افق روشن
www.ofros.com

!اعتصاب کارگران خباز سنندج، یک الگوی پیشرو و موفق

عطا خلقی                                                                                          پنجشنبه ٢۱ آبان ۱٣٨٨

کارگران خباز سنندج بعداز چند دور مذاکره بی فرجام با مقامات دولتی، سرانجام طی یک اعتصاب سازمان یافته هشداری موفق شدند به خواستی که داشتند «خواست افزایش دستمزدها» دست یابند. این موفقیت نه تنها همه کارگران را خوشحال ساخته است، که الگویی هم به دست داده است تا از این ببعد کارگران همین صنف در شهرهای دیگر و کلاً همه کارگرانی که محصول کارشان و خدمات شان در زمره نیاز مندی های روزمره مردم است، این شیوه از مبارزه را تجربه کنند. این موفقیت تنها موفقیت کارگران خباز سنندج نیست، موفقیت کل کارگران و جنبش کارگری ایران است که ارزنده و در خور ستایش می باشد و جا دارد همه کارگران به این بخش از هم طبقه ای های خود درود بفرستند و تبریک بگویند. دست مریزاد رفقا! اعتصاب موفق کارگران خباز سنندج ویژگی هایی داشت که می توان از آنها درسهای ارزنده ای آموخت. این ویژگی ها چه بودند و چه هستند شنیدنش از زبان خود کارگران اعتصابی و از زبان رهبران عملی و فعالان دلسوز این بخش کارگری شنیدنی ترند. باید پای صحبت شان نشست و ریزه کاری های این اقدام موفق کارگری را از زبان خودشان شنید. بی گمان یکی از وظایف طبقاتی فعالان کارگری ایکه هدایت و رهبری این اعتصاب را به عهده داشته اند، این خواهد بود که تجارب و دستاوردهای این اعتصاب را با جزئیات و به هرشکلی که برایشان مقدور است به هم طبقه ای های خود منتقل کنند. کارگران به اینگونه انتقال تجارب نیاز دارند! یکی از برجستگی های اعتصاب اخیر کارگران خباز سنندج در این است که این اعتصاب خصلتی تعرضی داشته است و باید در ردیف اعتصابات تعرضی به حساب اش آورد و به این اعتبار ارجش نهاد. گو اینکه هرشکلی از اعتراض و مبارزه متشکل و سازمان یافته کارگران مهم و عرصه ای برای تقویت روحیه اتحاد و همبستگی و میدانی برای آبدیده شدن رهبران کارگری و رو آمدن رهبرانی جوان تر است، اما دستاوردهای اعتصاب به عنوان عالی ترین شکل مبارزه و آنهم اعتصاب تعرضی، بمراتب با اهمیت تر و بمراتب ارزشمندتر است. پروسه مبارزات کارگران خباز سنندج و سرانجام موفق آن، آنقدر چشمگیرند که هر کسی را متوجه خواهد ساخت که این کارگران و فعالانش چقدر هوشمندانه و چقدر پی گیرانه و چقدر جسورانه و با چه عزم و اراده استواری این اعتصاب عمومی را سازماندهی و هماهنگ و به سرانجام رسانده اند. از چند و چون پروسه تصمیم به این اقدام موفق کارگران خباز سنندج بر می آید که آنها کاملاً بر اهمیت محصول کارشان «نان» و ارتباطش با زندگی روزمره مردم واقف بوده اند و می دانستنه اند که توقف کارشان مردم را با چه مشکلات احتمالی جدی ای روبرو خواهد ساخت. آنها کاملاً بر این امر آگاه بوده اند که «نان» یکی از اساسی ترین مایحتاج روزمره طیف وسیعی ازمردم و یکی از اصلی ترین غذاهای هر وعده غذایی خود کارگران و زحمتکشان و اقشار تهیدست جامعه و از نیازهای غیر قابل صرفنظر کردنی آنها ست و نبود و کمبود آن در سفره این مردم ولو کوتاه مدت و تنها برای چند روز هم، دشوار است! کارگران خباز سنندج با توجه به این مهم و برای اینکه در طول زمان اعتصاب شان مردم در تهیه نان مورد نیازشان با مشکلی جدی روبرو نشوند، آگاهانه و بشکلی سازمان یافته مانع از پیوستن برخی از خبازی های سطح شهر به این اعتصاب عمومی شده اند. کارگران هوشیار و مبارز خباز سنندج با این دور اندیشی مسئولانه، در عین حال که با این کارشان نه تنها نخواسته اند که مردم با مشکلی مواجه شوند، عملاً هم توطئه کارفرمایان و دولت را که معمولاً در جریان هر اعتصابی مردم را علیه اعتصاب کنندگان تحریک می کنند، خنثی کرده اند و حمایت و پشتیبانی مردم را نیز نسبت به اقدام خود جلب کرده اند. در برخورد به اقدام کارگران خباز هم، مردم هوشیار و مبارز سنندج نیز این واقعیت را پذیرفته اند که اگر کارگران وادار شده اند که موقتاً از پخت «نان» خودداری کنند، به این خاطر است که کارفرماها و دولت حقوق کارگران را نادیده می گیرند و راه های دیگر مبارزه برای تحقق مطالبات برحق شان را بر آنها بسته اند. در این میان هم کارگران خباز و هم مردم سنندج اوج احساس مسئولیت را نسبت به هم از خود نشان داده اند که ستودنی و به یاد ماندنی است.

