افق روشن
www.ofros.com

!فرازی دیگر در جنبش انقلابی کردستان


عطا خُلقی                                                                                                 یکشنبه ٢٦ اردیبهشت ١٣٨٩

اعتصاب عمومی و سراسری روز ۲۳ اردیبهشت ماه مردم مبارز کردستان در اعتراض به اعدام مظلومانه پنج زندانی سیاسی، در اوج شکوه به پیروزی رسید. شكوهمندی این اعتصاب پیروزمند، در حدی بود كه در توصیف نمی گنجد. نمایش اتحاد و همبستگی اقشار مختلف مردم در این روز، چنان برجسته و عظیم بود که از حد انتظار خود مردم و تحلیگران مسائل سیاسی هم، بالاتر بود. این اعتصاب پیروزمند توده ای در این سطح و با این ابعاد، نه تنها برگ زرین دیگری به تاریخ جنبش انقلابی كردستان افزود، که پروسه جنبش سرنگونی طلبانه مردم ایران علیه جمهوری اسلامی را، به سطحی دیگر و به فاز بالاتری بُرد. دستاوردهای این شكل از مبارزه توده ای وسیع و سراسری، نه تنها جنبش انقلابی كردستان را تعمیق می بخشد و گسترش می دهد، که پیام نوید بخشی برای پیشروی جنبش توده ای و سراسری ایران نیز، در خود دارد. اعتصاب عمومی و سراسری موفق مردم مبارز کردستان در روز ۲۳ اردیبهشت ماه، نه تنها عالی ترین شکل اعتراض به بقتل رساندن پنج رزمنده سیاسی توسط جمهوری اسلامی بود، که اعتراض به تمامی قتل عمدهای دولتی این رژیم و «مجازات اعدام» هم بود. اعتصاب عمومی مردم کردستان، اگر چه در اعتراض به کشتار فرزاد و علی و مهدی و شیرین و فرهاد بود، در عین حال مبارزه برای آزادی بی قید و شرط همه آن عزیزانی هم بود که بخاطر مرام و عقیده و باورشان، محکوم به اعدام شده اند و انتظار روز مرگ خود را می کشند! اگر چه با اعدام عزیزانی چون فرزاد و یارانش، مردم کردستان و ایران و همه مبارزان ایرانی مقیم خارج کشور و همه وجدان های بیدار جامعه بشری دنیا در غمی سنگین فرو رفتند و شبهایی را با کابوس به روز آوردند و از فرط اندوه، مات و مبهوت و بی قرار شده بودند؛ اما با پیروزی این اعتصاب شکوهمند، غم شان، اندوه شان و بغض شان، فرو نشست. روحیه تازه ای گرفتند، شاد شدند، به خود و به اراده متحد و یکپارچه خود بالیدند، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردند و عزم شان برای مبارزات روزهای آتی جزم تر شده است. مردمی که تا روز قبل از اعتصاب، علاوه بر نفرت و بیزاری عمیق شان نسبت به جمهوری اسلامی، لبریز از غم و اندوه عزیزان از دست رفته شان بودند، اکنون و بعد از این پیروزی بزرگ، آرام گرفته اند و به دستاوردهای این مبارزه انقلابی و تاریخی خود، می اندیشند و در فکر آنند که چگونه این دستاوردها را پاس دارند و چگونه از آنها برای پیشبرد مبارزات از این ببعدشان بهره گیرند. با به پیروزی رسیدن این اعتصاب، جمهوری اسلامی متحمل شکستی عظیم و سرافکندگی بزرگی شد. اکنون و بعد از این پیروزی مردم، رژیم شکست خورده و زبون جمهوری اسلامی از اینکه بابت جنایت اخیرش باید تاوان بسیار سنگیینی بپردازد، بخود می پیچد. شکست و ناکامی رژیم و سرافکندگی نیروهای سرکوبش را به راحتی می توان در چشمان و رفتار و واکنش های شان دید. نیروهای سرکوبگر رژیم، از اینکه نتوانسته اند اتحاد و همبستگی توده ای مردم را در هم شکنند و اعتصاب قدرتمند مردم را به شکست کشانند و خون بریزند و آدم بکشند، دندان به هم می سایند. نیروهای سرکوبگر رژیم، از اینکه نتوانسته اند شاهد شیون و مویه کردن مردم و اشک