افق روشن
www.ofros.com

مبارزه برای آزادی فعالین و منع پیگرد کارگران، یک ضرورت طبقاتی است

عطا خلقی                                                                                             پنجشنبه ۵ آذر ۱٣٨٨


مبارزه برای آزادی رهبران و فعالان کارگری

و منع پیگرد دیگر کارگران، یک ضرورت طبقاتی است!

روند رو به رشد جنبش کارگری ایران جمهوری اسلامی و دولت نظامی اش را آنچنان به هراس انداخته، که ناچار شده است از سر استیصال و درماندگی شمشیر بی غلاف سرکوبش را از رو ببندد و به میدان سرکوب کارگران بیاید. جمهوری اسلامی و دولت نامشروعش که همه اقتدار سیاسی و اقتصادی را در چنگ نیروهای سرکوبش متمرکز کرده است، این هیولا را به جنگ کارگران فرستاده است تا مبارزات شان را سرکوب، رهبران شان را زندانی، و توقعات و مطالبات شان را بی پاسخ بگذارد. جمهوری اسلامی بنا به ماهیت طبقاتی و جانبداری همه جانبه اش از سرمایه و منافع سرمایه داران متشکل در دستگاه حاکمیت و سرکوبش، برای مقابله با جنبش کارگری و مبارزات کارگران، بار دیگر تهاجم گسترده ای را علیه کارگران از سر گرفته است. رژیم در تهاجم اینبارش که اساساً متوجه رهبران و فعالان کارگری است، به خیال خود می خواهد با نشانه رفتن این چشم و چراغ های جنبش کارگری، تشکل های امید بخش شکل یافته و در حال شکل گیری را «بی سر» کند و نهایتاً روند رو به رشد جنبش کارگری را با ایجاد رعب و وحشت، سد نماید. این رژیم که در برابر خیزش توده ای مردم به فغان آمده است و مبارزات مردم می رود که رادیکال و رادیکال تر شوند، از بیم اینکه رهبری اعتراضات مردم و جنبش های رادیکال اجتماعی به دست کارگران بیفتد، در تلاش است تا با دستگیری و به زندان فرستادن فعالان و رهبران جنبش کارگری، جنبش های توده ای مردم را از نقش رهبری کارگران پیشرو، محروم کند. لابد رژیم خیال می کند با این تاکتیک: «اگر رهبران و فعالان جنبش کارگری را از کل جنبش جدا سازد و به اسارت گیرد»، یا اصلاً اعتراض و مبارزه ای از سوی کارگران صورت نخواهد گرفت، یا توده کارگران «بی فعال و بی رهبر و بی تشکل» ره به جایی نمی برند و تهدیدی به حساب نخواهند آمد! زهی خیال باطل!! گو اینکه هر مبارزه ای آنگاه کارسازتر است که سازمان یافته و متشکل و صاحب رهبر و فعال باشد، اما در مقاطعی از جمله مقطع کنونی که مردم جان شان به لب شان رسیده است و بیش از این تحمل فقر و گرسنگی و بی حقوقی را ندارند، مبارزات شان حتی بدون رهبر و فعال هم، تعطیل بردار نیست و از دل مبارزات روزمره شان، فعالان و رهبران جوان تری سر بر می آورند و خلاء رهبران غایب و در بندشان را کم و بیش پر می کنند. این یک واقعیت انکار ناپذیر است که کارگری که ماه ها دستمزدش را گروگان گرفته اند، کارگری که با حذف سوبسیدها همه مایحتاج زندگی اش را گران کرده اند، کارگری که کاری برایش ندارند، کارگری که ادامه کاری کارش هیچ تضمینی ندارد، بدون رهبر هم عصیان می کند و حقش را می خواهد. اعتصاب موفقیت آمیز هزار کارگر «نَی بُر» همین شرکت نیشکر، درست در مقطعی که اعضای سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه بازداشت می شوند؛ روی می دهد. این خود به بارز ترین شکل اثبات می کند که مبارزات کارگران در غیاب رهبران شان هم همچنان ادامه خواهد داشت. جمهوری اسلامی می تواند با محروم کردن کارگران از برخی از رهبران و فعالان کارگری شان، سرعت روند پیشروی جنبش کارگری را کند و لطماتی به این جنبش تحمیل کند، اما نمی تواند این روند را متوقف نماید. زندان های جمهوری اسلامی همیشه پر از فعالان کارگری و رهبران تشکل های کارگری است، اما جنبش کارگری در اشکال گوناگونش و به رهبری فعالان دیگری همچنان پیش می رود. اگر چه جمهوری اسلامی با تعقیب و دستگیری و زندانی کردن کارگران و فعالان کارگری و رهبران تشکل های کارگری، جنبش کارگری را زیر ضرب می گیرد و جنبش و دستگیر شدگان و خانواده های آنها متحمل خسارات جسمی و روحی و مادی فراوانی می شوند، اما همین محرومیت های تحمیلی، اتوریته و محبوبیت این رهبران و این