طی روز های اخیر نوشته ای تحت عنوان " از کارگران محبوس شیلی ، تا کارگران مدفون کرمان " ، در قسمت " به نقل از سایت های دیگر ِ" کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری " درج شده است ، که به سهم خود واکنش هایی را برانگیخته و سئوالات و بعضاً برخورد هایی را نیز متوجه درج این نوشته ، در سایت این " کمیته " نموده است .
واکنش ها به درج این نوشته البته به دو گونه بوده اند . اول ، واکنش هایی ( مثل واکنش یکی از فعالین این جنبش، با نام بیژن رنجبر ) که ظاهراً نگرانی ها و دغدغه های خود را " با احتیاط " - و البته نه خیلی " مسئولانه و صمیمی " -، در قالب طرح سئوالاتی همچون : " . . . آیا این مطلب سهواً و یا این که آگاهانه از سوی رفقای دست اندر کار سایت کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ، منتشر شده است ؟ "و . . . ، خطاب به " کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری " مطرح نموده و " فرض را " ( ؟!!! ) " بر گزینۀ نخست " ــ طرح سهوی نوشته در این سایت - می گذارند و " منتظر پاسخ به ابهامات یاد شده ، از جانب خود کمیتۀ هماهنگی می مانند ."
( اگر چه پایین تر ، با طرح سئوالاتی چون " آیا کمیتۀ هماهنگی ، با درج چنین مطالبی در سایت خود . . . دچارچرخش به سمت رفرمیسم شده و در نظرات پیشین رادیکال ِ طبقاتی خود ، از منظر کارگران ، به عنوان یک طبقۀ واحد اجتماعی و رو در رو با بورژوازی ، تجدید نظر کرده است ؟ " و پرسش هایی از این دست ، کفۀ ترازو را تا حدود زیادی ، به سمت جانب دیگر سئوال - " درج آگاهانۀ نوشته و تجدید نظر در مواضع " رادیکال " کمیته " - سنگین می کنند. ) که با این همه ، در مجموع ــ و البته با اندکی اغماض - می توان این قبیل واکنش ها را به فال نیک گرفت و ضمن تشکر از طرح آن ها ، به خاطر حساسیت های به موقع و به مورد شان ، در جهت توضیح موارد و ابهامات یاد شده ، از یک سو ، و دقت نظر و توجۀ بیش تر در قبال مسائل و موضوعات مطروحه در جنبش کارگری ، از سوی دیگر، استفاده نمود و به قول دوست گرامی ما ، بر " نظرات پیشین ( پیشین؟!!! ) رادیکال طبقاتی ، از منظر منافع کارگران به عنوان یک طبقه ، پای فشرد .
و دوم ، واکنش هایی که همواره مترصد فرصت اند ، تا به جای استیضاح و روشن شدن قضیۀ مورد نظر و صد البته برخوردی جدی و افشاگرانه با آن ، ــ والبته مروجان و مبلغان آن - ( در صورتی که " آگاهانه " و یا به اصطلاح به شکل " تأیید آمیز " و بد تر از آن ، " تجدید نظرطلبانه " در سایت این " کمیته " و یا هر جای دیگر منعکس شده باشند ) بیش تر به گل آلود کردن آب و به خیال خویش ، ماهی گرفتن از آن ، دل خوش می کنند و به روال گذشته ، از طریق های و هوی و بازی با کلمات ، خود را مشغول می سازند. و مگر کار دیگری هم دارند ؟
*
و اما توضیح مسئله ، صرفاً برای آنان که " قضاوت " در این مورد و صدالبته این سهل انگاری و " غفلت " را ، به " رفع ابهام " از جانب " کمیتۀ هماهنگی " موکول کرده اند و برای این که به قول خودشان " همۀ رشته های امید نگسلد " ، جانب " حزم و عقلانیت و انصاف " را در پیش گرفته ، تا موضوع را از زبان ما بشنوند .
داستان از این قرار است که فرد جایگزین مسئول سایت ، در شرایطی که ایشان به همراه دیگر مسئولین " کمیتۀ هماهنگی" برای امری ضروری و انجام کارهایی در ارتباط با مبارزۀ طبقاتی ، در منطقه ای دیگر حضور داشت و دسترسی به کامپیوتر و امکاناتی از این دست نیز برای ایشان ، مقدور نبود ، اخبار و به همراه آن ها نوشتۀ مورد نظر را ، که از طریق یکی از دوستان برای درج در سایت "کمیته " ارسال شده بود ، صرفاً با اعتماد به ایشان ، عیناً در قسمت " به نقل از سایت های دیگر ، که در اساس جهت اطلاع و دسترسی آسان تر دوستداران و علاقه مندان به سایت " کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری " به آخرین اخبار و تحولات جنبش کارگری ، راه اندازی شده است ، و اساساً جای درج مقالات و نوشته های تحلیلی اشخاص و سایت های دیگر در آن جا نیست ، درج می کند . بدون این که دقت نظر کافی و مسئولانه ای در این خصوص به خرج دهد . همین و بس .
این توضیح مختصر البته ــ همان طور که اشاره شد ــ ناقض و رافع سهل انگاری و " غفلت " این " کمیته " و طبیعتاً مسئولین سایت آن ، برای درج نوشته ای تا این حد نازل و غیر طبقاتی ، آن هم از فردی معلوم الحال و ضد کارگر ، که در آن تلاش می کند تا بخشی از سرمایه داران را ، تحت عنوان " قشر زحمتکش و مؤمن و انقلابی " از تیررس خشم و تنفر انقلابی و مقدس کارگران بیرون ببرد نیست و نمی تواند باشد . این مسئله که " مسئولیت هر نوشته ای هم بر عهده نویسنده آن است " نیز نمی تواند بی توجهی و سهل انگاری ما را در این خصوص توجیه نماید . ما صادقانه مسئولیت این سهل انگاری و غفلت را می پذیریم و تلاش می کنیم که از این پس دقت نظر و وسواس بیش تری در این زمینه به خرج دهیم.
