سونامی در ژاپن بیش از ده هزار نفر را کشته، میلیون ها خانه، جاده، ریل قطار، پل، مغازه، کارخانه، نیروگاه، بیمارستان، مدرسه، دانشگاه، تاسیسات رفاهی و فرهنگی و اجتماعی، هواپیما، کشتی، قطار و خودرو و دیگر امکانات و تسهیلات قرن ها تلاش انسان برای ایجاد جامعه ای متمدن و انسانی را نابود کرده، میلیون ها نفر را آواره و گرسنه و بی خانمان و بی آب و برق کرده و، ازهمه مهم تر، تمام انسان ها نه تنها در ژاپن بلکه در سراسر کره زمین را در معرض خطر مرگبار تشعشعات اتمی ناشی از انفجارهای نیروگاه اتمی فوکوشیما قرار داده است. بدین سان، ابعاد این فاجعه چنان عظیم و گسترده است که هیچ انسانی - حتی اگر بخواهد - نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد.
نخستین و مهم ترین پرسش در این مورد آن است که چرا وقوع رویداد طبیعی سونامی به فاجعه ای انسانی با چنین ابعادی تبدیل می شود؟ اهمیت این پرسش دو چندان می شود آن گاه که توجه کنیم این فاجعه در یکی از پیشرفته ترین مناطق جهان – از نظر امکانات انسانی برای رویارویی با حوادث طبیعی - روی داده است. بی گمان، اگر این فاجعه در کشوری چون ایران روی می داد پیامدهایش ده ها برابر انسان سوزتر و ویرانگرتر می شد. زلزله بم در سال ١٣٨٢ با آن که از شدت ٣/٦ ریشتر برخوردار بود بیش از ۵٠ هزار نفر تلفات داشت. حال آن که زلزله اخیر ژاپن با وجود قدرت ٩/٨ ریشتری خود فقط ٦٠ نفر تلفات داشت. بنابراین، تا آنجا که به زلزله ( و نه سونامی) مربوط می شود، می توان گفت در ژاپن به علت قدمت و سابقه تاریخی و سرمایه گذاری روی پیشگیری از زلزله تاحدودی آمادگی رویارویی با آن به وجود آمده است، هرچند در آنجا نیز چون هرجامعه طبقاتی دیگر بدون شک سرمایه داران در مقابل زلزله بسی ایمن تر از کارگران هستند. اما در مورد سونامی چنین نیست. از یک سو، قدرت تخریب سونامی بسیار عظیم تر و وحشتناک تر از زلزله است و، از سوی دیگر، سرمایه گذاری برای پیشگیری از آن کمتر از زلزله بوده است. به همین دلیل، مقابله با آن آمادگی بمراتب بیشتری را از سوی انسان می طلبد، آمادگی یی که در مردم ساکن در شمال شرقی ژاپن وجود نداشت و درست به همین علت این رویداد طبیعی به چنین فاجعه عظیمی تبدیل شد. بنابراین، پاسخ پرسش فوق ضعف و ناتوانی انسان در برخورد با این گونه رویدادهای طبیعی است. اما این پاسخ هنوز چیزی را روشن نمی کند. تا زمانی که علت این ضعف و ناتوانی را توضیح ندهیم، هنوز به این پرسش پاسخ نگفته ایم.
نخستین گام برای رفع ناتوانی انسان در رویارویی با سونامی، کوشش برای شناخت این پدیده طبیعی است. هرگونه اقدامی برای جلوگیری از خسارت و تلفات این پدیده منوط به شناخت آن است. این شناخت نیز به خوبی از عهده انسان ساخته است. دریاها و اقیانوس ها، که محل وقوع سونامی هستند، همچون اجزایی از طبیعت بخشی از بدن انسان را تشکیل می دهند، بخش غیرارگانیک آن. جسم زنده انسان تداوم دریا و اقیانوس است و انسان می تواند جسم غیرارگانیک خود را به خوبی بشناسد، همان گونه که قادربوده است به رازها و ناشناخته های جسم زنده یا ارگانیک خود پی ببرد. شناخت کهکشان ها و سیاره های گوناگون و سفر به برخی از این سیاره ها گواه توانایی انسان در شناخت طبیعت بی جان است. بنابراین، انسان می تواند به علت سونامی پی ببرد، زمان و مکان وقوع آن را تشخیص دهد، راه مقابله با آن را چاره جویی کند و بدین سان خود را از دسترس آن دور نگه دارد یا خود را به وسایل مورد نیاز مجهز کند تا خسارت ناشی از آن را به حداقل برساند، همان گونه که مثلا در همان ژاپن برای به حداقل رساندن خسارت زلزله، روی ساخت خانه های مسکونی مناطق زلزله خیز از آلومینیوم سرمایه گذاری شده است. آیا انسان تاکنون برای شناخت علت سونامی و راه های مقابله با آن پیش رفته است؟ بدون شک آری، همان گونه که مثلا برای درمان بیماری سرطان پیش رفته است. اما این پیش روی به هیچ وجه کافی و در شان توانایی علمی و فنی انسان کنونی نبوده و نیست. چرا؟
به این دلیل روشن که انگیزه این پیش روی نه نجات انسان از دست سونامی بلکه کسب سود بوده و هست. به این دلیل که کسی یا دولتی که وقت و انرژی خود را صرف تولید و تجارت اسلحه و بمب اتمی برای جنگ و کشت و کشتار انسان می کند دیگر نمی تواند به فکر نجات انسان از دست سونامی باشد. به این دلیل که کسی که وقت و انرژی خود را صرف تولید و تجارت مواد مخدر می کند دیگر نمی تواند به مقابله با اثرات ویرانگر سونامی بر زندگی انسان بیندیشد. به این دلیل که کسی که مشغله اش تولید و تجارت فحشا است دیگر نمی تواند برای حفظ زندگی انسان از دست بلای سونامی چاره اندیشی کند. سود سرشار در تولید و تجارت اسلحه و مواد مخدر و فحشا به دست می آید و تا زمانی که چنین است هیچ کسی و هیچ دولتی بهای لازم و کافی را به تهیه و تدارک وسایل لازم برای نجات زندگی انسان از دست سونامی نخواهد داد، مگر آن که - و فقط در آن حد که - تهیه و تدارک این وسایل خود زمینه ای برای سرمایه گذاری و سودآوری باشد. در دنیایی که بر محور سرمایه یعنی خرید و فروش نیروی کار برای تولید سود هرچه بیشتر و بیشتر می چرخد، بدیهی است که انسان تولید اسلحه و مواد مخدر و فحشا را به اشتغال در زمینه شناخت سونامی و جلوگیری از خسارات آن ترجیح دهد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که مقابله پیگیر و قطعی با فاجعه مرگبار سونامی در گرو مبارزه طبقه کارگر برای الغای رابطه خرید و فروش نیروی کار و تولید ارزش اضافی است.
کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری
٢٣ اسفند ١٣٨٩