افق روشن
www.ofros.com

!طبیعت سرکش یا سرمایه افسارگسیخته؟


عطا خلقی                                                                                                       یکشنبه ٣١ مرداد ١٣٨٩

ظرف یک ماه اخیر، در پاکستان و چین و روسیه، رویدادهایی بوقوع پیوسته اند، که هر کدام به تنهایی یک فاجعه بزرگ انسانی و کم نمونه تاریخ اند. سیل پاکستان، رانش زمین در چین، آتش سوزی جنگل های روسیه. علاوه بر تلفات سنگین انسانی و نابود کردن بخش وسیعی از محیط زیست میلیونها انسان و خسارات مالی فراوان، میلیون ها انسان را آواره و دربدر و یی خانمان کرده است.
*می گویند سیلی که در پاکستان روی داده است آنچنان مهیب و سنگین بوده است که از ۸۰ سال پیش تا کنون، مشابهی نداشته است. آمار تا کنونی تلفات انسانی این سیل را ۴۰۰۰ نفر ذکر کرده اند. و میزان آوارگان را بیش از ۲۰ میلیون نفر تخمین زده اند. تا کنون چند میلیون دام هم تلف شده و ارزش زمین های زراعی تخریب شده و محصولات کشاورزی در حد ۷ میلیارد دلار است. کارشناسان اینگونه رویدادها گفته اند که سیل اخیر پاکستان، ۱۷ درصد خاک این کشور یعنی یک پنجم مساحت آن را پوشانده و در ایالت های پنجاب و سند، خطر بالا آمدن آب و جاری شدن سیلی دیگر، همچنان به قوت خود باقی است. می گویند خطر شیوع بیماری های واگیر دار هم جدی است و تا کنون مواردی از این بیماری ها از جمله وبا، دیده شده است. ابعاد خرابی ها، تلفات انسانی، آوارگی و خسارات مالی این سیل آنقدر وحشتناک است که کارشناسان حرفه ای اینگونه سوانح، ابعادش را بسیار وسیع تر از سونامی سال ۲۰۰۴ و زلزله مهیب هائیتی دانسته اند. ابعاد فاجعه دهشتناک سیل پاکستان، بقدری وسیع و عظیم است، که ابعاد دو فاجعه دیگر را که همزمان در چین و روسیه روی داده اند، تحت الشعاع خود گرفته است و انعکاس اخبار فجایع چین و روسیه در قیاس با فاجعه پاکستان، عادی تر جلوه می نماید!
**بنا به گزارشات رسانه های دولتی چین، تداوم بارش بارانهای شدید در این کشور، منجر به جاری شدن سیل و شستن و رانش زمین منطقه وسیعی شده است. رانش زمین، باعث گردیده که بسیاری از خانه های این منطقه در زیر گل ولای برود، مسیر رودخانه ای بسته شود و سیل عظیمی راه افتد و صدها هزار هکتار از زمین های زراعی این کشور از بین برود. به گفته مقامات چینی، در نتیجه این رویداد، بیش از ۱۲۰ نفر کشته شده و ۲۰۰۰ نفر ناپدید گشته اند و به اقتصاد کشور، نزدیک به یک و نیم میلیارد دلار ضرر وارد گردیده است.
***در آتش سوزی روسیه نیز، علاوه بر نابودی بخش وسیعی از جنگل ها و مزارع این کشور، ۲۰ نفر کشته و بیش از هزار خانه و ساختمان مسکونی خاکستر شده اند و ده ها هزار نفر آواره گشته اند. خسارات این آتش سوزی را ۱۵ میلیارد دلار تخمین زده اند. چیزی معادل یک درصد از تولید ناخالص داخلی کشور! می گویند که شروع آتش سوزی به دلیل خشکسالی عظیمی که طی۱۳۰ سال گذشته بی سابقه بوده، روی داده است!
سه رویداد سیل پاکستان، رانش زمین چین و آتش سوزی روسیه، از آن دسته رودیدادها هستند که در تقسیم بندی های معمول سوانح، در ردیف رویدادهای ''غیرمنتظره‌''‌ و ''‌خارج از اراده بشر‌'' بحساب می آیند و به آن ''‌خشم طبیعت‌'' می گویند.
