با سلام به دوستان و رفقای عزیز؛
من ابتدا نگاهی خواهم داشت به وضعیت عمومی کارگران در ایران و سپس به نقش فعالین کارگری داخل و همچنین خارج از کشور را در ارتباط با جنبش کارگری ایران اشاره ای خواهم کرد.
همان طور که می دانید، از مدت ها پیش، حاکمیت سرمایه داری ایران، تهاجم وسیعی را به سفره ی خالی به کار و سطح معیشت کارگران آغاز نموده است، این تهاجم که عمدتاً از زمان مجلس پنجم و در ادامه در دوره های ریاست جمهوری خاتمی برجسته تر شد و در حال حاضر با شدت هر چه تمام تر ادامه دارد.
من در این وقت محدود تلاش خواهم کرد، بر مبنای آن چه که خود در محیط های کار با آن روبرو بودم، در حد توانم تصویری نسبتاً واقعی از زندگی و معیشت کارگران ارائه دهم. مسئله ی مبارزات کارگری در ایران به ویژه با برقرار شدن قراردادهای موقت که بعدها به تدریج به قراردادهای سفید امضاء تبدیل شد و همچنین با به وجود آمدن شرکت های پیمانکاری شدت گرفت. این شرکت ها عمدتاً در دوره ی ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی با ترفند هدف ایجاد نیروی کار ارزان، و سازمان یابی کارگران و با سلب مسئولیت دولت از تعهدات خود در قبال نیروی کار به وجود آمد که در حاضر نیز شاهد رشد قارچ گونه ی این شرکت ها هستیم.
حاکمیت سرمایه داری ایران، با اتکا به بیکاری میلیونی، با اتکا به نازل بودن سطح معیشت، با اتکا به عدم امنیت شغلی و هم چنین با اتکا به نیروی سرکوب خویش، فشار خود را هر دم بر نیروی کار دو چندان افزایش می دهد. کارگران شاغل، در شرایطی که کابوس اخراج و بیکاری آنان را دائماً تهدید می کند، در شرایطی که دستمزد دریافتی آنان حتی کفاف ده روز از زندگی آنان را نمی دهد، و در شرایطی که هر گونه اعتراض با سرکوب وحشیانه ی عوامل سرمایه داری پاسخ می گیرد، تا زمانی که از کار خود اخراج نگشته و یا کارخانه تعطیل نشده است، حاضرند به شرط حفظ کار خود، با هر مبلغی شاغل باشند، آیا باور می کنید، کارگران در شرایط فعلی در اوج درماندگی و به ناچار خواهان آن هستند که همین حقوق نازلی که دریافت می کنند، ماه ها به تعویق نیافتد؟ آنان به این خاطر اعتصاب می کنند تا بخش کوچکی از دستمزدی را که ماه ها و سال های قبل قرار بوده است از سوی کارفرما پرداخت شود، دریافت کنند.
همه ما از طریق اخباری که منتشر می شود، در جریان این اعتراضات هستیم، تقریباً دلیل عمده ی اعتراضات کارگری را می توان در درجه ی اول حقوق های معوقه دانست و سپس اعتراض به اخراج و تعطیلی کارخانه!!
به نظر من، مطالبات اساسی کارگران را می توان افرایش دستمزد و امنیت شغلی و آزادی تشکل برشمرد، اما سرمایه داری ایران با تهاجم و سرکوب عریان خود، توانسته خاکریزهای متعددی را در ارتباط با خواسته های کارگری فتح کند، کارگران شاغل در محیط کار را وادارد که برای حفظ همین بخور و نمیر خود محافظه کار باشند، از اعتراض همکاران خود که دیوار به دیوار شرکت آنها هستند و یا حتی در سالن های دیگر که در همان کارخانه ی خودشان شاغل می باشند حمایت نکنند، تا می توانند و فرصت دارند اضافه کاری کنند، و به واسطه ی این که چرخ زندگی شان نمی چرخد به دنبال کار دوم و یا سوم باشند.