فعالان کارگری را بیشتر و بیشتر می کند. این دستگیری ها و به بند کشیدن ها علیرغم همه خسارات تحمیلی جسمی و روحی و مادی اش به کارگران زندانی و خانواده های شان و علیرغم همه خسارات تحمیلی اش به کل جنبش، هر کدام از این فعالان و رهبران را در فردای باز گشت شان به میان همرزمان شان، به چهره های محبوب تر، با اتوریته تر، و آبدیده تری تبدیل می سازد. جمهوری اسلامی سال ها «محمود صالحی» را در زندان هایش آزار داد. اما او در نتیجه مقاومت ها و مبارزات جانانه اش در درون زندان، و حمایت و پشتیبانی هم طبقه ای هایش در خارج از زندان، پشت همان میله های زندان؛ به چهره ای محبوب و شناخته شده بین المللی تبدیل شد. این رژیم هم اکنون «منصور اسالو و ابراهیم مددی» رهبران سندیکای اتوبوسرانی تهران و حومه و برخی دیگر از فعالان کارگری را در اسارت دارد، آنها نیز محبوب تر از گذشته و با اتوریته تر از پیش به میان کارگران بر خواهند گشت! رژیم از سر درماندگی و استیصال می پندارد اگر رهبران و فعالان کارگری را از جنبشی که به آن متعلق اند بکَنَد و بگیرد و زندان کند، هم آنها را مرعوب و وادار به تسلیم شدن می کند و هم جنبش را به شکست می کشاند، غافل از اینکه کارگری که به زیر خط فقر رانده شده و چیزی برای از دست دادن ندارد و تعهدی برای خود قائل است، بیم و نگرانی این را هم ندارد که زندانش کنند. نامه علی نجاتی رئیس هیئت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه به هم طبقه ای هایش بعد از دستگیری همکارانش و درست چند روز قبل از دستگیری خودش گویای این واقعیت است که کارگرانی که به منافع طبقاتی خود آگاه اند و رسالت مبارزه و رهبری مبارزات را برای خود قائلند، در راه آرمان و تعهدی که به تحقق آن سپرده اند، همه گونه سختی و محرومیت و اذیت و آزار را به جان می خرند و به امید همیاری و همبستگی طبقاتی همرزمان خود قاطعانه می رزمند و از زندان و اسارت نمی هراسند! علی نجاتی با اینکه می دانست که چند روز بعد به سراغش خواهند آمد و بازداشتش می کنند، طی نامه ای خطاب به همکاران و همه کارگران می گوید: «هم اکنون چهار نفر ازاعضای هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در زندان دزفول محبوس هستند و من که نفر پنجم باشم از روزهای آینده در جمع آنان خواهم بود و ایام حبس من آغاز خواهد شد.» او در توضیح اینکه به چه جرمی حبس شده و می شوند می گوید: «ما برای به دست آوردن حقوق خود و دفاع از مطالبات بر حق کارگران هفت تپه و به دست آوردن کمترین امکانات معیشت و حقوق انسانی تلاش کرده ایم، اما ما محکوم و زندانی میشویم.» او به ساده ترین و محکم ترین بیان از حقوق بحق خود و هم طبقه ای هایش دفاع می کند و دولت حامی سرمایه داران را محکوم کرده و فریاد بر می آورد که: «ما میدانیم که ایجاد تشکل های مستقل کارگری حق مسلم کارگران است.» وی در ادامه این نامه مستدل و پرشورش اضافه می کند: «در حالی که کارفرماها آزادانه تشکل دارند، کارگرانی که تشکل های مستقل کارگری خود را بنا میکنند محکوم و زندانی میشوند. ما اعتقاد داریم به جز تلاش های خود کارگران و اتحاد و همبستگی میان آنان، ما کارگران موفق نخواهیم شد به خواسته ها و مطالبات خود دست یابیم.» این رهبر کارگری، درست در آستانه دستگیری اش فراخوان اتحاد و همبستگی به کارگران می دهد و پنجره امید به پیروزی را به روی شان می گشاید و خطاب به آنها می گوید: «کارگران! امروز، روز حمایت از کارگرانی است که در هفت تپه برای احقاق مطالبات کارگری، تلاش کردند و از سوی کارگران هفت تپه به نمایندگی در یک تشکل مستقل انتخاب شدند و امروز تنها به خاطر دفاع از حقوق کارگری خود به زندان محکوم شده اند. بدون شک، فردا و فرداهای بعد که ما در زندان نباشیم، ما نیز در انجام این وظیفه ی کارگری سهیم خواهیم بود. پیشاپیش از حمایت ها و تلاش های کارگران هفت تپه و دیگر کارگران تشکر میکنم و امیدوارم با اتحاد و همبستگی هر چه بیشتر در راه ایجاد تشکل های مستقل کارگری خود تلاش کنیم تا بتوانیم به حقوق و خواسته های برحق خود دست پیدا کنیم.»

