در روزهای اخیر نوشته ای با عنوان " کارگران خباز و چند نکته مهم " به امضای شجاع ابراهیمی در سایت " کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری " انتشار یافت. نامبرده در این متن اعتصاب کارگران خباز سنندج را " دروغگویی " ما قلمداد کرده و اعلام می کند که سندیکای خبازان، " وجود خارجی " ندارد. بر این اساس لازم دیدیم در دفاع از کارگران خباز سنندج و همچنین نقش و جایگاه فعالین کارگری عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در این اعتصاب و برای روشن شدن افکار عمومی نکاتی را توضیح دهیم.
پیش از هر چیز لازم است یادآور شویم که هدف ما از انتشار این جوابیه نه بر رسی تناقض گویی و پریشان حالی حاکم بر نوشته ایشان، بلکه شفاف سازی در باره اعتصاب کارگران خباز سنندج است که در آبان سال جاری به وقوع پیوست. چرا که ظاهراَ خود ایشان "همراه با تنی چند از فضلا و علما و دوستان فعال کارگری پس از شنیدن اخبار مندرج در سایت های فوق الذکر به بارگاه به اصطلاح سندیکا رجوع ... " ( تاکید از ماست ) کرده و موضوع را بررسی نموده اند و نتیجه دلخواه را گرفته اند!!!
آنچه با مطالعه این نوشته برای خواننده آشکار می شود، نه تنها نگاهی ناباورنه به اعتصاب کارگران خباز در شهر سنندج است که در تاریخ ۴/٨/٨٨ صورت گرفت، بلکه همچنین عدم شناخت نگارنده این متن از ماهیت و ویژگی یک اعتصاب و نقش و تاثیر آن در شرایط فقدان همبستگی سراسری طبقاتی کارگران است. برای اینکه خوانندگان از روند این اعتصاب آگاه شوند خود را موظف می دانیم به نکاتی اشاره کنیم که بیان آن در شرایط کنونی، ضروری است.
برگزاری اولین مجمع عمومی کارگران خباز سنندج:
کارگران خباز شهر سنندج در پایان مدت قانونی هیئت مدیره به بر گزاری مجمع عمومی خود در تاریخ ٢١/۵/٨٨ در مسجد ملا ویسی دست زدند. در این مجمع که بر اساس آمار اعلام شده توسط هیئت مدیره وقت، اکثریت کارگران حضور داشتند، صحبت همه حاضرین در جلسه، بحث در باره افزایش دستمزد و وضعیت تعاونی مسکن کارگران خباز بود. آنان عنوان می کردند که با توجه به اینکه چند ماه از سال جد ید ( ١٣٨٨) می گذرد، اما هنوز افزایش دستمزد شامل کارگران خباز نشده است و وضعیت تعاونی مسکن آنان مشخص نیست. خواست اولیه آنها قبل از انتخاب نمایندگان جدید، گزارش هیئت مدیره در رابطه با پیگیری و اقدام در ارتباط با افزایش دستمزدها اعلام شد. به دلیل عدم پاسخگوئی اعضای هیئت مدیره قبلی ، کارگران از برگزاری انتخابات و انجام رای گیری برای انتخاب هیئت مدیره جدید خود داری کرده و در آن جلسه رای گیری صورت نگرفت.
تعدادی از اعضای " کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" بنا بر ماهیت و اعتقاد کارگری این کمیته و در راستای دفاع از منافع طبقاتی کارگران در این مجمع شرکت کرده و با بیان نظرات خود در رابطه با مشکلات کارگران، به تبادل نظر و کمک و هم فکری با آنها پرداختند. بعد از پایان مجمع عمومی نیز بعضی از دوستان ما، به " دفتر سندیکای کارگران خباز" یا به قولی " انجمن صنفی کارگران خباز سنندج "واقع در خیابان فردوسی، مراجعه کرده و در باره وضعیت آنها به گفتگو پرداختند. لازم به ذکر است بعد از تماس و گفتگوی این فعالین کارگری با کارگران خباز، مامورین امنیتی بعضی از کارگران را تهدید کردند که با اعضای کمیته هماهنگی ارتباط نگیرند و باید از حضور آنان به این دفتر ممانعت به عمل آورند وگر نه ...!
