفته است که 33 سرمایه دار خارجی دعوت شده از سوی دانشگاه صنعتی شریف هیچ رغبتی برای حضور در همایش ریاضی این دانشگاه از خویش نشان نداده اند. او اضافه می کند که حجم نقدینگی ها با سرعت بسیار زیادی بیش از 27% کاهش یافته است، در حالی که نرخ انباشت سرمایه در حوزه های مختلف صنعت و تجارت و سایر بخش ها نیز به شدت افت کرده است. او کاهش سالانه 52 درصدی قدرت خرید در جامعه را مورد تأکید قرارمی دهد. بر هشدار جدی اتاق بازرگانی به وخامت شرایط بازتولید سرمایه ها انگشت می نهد. انفجار موج بیکاری و نرخ جهشی مستمر آن، بازدهی منفی 44 درصدی بورس در صنعت فولاد، زیان دهی 50 درصد واحدهای تولید شکر، توقف تولید در 50 درصد دیگر این قلمرو صنعتی، کاهش 42 درصدی مبادلات بانکی، بی سابقه بودن نکول چک ها و اوراق بانکی زیر فشار وخامت اوضاع اقتصادی، سقوط سریع بهای سهام 150 شرکت بزرگ صنعتی، تعطیل 60 درصد ظرفیت تولید کارخانه های تولید کننده لوازم خانگی، کاهش 60 درصدی انباشت سرمایه در حوزه ساختمان، تراکم بدهی های بانکی به میزان 56 هزار میلیارد تومان، همه و همه را در کنار معضلات دیگر نظام سرمایه داری حاکم فهرست می کند.
نویسنده به همه این نکات نظر می اندازد و سپس انگشت اشاره خود را به سوی جنبش کارگری، به دنیای جنگ و ستیز درون مراکز کار، به خیزش های گسترده کارگران و به آستانه قیام توده های کارگر دراز می کند. از آنچه در لاستیک دنا و نساجی بوکان و کشت و صنعت هفت تپه و ایران خودرو و لاستیک البرز و پرریس و بسیاری جاهای دیگر جهنم سرمایه داری ایران جریان دارد تکه هایی را بازگو می کند. از وضعیت اقتصادی به چشم انداز مبارزات غیرقابل مهار کارگران در آینده گذر می نماید و در همین راستا پرسش هایی جدی را با مخاطبان خود در میان می گذارد. ماحصل کلام او این است که شیرازه اقتصاد سرمایه داری ایران زیر فشار تناقضات سرکش اندرونی خود سخت ترک برداشته است، و طغیان موج بحران سرمایه جهانی و سرریز بسیار پرشتاب آن بر چرخه بازتولید کل سرمایه اجتماعی ایران این شکاف را بیش از حد عمیق کرده است. امواج اعتراضات کارگری که 30 سال تمام است سرکوب شده از درون این شکاف آماده انفجار شده است. جناح راست سرمایه به دولتمردان و نمایندگان و دستگاه های سرکوبش هشدار می دهد که اوضاع بسیار وخیم تر از آن است که برخی ها می پندارند. قیام توده های کارگر در راه است و آنچه این قیام بر سر سرمایه خواهد آورد از نوع مجادلات مخملی و حریرگون مالامال از اخوت اصلاح طلبان حکومتی برای حفظ نظام نیست.
محتوای هشدار مهدیان در سایت الف به دولتمردان جناح مسلط قدرت سیاسی سرمایه اگر چه از سنخ هشدارها و انتقادات اصلاح طلبان به رقبای سیاسی خود نیست اما خمیرمایه های زیادی از همان ها را به همراه دارد. بنیاد کشمکش اصلاح طلبان نیز به طور خاص در دوره کنونی و از ماه های پیش از انتخابات به بعد آن بوده است که باید برای برنامه ریزی نظم تولیدی و سیاسی و مدنی سرمایه چاره اندیشی کرد. آنان نیز بارها بر این نکات پای فشردند که کل نظام در معرض خطر جدی است. گفتند و نوشتند و هشدار دادند که اقتصاد ویران است. موقعیت سرمایه داری ایران در تقسیم کار جهانی سرمایه اصلاً مطلوب نیست. ساختار نظم سیاسی پاسخگوی نیازهای واقعی امنیت سرمایه نیست. روابط بین المللی مشکل زا است و در کار انباشت هر چه سودآورتر سرمایه ها اخلال می کند. مسأله هسته ای در بن بست است. خطر شورش ها، خیزش ها و اعتراضات گسترده کارگران و توده های معترض در راه است. آنان نیز در هشدارهای خود بر این نکته تأکید می کردند که سرکوب با تمامی اهمیت و ضرورت و مبرمیت آن همیشه چاره ساز نیست و باید راه حل های مکمل آن را یافت و به کار گرفت. کل انتقادات اصلاح طلبان چیزی بیش از این نبوده و نیست .