حاکمیت کنونی ایران، با این فشارهای طاقت فرسا، نه تنها توانسته است کارگران را از رسیدن به ابتدایی ترین خواسته های خود محروم کند، نه تنها مانع همبستگی و تشکل یابی کارگران شده است، نه تنها سدی بزرگی در پیوستن این کثرت عظیم انسانی به جنبش های اجتماعی دیگر شده است، بلکه با فشردن روز افزون بر گلوی این انسان های شریف، آنان را واداشته است که در خانه ی مسکونی خود نیز کارگاه کوچکی برای امرار معاش خانواده ترتیب دهند، شما حتماً نام کارگران خانگی را شنیده اید، در ایران امروز چنین کارگاه هایی که کارفرمایان در قبال مونتاژ تولیدات خود و با دستمزدهای غیر قابل باور، این خانواده های کارگری را آن هم بدون هیچ گونه تعهدی بیمه ای و.. به خدمت گرفته است. کودکان کارگران قادر به ادامه ی تحصیل نیستند و از سوی والدین خود راهی بازار کار می شوند و تن نحیف خود را در کارگاه های نمور زیرزمینی به کار می سپارند.
با توجه به این تصویر غم انگیز از زندگی هم طبقه ای های مان، می توان نقش فعالین کارگری در ایران را در دامن زدن بر تحرکات و تلاش در ارتقاء این تحرکات درک کرد و کار این رزمندگان کارگری را بیش از پیش ستود. تلاش و مبارزات شبانه روزی این عزیزان تاکنون توانسته تأثیرات فراوانی در جلوگیری از به محاق رفتن نیروی کار، در سازماندهی مراسم اول ماه مه در سال های گذشته و سازماندهی اعتراضات و اعتصابات کارگری بر جای گذارد. به رغم سرکوب روز افزون سرمایه و دستگیری های گسترده ی فعالین کارگری، ما شاهد تولد تشکلات مستقل کارگری در بین کارگران شرکت واحد تهران و حومه و هفت تپه بودیم. امروز به یُمن فعالیت مستمر این پیشگامان کارگری، هم طبقه ای های ما در سراسری جهان، صدای جنبش کارگری ایران را به وضوح شنیده اند. امید است عزیزان فعال کارگری بیش از پیش به پیچیدگی ها و ظرافت های مبارزه ی طبقاتی در ایران واقف شده و این مبارزات را هر چه بیشتر با هدف پیوستگی مبارزات کارگری، سازمان یابی در اشکال مختلف و دخالت آگاهانه و متشکل در تحرکات اجتماعی آینده سازمان دهند. امروز با توجه به کم بودن تعداد فعالین کارگری و شناسایی آنان به جهت کار و فعالیت علنی، جنبش کارگری ایران به شدت نیازمند تربیت کادرهای کارگری ست که بتوانند در غیاب عزیزانی که دستگیر و زندانی می شوند، نقش خود را به عنوان فعالین آینده ی کارگری ایفا کنند.
نقش مهم فعالین کارگری خارج از کشور را نیز نمی توان کتمان کرد، عزیزانی که در خارج از کشور، جنبش کارگری ایران دغدغه ی شبانه روزی شان می باشد، آنانی که در سودای حاکمیت بر این جنبش نیستند، آنانی که بی دریغ ، در اندیشه ی اقتدار و هژمونی کارگری هستند، آنان که حرکت های کارگری را به نفع خود مصادره نمی کنند، و این جنبش را بر طبق اهداف و تمایلات خود به تصویر نمی کشند و خط و خطوط برای آن ترسیم نمی کنند و با این جنبش یگانه هستند و بیگانه نیستند، و آنانی که منافعی جنبش کارگری را به هر منفعت دیگری ترجیح می دهند، این عزیزان نیز نقش خود را به عنوان حامیان صادق جنبش کارگری در ترغیب تشکل های کارگری کشورهای مختلف و دامن زدن به اتحاد عمل های کارگری در همبستگی با جنبش کارگری ایران می توانند ایفا کنند.
با سپاس از همه ی عزیزان
بهروز خباز