امروزه برای هر کودک دبستانی هم امر اثبات شده ای است که نظام سودجوی سرمایه داری با بهره برداری های بی رویه اش از محیط زیست و خرابکاری های ترمیم ناپذیرش، چگونه فعل و انفعالات طبیعی محیط زیست موجودات زنده را بهم ریخته، و در نتیجه این بهم ریختگی، تا چه حد بستر روی دادن رویدادهای ''‌غیر منتظره‌'' و ''‌خشم طبیعت‌'' را هموار کرده است!
بنابراین هر اندازه که بورژوازی تلاش نماید تا این اتفاقات و مصائب ناشی از آنها را بحساب ''‌بلایای آسمانی‌'' و ''‌قهر طبیعت‌'' جا بزند، و رد پای سلطه جویی خود را در تخریب محیط زیست و وقوع رویدادهای طبیعی و تکرار پی در پی آن گم کند، تلاشی مزورانه و ضد انسانی است که هدفی جز سود اندوزی بیشتر از طریق تخریب باز هم بیشتر محیط زیست ندارد!
اینکه طبیعت همه نقاط عالم شبیه هم نیست و به فراخور موقعیت اقلیمی، بافت زیست محیطی و وضعیت جوّی آن، ممکن است هرازگاهی در نقطه ای اتفاق غیر منتظره ای روی دهد و برخی از این اتفاقات، نظیر: زلزله قابل پیش بینی نباشند، حرفی نیست؛ اما واقعیت دیگری در کار است و آن اینکه به یُمن تکنولوژی پیشرفته امروز، حتی در عقب نگه داشته شده ترین کشورها هم امکان پیش بینی تغییرات جوّی در حدی فراهم است که مردم با راه افتادن سیل و طوفان غافلگیر نشوند و در مقیاس ده ها میلونی آواره و بی پناه نشوند!
اگر سرمایه و کارکرد سرمایه، آنقدر حریص نباشد که حیات انسان ها را بهیچ گیرد، و بخش ناچیزی از ثروت ملی و حاصل کار و رنج کارگران را صرف بازسازی و نوسازی و بهسازی محل سکونت و سد و راه و پل و... کند، هیچ یک از این گونه سوانح طبیعی تا این حد ویرانگر و نابود کننده نخواهند بود!
اگر انسان در این دنیای بی رحم وظالمانه تحت سلطه سرمایه، آنقدر حرمت داشت که دولت ها و حاکمان و دولتمداران خود را در قبال مرگ و زندگی شهروندان شان مسئول بدانند، سطح تکنولوژی امروز آنقدر بالا هست که با یک سانحه طبیعی چنین فجایع مهیبی روی ندهند!
در همین پاکستانی که صاحب بمب اتم است، چرا تغییرات جوّی و نشانه های جاری شدن سیل قابل پیش بینی نیست؟! در سرزمینی که سابقه سیل و زلزله و... دارد، چرا هیچ نشانه ای از هیچ درجه ای از اقدامات پیشگیرانه و آمادگی برای کنترل و مهار فاجعه، بچشم نمی خورد؟! چرا باید شهروندانش در خانه های گلی زندگی کنند و در یک چشم بهم زدن همه چیز زیر گل و لای دفن شوند؟! آیا آگر بخشی، ـ تنها بخشی ـ از حاصل کار و رنج این مردم مفلوک را بجای تجهیز تسلیحات اتمی و تجهیز ارتش و حمایت طالبان و اشاعه خرافات صرف تجهیز سدها، پل ها، جاده ها و مسکن انسان ها می شد، امروز کسی شاهد این فاجعه عظیم در این سطح و در این مقیاس بود؟!