علاوه بر این در حین بر گزاری این مجامع و جلسه عمومی کارگران خباز سنندج، پلیس امنیتی که در محل حضور داشت از ورود چند تن از دوستان ما به داخل مسجد جلوگیری به عمل آورد تا جایی که اعضای کمیته در آنجا توسط مامورین مورد تهدید قرار گرفتند.
دومین مجمع عمومی :
دومین مجمع عمومی کارگران خباز سنندج در تاریخ ۴/٦/٨٨ بار دیگر در مسجد ملا ویسی برگزار شد. توافق همه کارگران حاضر در آن جلسه بر آن شد که در شرایط کنونی تنها ظرف ممکن که بتوانند مطالبات خود را دنبال کنند، انتخاب هیئت مدیره جدید است. آنها به این دلیل این انتخاب را کردند که نمایندگان آنها بتواند پیگیر افزایش دستمزد های شان باشند و در صورت عدم پاسخ گوئی، وارد فازهای بعدی شوند. همچنین به این امر اذعان داشتند که ما کارگران بر اساس روابط و قوانین موجود، به افزایش دستمزد نخواهیم رسید و تنها اعتصاب است که ما را به نتیجه دلخواه می رساند. آنها به این توافق رسیدند که اگر از طریق مکاتبات اداری نتیجه ای حاصل نشود، دست به اعتصاب خواهند زد.
وقتی که نمایندگان کارگران در جلسات خود با فرماندار و دیگر مسئولین استان و مکاتبات قانونی خود، به نتیجه ای نرسیدند، با کارگران به مشورت و رایزنی پرداختند. آنها در نهایت با تعیین یک مهلت ،اعلام کردند در صورت عدم پاسخگویی مسئولین، دست به اعتصاب خواهند زد و به سازماندهی خود پرداختند. به این ترتیب بخش زیادی از کارگران خباز سنندج در تاریخ چهارم آبان به مدت ٣ ساعت دست از کار کشیدند.
ما بر این باوریم که اعتصاب یکی از ابزار های طبقاتی کارگران در اعتراض به نابرابری های نظام سر مایه داری بوده و آنها با اعلام اعتصاب به جنگ مناسباتی می روند که سال های متمادی با استفاده از تمامی ابزارهای سرکوب ،خود را به جامعه بشری و طبقه کارگر تحمیل کرده است و هر روز بیشتر از گذشته با انقیاد همه جانبه می خواهد بر این نابرابری ها بیفزاید.یکی دیگر از جنبه ها ی مثبت اعتصاب،( جدای از اینکه تا چه حدی به مطالبات طرح شده خود دست یابند) این است که روحیه جمعی و اعتراضی و خود باوری را در میان کارگران دوچندان می کند. بنابراین ما وظیفه خود می دانیم که بدون یک نگاه قیم مآبانه و جنجال آفرینی و تنها و تنها همسو وهمگام و با حضور خود در میان مبارزات کارگران، به ارزیابی مسائل کارگری بپردازیم.
آقای " ابراهیمی" می نویسد:
" مدتی قبل چندین خبر تحت عنوان اعتصاب کارگران خباز سنندج و اعتراض به سطح دستمزدها و .... با امضای سندیکای خبازان یا سندیکای کارگران خباز سنندج در سایت های کارگری به مدت چند روز سر تیتر مطالب مندرج در نمایه های چند تشکل و کمیته کارگری بود . وفضایی آکنده از شور و شوق وصف ناپذیرایجاد کرد که به مجرد اتمام پروژه اعتصاب مانند بادکنکی که سوزن یا ناخن کودکی بدان فرو رفته باشد فروکش کرد و مدعیان و انصار محترم را به همراه خود بار دیگر در دالان تراوشات آنی مخیله فرو برد وعده ای را نیز سردر گم . لذا من نیز مانند آن دسته دوم نه سر در گم بلکه کاملا هاج وواج ماندم از این خبر رسانی ." ( تاکید از ماست)
آن طوری که از این پاراگراف استنباط می شود گویا به نظر ایشان اعتصاب قرار است روزها و ماه ها و سال ها ادامه یابد و با آغاز اولین اعتصابات کارگری نه تنها کارگران به مطالبات خود دست یابند، بلکه روابط و مناسبات کار مزدی هم لغو گردد! البته با پذیرش این پیش شرط که رویکرد آقای شجاع ابراهیمی کاملا " ضد سر مایه داری " بوده و در این راه وارد کارزار شده و با کارکرد و راه کارهای عملی و عینی در صف مقدم مبارزات کارگر ی قرار گرفته باشد و کارگران را در ایجاد تشکل شورایی، سازماندهی نماید! او نمی داند که اعتصاب دارای ویژگی و فاکتورهای فراوانی است و یک امر عینی می باشد. اعتصاب بر آمد یک تضاد واقعی بین کار و سر مایه است و کارگران در روند مبارزات روزانه بر سر مطالبات شان، سطح مبارزه و خواسته های خود را افزایش میدهند. او نمی داند که در ایران اعتصاب "حرام " است و نه تنها ازنظر قوانین اداره کاراین امرغیر قانونی است، بلکه همچنین اززوایای دیگرهم جرایم خاصی را برای آن تعریف کرده اند.