مواضع جناح های مختلف سیاسی طبقه سرمایه دار ایران نشان می دهد که وضعیت موجود به هیچ وجه قابل دوام نیست. این را دیگر فعالان آگاه جنبش ضدسرمایه داری طبقه کارگر نمی گویند. این را مدافعان نظام بردگی مزدی از اقتصاددان و نماینده مجلس و پژوهشگر و روزنامه نگار و اصلاح طلب و محافظه کار و عناصر صدر قدرت سیاسی همه و همه جار می زنند. در باره آن کشمکش و جدال می کنند. بر سر راه های مختلف غلبه بر آن تا سرحد حذف و زندانی کردن و محاکمه و بگیر و ببند هم پیش می روند و از هیچ توطئه ای علیه یکدیگر دریغ نمی کنند.
دیدیم و می بینیم که سرمایه داران و دولتمردان و متفکران اقتصادی و سیاسی و همه عمله و اکره و محافظان نظام بردگی مزدی از خطر فروپاشی این نظام حرف می زنند و همه بر ضرورت چاره گری برای رفع این خط تأکید می کنند. یکی بر تشدید هر چه بیشتر سرکوب اصرار می ورزد، دیگری از ناکافی بودن این راهکار می گوید و بر ضرورت اصلاحات در ساختار نظم سیاسی، تغییر شکل مالکیت سرمایه ها، بهبود روابط با سایر بخش های دنیای سرمایه داری و وضعیت بهتر مکان سرمایه داری ایران در سرمایه جهانی انگشت می گذارد. یکی راه های جدید برای تشدید هر چه بیشتر استثمار کارگران را توصیه می کند، دیگری کسر و کمبودهای این راه ها را هشدار می دهد. همه برای دفاع از سلطه مناسبات کار مزدی و یافتن ساز و کارهای مناسب تر تضمین بقای آن تلاش می کنند و همه تنها راه موفقیت را سلاخی هر چه وحشیانه تر آخرین بازمانده های معیشتی و نان بخور و نمیر فرزندان ما کارگران می دانند. سرمایه داران و دولت آن ها 30 سال است - اگر از رژیم پیشین هیچ نگوییم - که بی وقفه این کار را انجام داده اند. میلیون ها نفر از همزنجیران ما را در گرداب هائل بیکاری و گرسنگی و فقر و فلاکت غرق کرده اند. میلیون ها کودک طبقه ما را در حاشیه خیابان ها کارتون خواب ساخته اند. تن فروشی را به تنها راه امرار معاش بخشی از زنان طبقه ما تبدیل کرده اند. ما را از ابتدایی ترین امکانات دارو و درمان و آموزش به کلی محروم کرده اند. در یک کلام، زندگی همه ما را در کوره سودسازی سرمایه به طور کامل ذوب نموده اند. آنان همه این کارها را انجام داده اند و تازه امروز به دنبال تمامی این جنایت ها از خطر فروپاشی نظام سرمایه داری سخن می گویند و برای نجات سرمایه در تدارک جنایت های دیگری علیه ما هستند.
پرسش این است که چه باید بکنیم؟ آیا قرار است باز هم در زیر آوار عظیم تعرضات و تشدید استثمارها و کشت و کشتار های سرمایه کمر خم کنیم؟ چنین چیزی امکان پذیر نیست. کمری برای خم شدن باقی نمانده است. آیا بناست منتظر بمانیم تا قتل عام کنندگان ما به رحم آیند و مثلاً دار و دسته مسلط احمدی نژاد چند تومانی به دستمزدهای ما اضافه کنند یا چند نفری از همزنجیران بیکار ما را مشغول کار سازند؟ سرمایه داران و دولت در همه سال های رونق سرمایه، در دوره های حاکمیت نرخ سودهای طلایی و خروش سیلاب های عظیم اضافه ارزش ها، لحظه به لحظه دستمزدهای واقعی ما را کاهش داده و بر شمار بیکاران طبقه ما افزوده اند. آیا حد اعلای سفاهت نیست که چشم انتظار اعجاز صاحبان سرمایه و دولتمردان برای بهبود زندگی خویش در چنین شرایط هولناک بحرانی باشیم؟! آیا بناست به دنبال «موج سبز امید» راه افتیم و برای درمان دردهای خود به وعده و وعیدهای سرمایه داران اصلاح طلب دل ببندیم؟ برای درک احمقانه بودن این کار هیچ دانش خاصی لازم نیست. کافی است فقط به یاد آوریم که در طول 8 سال زمامداری اصلاح طلبان هیچ روزی نبوده است که روزگار توده های طبقه ما بسیار بدتر و دردناک تر از روز قبل نبوده باشد. اصلاح طلبان در شرایطی که بحران سرمایه داری تا این حد بر شیرازه حیات نظام زلزله نینداخته بود، میلیون ها نفر از همزنجیران ما را با تیغ تیز مصوبات قانونی اخراج کارگاه های زیر 5 نفر و سپس 10 نفر حتی از شمول همین قانون کار ضدکارگری خارج کردند. حال در شرایط موجود و در روزهایی که سفینه حیات سرمایه می رود که در کام توفان سهمگین بحران غرق شود چگونه می خواهند کاری به نفع ما انجام دهند؟ واقعیت این است که هر نوع و هر میزان توهم به این یا آن جناح طبقه سرمایه دار و دولت آن ها جز تقلا برای محکم کردن هر چه بیشتر زنجیر گرسنگی و فقر و فلاکت و سیه روزی بر دست و پای خود هیچ چیز دیگر نیست.

