افق روشن
www.ofros.com

!ضرورت برپایی صندوق های همبستگی مالی کارگران

عطا خلقی                                                                                           سه شنبه ١٧ آذر ۱٣٨٨

علی نجاتی رئیس هیئت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه، قبل از اینکه به زندان برود به همکاران خود و همه کارگران فراخوان داد که نگذارند خانواده های کارگران زندانی در تنهایی و در مضیقه مالی بسر برند! او به عنوان یک رهبر کارگری با تجربه و سرد و گرم چشیده و به عنوان کارگر بیکاری که تلخی ها و تنگناهای مالی دوران بی مزدی را حسابی چشیده است، خوب می دانست که خانواده کارگران زندانی و بیکار شده در غیاب نان آور خانه شان با چه مشکلات و پیامدهای تلخی دست به گریبان اند. نجاتی در فراخوان اش، قدر شناسانه و به صراحت می گوید که چگونه در دوران بیکاری، امورات خانواده اش را به همت و کمک همکارانش چرخانده است. او در نامه اش در عین حال که همکاران و هم طبقه ای های خود را به حمایت مالی خانواده کارگران زندانی فرا می خواند، این درس کارگری را هم یاد آور می شود که: «کارگران تنها باید با تکیه به مقدورات و حمایت های مالی همکاران و هم طبقه ای های خود سرپا بایستند.» در واقع فراخوان او، فراخوانی فراتر از گرد آوری صرف کمک مالی، دعوتی نیز به اتحاد و همبستگی طبقاتی کل طبقه کارگر است. علی نجاتی در شرایطی چنین فراخوانی را به همکاران خود در مجتمع صنعتی نیشکر هفت تپه و دیگر کارگران می دهد، که هنوز حکم غیابی اخراج چهار کارگر همرزم و هم بند و هم عضوش در هیئت مدیره سندیکا، توسط کارفرما اعلام نشده بود. اینکه کارگری در نقطه ای از کشور بنا به ضرورتی فراخوانی می دهد و کارگرانی دیگر در کل کشور فراخوانش را عملاًً جواب می دهند، از چند جهت حائز اهمیت است: اول اینکه، کارگران دریافته اند که فریاد رس شان را باید از میان خود شان پیدا کنند. دوم اینکه، کارگران دریافته اند که با درد مشترکی که دارند، باید به موقع به فریاد هم طبقه ای های شان برسند؛ که این خود ارزشمند و گرامی است و باید سنتش کرد، گسترشش داد و آن را بیشتر جا انداخت. واقعیت این است که همبستگی های کارگری اینگونه شکل می گیرند و اینگونه وسعت می یابند. کارگرانی که امروز به فراخوان مالی یک فعال و رهبر کارگری جواب بدهند، فردا با آمادگی بیشتری فراخوان دیگر فعالان و رهبران کارگری ایکه که آنها را به اعتراضی عمومی و سراسری دعوت می کنند، پاسخ می دهند. خیلی وقتها ایجاد تشکل های سراسری و راه افتادن اعتراضات و اعتصابات عمومی و سراسری، از دل خود آگاهی هایی که در پروسه راه اندازی این مکانیزم های همیاری و همبستگی طبقاتی نطفه می گیرند، بوجود می آیند. یکی دیگر از اهمیت های فراخوان نجاتی در این است که کارگران را بگونه ای سوق می دهد تا راه اندازی مکانیزم های همیاری کارگری را تجربه کنند. چنین فراخوانی که نه محلی و بومی و صنفی، که عمومی و فراصنفی است؛ مخاطب هایش همه کارگران، همه تشکل های کارگری، و همه جریانات سیاسی مدافع حقوق کارگری است؛ که باید پاسخ درخور بگیرد!
خوشبختانه کم و بیش هم جواب گرفته است. مهم نیست که این جواب دادن ها تا چه اندازه علنی و تا چه اندازه مخفی صورت گرفته باشند. مهم این است که به فراخوان یک رهبر کارگری برای یک امر مهم کارگری، کارگران بسیج شوند.