او در ادامه نوشته خود می نویسد:" باید برای مخاطبین محترم این نکته را بگویم که قیمت نان ٢۵ درصد افزایش یافت ونسبت افزایش دستمزدها با احتساب همان ارقام مندرج در وبلاگ آن کمیته کذایی به نسبت افزایش قیمت نان چیزی حدود ٦/٨ دهم درصد است، که باز هم کارگران بازنده اصلی این میدان بوده اند ..."
سئوال ما این است که آیا شما اطلاع دارید افزایش دستمزدها زمانی اجرایی می شود که کل قیمت اجناس اتوماتیک وار افزایش پیدا می کند و شورای عالی کار، ظاهرا بدون در نظر گرفتن افزایش نرخ اجناس،سطح دستمزد ها را تعیین می کند؟ شما می دانید وقتی دستمزد کارگران افزایش بخور و نمیری پیدا می کند در عوض محصول تولیدی در بازار چندین برابر افزایش می یابد؟ در پروسه مبارزه برای افزایش دستمزد ، میزان درصد آن اهمیت چندانی ندارد. آنچه مهم است رویاروئی کارگران با سر مایه داران و تلاش آنها برای رسیدن به این حق انسانی خود است .لازم به ذکر است که افزایش دستمزد کارگران خباز پیش از آن درصدی است که شما عنوان کرده اید.
آقای ابراهیمی به هر شکلی می خواهد اعتصاب پیروز مندانه کارگران خباز را لاپوشانی کند. چرا که اصلا وی به نیروی کارگران و به اراده جمعی کارگران باور ندارد و می خواهد هر آنچه از زاویه تنگ و تاریک پنجره کوچک ذهنش می گذرد را به افکار عمومی غالب کند. او می نویسد:
"... خود ما هم روز اعتصاب گفتیم سرکی به چند نانوایی بکشیم تا ببینیم چه خبره. اعتصاب با شکست روبرو شده بود و فقط در ٢٠ درصد نانوائی ها ان هم به مدت ٢ ساعت اعتصاب شده بود که زمان آن هم مصادف بود با وقت صبحانه که ١ ساعت است و فقط ١ ساعت اعتصاب برقرار بود تازه آن هم در نانوایی های که خود کارفرما یا در آن مشغول نانوایی بود یا صندوق دار و فروشنده "( تاکید از ما ست)
اول اینکه ساعت استراحت کارگران ٩ الی ١٠ صبح میباشد و کارگران خباز از ساعت ٦ تا ٩ صبح به عنوان اعتصاب دست از کار کشیدند! دوم اینکه ما شاهد آن بوده ایم که از سوی رسانه های دولتی و مسئولین استانی ودیگرحامیان سر مایه، بارها اعتراضات و اعتصابات کارگری تکذیب شده است. برای نمونه کشتار کارگران خاتون آباد، اعتصاب و ضرب و شتم کارگران پرریس سنندج در سال ٨۵، اعتصاب و دستگیری و ضرب و شتم ١٢٠٠ نفرازکارگران و خانواده های کارگری شرکت واحد در تهران، ضرب و شتم و اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه و...اما این باراز زبان یک فعال ضد سر مایه دار شورائی و"همراه با تنی چند ازفضلا وعلما ودوستان کارگری"به این نتیجه رسیده اند. جای بسی تعجب است!!