***

اهمیت اعتصاب موفق کارگران خباز سنندج، تنها در آن نیست که توانسته اند به یکی از مطالباتشان دست یابند، این اعتصاب پیام های امیدوار کننده ای را در خود دارد که می توانند به عنوان الگویی نو و موفق پیش روی همه کارگران قرار گیرند. یکی از این پیام ها اینست که به کارگران آن مراکز تولیدی و خدماتی که حاصل کار و خدمات شان نیاز روزمره مردم را پاسخ می گویند و به این اعتبار در ردیف مراکز کاری حساس قرار می گیرند، نظیر: «نیروگاه های برق، مراکز آبرسانی شهرها، شهرداری ها، کشتارگاه ها» کارگران و کارکنان مرکز مخابرات، معلمان و پرستاران و کارکنان و کارگران بیمارستان ها، و...» یادآور می شود که: برای شکستن دیوار بی اعتنایی رژیم در برابر مطالبات شان، باید پا پیش بگذارند و با اعلام اقدام به اعتصاب، مطالبات خود را پی بگیرند. یکی دیگر از پیام های این اعتصاب این بوده است که: اگر کارگران اینگونه مراکز کار مصمم و قاطع به میدان آیند و توهمی به وعده و وعیدهای کارفرمایان و دولت نداشته باشند و عالی ترین شکل مبارزه یعنی اعتصاب را انتخاب کنند، دولت و سرمایه داران علیرغم همه ظرفیت های جنایتکارانه و سرکوبگرانه شان وقتی که می بینند با توقف کار ضربه اقتصادی می خورند و خسارت می بینند و این اقدام بازتاب وسیع اجتماعی خواهد داشت، راه دیگری جز گردن گذاشتن به خواست و مطالبه کارگران در پیش نخواهند داشت. این یک تجربه ثابت شده کارگری است که کارفرمایان و صاحبان سرمایه هرگاه دریابند سرمایه شان در عرصه ای که در آن بکارش انداخته اند آن اندازه ای که انتظار دارند سودآور نیست، از این که کارگران دست به اعتصاب هم بزنند، ابایی ندارند و خیلی وقتها خود آگاهانه و با توسل به هزار و یک حقه از جمله نرساندن مواد اولیه تولید به محل کار، تعمیر نکردن ماشین آلات و وسایل کار، گرو گرفتن دستمزدها، عملاً واحد تولیدی خود را به تعطیل می کشانند و به این ترتیب با یک توجیه '' قانونی '' بساط بیکارسازی ها را راه می اندازند و زمینه انتقال سرمایه های شان را به عرصه های سودآورتری فراهم می کنند. علیرغم این شگرد متداول ضد کارگری، کارفرمایان و دولت به آسانی نمی توانند در برخورد به کارگران مراکزی از کار نظیر: «نانوایی ها، نیروگاه های برق، شهرداری ها، بیمارستانها و...» که محصول کار و خدماتشان پاسخ نیاز روزمره مردم را می دهد، همین شگرد را اعمال کنند. کارفرمایان و دولت نمی توانند نانوایی های یک شهر را تعطیل کنند و یا یکجا همه کارگرانش را اخراج و کارگران جدیدی را به جای شان بگمارند! دولت نمی تواند رفت و روب کوچه و خیابان ها را تعطیل و زباله های تلنبار شده در سطح شهر را بحال خود رها سازد! دولت نمی تواند اخلالی را که در نتیجه اعتصاب کارگران نیروگاه برق و مرکز آبرسانی شهر ایجاد می شوند، نادیده بگیرد و شهری را بی آب و برق بحال خود رها سازد! دولت نمی تواند بیمارستانها و مراکز درمانی ایکه در نتیجه اعتصاب کارکنانش، پرستارانش، کارگرانش به تعطیل کشیده می شوند، بی اعتنا باشد! کارفرما و دولت در برابر اعتراض و مبارزه کارگران این واحد های کاری حساس، که احتمال اعتراضات توده ای وسیع تری را بدنبال دارد، در هراس اند. برای اینکه با مردم یک شهر طرف اند. برای اینکه در نتیجه اعتصاب این مراکز حساس، هیچ عرصه ای از فعالیت های اجتماعی نخواهند توانست فعالیت روزمره شان را ادامه دهند! مردم نان می خواهند. مردم آب و روشنایی می خواهند. مراکز کار و ادارات و بیمارستان ها و مدارس و...، بدون آب و برق و خدمات بهداشتی فلج می شوند! از همین روست که واکنش دولت و کارفرمایان به اعتراض و مبارزه ایندسته از کارگران و کارکنانی که در این مراکز کاری و خدماتی مشغول بکارند، سریع و اساساً به بنفع اعتراض کنندگان ختم می شود! کارگران نانوایی سنندج با وقوف به این امر و استفاده از این موقعیت ویژه و حساس کاری خود، جسورانه پیش آمدند و با اعتصاب موفق شان به همه کارگران بخش های حساس کارگری مشابه بخش خود، یادآوری کردند که برای تقویت جنبش کارگری، آنها نیز باید پا پیش بگذارند.