***

این فراخوان از آنجایی که اشاره به درد مشترکی دارد که هر آن ممکن است زندگی هر کارگری و خانواده اش را تهدید کند، بلافاصله به مشغله روز بسیاری از کارگران تبدیل شد و مورد حمایت علنی برخی از تشکل ها و جمع های کارگری و پشتیبانی برخی از جریانات سیاسی قرار گرفت و یکی دو تشکل هم فوراًً دست بکار شدند و دفتری و حسابی برای این کار گشودند. اینکه بعد از این فراخوان چه کسانی و چند جمع کارگری دیگر و چه جریاناتی مخفی و علنی عملاً پا پیش خواهند گذاشت و حمایت لفظی خود را عملی خواهند ساخت، مورد بحث نیست.
بحث بر سر این است که کارگران کدام مکانیزم کارسازی را برای پاسخگویی به نیاز مالی خود و هم طبقه ای های شان بکار می گیرند؟! آیا مکانیزمی ساده تر و قابل دسترس تر و کارسازتری از «صندوق های همبستگی مالی کارگران» که طبقه کارگر ایران با سنت هایش آشناست، سراغ دارند؟! آیا مکانیزمی سنت دارتر از صندوق های همبستگی کارگری می شناسیم که بتوانند به موقع و در یک واکنش سریع به کارگر زندانی، بیکار شده، آسیب دیده، نیازمند، اعلام کند که در غیاب او، در دوران بیکاری اش، در دوران مصدومیت و بیماری اش، و در دوران نیازمندی اش، خانواده اش تنها و گرسنه نخواهند بود؟! اینکه کارگران بر این مکانیزمی که برای همیاری همکاران و هم طبقه ای های خود برپا می کنند چه نامی خواهند گذاشت، چندان مهم نیست. براین مکانیزم میتوان هرنامی نهاد: «صندوق تعاونی کارگران»، «صندوق مالی کارگران»، «صندوق همبستگی کارگران»، و یا هرنام دیگری. مهم این است که با راه اندای این مکانیزم، فراتر از اعلام همبستگی لفظی رفته، متحدانه کار و عمل مشترکی را در دستور بگذارند و عملاً مانع گرسنه شدن خانواده های کارگری بشوند و به این ترتیب سازماندهی شکلی از تشکل را تجربه کنند.
تلاش برای راه اندازی صندوق تعاونی کارگران یا هر مکانیزمی که گرد آوری کمک های مالی کارگران را سر و سامان می دهد، اقدام به یک کار خیرخواهانه نیست، با این کارهاست که مناسبت ها و روابط کارگری گسترش می یابند، از طریق این روابط گسترده است که شبکه محافل کارگری شکل می گیرند، با دیدن نتایج این کارها ست که اهمیت ضرورت باهم بودن و در کنار هم بودن و متحد شدن و سازمان یابی تقویت می شوند، و با گذر از این مکانیزم های کوچک اما مؤثر است که بستر تشکل های پایدار کارگری هموارتر می گردند. کارگرانی که به دور این مکانیزم جمع می شوند، وارد مناسبات تازه تری هم می گردند. برای اینکه به عنوان عضوی از اعضای این «صندوق» سهمی داشته باشند و نقشی در گردآوری کمک ها داشته باشند، بدنبال کارگران دیگری هم می روند و وارد روابط دیگری هم می شوند. به این ترتیب «صندوق» محملی می شود برای گستردگی روابط، برای همدلی و همفکری کردن بیشتر، برای برگزاری مجمع عموی و تصمیم گیری و... همین مکانیزم ساده و در عین حال بسیار مفید، در جریان فعالیت خود حس همنوعی و هم سرنوشتی کارگران را بگونه های مثبتی بر می انگیزد که نهایتاً وحدت بخش و بعَضاً نیز بسیار شور انگیز است! بد نیست همین جا بخشی از نامه حمایت آمیز جمعی از کارگران میدان بار سنندج را با هم مرور کنیم تا گوشه ای از ابعاد این همبستگی شورانگیز کارگری را متوجه شویم. کارگران میدان بار سنندج در این نامه آورده اند که: «همانطور که می دانید ما با دستمزد ناچیزی که بر اساس تخلیه بار حتی کفاف زندگی بخور و نمیر ما را نمی دهد زندگی خانواده هایمان را تامین