گزارش آقای پیمان شجیراتی حاوی مطالب مهمی برای آموزش و کسب تجربه برای کارگران و کارگران فعال است. من نیز تلاش می کنم تجارب خود را با کوشندگان جنبش کارگری به اشتراک بگذارم.
روند مبارزات کارگری پیچیدگی های خاص خود را دارد. این روند هر روز و هر اتفاقش حاوی آموزش، تجربه و حتی خطا برای کارگران است. وقتی در یک مبارزه کارگری مسائلی همچون نبود امنیت شغلی، اخراج و زندان کارگران را همواره تهدید میکند، هر تصمیمی که برای ادامه مبارزه گرفته میشود باید با همراهی و همدلی اکثریت کارگران باشد. باید دغدغههای تک تک کارگران در مورد اخراج و هر نوع تهدیدی که زندگی خانواده کارگران را نیز متاثر خواهد کرد، مد نظر قرار گیرد. سبک کار شورایی در هر مبارزه کارگری باید در الویت کارگران فعال قرار گیرد، چون هر اعتصاب و اعتراضی بدون پشتیبانی همگانی در مسیر خود به شکست میانجامد. ممکن است در مسیر مبارزه، خواست اکثریت کارگران بر خلاف نظر کارگران فعال، رایکالتر، یا برگشت به عقب و یا حتی تکرار تجربههای تلخ گذشته باشد. در این شرایط کارگران فعال باید تلاش کنند که همکاران خود را از موانع موجود اگاه سازند اما درصورت عدم موفقیت در قانع کردن آنها چارهای جز پذیرفتن نظر اکثریت را نخواهند داشت.
هر زمزمه اعتراضی علنی و یا مخفی در محیطهای کار حول مطالبات کارگری در خود آبستن شکلگیری کمیته کارگری است. کارگران فعال با تدبیر و دوراندیشی با شکل دادن کمیته های کارگری رهبری، هدایت، راهبری و پیگیری این زمزمه اعتراضی را به عهده دارند. کارگران فعال باید بدانند که تا چه اندازه خواست کارگران جدی و همه گیر بوده و آیا میتواند بستری برای اعتراض و اعتصاب و یا هر اقدامی دیگر باشد.
یک مطالبه و یا مشکلی در محیط کار ممکن است سرنوشت کارگران و خانواده های آنها را رقم زند مثل: تعطیلی محیط کارگری، اخراج دسته جمعی، انتقال سهام به بخش خصوصی و بالعکس و یا دستمزد های معوقه. هر مبارزه ای با توجه به نوع مطالبه باید با دور اندیشی، تدبیر و گام به گام به پیش رود، هر گامی به جلو باید با تصمیم شورایی و مبارزه برای شکل دادن مجمع عمومی که عالیترین شکل تصمیمگیری است همراه باشد، هر گامی به جلو باید قدرت و اعتماد به نفس کارگران را تقویت کند، کارگران خاموش را به میدان مبارزه بکشاند و قدرت سرمایه را به عقب براند، در غیر این صورت حرکت کارگری در همان شروع خود به شکست میانجامد.
تجربیات مبارزاتی و میزان آگاهی عموم کارگران برای پیشبرد امر مبارزه گامهای بعدی را تعریف میکند، هیچ نسخه از پیش تعیین شدهای و یا توصیه شده برای تمام محیط های کارگری کاربرد ندارد. مبارزه کارگری در محیط کار یک زندگی سراسر تلاطم، اراده و تدبیر و ابتکار مبارزاتی است که کارگران فعال با توجه به ویژگیهای محیط کار خود ، شکل و نوع اعتراض را طراحی کرده و آن را عملی سازند. البته مطالعه تجربیات دیگر کارگران و وسبک کار مبارزاتی آنها همیشه سرلوحه مبارزات کارگری است .