***

علی نجاتی رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، تنها چند روز بعد از اعلام احکام زندان چهار تن از اعضای هیئت مدیره این سندیکا به نام های: ـ فریدون نیکوفرد ـ جلیل احمدی - قربان علیپور و محمد حیدری مهر، و انتقال آنها به زندان، وی نیز روز ۲۳ آبان ماه بازداشت و به زندان دزفول منتقل می گردد. این کارگران در واقع به ''جرم'' اعتراض و مبارزه برای دریافت دستمزدهای پرداخت نشده و شرکت در مراسم اول ماه مه و تلاش برای تشکیل سندیکای کارگران نیشکر هفته روانه زندان شده اند. آنها را زندانی کرده اند چون به گرسنگی اعتراض داشته ند و نتوانسته اند و نخواسته اند بیشتر از این گرسنگی بکشند! آنها را زندانی کرده اند چون پیشا پیش هزاران کارگر با شعار: « کارگر هفت تپه ایم گرسنه ایم گرسنه ایم » به میدان شهر ریخته بودند! آنها را زندانی کرده اند چون خواهان دستمزدهای گروگان گرفته خود و همکاران شان بوده اند! آنها را زندانی کرده اند چون همراه همکاران شان روز جهانی کارگران را جشن گرفته اند! آنها را زندانی کرده اند چون اراده کرده اند با اتکاء به اتحاد و همبستگی کارگری شان برای تأمین یکی از حقوق اولیه کارگری خود یعنی: «حق تشکل»، سندیکای کارگری شان را برپا کنند! آنها را زندانی کرده اند چون تشکل کارگری آنها می تواند در برابر زورگویی ها و تحمیلات نهاد های حامی سرمایه داران بایستد و مطالبات کارگران را بخواهد! آنها را زندانی کرده اند چون نهادهای ضد کارگری و حامی سرمایه داران، تشکل مستقل کارگران را برنمی تابد! آنها را زندانی کرده اند چون با وجود سندیکای کارگران، ارگان ها و نهاد هایی که اساساً در خدمت سرمایه و برای تأمین منافع سرمایه داران سازماندهی شده اند، به آسانی نخواهند توانست حق و حقوق کارگران را نادیده بگیرند! آنها را زندانی کرده اند تا ضمن ایجاد رعب و وحشت در فضای جامعه، به دیگر فعالان کارگری و کارگران مبارز بخش های دیگر کارگری گفته باشند دست از مبارزه و پیگیری حقوق و مطالبات شان بردارند!