ریختن آنها باشند، حسرت می خورند. در جریان این اعتصاب شکوهمند، مردم مبارز در خانه ها نمانده بودند که ماتم بگیرند و بگریند. مردم از مادر فرزاد آموخته بودند که باید صبور باشند و به مبارزه ای که در پیش گرفته اند بیاندیشند. مادر فرزاد در هنگامه مبارزه برای تحویل گرفتن پیکر دلبندش گفته بود: «من برای فرزادم نمی گریم. اینها می خواهند اشک من را ببینند. حسرت روی دلشان خواهم گذاشت و نخواهم گریست.» مردم کردستان این درس بزرگ را که در نوع خود تاکتیکی مبارزاتی برای درهم ریختن روحیه دشمن است، از این زن دلاور گرفته و از بر کرده بودند و نگریستند و بجای شیون وزاری کردن، تاریخ مبارزات سی ساله خود را مرور کردند. در این روز تاریخی، مردم در محافل خانوادگی خود و دوستان و همسایگان دور هم گرد می آمدند و تاریخ سی ساله دلاوری های فرزندان، دوستان، بستگان، هم محله ای ها و همشهری های رزمنده و جانباخته شان را ورق می زدند و یاد و خاطرات شان را گرامی می داشتند. در این روز مردم دور هم جمع می شدند و نامه های زیبا و پر از فرازهای انسانی فرزاد را می خواندند و از عشق و ایمان و باور این جوان پرشور و مبارز که در این نامه ها موج می زند درس می گرفتند و قطعه هایی از آنها را به حافظه می سپردند تا در جایی دیگر و گردهم آیی های دیگر آنها را در گرامیداشت این عزیز از دست رفته و یارانش، باز گویند. همین یک روز در خانه ماندن و به اعتصاب عمومی پیوستن کافی بود تا همه آنهایی که به این اعتصاب پیوسته بودند، هر یک به سهم خود در به پایان بردن موفقیت آمیز این اعتصاب شکوهمند، سهیم باشند. این اعتصاب عمومی سراسری یک روزه، مردم را بهم نزدیکتر و جو اعتماد عمومی را در میان آنها و سطح همکاری و همیاری آنها را بسیار بالاتر بُرد. یکی از دستاوردهای اعتصاب یک روزه مردم مبارز کردستان، این بود که این مردم بیشتر به حکمت اتحاد و همبستگی در به پیروزی رساندن مبارزه در هر عرصه ای پی بردند. این اعتصاب عمومی، اکراه بهم نزدیک شدن جریانات سیاسی برای همکاری های نزدیکتر و سازماندهی اتحاد عمل های مشترک را درهم شکست و ضرورت اتحاد عمل های مشترک سیاسی آنها را علیه جمهوری اسلامی، برجسته تر کرد. این اعتصاب موفق، ضرورت بکار گیری «تاکتیک اعتصاب» به مثابه شكل كارسازتر و كم هزینه تر و تعیین كننده تری از اشکال مبارزاتی را، به همه سازمان های سیاسی و فعالان جنبش های اجتماعی و توده های مردم یادآور شد. اعتصاب عمومی شكوهمند و بسیار موفق مردم مبارز كردستان، یكبار دیگر به همه آنهایی که از مردم مبارز کردستان انتظار داشتند که در فضای بشدت میلیتاریزه کردستان و توحش نیروهای سرکوبگر رژیم، با تظاهرات خیابانی حمایت و پشتیبانی خود را از جنبش عمومی و سراسری مردم ایران نشان دهند، ثابت کرد که در توازن قوای این منطقه، اساساً باید اشکال دیگری از مبارزه را بکار گرفت. مردم مبارز کردستان با این اقدام انقلابی خود، ثابت کردند که جنبش انقلابی کردستان همچنان زنده و شاداب و آتش زیر خاکسترش همچنان پر حرارت است و مردم این منطقه فجایع و جنایات رویداده در کردستان توسط جمهوری اسلامی را از یاد نبرده اند و این رژیم با هر جنایت تازه ای که مرتکب می شود، پرونده جنایتکارانه سی ساله اش در ذهن این مردم ورق می خورد و مردم قتل عام های قارنه و قلاتان و ایندرقاش و اعدام های دسته جمعی مهاباد، سنندج، مریوان، سقز، و پاوه و فرمان جنگ های