می کنیم. ما در شرایطی کار می کنیم که نه مشمول بیمه هستیم و نه اینکه بصورت رسمی کسی متعهد در قبال کار ما می باشد اما ما مصمم هستیم که هر ماه و در صورت امکان با افزایش مبلغ واریز شده به شماره حساب یاد شده از شما کارگران در بند حمایت کنیم.» کارگرانی که به قول خودشان نه مشمول بیمه هستند و نه کسی تعهدی در قبال کارشان دارد و دستمز ناچیزشان حتی کفاف بخور و نمیرشان را هم نمی دهد، اگر امروز بنا به ضرورتی به میدان آمده اند و تصمیم گرفته اند که ماهانه مبلغی در حمایت کارگران در بند به حسابی واریز کنند، قطعاً فردا بنا به ضرورت دیگری با آمادگی بیشتری در مصاف دیگری به میدان خواهند آمد! این کارگران حق دارند و باید یک صندوق مالی پایداری داشته باشند تا اگر فردا هر کدام شان کار بی تأمین شان را از دست دادند، دیگر کارگران به حمایت شان بیایند. همین اقدام به ظاهر کوچک کارگران میدان بار سنندج و اقدامات مشابهی که کارگران بخش های دیگر کارگری از خود نشان داده اند و به حمایت مالی هم طبقه ای های خود برخاسته اند، به آن کارگر دربندی که کارش را و نانش را و آزادی اش را گرفته اند و به زندان افکنده اند و خانواده اش را گرسنه رها ساخته اند، قوت قلب می دهد تا با دلگرمی بیشتری اعتراض و مبارزه اش را حتی در کنج زندان هم پی بگیرد! همین اقدام به ظاهر کوچک را باید ارج نهاد، هدفمندترش کرد و عمومی ترش ساخت. این حد از همبستگی کارگری برای کارگری با دستمزدی ناچیز بسیار بزرگ و بسیار ارزشمند است. هر کسی که نامه کارگران میدان بار سنندج را دیده باشد پی می برد که عظمت همین «اقدام کوچک» تا چه حد است! اگر کارگران میدان بار سنندج بدون تشکل توانسته اند گردهم آیند و عملاً کاری کنند، قطعاً بسیاری از کارگران این شهر و همه شهرها اعم از متشکل و غیر متشکل خواهند توانست در کنار این کارگران قرار گیرند و طیف کارگران حامی کارگران دربند را وسیع تر کنند. آن جمع کارگری که امروز بنا به این ضرورت در یک واکنش سریع به کمک خانواده کارگران زندانی نیشکر هفت تپه می شتابند و امکانات ناچیز خود را روی هم می گذارند و برای آنها می فرستند، حتماً بیشتر از پیش به اهمیت برگزاری مجمع عمومی منظم پی خواهند برد. حتماً آمادگی بیشتری هم خواهند یافت تا گام در ایجاد تشکل پایدار خود هم بردارند و حتماً در جریان این اقدامات به تشکل های فی الحال موجود وصل خواهند شد و به این ترتیب نطفه تشکل کارگری خود را بسته اند. ضرورت تشکیل «صندوق های همیاری کارگران» از دل چنین اوضاع و احوالی در می آید، و پاسخی است فوری به هم طبقه ای ها برای تداوم مقاومت ها و تعرضات کارگری!
قطعاًراه های حمایت از کارگران بیکار شده و زندانی و خانواده های شان در گرو ایجاد این صندوق ها نیست و ده ها طریق دیگر برای اقدام عملی وجود دارند، اما کارسازترین مکانیزمی که به آسانی کارگران را گرد هم می آورد و یارانه های آنها را سر و سامان می دهد و در یک تقسیم کار ساده به خانواده های کارگری نیازمند می رساند، همان مکانیزم دیرینه ای است که کارگران سنت اش را دارند. صندوق های مالی کارگران، پیشینه دور و درازی دارد و یکی از سنت های دیرین همبستگی کارگران بشمار می آید که به سال های قبل از انقلاب ۵۷ بر می گردد. در دوران قیام ۵۷ و بعد از آنهم، کارگران در حمایت از همکاران اعتصابی، در حمایت از همکاران اخراجی، و در حمایت از هم طبقه ای های تهیدست تر خود، تجربه تشکیل صندوق