اما سوال دیگر ما این است که تا زمان رهایی از مناسبات سرمایه داری، برای اینکه کارگران خباز بتوانند مانند دیگر آحاد مردم به زندگی خود ادامه دهند، چه راهی را باید انتخاب کنند؟ و با چه مکانیسمی باید همان مبالغ ناچیزی که برا ی دیگر کارگران در بخش های تولید ی و صنعتی که در پایان هر سال از طرف شورای عالی کار اعلام می شود، به آنها نیز تعلق بگیرد؟ راهکار عملی شما برای افزایش دستمزد کارگران خباز چیست و آیا معتقدید که آنها می باید به همان سطح دستمزد سال ١٣٨٧ تمکین می کردند ؟ و با توجه به سیر صعودی تورم و افزایش سر سام آور قیمت ها ، کارگران خباز تقاضای افزایش دستمزد را نداشته باشند؟
آیا باور دارید صرفا چون اسم تشکل آنها "سندیکا " و یا " انجمن صنفی " است، نتوانسته اند به افزایش دستمزد واقعی خود برسند؟ و اگر اسم آن " تشکل شورائی کارگران خباز سنندج " می بود آیا به خواسته های خود می رسیدند؟ بدون شک شما اگر به کارگران خباز بگویید اسم تشکل خود را عوض کنید تا مشکلات تان حل شود، قطعا در کوتاه ترین زمان ممکن و به سرعت، نوشته روی تابلوی خود را پایین آورده و " شورا " را جایگزین " انجمن صنفی " می کردند. باید زمینی و واقعی و بر بستر حضور و توانایی طبقه کارگر مسائل را بررسی نمود. کارگران با شعار دست به هیچ اقدام عملی نخواهد زد و آنها بدون حضور ما و شما هم و بر اساس یک ضرورت تاریخی، وظیفه طبقاتی شان را به فرجام خواهند رساند.
وظیفه ما اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل ها ی کارگری و دیگر کارگران و پیشروان و فعالین کارگری بر خورد مستقیم و چهره به چهره با دیگر کارگران است. در این ارتباط است که خواهیم توانست مطالبات و خواست های طبقه کارگر را که در امر رشد و اعتلای جنبش کارگری مفید است را تبلیغ و ترویج کنیم و در عین حال به نقد و بر رسی همه جانبه از یک حرکت کارگری بپردازیم. "کمیته هما هنگی برای کمک به ایجاد تشکل ها ی کارگری" در حد توان و با توجه به کلیه فاکتور های موجود ، سعی کرده و تلاش می کند در میان اعتراضات کارگری حضور داشته باشد تا بایک درک واقعی و عینی به بر رسی مسائل بپردازد. ما خود را موظف می دانیم که اخبار و گزارشات کارگری را عین آنچه که واقعیت دارد را انعکاس دهیم. برا ی نمونه ، در رابطه با اعتصاب کارگران خباز در سنندج و مباحث مربوط به مشکلات کارگران خباز گفتگوئی تحت عنوان"صدا با سکوت آشتی نمی کند" گفتگوی بهزاد سهرابی با محمود صالحی " در مورخ ٦ آبان ماه ١٣٨٨ در سایت کمیته هماهنگی انتشار یافته است.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری باور دارد که تنها راه دست یافتن کارگران به حقوق و مطالبات خود و تغییر اساسی در شرایط کار و زیست شان، فقط با حضور و دخالت آگاهانه و کسب تجارب بر بستر یک مبارزه عینی و واقعی، امکان پذیر است. در این کارزار طبقاتی است که کارگران بیشتر به نیروی خود آگاه می شوند و در یک پروسه عملی، نه ساختگی و ذهنی، به امر مبارزه همه جانبه با تمامی مصائب نظام سر مایه داری دست می زنند.این بار هم ما در کنار کارگران خباز سنندج و با انتقال نظرات خود به آنها، در حد توان به ایفا ی نقش طبقاتی خود پرداختیم. چرا که ما معتقدیم در دل اعتراض عینی و جاری کارگران، می توان نتیجه واقعی مبارزه طبقاتی را استخراج کرد. کنترل از راه دور کارگران و اظهار نظر ما فوق زمینی و به ظاهر رادیکال نه تنها در دستیابی کارگران به منافع آنی آنان نتیجه نخواهد داد، بلکه در دراز مدت و در رسیدن به منافع آتی، کارگران را به بیراهه خواهد کشاند.
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
٢٣/١٠/١٣٨٨
www.khamahangi.com
www.komitteyehamahangi.blogfa.com
komite.hamahangi@gmail.com