قبل از به اجرا درآوردن قانون هدفمند كردن یارانهها از این طرف و آن طرف در مدح این طرح به اصطلاح تحول اقتصادی، تبلیغات گستردهای راه انداخته بودند كه گویا این طرح، راه را برای پایان دادن به بدبختیها و سیهروزیهای طبقهی كارگر و محروم ایران هموار خواهد ساخت. اما در اولین روزهای به اجرا درآوردن این طرح و با اولین مرحلهی حذف یارانهی چند قلم از كالاهای اساسی مورد استفادهی مردم و به ویژه آرد و نان، اتفاقاً دیدیم كه نخستین ضربات بر پیكر همان طبقهی كارگر وارد شد. کارگران خباز سنندج نیز به مانند دیگر همطبقهایهای خود از این معضل بیبهره نبودند.
قبل از هدفمند كردن یارانهها در سطح شهر سنندج حدوداً ۴٠٠ نانوایی فعال بود كه به گفتهی آقای محمدی فرماندار سابق سنندج «تعداد ٩٠ واحد صنفی مازاد بر جمعیت سنندج است و باید به نحوی این نانواییها را در سطح شهر كم كرد.» اما با شروع طرح هدفمند كردن یارانهها و با گران شدن قیمت نان، بعد از مدتی مشاهده شد كه به دلیل عدم توانایی مردم در خرید نان، پخت روزانهی نانواییها به شدت كاهش یافت، به طوری كه برخی از نانواییها مجبور به تعطیل كردن واحد صنفی خود و اخراج كارگران شدند. این پایین آمدن پخت و در نتیجه كاهش دستمزدها، اعتراضات كارگران را به همراه داشت و كارگران توانستند یكی دو بار كارفرمایان و حامیان آنان را مجبور به افزایش ناچیز دستمزدها كنند. اما این افزایش دستمزد با گران شدن نان و دیگر مواد مصرفی، تأثیر مثبتی در سطح معیشت کارگران خباز به همراه نداشت.
معضل تازهای كه با آزاد شدن قیمت آرد و نان گریبانگیر كارگران شده، این است كه هر شخص میتواند بدون دریافت مجوز از نهادهای مربوطه، اقدام به دایر كردن واحد صنفی خبازی كند. این مسأله منجر به افزایش قابل ملاحظهی تعداد نانواییها به حدود ۵٠٠ نانوایی شده است و افزایش تعداد نانواییها بحث رقابت در بازار نان را موجب شده است. این نانواییها كه زمانی آقای محمدی فرماندار اسبق به زیاد بودن آنها معترض بود، اکنون به فواصل كوتاه و در برخی موارد كنار هم تأسیس شدهاند و این در حالی است كه طبق قانون باید هر نانوایی تقریباً ۵٠٠ متر با دیگری فاصله داشته باشد.
نه تنها كارگران این خبازیهای آزاد از طرف كارفرما بیمه نمیشوند، بلكه از هیچگونه امنیت شغلی نیز برخوردار نیستند. بحث رقابتی كردن بازار نان نیز منجر به كاهش پخت ۵٠ درصد از نانواییهای سطح شهر سنندج به ٢٠ تخت و حتا كمتر شده است. همچنین دستمزد یك شاطر -كه در سلسله مراتب نانوایی از همه ارشدتر است- حدوداً ١۵ هزار تومان در روز است و كارگر با این دستمزد باید حق ایاب و ذهاب، صبحانه، كارت تندرستی (كه طبق مادهی ٩٢ قانون كار، هزینهی آن بر عهدهی كارفرما است)، حق بیمهی ماهیانه و ... را پرداخت كند. همچنین تعداد زیادی از این كارگران مستأجر بوده و در خانههای كوچك و محقر مناطق حاشیهای سنندج و در شرایطی بسیار سخت زندگی میكنند. این دلایل باعث مهاجرت كارگران خباز به شهرهای دیگر به خصوص كردستان عراق و كار در خبازیهای آن جا شده، اما متأسفانه كارگران در آن جا نیز در شرایط به مراتب سختتر از كردستان ایران قرار دارند و هیچگونه حقوقی از جمله : بهداشت، بیمه، امنیت شغلی و ... ندارند.
مشكلات خبازان سنندج تنها این مسائل نیست و یكی از مشكلاتی كه چندین سال است كارگران با آن درگیرند، مسئلهی زمینی است كه قرار بود در ازای مبلغی پول به آنها واگذار شود، اما پس از واریز حدود دومیلیارد تومان در سال ١٣٨١ از طرف كارگران و حیف و میل شدن آن پول از سوی تعدادی از اعضای هیئت مدیرهی وقت، هنوز هیچ ارگانی حاضر به پاسخ گویی نیست و بهانهای که میآورند، كشاوزی بودن زمینهایی است كه از طرف هیئت مدیرهی وقت خریداری شده بود!
لازم به یادآوری است كه اكثر ما كارگران خباز ایران به صورت كارمزدی (یعنی بر اساس میزان محصولی كه در مدت زمان معینی در روز تولید میكنیم) دستمزد دریافت میكنیم. این شیوه از دستمزد كه بدترین نوع تعیین مزد است، مورد استقبال سرمایهداران و كارفرمایان است، زیرا آنان اعلام میکنند كه ما كاری به میزان کار کارگر نداریم و مزد را مطابق مقدار محصولی كه او تولید كرده است میدهیم. كارفرمایان و حامیان آنها با این ترفند میخواهند ما را گمراه كنند، زیرا مزدی که ما كارگران دریافت میكنیم، تنها در ازای فروش نیروی كارمان است. كارفرمایان و حامیان آنان با اینگونه استثمار به دنبال ایجاد دو دستگی و رقابت بین كارگران هستند، ما كارگران نیز باید آگاه باشیم و با متحد شدن، صفوف خود را مستحكمتر كرده و در ایجاد تشكلهای مستقل از دولت و كار فرما، برای احقاق حقوق مسلممان گام برداریم.
یك كارگر نانوایی شهر سنندج
کمیته هماهنگی برای کمک - چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۰