جمهوری اسلامی امروز بیش از هر زمان دیگری درگیر مسائل سیاسی و اقتصادی درونی و بینالمللی است. در دوران ریاست جمهوری خاتمی آن زمان که اصلاح طلبان حکومتی برو بیایی داشتند، فرصتی بود تا سرمایه داری خصوصی و نمایندگان سیاسی آن برای اجرای برنامه های " بانک بین المللی " ، " صندوق جهانی پول" و" سازمان تجارت جهانی " عرض اندام نمایند. متعاقبا هدفمند کردن یارانه ها، تحمیل کار قراردادی با قرارداد های کوتاه مدت ، قرادادهای موقت و سفید امضا ، بیکار سازیهای گسترده و... از جمله ی سیاستهای اقتصادیهمه جناحهای رژیم بوده و هست. از دیگر سو در سطح بین المللی دایره تحریمهای اقتصادی بیشتر از گذشته شده و تاثیرات این مناقشات بین المللی که هم اقتصادی است و هم سیاسی، هزینه بار سنگین آن بر دوش طبقه کارگر سنگینی میکند. تعطیلی بیش از پنجاه درصد صنایع و اخراج سازیهای گسترده و نیز تعیین دستمزد یک چهارم زیر خط فقر که بر مبنای محاسبات اقتصاد دانان یک خانواده چهار نفری در ایران میبایست ماهیانه یک میلیون و پانصد هزار تومان درآمد داشته باشد تا بتواند به راحتی زندگیکند، نشان از بحران اقتصادی عمیقی است که هیچ راه حل سرمایهدارانهایی برای آن نمیتوان یافت..
کارفرمایان و طبقه سرمایه دار نیز با بهره بردن از شرایط موجود دست خود را در تعیین دستمزدها باز میبینند و عملا با پرداخت نکردن دستمزد کارگران و به اسارت در اوردن نان کارگران، آنها را در شرایطی قرار میدهند که برای وصول حقوق معوقه همچنان به کار ادامه دهند.
در مقابل، یکی ازعرصههای مهم مبارزاتی کارگران در چند سال اخیر اعتراض و مبارزه برای وصول دستمزدهای معوقه بوده که حتا در بعضی از این اعتراضات کارگران کارفرما را در کارخانه حبس کرده اند یا حتا خیابانهای مشرف به کارخانه را مسدود کردند، اما در این میان دولت نیز به عنوان کارفرمای بزرگ از سرکوب اعتراضات کارگری و دستگیری و آزار و اذیت کارگران کوتاهی نکردهاست.
رژیم اسلامی برای غلبه بر بحران اقتصادی خویش ناچار است که ابتدا بحران سیاسیاش را مهار کند، حمله وسیع و سبعانه به مجمع عمومی کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری و دستگیری و زندان فعالین کارگری دقیقا در جهت خدمت به این امر است. (۱)
در این یورش وحشیانه که رژیم حتا از گارد ضدّ شورش و شلیک تیر هوایی هم استفاده کرده بود ابتدا همه این عزیزان را در همان خانه که محل برگزاری مجمع عمومی بود به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار دادند که حتا بعد از گذشت ۲ هفته هنوز هم آثار این شکنجه و ضرب و شتم در بدن افرادی همچون محمود صالحی ، رحمان ابراهیم زده و غالب حسینی وجود دارد و از بین نرفته است همچنین زمانیکه به این عزیزان حمله شد برای بدنام کردن آنها در آن محله به ساکنین آن محله گفت شد که اینها یک مشت تروریست و دزد و خراب کار هستند..
در هنگام جا به جا کردن این عزیزان هم به نحوی وحشیانه و غیر انسانی، آنها را شکنجه کرده و به زندان رجائی شهر منتقل و مورد بازجویئ قرار دادند و باز هم مثل همیشه در زمان شکنجه و بازجویئ اولین درخواست این بود که باید از کمیته هماهنگیبرای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری استعفا دهند...
این اولین بار نیست که به نشست فعالین کارگری حمله میشود. قبل از این حمله هم کارگران و فعالین کارگری دیگری همچون رضا شهابی ، علینجاتی ، شاهرخ زمانی، بهنام ابراهیم زده و چند تن دیگر بازداشت و احکام سنگین زندان و جریمه برایشان صادر شده بود که هم اکنون در حال طیکردن دوران محکومیت خود هستند.