***

اعتصاب موفق کارگران خباز سنندج نه تنها آنها را به یکی از خواست های برحق شان رسانده است، که اعتماد به نفس شان را هم برای مطالبا ت از این ببعدشان نیز بالا برده است. این موفقیت، به کارگران هم صنف شان هم در شهرهای دیگر قوت قلب می بخشد تا آنها نیز در جریان مبارزات شان از تجارب کارگران هم صنف شان استفاده کنند و با استفاده از دستاورد های این اقدام موفق میان بر بزنند و با صرف انرژی کمتری دستاوردهای ارزنده ای به دستاوردهای کارگران خباز سنندج بیفزایند. این موفقیت یک موفقیت عمومی و فرا صنفی است و دستاوردهایش به هر اندازه و در هر سطحی که باشد دستاورد همه کارگران است. این یک واقعیت است که اگر روحیه همبستگی کارگری و طبقاتی ما کارگران به درجه ای رسیده باشد که هر کارگری موفقیت کارگران دیگر را فارغ از تفاوت صنفی و...، موفقیت خود بداند؛ خود را موظف می داند که گام بعدی و بلندترش را او بردارد. کارگری که خود را عضوی از طبقه میلیاری کل کارگران جهان بداند، به خود می گوید گام بعدی را من باید بردارم و چنین هم خواهد کرد و چنین هم باید باشد. کارگران خباز سنندج با همین اعتصاب هشدار دهنده دو سه ساعته شان به خودشان و به همه کارگران دیگر، این نکته مهم را یادآور شدند که چگونه با اتکاء به اراده مصمم و اقدام متحدانه و یکپارچه خود در هر شرایطی ولو خفقان آلود ترین وضعیت هم می توان حداقل بخشی از خواست و مطالبه خود را به کارفرما و دولت تحمیل کرد. بی گمان بعد از این اقدام موفق کارگران خباز سنندج، کارگران خباز شهرهای دیگر هم در مجامع عمومی خود پروسه مبارزه ختم شده به اعتصاب هم صنفی های هم طبقه خود را ارزیابی خواهند کرد؛ و فعالان این بخش کارگری، بدنبال یک بحث و تبادل نظر جمعی، نقاط قوت و ضعف آنرا بررسی خواهند کرد و راه مبارزات از این ببعد خود را روشنتر خواهند دید. قطعاً لازم است کارگران اصناف دیگری هم که در موقعیت ویژه کارگران خباز قرار دارند و در ردیف کارگران بخش خدمات عمومی جای می گیرند و کارفرما و دولت نمی توانند از کنار اعتراض و مبارزات شان بی اعتنا رد شوند و به آسانی کارشان را تعطیل کنند، عین همین کار را در جمع و محافل کارگری خود انجام دهند!

