افق روشن
www.ofros.com

نکته مهم در باره اشکال مختلف مبارزه


کارگر هم پیمان                                                                                                                       سه شنبه ۲٣ مرداد ۱۴۰٣ - ۱٣ آگوست ۲۰۲۴


جمهوری اسلامی در باتلاق بحران ها فرو رفته است و به شیوه های مرسوم خود کارگران آگاه و معترضان به وضع فاجعه بار کنونی را مورد تهاجم قرار می دهد و با دستگیری و زندانی کردن آنها می کوشد نیروهای افشا کننده سیستم جور و ظلم کنونی و معترضان به نظام سرمایه داری را از سر راه خود بردارد. رژیم می کوشد با سرکوب آزادی و خفه کردن صدای کارگران و فعالان، بقای عمر خود را استمرار بخشد.

کارگران آگاه و فعالان عرصه های مختلفِ مبارزه، باید بر این امر واقف باشند که نیروهای امنیتی و پلیس سیاسی به دلیل اشراف داشتن بر روند حیات سیاسی تشکل های کارگری و سازمان های مدافع رهایی طبقۀ کارگر و حتی فعالان جنبش های دموکراتیک، به سادگی قادر گردیده اند بخش های مهمی از فعالان این جریانات را شناسایی و با دستگیری و زندانی کردن آنان سدی در مقابل فعالیت های سیاسی، اعتراضی و روشنگرانه ایجاد نمایند و تلاش دارند با متلاشی کردن کامل تشکل ها، بویژه تشکل های علنی، فعالان را برای یک دورۀ دیگر از صحنه سیاسی کشور خارج سازند. این سیاست واقعی رژیم است که چهل پنج سال آن را اجرا کرده و «تخفیفی» هم در این زمینه قایل نشده است! هیچ کارگر رزمنده و هیچ روشنفکر مبارزی نباید فریب ادعای «اجرای عدالت» و «رأی منصفانۀ» دادگاه اسلامی را - آن هم از جانب کسانی که دستشان تا آرنج در خون مبارزان غرق است - بخورد و هیچ کنشگر سیاسی با اندکی تجربه چنین امیدی در خیال خود نمی پرورد و حتی به عنوان «تاکتیک و شگرد» هم دچار چنین توهمی نمی شود.

علنی گرائی و نفی روش مبارزه صحیح متناسب با شرایط خاص برای حفظ تشکل های رزمنده و فعالان و پیشروان و اهمیت حیاتی آن ضایعه- ای است که به دلیل رشد لیبرالیسم درجنبش، ندیدن یا کم بها دادن به ویژگی های رژیم و سرشت مطلقاً سرکوبگر آن، کوچک شمردن دشمن طبقاتی و پلیس، درجا زدن در فعالیت «مطالباتی» و محدود کردن خواست ها به خواست های اقتصادی و به اصطلاح «صنفی»، در میان تشکل ها و فعالان به شدت رایج شده است.

همۀ واقعیت ها نشان می دهند که طبقۀ کارگر برای رهائی از وضعیت فاجعه باری که نظام سرمایه داری و حکومت دینی - نظامی - دیوانسالار بر او تحمیل کرده، چاره ای جز مبارزۀ همه جانبه با نظام سیاسی و اقتصادی - اجتماعی حاکم ندارد. یعنی طبقۀ کارگر باید در تمام عرصه های اقتصادی - اجتماعی، سیاسی، نظری و فرهنگی با سرمایه داری و نهادهای سیاسی، قضائی و اداری حاکم به مبارزه ای پیگیر برعلیه ظلم و ستم طبقاتی روی آورد و نه آنکه صرفاً به مبارزه ای نمادین و برجسته کردن اغراق آمیز نمادهای مبارزه بسنده کند. طبقۀ کارگر در این نظام و با این سیاست های که اعمال می کند، روی آزادی، آسایش، رفاه و امنیت به خود نخواهد دید و شرایط زندگی و آینده اش دشوارتر و تحمل ناپذیرتر خواهد گردید. اختناق سیاسی و سرکوب عریان حاکم بر جامعۀ ایران چنان وضعیتی ایجاد کرده که امروز نه تنها برای ایجاد حزبی که مدافع و نماینده واقعی کارگران باشد، بلکه برای ایجاد سندیکاهای مستقل کارگری هم نمی توان تنها با مبارزات علنی پیش رفت. طبقه کارگر و همه اقشار زحمتکش که نسبت به سرنوشت خود در نظام سیاسی کنونی معترض می باشند نباید دنباله رو سیاست های احزاب، تشکل ها و عناصر راست باشند و مقهور روش های غلط آنها شوند. کارگران و زحمتکشان باید به اشکال مختلف مبارزه بها دهند و بیاموزند که تغییر بنیادی جامعه و نفی نابرابری و مظالم موجود، با علنی گرایی و بدون ملاحظه به حفظ عناصر پیشرو و جسور و صادق امکان پذیر نیست. مبارزه علنی و همچنین پنهان بودن از دید نیروهای امنیتی و انتظامی و پلیس سیاسی، مبارزۀ قانونی و غیر قانونی (به مفهوم مبارزۀ انقلابی)، مبارزات اقتصادی - اجتماعی و مبارزات سیاسی و فرهنگی مستقل، اشکال مهم چند سویه و مختلفی از مبارزه طبقاتی هستند که متناسب با اهداف و منافع کارگران و زحمتکشان در عمل و نظر به پیش می رود، و باید توسط تشکل ها، فعالان و عناصر پیشرو عملی شود.

کارگران هم پیمان