آیا اگر جامعه بشری اسیر نظامی استثمارگرانه و ظالمانه ای چون سرمایه داری نبود و حاصل کار انسان ها و ثروت جامعه صرف نیازهای افراد جامعه می شد، و محیط زیست انسان و دیگر موجودات زنده برای سود اندوزی تخریب نمی شد، ما شاهد همیشگی اینگونه سوانح هولناک بودیم؟! آیا بشر در مهار کردن و یا لااقل در آماده شدن برای گریز از مهلکه این اندازه ناتوان بود؟!
این، تصادفی نیست که ظرف همین ده سال اخیر، انسان عصر اوج شکوفایی تکنولوژی، مهیب ترین طوفانها، سنگین ترین سونامی ها، هولناک ترین سیل ها و وسیع ترین جنگل سوزی ها را می بیند. رویدادهای تلخی که بدرجات زیادی میشد یا از رویدادن شان جلوگیری کرد، و یا لااقل از میزان خسارات وارده آنها، کاست!
واقعاً اگر سرپناه آن ۲۰ میلیون نفری که در پاکستان آواره شده اند، گلی نبود و دولت پاکستان بجای بمب اتم و حمایت ارتجاعی طالبان و کشمکش های همیشگی با هندوستان و...، طرح های عمرانی و آبادانی را باجرا در می آورد و با بهره بردن از تکنولوژی امروز پیش بینی های لازم را برای جلوگیری از سیل می کرد، ما امروز شاهد مرگ حداقل ۴۰۰۰ نفر بودیم؟!
خبرگزاریها می گویند:«کندی ارسال کمک های جامعه بین المللی به قربانیان، ابعاد خرابی ها و تلفات را بالا برده است.» همزمان نیز استدلال می شود که:«بی اشتیاقی جامعه بین المللی در رساندن کمک سریع، به سابقه سوء استفاده های مالی دولتمردان بر میگردد.» این استدلال هر قدر هم که غیر موجه باشد، نشانی دیگر از سود جویی و فرصت طلبیی صاحبان قدرت یک کشور است!
همین آقای ـ آصف علی زرداری ـ‌ در جریان زلزله سال ۲۰۰۵، مبلغی معادل ۴۷۰ میلیون دلار را از کمک های بشردوستانه خارجیان به قربانیان این زلزله بالا کشید و هنوز هم که هنوز است بیمارستان‌ها، و منازلی که قرار بود با پول اهدایی دولت‌های خارجی و گروه‌های حقوق بشر بین‌المللی ساخته شود، ساخته نشده اند! وقتی که درجه فساد در سطح عالیترین مقامات کشوری تا این حد است، طبعاً نه مردم و نه دولت ها هم، اشتیاقی به کمک و واکنش سریع ندارند! با اینکه شواهد ملموس حکایت از این دارند که اینگونه حوادث، اساساً ناشی از تخریب محیط زیست و بی توجهی و بی برنامگی در اقدامات پیشگیرانه و اهمال در واکنش سریع و کنترل و مهار است، اما دولتمداران و میدیای جیره خوار بورژوازی اصرار دارند که به افکار عمومی بقبولاند که این رویدادها، ''‌قهر‌'' و ''‌خشم‌'' طبیعت بوده است! اما وقتی که هر یک از این حوادث جداگانه بررسی می شود، سر نخ هایی بدست می آیند که ثابت می کنند همین ''‌قهر و خشم‌'' طبیعت هم، قابل کنترل و مهار شدنی بوده اند.
اکنون و بعد از این رویدادها فاش شده است که دولت آقای پوتین در شوروی، با یک طرح سودجویانه و ضدکارگری و در عین حال ضد محیط زیستی، ۷۰۰۰۰ کارگر را که کارشان دیده بانی جنگل ها بوده از کار بیکار کرده است. سؤال این است که اگر این طرح سودجویانه اجرا نمی شد و این ۷۰۰۰۰ دیده بان، کماکان جنگل ها را دیده بانی می کردند، ''‌قهر طبیعت‌'' به آسانی می توانست یک سوم محصولات کشاورزی یک سال این کشور را خاکستر کند؟! آیا مردم این کشور به روزی می افتادند که نان خشک شان را هم به قیمتی گرانتر از همیشه بخرند؟! آیا روسیه مجبور می شد که دیگر نتواند یک سوم غله خود را صادر کند؟!