فشار بر کمیته هماهنگی، از همان ابتدای اعلام موجودیش وجود داشته و بسیاری از اعضای این تشکل مستقل کارگری مثل محمود صالحی ، وفا قادری ، خالد حسینی، غالب حسینی، پدرام نصرالهی و ... بازداشت و زندانی شدند و از آنها خواسته شده که باید از عضویت در کمیته انصراف بدهند که هیچ کدام از این افراد حاضر به همچین کاری نشده و شجاعانه مقاومت کردند.
دستگیری و آزار و اذیت فعالین کارگری در شرایطی صورت میگیرد که ژریم اسلامی سرمایه از هر تجمعی وحشت دارد و انسجام مبارزات کارگران هراس بزرگی است که رژیم به هر قیمت ممکن در تلاش برای سرکوب آن است. تقریبا یک ماه قبل از فرا رسیدن اول ماه مهروز جهانیکارگر هم بسیاری از اعضای این کمیته توسط نهادهای امنیتی در شهرهای مختلف احضار یا یا از طریق تلفن به آنها اطلاع داده شده بود در روز اول ماه مه به هیچ عنوان نباید از خانههای خود خارج شوند و باید در خانه بمانند ، اما با تمامیاین فشارها و تهدیدها ما شاهد مارش طبقه کارگر در اول ماه مهدر سنندج بودیم. پرچمهای سرخی که در این شهر در مقابل باطومو اسلحه نیروهای سرکوب، برافراشته شد پیامی مهم را به حکومت جهل و سرمایه داد و نشان داد که نیروی کار در مقابل دیکتاتوری حاکم خم به ابرو نیاورده و همچنان در هر شرایطی در مقابل رژیم صف آرایی خواهد کرد..
رژیم که از راهپیمایی اول ماه مهامسال برافروخته بود مترصد فرصتی بود تا بتواند حمله عظیمیرا بر علیه کمیته سازمان دهد و عملا در ۲۶ خرداد ما شاهد بودیم که دست به این کار زد و به نوعی خواست تلافی اول ماه مهرا دربیاورد اما نه تنها موفق به این کار نشد بلکه بیشتر از گذشته زبونی و ضعف خود را در مقابل اتحاد و همبستگی طبقه کارگر نشان داد ، چرا که برای یک تجمع ۶۰ نفره که فقط مسلح به اتحاد طبقاتی خود بودند از انواع و اقسام اسلحه و کلینیروی ضدّ شورش استفاده کرد و این به این معنی بود که چقدر از اتحاد کارگران و پیشروان کارگری هراس دارد.
شرایط سیاسی فعلی ایران طیف گستردهای از کارگران را به میدان مبارزه آورده است و همین امر سبب شده است که کارگران شیوههای رادیکال تری را در دستور کار خود قرار دهند ، اعتصابات و اعتراضهای کارگری رشد چشمگیری داشتند و همه اینها سبب شده است که رژیم به هراس بیفتد و با حمله به کارگران و فعالین کارگری میخواهند مانع حرکت و اقدامات اعتراضی این طبقه باشند..
با تمامیاین فشارها و سرکوبها جنبش کارگری و فعالین کارگری ایران از حرکت باز نمیماند و هر روز مستحکم تر از دیروز مسیر مبارزه طبقاتی خود را طیمیکنند زیرا تا زمانیکه طبقه سرمایه دار وجود دارد طبقه کارگر هم هر روز به مبارزات بر علیه آن ادامه میدهد. دقیقا به همین خاطر است که امروزه بیش از هر زمان دیگری فعالین سوسیالیست ، آگاه و کارگران پیشرو در مسیر تشکل یابیطبقه کارگر گام میدارند و تمام تلاش خود را برای آگاه گری طبقه و متشکل کردن آنها میگذارند زیرا قدرت طبقه کارگر در متشکل شدن و متحد شدن آن است.
خواست آزادی فوری و بدون قید و شرط اعضای بازداشت شده کمیته هماهنگی و دیگر کارگران و فعالین کارگری زندانی خواست طبقه کارگر در سطح بینالمللی است. کارزار وسیع بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران همچنان با قدرت به پیش میرود.
زنده باد اتحاد و همبستگیطبقه کارگر.
کارگر زندانی آزاد باید گردد.
تیکا کلاکی - تیر ماه ۱۳۹۱
۱-صفحه ویژه دستگیری و ضرب و شتم فعالین کارگری در کرج:
http://www.k-hamahangy.com/index.php?option=com_content&view=article&id=969:1391-03-31-19-41-25&catid=10:1389-12-23-23-55-18&Itemid=26