تجربه مبارزات کارگری در دهه های اخیر نشان میدهد که هر گونه حرکت کارگری بدون اطلاع رسانی ،حمایت ها و همبستگی های بیرون از محیط کارگری را، از خود محروم میسازد، دوران نشستن پشت در های بسته برای کارگران به اتمام رسیده، اعتراضات کارگری بدون همبستگی دیگر کارگران همجوار و همشهری و منطقه ای و سراسری ،در نطفه سرکوب خواهد شد. کارگران باید این توهم را کنار بگذارند که مبارزات کارگران دیگر به ما مربوط نمی باشد، اولا همیشه دستمزدهای عقب افتاده، تعطیلی و اخراج در کمین همه محیط های کارگری است، دوم اینکه هر شکستی در هر مبارزه کارگری آسیبی جدی برای دیگر کارگران است و هر دستاوردی در هر مبارزه کارگری منافع همه کارگران را تامین میکند، سوم اینکه قدرت طبقاتی، دستاورد همبستگی سراسری کارگران است.
ممکن است یک اعتصاب و اعتراضی بنا بر تصمیم کارگران پشت درهای بسته برگزار شود، اما باید اهداف و چگونگی آن اعتراض و دستاورد های آن فراتر ازدیوارهای محیط کارگری نفوذ کند.
اگر هر واحد تولیدی با بحران جدی و سرنوشت ساز مواجه شد،کارگران و کارگران فعال باید ریسک سرکوب را بپذیرند، در چنین شرایطی نوشتن نامه و طومار درگیر کردن مبارزه کارگری با پیچ و خم های اداری و یا راضی کردن فلان فرماندار و... خیانت به کارگران و خانواده های آنان بوده و سرنوشتی جزاخراج و بیکاری برای کارگران بدنبال نخواهد داشت.
آنجا که میتوان با قدرت کارگری و ابتکار مبارزاتی سینه سپر کرد و پیروز شد، چه نیازی به مماشات و از دست دادن فرصت ها. زمان نقش تعیین کنندگی در مبارزه کارگری را دارد، مدیریت زمان همراه با شجاعت کارگری میتواند گامهای مبارزه را به نفع کارگران رقم زند.
کمیته های کارگری برای عبور از بحرانهای کارگری نقش کلیدی دارند چه بسا این کمیته های کارگری که متشکل از کارگران فعال همان واحد تولیدی هستند، به عنوان نطفه های تشکل کارگری عمل میکنند. نوشتن گزارشات کارگری و ارائه تجربیات مبارزات کارگری بدست کمیته های کارگری در شرایط فعلی باعث ایجاد همبستگی سراسری کارگری خواهد شد. تجربه دیگری را که باید در مورد آن بحث کرد ، مسئله سازمان یابی کارگری است، کمیته های کارگری صرفا هسته ها و نطفه های موقت یک اعتراض و اعتصاب نیستند، بلکه در هر محیط تولیدی، خدماتی، پروژه ای، کارخانه ها و کارگاه ها که مبارزه کارگری در آن جریان دارد، کمیته های کارگری شکل میگیرند، سازماندهی زندگی مبارزاتی در محیط های کار، سازماندهی مبارزه برای ایجاد مجامع عمومی، سازماندهی برای شکل گیری و آموزش گفتمان شورایی، سازمان دادن اعتراضات گسترده، اعتصابات وسیع کارگری، و در نهایت ایجاد بستر مناسب برای شکل گیری تشکل های کارگری به ویژه شوراهای کارگری از وظایف مهم کمیته های کارگری است. کمیته های کارگری هسته های مخفی جریانات سیاسی بیرون از محیط های کارگری نیستند که سیاستهای ان را دیگران تعیین کنند بلکه نهاد های مستقل کارگری هستند که توسط خود کارگران اداره و رهبری می شوند.