خونین دو بهار سالهای ۵۸ و ۵۹ سنندج را بیاد می آورند. این اعتصاب موفق، علاوه بر همه دستاوردهای گرانقدر مبارزاتی اش، دست توهم پراکن های ''جنبش سبز'' و ماهیت رهبران این ''جنبش'' و تزلزل و دو دلی جریانات ناسیونالیست را که در جریان این اعتصاب همراه و همصدای مردم نبودند، رو کرد و نشان داد که تلاش همه آن جریانات محلی ایکه می کوشند با توهم پراکنی، جای پای اصلاح طلبان حکومتی را در کردستان باز کنند، عبث و بیهوده است. ''اینها'' ، باید بعد از این رویداد تاریخی دریافته باشند که رادیکالیسم انقلابی درون جنبش انقلابی کردستان بسیار بالاتر از آنست که این جنبش با تلاش آنها وجه المعامله و تسویه حساب دو جناح از یک حکومت ارتجاعی و فاشیست قرار گیرد. مهمترین دستاورد این اعتصاب، پیامی بود که برای جمهوری اسلامی داشت. و آن این بود که به این رژیم جنایتکار فهماند که هیچ درجه ای از نمایش ارعاب و سیاست توحش، در برابر اراده متحد و یکپارچه توده های مردم کارساز نیست و چنین نمایشات و چنین سیاست هایی بی ثمر و محکوم به شکست اند! پیشروی اعتصاب عمومی و سراسری مردم مبارز کردستان در دل یک حکومت نظامی اعلام نشده و فضایی کاملاً میلیتاریزه شده، یک بار دیگر بی ثمری اینگونه سیاست ها را در برابر اراده متحد و یکپارچه مردم به اثبات رسانید. این اعتصاب پیروزمند، به جمهوری اسلامی فهماند که بابت جنایت اخیرش چه بهای سنگینی باید بپردازد. جمهوری اسلامی به آسانی نخواهد توانست شکست و ناکامی خود و روحیه درهم شکسته و تحقیر گشته نیروهای سرکوبش را که در جریان این اعتصاب نصیب شان شده است، سرجایش بازگرداند. این اعتصاب، این را هم به جمهوری اسلامی فهماند که جامعه کردستان تا چه حد تحزب یافته و تا چه اندازه چپ و رادیکال و به چه میزان دوستدار و طرفدار و هوادار کومه له ـ سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ـ می باشد و چگونه مردم مبارز کردستان از فراخوان ها و رهنمودهای کومه له استقبال می کنند. در یک کلام این اعتصاب، ضمن اعتراضی قاطع به جنایت اخیر جمهوری اسلامی، بسیاری از معادلات این رژیم را بهم زد و خیلی از نقشه هایی که برای ایجاد جو ارعاب و وحشت ریخته بود، نقش بر آب کرد و توازن قوای موجود احتماعی را، به نفع مردم و به زیان رژیم رقم زد. قطعاً این اقدام پیروزمند مردم کردستان، پیوند جنبش انقلابی آنها با جنبش عمومی و سراسری ایران را محکمتر می کند، و بی گمان جنبش سرنگونی طلبانه مردم ایران را گام ها بجلو می برد و جمهوری اسلامی را به موضع متزلزلتری خواهد انداخت. دستاوردهای این اعتصاب عمومی و سراسری و موفق، بسیار بیشتر از اینهاست که برشمرده شد. اعتصاب پیروزمند کردستان، علاوه بر دستاوردهای با ارزشش، الگوی کارسازی از مبارزه را بر علیه سیاست های جنایتکارانه جمهوری اسلامی بدست داد، که اگر جنبش های رادیکال اجتماعی بکارش گیرند و مبارزات خود را با بکار گرفتن این شکل از مبارزه پیش ببرند، موفقیت های ارزنده ای خواهند داشت. الگوی اعتصاب عمومی و سراسری، لازم است به درون مراکز کلیدی کار و تولید، به درون مراکز آموزشی و به درون ادارات و مؤسسات دولتی برود. الگوی اعتصاب عمومی و سراسری، لازم است برای تحقق هر مطالبه ای و علیه هر سیاست این رژیم بکار گرفته شود تا دم و دستگاه اداری رژیم را بفرساید و بهم ریزد و گردش تولید و عرصه سودآوری سرمایه و سرمایه داران و دولت را مختل کند.