بنابراین معلوم می شود که این رویدادها هر قدر هم غیر منتظره بوده باشند، و مهر سرکشی طبیعت را بر خود داشته باشند، نشانه افسارگسیختگی سرمایه است. این افسارگسیختگی را حتی در رفتار و واکنش ها وحساسیت های دولتمداران این کشورها می توان هم دید.
درست همزمان با این رویدادها، سران و رؤسای دولت های پاکستان و روسیه که تعطیلات تابستانی خود را در خارج از کشور می گذراندند، بی اعتنا به آنچه در کشورشان می گذرد؛ اکراه داشتند عیاشی و خوش گذرانی خود را متوقف کنند و خود را در کنار قربانیان کشور متبوع شان ببینند!
این عدم حساسیت و بی اعتنایی رؤسای این دولت ها، بقدری نفرت انگیز بود که عمیقاً خشم و اعتراض مردم را برانگیخت و صدای اعتراض مردم مصیبت دیده و افکار عمومی جهانی را بلند کرد. کار بجایی رسید که روزنامه ها اعتراض و خشم مردم را در تلاش های غیر جدی مسئولان حکومتی و دولتی برای سازماندهی کمک رسانی و مهار ابعاد فاجعه منعکس کردند!
وقتی که روزنامه ها از اعتراض و خشم مردم روسیه در ناتوانی دولت روسیه در مهار آتش سوزی اشاراتی کردند، ولادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه، برای فرو نشاندن خشم مردم، شیادانه به حرکاتی نمایشی دست زد و با بپرواز در آوردن یک فروند هواپیما، خود را به تیم عملیاتی اطفای حریق ملحق کرد، و تلویزیون های روسیه نیز، برای تکمیل این حرکت نمایشی، و قهرمان ساختن از پوتین، به این نمایش هیجان می بخشیدند تا با چنین نمایشات مسخره ای، بی آبرویی رئیس دولت روسیه را جبران کنند!
گو اینکه مقامات عالیرتبه سه کشور چین و روسیه و پاکستان، برای سرپوش گذاشتن بر اهمالات خود و برای دلجویی از مردم خشمگین، برخی از مسئولان رده های پائین را ملامت کرده و یا از کار برکنار کردند، اما هیچکدام از این مانورهای نمایشی شان تأثیری بر قضاوت مردم نخواهد گذاشت و از نظر مردم اینها در برابر تک تک قربانیان این رویدادها مسئولند و باید حساب پس بدهند.
اینها همانگونه که در قبال هر جنایتی که در کشورهای متبوع شان روی می دهد مسئولند، در قبال تک تک آن هزاران انسانی هم که در جریان این رویدادها جان شان را از دست داده اند و در قبال آن میلیون ها انسانی که آواره گشته اند و در قبال آن میلیاردها انسانی که درد سنگین این مصیبت بزرگ بشری را تحمل می کنند، مسئولند! این جنایتکاران را باید به محکمه برد!
سیل و رانش زمین و آتش سوزی جنگل ها، هر قدر هم که غیر منتظره و ناشی از قهر طبیعت باشند، بدرجات زیادی قابل پیشگیری و مهار شدنی و قابل کنترل اند و اگر سلطه جویی نظام سرمایه داری در حدی نباشد که تخریب محیط زیست و نابودی حیات موجودات زنده برایش بی اهمیت باشد، قطعاً بشریت شاهد این سطح از نابودی آب و خاک و جنگل و طبیعت و موجودات زنده انسانی و حیوانی نخواهد بود!
این رویدادها که بنام قهر طبیعت و بلایای آسمانی و طبیعی شهرت یافته اند، بسیار بیشتر از آن که نشانه سرکشی طبیعت باشند؛ اوج افسار گسیختگی نظام سرمایه داری را اثبات می کنند. تکلیف این هیولای افسار گسیخته را باید یکسره کرد!

۳۰ عطا خلقی - مرداد ماه ۸۹