***

یکی از نکات مهم و قابل توجه اقدام کارگران خباز سنندج در این است که مبارزه قانونی شان را آنجا که به نهایت خود رسیده بود و می رفت که وقت و انرژی شان را ضایع و تلف کند و روی دایره دوار وعده و وعید مقامات دولتی در گرش بی حاصل دور بزند، با یک تصمیم قاطع و متحدانه شکل عالی تری از مبارزه را در دستور گذاشتند و اعلام اعتصاب کردند. آنها با اعلام اعتصاب هشدارانه شان پایان سیاست وقت کشی ها و بازار وعده و وعیدهای مقامات اداری دولت را اعلام کردند و به کارزار دیگری گام نهادند و طرف مقابل شان را به چالش جدی تری کشاندند. کارگران خباز سنندج با این شکل از مبارزه شان نه تنها اعتراض خود را نسبت به پائین بودن سطح دستمزدهای شان اعلام کردند، در عین حال نشان دادند که از این پس این شکل از مبارزه را برای تحقق هر خواست دیگرشان بکار خواهند گرفت. کارگران اعتصابی با این اعتصاب کوتاه مدت و هشدارانه خود، نه تنها بستر تقویت همبستگی و اتحاد بیشتر کارگران را هموار کردند، که عملاً زمینه رشد رهبران و فعالان کارگری قدیمی تر و رو آمدن رهبران و فعالان کارگری جوان تر را فراهم کردند. کارگران اعتصابی با این اعتصاب موفق خود علاو بر اینکه به یکی از خواست های شان دست یافتند، عملاً از یکی از خط قرمزهای رژیم «ممنوعیت قانونی اعتصاب» عبور کردند و اثبات نمودند که در توازن قوایی که به نفع کارگران باشد از روی هر خط قرمز دیگری به نفع کارگران می توان عبور کرد. کارگران خباز سنندج در جریان پروسه گفتگو های شان با نمایندگان دولت و همین اعتصاب چند ساعته شان، دریافتند که نه تنها آنها که همه آن کارگرانی که در مراکز حساس و کلیدی کار مشغول بکارند آسان تر از هر بخش دیگری می توانند خواست ها و مطالبات شان را به کارفرمایان و دولت تحمیل کنند. بی گمان بعد از این اعتصاب موفق کارگران خباز سنندج، هم صنفی های آنها در دیگر شهرها نیز الگوی موفق آنها را تجربه خواهند کرد. اعتصاب موفق کارگران خباز سنندج نه تنها در خود با ارزش و پاسخی به یکی از توقعات آنها بود، درعین حال نقطه آغازی هم می تواند باشد برای پی ریزی یک مبارزات سراسری و هماهنگ چه در میان کارگران خباز شهرهای دیگر و چه همراه با کارگران بخش ها و صنف های دیگر!

عطا خلقی ۲۰ آبان ماه ۸۸

ata.kholghi@gmail.com