اما سهل انگاری و غفلت یاد شده ــ که شاید به نوعی عجیب و منحصر به فرد ، در طول بیش از چهار سال فعالیت این " کمیته " برای اولین بار روی داده باشد یک چیز است و آن را با سوء استفاده و دستپاچگی هرچه تمامتر، به " تأیید این نوشته از سوی این سایت " نسبت دادن و" رفرمیست " و " تا مغز استخوان ، وابسته به سرمایه خواندن آن " و ترهاتی از این دست ، چیز دیگر.
به اعتقاد ما این کار تنها و تنها از افراد و جریاناتی برمی آید که ، به جای کار صبورانه ، با حوصله و به راستی رادیکال در درون بخش های مختلف طبقۀ کارگر، و به سهم خویش تأثیر گذاری بر جنبش حی و حاضر این طبقه ، حتی المقدور برای ارتقاء رادیکالیسم و انقلابی گری اصیل و طبقاتی آن ، صرفاً از طریق غوغا سالاری و زدن برچسب ها و انگ های بی پایه و اساس ، همچون " رفرمیست " و " سندیکالیست " و " راست " و " چپ " و " توطئه گر" و . . . به جریانات رادیکال و انقلابی چون " کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری "، در صدد توجیه بی عملی و اثبات انقلابی نمایی کاذب و آسمانی خویش اند . آن ها ، مدت هاست که راه خویش را با این قبیل اعمال و رفتار ها ، از جنبش زنده و پویای طبقۀ کارگر جدا نموده و عملا در مقابل آن ایستاده اند . این افراد و این جریانات ، حال و روزشان معلوم است . آنان از پیش تصمیم خود را گرفته اند.
*
به افراد و جریاناتی باز گردیم که پس از لااقل چهار سال مبارزۀ درگیرانه ، رادیکال و انقلابی " کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری"، با سرمایه و سرمایه داران ، البته به همراه طبقۀ کارگر و در کنار این طبقه ، در حین " اقرار به قدرشناسی نسبت به روند پرتلاش تاکنونی ( این ) جریان پر وزن کارگری " تنها به صرف درج یک نوشته ، " در صدر ستون چپ ِ سایت این " کمیته " ــ اگرچه نازل و اگر چه سخیف - نسبت به " موضع رسمی و واقعی " کمیتۀ هماهنگی " به شدت دچار تردید و دودلی شده اند و با طرح پرسش هایی دایر بر این که : " . . . آیا " کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری دچار چرخش به سمت رفرمیسم شده و در نظریات پیشین رادیکال طبقاتی خود از منظر منافع کارگران به عنوان یک طبقه واحد اجتماعی و رودروی بورژوازی، تجدیدنظر کرده است؟ و آیا . . . " شک و تردید های خود را " با احتیاط " مطرح نموده اند.
ما البته ضمن ارجاع این دوستان و رفقا به مجموعۀ اسناد و عملکردهای " کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" در طول نزدیک به چهار سال فعالیت مستمر ِ رادیکال و ضدسرمایه داری آن ، آشکارا در همین جا اعلام می کنیم که از نظر این " کمیته "، سرمایه و سرمایه داران ، به مثابۀ یک رابطۀ اجتماعی و یک طبقه ، از بدو پیدایش خود تا به امروز ، اکیداً در مقابل طبقه کارگر بوده و دشمن تاریخی ، طبقاتی و آشتی ناپذیر کارگران می باشند . این طبقه ــ از همۀ باند ها و جناح های آن ــ صرفاً از قبل بهره کشی طبقۀ کارگر و استثمار نیروی کار کارگران ــ و در واقع مکیدن خون آنان ــ ارتزاق می کند ، انباشت می نماید ، به سود های نجومی و افسانه ای می رسد و روز به روز فربه و فربه تر می شود . از نظر این " کمیته " و اعضا و فعالان آن ، همۀ جناح ها و باندهای طبقۀ سرمایه دار ، تا مغزاستخوان ضد کارگر و تشنه به خون این طبقه اند و در همه جا رو در روی کارگران و اهداف و آرمان های انسانی آنان قرار گرفته و در جدالی دائمی و آشتی ناپذیر با آن ها هستند . این ها تماماً جزء مواضع " کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری است و این جریان ِ به قول دوست منتقد ما " پروزن کارگری " هیچ " تجدید نظری در نظریات پیشین رادیکال طبقاتی خود از منظر منافع کارگران به عنوان یک طبقه واحد اجتماعی و رودرو با بورژوازی نکرده است " و مطمئناً جدی تر و راسخ تر از پیش به این مبارزه ، از منظر منافع طبقاتی کارگران می نگرد و الی آخر.
" سخن را در همین جا کوتاه می کنیم ". چون فکر می کنیم که به مصداق ضرب المثل " عاقل را اشارتی کافی است "، اعلام مواضع این " کمیته " تا این حد نیز ، برای همۀ افراد و جریانات مرددی که با درج یک نوشته " در صدر ِ ستون سمت چپ سایت "، نسبت به مواضع قاطع و روشن " کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری " ، دچار تردید و دودلی شده اند و در این اندیشه هستند که این " کمیته " به " سمت ِ متافیزیک اخلاقی رمانتیک میل نموده است " ( ؟؟!! ) کافی باشد . قضاوت نهایی را به افکار عمومی می سپاریم.
" کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری"
١١ دی ١٣٨٩