های همیاری کارگران را به سنت های کارگری خود افزودند. ادامه و گسترش این سنت کارگری در این مقطع ضرورتی حیاتی دارد. تشکیل این صندوق های کارگری، (با هر اسمی) نه تنها پاسخی است سریع به نیاز هم طبقه ای های نیازمند، بلکه بستری هم خواهد بود برای ارتباطات و مراودات بیشتر کارگران، برای بحث و تبادل نظر و بررسی اوضاع فعلی کارگران، و در عین حال گامی است برای شکلی از سازمان یابی! هر قدر کارگران با ایجاد اینگونه مکانیسم های طبیعی محیط کار و زیست خود درگیر باشند، و هر اندازه از این مکانیزم های در دسترس برخوردار باشند، به همان نسبت آمادگی بیشتری برای ایجاد تشکل های عمومی تر و سراسری تر کارگری خواهند یافت. البته این به این معنا نیست که اگر هر جایی یک صندوق مالی کارگری برپا شد کارگران بلافاصله سر از تشکل های سراسری در می آورند، و به این معنا هم نیست که پیش شرط ایجاد هر تشکل کارگری، صندوق مالی کارگران است. این دو آلترناتیو همدیگر نیستند، اما وجود یکی ایجاد دومی را تسهیل می کند. تجربه نشان داده است که موانع کمتری در مسیر برپایی صندوق های مالی قرار دارد. به همین دلیل هم هست که در طول سال های اخیر، نه تنها کارگران در محل کار خود، که زنان خانه دار محله ای هم (کارگران بی اجر و مزد) چنین مکانیزم هایی را برای روزهای سختی که در پیش خواهند داشت برپا داشته اند. اهمیت تشکیل صندوق های مالی کارگران اساساً در این است که همبستگی کارگری و حمایت کارگران را از هم، از حد یک اعلام همدردی لفظی به یک عمل ملموس و مادی تبدیل می کند. همین خود، هم مشکل مالی خانواده کارگر کم بضاعت و بیکار شده و زندانی را تا حدودی حل می کند و هم به همه کارگران که خطر می کنند و جسورانه به مبارزه بر می خیزند دلگرمی و قوت قلب می بخشد و هم راه قدم نهادن در ایجاد تشکل های کارگری را هموار می کند! اخراج چهار عضو در بند هیئت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه در هفته گذشته از سوی کارفرما، بی گمان همه کارگران و بویژه کارگران مجتمع صنعتی نیشکر هفت تپه را بیش از پیش به ضرورت بهره گیری از هر مکانیزم مؤثری در حمایت از کارگران دربند و اخراجی مصمم خواهد کرد. تشکیل «صندوق های همیاری مالی کارگران» قطعاً یکی از آن مکانیزم هاست که می تواند ولو موقت پاسخگوی نیاز مالی خانواده این عزیزان دربند و از کار اخراج شده باشد. سرمایه داران و دولت آنها در یک توطئه مشترک سرمایه دارانه و ضد کارگری، اول کارگران را به جرم حق خواهی به بند می کشند؛ و در گام بعدی تحت عنوان غیبت در سر کار، آنها را اخراج می کنند. این دو در این تبانی ضد کارگری می خواهند عرصه را بر مبارزات متشکل کارگران در غیاب رهبران مؤثرشان تنگ و تنگ تر کنند و علاوه بر تحمیل شرایط دشوار مالی به خانواده آنها، تهدیدی جدی پیش پای دیگر کارگران بگذارند و آنها را از بیم زندان و اخراج به سکوت وادارند. اما کارگران هوشیار تر و جسورتر از آنند که با این تهدیدها دست از مبارزه و حمایت همکاران دربند و اخراجی خود بردارند، قطعاً آنها با بهره گیری از هر ابتکاری از جمله برپایی سریع صندوق های همیاری مالی خود، همکاران دربندشان را خاطرجمع خواهند نمود که نخواهند گذاشت خانواده های شان درغیاب آنها تنها بمانند و در مضیقه مالی بسر برند و با تمام توان برای آزادی آنها از زندان و لغو حکم اخراج شان مبارزه خواهند کرد!

عطا خلقی- ۱۲ آذر ماه ۸۸

ata.kholghi@gmail.com