***

کارگران نیشکر هفت تپه به رهبری همین اعضای هیئت مدیره سندیکای شان که امروز در زندان اند، در جریان مبارزات چند ساله شان و در طول شکل گیری تشکل سندیکایی شان، بارها عزم و اراده رزمنده کارگری خود را به اشکال گوناگون: از تجمع در محیط کارشان، تا راه بندان های جاده های اصلی منتهی به شهر شوش، ازتظاهرات ها و راهپیمایی های با شکوه همراه با خانواده های شان در مرکز شهر و جلب حمایت و پشتیبانی مردم، تا اعتصاب های شکوهمند چندین و چند باره شان؛ جلوه هایی از همبستگی و اتحاد و یکپارچگی درس آموزی را به نمایش گذاشته اند. کارگران مجتمع صنعتی نیشکر هفت تپه، سهم بزرگی در غنی کردن دستاوردهای تا کنونی جنبش کارگری ایران دارند. آنها در طول مبارزات چند سال اخیرشان الگوهای موفق و پیشروی را بدست دادند. سنت برگزاری منظم مجمع عمومی و انتخابات آزاد و مستقل و انتخاب نمایندگان واقعی و همراه کردن اعضای خانوده در مبارزات پرشورشان و در افتادن شان با مأموران امنیتی و نیروهای سرکوب و بیرون انداختن جاسوسان دستگاه حراست از محیط کار و...، دستاوردهایی ارزشمند و فراموش نشدنی ای می باشند که هم خود و هم کارگران دیگر مراکز کارگری از آن بهره خواهند برد. کارگران نیشکر هفت تپه بر بستر چنین دستاوردهای ارزشمندی بود که توانستند در دل یک اختناق سیاه و شبکه ای از توطئه های پی در پی رژیم، به اتکاء اتحاد و همبستگی کارگری خود، تشکل مستقل کارگری خویش را اعلام کنند و طی انتخاباتی آزاد و مستقل نمایندگان واقعی و منتخب خود را برگزینند. طبعاً این کارگران با این پیشینه مبارزاتی که مبارزه برای ایجاد تشکل کارگری شان درس بزرگی برای کل جنبش کارگری به ارمغان آورد و این اعتماد به نفس را به کل جنبش کارگری بخشید که می توان در دل اختناق و سرکوب وحشیانه هم، به پشتوانه اتحاد و همبستگی کارگری پیش رفت و اعلام ایجاد تشکل کارگری خود را بگوش عالم رسانید، در غیاب رهبران شان و برای آزادی آنها و برای حفظ دستاوردهای تا کنونی شان و برای تأمین مطالبات امروزشان ساکت نخواهند بود! کارگرانی با چنین پیشینه مبارزاتی ارزشمندی، نه تنها با زندانی کردن رهبران و همرزمان شان مرعوب نمی شوند و دست از مبارزه نمی شویند، که برای رهایی آنها با تمام توان و بهره گرفته از همه سنت های ارزنده مبارزات تا کنونی شان به میدان خواهند آمد. کارگران نیشکر هفت تپه این ظرفیت را دارند که یکبار دیگر و اینبار متحدانه تر به میدان آیند و علیه احکام صادره برای رهبران شان اعتراض کنند و خواستار لغو فوری و بی قید و شرط احکام رهبران خود و آزادی کلیه زندانیان سیاسی شوند. کارگرانی با چنین پیشینه مبارزاتی ارزشمندی این ظرفیت را دارند که نگذارند خانواده های رهبران دربندشان تا آن زمان که عزیزان شان در اسارت رژیم اند، احساس تنهایی کنند و تحت فشار مضیقه مالی قرار گیرند! کارگرانی با چنین پیشینه مبارزاتی ارزشمندی و با کمیتی چند هزار نفره همراه و همگام کارگران دیگر مراکز کارگری، این ظرفیت را دارند که نه تنها لغو احکام صادره رهبران شان را به رژیم تحمیل کنند که نوید بخش آزادی دیگر زندانیان سیاسی هم باشند! قطعاً کارگران نیشکر هفت تپه از همه سنت های ارزشمند خود که در پیشینه مبارزات سالهای اخیر خود به ثبت رسانده اند، از جمله: «سنت همراه کردن اعضای خانواده در اعتراضات و راهپیمایی ها»، بهره خواهند گرفت و همه آن اشکال مبارزاتی را که در سالها اخیر تجربه کرده اند متحدانه تر و رزمنده تر بکار خواهند بست. طبعاً کل طبقه کارگر ایران نیز که از استقامت و پایداری کارگران نیشکر هفته درس گرفته اند، برای حفظ دستاوردهای تا کنونی آنها و برای آزادی رهبرانی که در جریان دست یافتن به این دستاوردهای کارگری نقشی تعیین کننده داشته اند، به حمایت و پشتیبانی کارگران متشکل نیشکر هفت تپه خواهند شتافت و همصدا با آنها خواستار آزادی بی قید و شرط اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و کلیه فعالان کارگری و همه زندانیان سیاسی خواهند شد! اگر این واقعیت را بپذیریم که مبارزه برای آزادی رهبران و فعالان کارگری و منع پیگرد دیگر کارگرانی که در مظان اتهام رژیم اند، یک ضرورت طبقاتی است؛ قبول این واقعیت به ما حکم می کند که آزادی کلیه کارگران دربند و منع پیگرد دیگر کارگران، اعتراض و مبارزه متحدانه سراسری و وسیعی را می طلبد! از همین رو ضرورت دارد مبارزه برای آزادی رهبران و فعالان کارگری، به شکل یک کمپین پی گیرانه، همه جانبه، و سراسری پیش برود. در این کمپین علاوه بر کارگران هفت تپه و کارگران دیگر مراکز، همه جریانات سیاسی چپ و تشکل های کارگری موجود، وظیفه دارند که کلیه امکانات تبلیغی و سازمانی خود را برای آزادی همه کارگران زندانی: «از اعضای هیئت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه گرفته تا رهبران سندیکای کارگران شرکت واحد و تا شرکت کنندگان مراسم های اول ماه مه پارک لاله» و تا منع پیگرد دیگر کارگران و توقف هر گونه حکم بازداشتی، بکارگیرند. نباید فراموش کرد که مبارزه برای آزادی رهبران و فعالان کارگری و منع پیگرد دیگر کارگران، یک ضرورت طبقاتی است و همه کارگران باید در این کارزار طبقاتی سهمی داشته باشند!

عطا خلقی ۲۹ آبان ماه ۸۸

ata.kholghi@gmail.com