پس چه باید کرد؟
پاسخ ما به سؤال بالا این است : دنیا به آخر نرسیده است. همه چیز وجود دارد. تمامی امکانات لازم برای یک زندگی انسانی مالامال از رفاه، سلامتی، عالی ترین نوع خورد و خوراک و پوشاک، مدرن ترین و مجهزترین اماکن مسکونی، بالاترین سطح بهداشت و درمان و آموزش، آزادی، برابری، تأمین بی هیچ قید و شرط اجتماعی، بدون هیچ شکلی از فقر، گرسنگی، محرومیت و بی حقوقی، بدون هیچ نوع تبعیض و امتیازات ناروای جنسیتی و قومی و نژادی و اعتقادی، آری کلیه امکانات برای چنین زندگی انسانی برای همه آحاد آدم ها و کل ساکنان جامعه بدون هیچ استثنا وجود دارد. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که در وجب به وجب آن دنیایی از حاصل کار و زحمت نسل های متوالی طبقه ما برهم انباشته شده است. بحث مطلقاً بر سر نبود این امکانات، ثروت ها و ذخائر لازم چنان زندگی انسانی نیست. مشکل اساسی در جای دیگری است. تمام بحث این است که هر چه ما کار کرده ایم، هر چه نسل های متوالی توده های طبقه ما تولید کرده اند، کل ثروتی که با دستان همزنجیران ما در طی نسل ها ساخته شده است، همه و همه و همه یکراست تبدیل به سرمایه شده و به طور کامل از دسترس ما و از حیطه هر نوع دخالت و استفاده بحق ما خارج شده است. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که آکنده از کارخانه و مراکز کار و تولید و مزارع و معادن و کشت و صنعت ها و نفت و گاز و ذخائز عظیم زیرزمینی و بنادر و راه و جاده و فراوان امکانات و ثروت های دیگر است. اما تمامی این ها به صورت سرمایه در اختیار سرمایه داران و دولت سرمایه داری و تراست های غول پیکر صنعتی و مالی است. ریشه واقعی همه مشکلات بدون هیچ اگر و اما در وجود نظام سرمایه داری، در رابطه خرید و فروش نیروی کار، در سرمایه بودن حاصل کار و استثمار ما توده های کارگر، در بیگانه بودن ما با خود، با کار خود، با محصول کار و تولید خود و محرومیت کامل ما از هر نوع دخالت در سرنوشت کار و تولید و محصول کار و زندگی اجتماعی خویش است.
برای رهایی از وضعیت موجود ما هیچ چاره ای جز تغییر این وضعیت نداریم. باید بنیاد سرمایه داری و سرمایه بودن محصول کار انسان ها، بنیاد رابطه خرید و فروش نیروی کار را درهم ریزیم. باید مجبور نباشیم برای زندگی کردن نیروی کار خود را بفروشیم. باید همه چیز در خدمت رفاه و آسایش و تعالی جسمی و روحی ما قرار گیرد. برای این کار باید کل کاری که انجام می دهیم از دستی تا فکری و کل محصولی که تولید می کنیم از صنعتی تا کشاورزی توسط آحاد توده های طبقه ما، به وسیله شوراهای متشکل از کلیه افراد طبقه مان، با آگاهی و بصیرت و دانش هر چه عمیق تر در خدمت رفاه و معیشت و بهداشت و درمان و آموزش و رشد و آزادی هر چه سرشارتر و عالی تر تمام افراد جامعه قرار گیرد. این کل آحاد توده های طبقه کارگر است که باید برخوردار از دانش و تخصص و آگاهی در درون شوراهای خود کل کار و تولید اجتماعی را برنامه ریزی کنند. ما توده های کارگر هستیم که باید در باره نوع محصول و میزان تولید آن تصمیم بگیریم. ما کارگران هستیم که باید میزان نیاز جامعه به غذا، پوشاک، مسکن، دکتر و دارو و بیمارستان و مدرسه و معلم و مراکز مراقبت از پیران و مهد کودک ها و تفریحگاه ها و رستوران ها و جاده ها و بنادر و خیابان ها و هر نیاز اجتماعی و انسانی دیگر را با آگاهی و شعور دسته جمعی خود تعیین و چگونگی تولید و کار مورد نیاز برای ایجاد آن ها را برنامه ریزی کنیم. برای رهایی از شر وضعیت موجود باید به چنین شرایطی دست یابیم و برای این کار باید به موجودیت نظام سرمایه داری پایان دهیم.

کارگران علیه سرمایه متشکل شویم!

کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری

۴ شهریور ١٣٨٨