در دهه های اخیر مبارزات کارگری پوسته های سخت خود را شکسته و با ابتکار عمل کارگری، شیوه مبارزات کارگری را تغییر داده اند و در نهایت خود را به سبک کار مبارزاتی جدید مجهز کرده اند. عبور از دیوارهای محیط های کار و درگیر کردن کارگران دیگر و تبدیل مبارزه درون محیط کارگری به جنبش فراگیر و سراسری، به کنترل در آوردن کف خیابانها و ریل های قطار و جاده ها از دستاورد های میارزاتی کارگران در دهه های اخیر بوده است.
انتقاد جدی که به مبارزات کارگری همچنان وارد است و نمیتوان بر آن سرپوش گذاشت ، ضعف جنبش کارگری در ایجاد همبستگی سراسری مابین واحدهای تولیدی و صنعتی است.به نظر من عمده ترین دلیل نبود این مهم نداشتن سبک کار لازم در این مورد است، سبک کاری که اولا ضرورت مبارزه سراسری را آشکار و اموزش دهد، دوم اینکه گام های عملی ایجاد این همبستگی را آموزش دهد، به نظر میرسد ایجاد ارتباط با کارگران دیگر و محیط های کاری در منطقه و سراسر کشور هزینه بسیار کمتر از دستگیری و زندان داشته باشد. کمیته های کارگری و کارگران فعال باید متوجه باشند بدون یک مبارزه سراسری و همبستگی کارگری شاید بتوان بطور موقت از یک بحران کارگری عبور کرد اما دستاورد های بدست آمده براحتی از دست خواهند رفت. اتاق فکر سرمایه داری به شکل جهانی رو در روی ما کارگران قد علم کرده و هر روز با طرح و برنامه ای جدید سعی در خنثی کردن مبارزات کارگری دارند، ساده انگاری است که ما کارگران بدون ابزار و قدرت سراسری بتوانیم در مقابل این اتاق فکر پیروز شویم، اگر کارگران هفت تپه و فولاد توانستند تا اینجا دوام آورند با تکبه بر سبک کار ایجاد همبستگی طبقاتی هر چند به شکل نیم بند بود.
راه کار این سبک از مبارزه؛ تعیین افراد و یا فرد مورد انتخاب کارگران و ماموریت دادن به او برای ارتباط با محیط های کارگری در منطقه است، گام نخست برای ایجاد همبستگی سراسری ایجاد همبستگی منطقه ای است، نمونه مشخص آن حمایت کارگران هفت تپه و فولاد خوزستان از مبارزات یکدیگر بود ، چرا نباید کارگران هپکو، ماشین سازی ، آذرآب و دیگر واحدهای تولیدی در اراک که مطالبات مشترک دارند اعتراضات مشترک داشته باشند؟ چرا نباید کارگران خدماتی شهرداری ها اعتراضات مشترک نداشته باشند؟ این ضعف جنبش کارگری است و باید آن را پذیرفت و برای رفع آن اقدام عملی کرد.
ایجاد گروه های مشترک اینترنتی، مبادله اخبار، هم اندیشی، ترتیب دادن مراسم مشترک، دعوت از کارگران فعال دیگر محیط های کارگری، و در نهایت ایجاد کمیته های کارگری جهت ارتباط سیستماتیک با دیگر کمیته های کارگری و پیوند دادن این کمیته ها به شکل کمیته های کارگری منطقه ای گامی محکم و اساسی در جهت سراسری کردن جنبش کارگری است.
صف مبارزه مبارزه کارگری جدا از صف مبارزاتی معلمان،پرستاران ،بازنشسته ها ودیگر مزد بگیران نیست،ضمن مبارزه برای مطالبات روز مره کارگری ، از مبارزات سراسری کارگران حمایت و از تجربیات یکدیگر بیا موزیم.
من اطمینان دارم جنبش کارگری ایران با ابتکار عمل خود و با کار و تصمیم شورایی همبستگی و پیوند سراسری را ایجاد خواهد کرد.
علیرضا خباز