***

واقعیت این است که در شکل گیری و پیشروی و موفقیت این اعتصاب عمومی و سراسری جوانان نقش تعیین کننده ای داشتند. اگر جوانان شهرهای کردستان دهن به دهن، در به در، خانه به خانه، محله به محله، اداره به اداره، مدرسه به مدرسه و... فراخوان کومه له و دیگر جریانات سیاسی حامی این فراخوان را، به وسیعترین توده های مردم نمی رساندند، این اعتصاب پیروزمند، با موفقیت شکل نمی گرفت و پیش نمی رفت! به همت جوانان پرشور، بسرعت زنان دلاور، پدران و مادران شجاع، معلمان دلسوز، پرستاران فداکار، کارمندان و کارکنان ادارات دولتی و شرکت های خصوصی خدمتگزار مردم و... با درک و درایت سیاسی بسیار بالایی و احساس مسئولیت تحسین براگیزی، حول فراخوان کومه له گرد آمدند و با ارداه ای متحد و یکپارچه اعتصاب عمومی و سراسری خود را آغاز کردند و با موفقیت به سرانجام رساندند. باید به این جوانان پرشور و همه آن انسان های انقلابی و مبارزی که به این اعتصاب شکوهمند پیوستند و در ثبت این برگ زرین در تاریخ جنبش انقلابی کردستان سهم بزرگی داشته اند، تبریک و دست مریزاد گفت. باید به همه آن هایی که لحظه به لحظه جریان این اعتصاب شکوهمند را به سراسر عالم گزارش می دادند، به همه آن مبارزان جسوری که از روزها قبل، اقشار مختلف مردم را برای پیوستن به این اعتصاب بسیج می کردند، به همه فعالان جنبش های اجتماعی و چهره های محبوب مردم و فعالان تشکل های سیاسی ایکه در برپایی این اعتصاب عمومی و سراسری نقشی جدی داشته اند، دست مریزاد گفت. باید به این مردم مبارز و آزادیخواه گفت: شما ثابت کردید که شایسته آنید که پیشرو «مبارزه علیه مجازات اعدام» و «آزادی زندانیان سیاسی» و پشتوانه ای جدی برای پیشروی جنبش سرنگونی طلبانه مردم ایران علیه این رژیم باشید!

***

اگرچه مرگ این عزیزان ضایعه بسیار بزرگی بود که دل میلیون ها انسان را بدرد آورد، اما مبارزاتی که در اعتراض به این جنایت بزرگ در کردستان و ایران و سراسر جهان براه افتاد و همچنان در جریان است، پرداخت تاوان بسیار سنگینی را به جمهوری اسلامی تحمیل کرد. جمهوری اسلامی با این جنایت اخیرش، بیش از پیش منزوی و بیش از پیش منفور و بیش از پیش زبون گشته است. نباید مجال بخود آمدن را به او داد و از هم اکنون باید با بهره گیری از دستاوردهای این اعتصاب پیروزمند، کمپین سراسری مبارزه علیه «مجازات اعدام و آزادی بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی» را، در دستور گذاشت. همکاری و اتحاد عمل مشترک احزاب و سازمان های سیاسی چپ و فعالان جنبش های رادیکال اجتماعی در داخل، و حمایت های نهاد ها و ارگان ها و انسان های مبارز مقیم خارج که نقشی جدی در به موفقیت رساندن اعتصاب عمومی و سراسری کردستان را داشتند، این ظرفیت را دارند که کمپین مبارزه علیه «مجازات اعدام و آزادی زندانیان سیاسی» را هم، بدون فوت وقت در دستور بگذارند!

عطا خُلقی - ۲۵ اردیبهشت ۸۹