بعد از چند هفته اعتصابات گردشی و جلوگیری از حضور و اشتغال کارگران در محیط کار توسط کارفرما، در تاریخ ٢٨ ژوئن، دولت كانادا لایحه بازگشت به کار کارگران پست را در پارلمان کانادا تصویب كرد.(١)
این اعتصاب پیروزمندانه كارگران پست، از این زاویه میتواند درسی مهمی باشد که خواست کارگران پست، نه تنها با بازگشت به کار سرکوب نشد، بلکه نشان داد که در صورت به كارگیری تاكتیكهای درست در همبستگی یكپارچه كارگران، میتوان به پیروزی دست یافت و در همان حال، اتحاد و یكپارچگی كارگران را افزایش داد.
در اینجا بهطور مختصر میخواهیم علل و سابقه تاریخی این موفقیت را بررسی كنیم. این پیروزی از آن جهت اهمیت دارد كه در سالهای اخیر، به علت وجود بحرانهای نظام سرمایه داری به طور كلی هم دولتها و هم كارفرمایان، به ندرت حاضر میشوند امتیازی را به كارگران بدهند، زیرا با وجود بیكاری گسترده و ركود در فعالیتهای اقتصادی، بیشترین بهانه را برای فشار به كارگران و استثمار بیشتر آنان، در دست دارند.
اولین اعتصاب مهم این اتحادیه در سال ١٩٦۵ در زمانی صورت گرفت که نه تنها اعتصاب کارگران دولتی، غیرقانونی بود، بلکه آنها حتی حق تشکیل اتحادیه را هم نداشتند. این بزرگترین اعتصاب دولتی تاریخ کانادا، باعث شد تمام کارگران بخش دولتی برای اولین بار حق تشکیل اتحادیه و چانه زنی دستهجمعی را پیدا کنند. اینگونه اتحادیه کارگران پست، که فعالان حزب کمونیست نطفههای آن را در آن سالها ایجاد کرده بودند، قدم به عرصهی وجود گذاشت.
در سال ١٩٧٢در اعتصاب غیر قانونی (وایلد کت- در زمان قرار داد دسته جمعی، دست کشیدن از کار، غیر قانونی بود) رهبر سندیکا، ژان کلود پروت، به زندان افتاد. آنان برای به دست آوردن خواستههای¬شان، از پرداخت هزینه، كه میتوانست اخراج دسته جمعی از كار و یا دستگیری و زندان باشد، واهمه نداشتند.
در سال ١٩٨١ اعتصاب تاریخی دیگری رخ داد که باعث شد این اتحادیه، برای اولین بار حق مرخصی دوران بارداری را برای اعضایش به دست بیاورد. کارگران پست در سال ١٩٨٢ توانستند با اعتصاب ۴٢ روزه خود، حق زایمان را برای تمامی زنان کارگر به ارمغان بیاورند. آنها همچنین توانستند در سال ١٩٩١ کنترل هزینه مراقبت کودک ر ا به دست آورند.
کارگران سندیکای پست، در تاریخ مبارزاتشان موفقیتهای زیادی داشتهاند و اعتصاب آنها، در موارد مختلف با پیروزی و بازگشت به کار روبرو شده است. آنها در سال ١٩٨٧ در زمان نخست وزیری مالرونی (از حزب محافظه کار) و در سال ١٩٩٧ در زمان نخست وزیری ژان کراشین (از حزب لیبرال)، بعد از اعتصاب دو هفتهای، با پیروزی به كار بازگشتند.
اعتصابهای بزرگ در سال های ١٩٨٧ و ١٩٩١ علیه طرح احتمالی خصوصیسازی ادارهی پست، از دیگر نمونههای تاریخ مبارزاتی یکی از چپترین اتحادیههای آمریکای شمالی است.
***
در سال ١٩٦۵ کارگران پست در کنگره مؤسس اتحادیه، خواهان بنیان گزاری نهاد سندیکایی شدند و با شعار "دمکراسی سندیکایی" از نهاد صنفی به نهاد سندیکایی تغییر مسیر دادند. اولین خواستهی آنها، مبارزه برای برابری کار موقت و دائم بود. از زمان تاسیس تا به امروز، پس از چهل و شش سال، این نهاد همچنان برای همان خواستههای اولیه به مبارزه مؤثرش ادامه داده است.
منظور از "دمکراسی سندیکایی" این بود که اعضا باید در كلیهی تصمیمگیریها و در تمامی مراحل کار، شرکت داشته باشند. این امر را تا جایی پیش بردند که برخلاف بعضی اتحادیه ها، كه كارمندانشان را از غیر اعضا استخدام میكنند، آنها تمام پرسنلشان را از اعضای سندیكا انتخاب میكنند. این اعضا هر دو سال یك بار، انتخاب میشوند و حقوقشان تا حد زیادی، هم سطح حقوق کارگرانی است که در خود اداره پست کار میکنند.
از مسائل مهم دیگری كه میتوان به آن اشاره كرد، آن است كه در تمامی کنگرههای این سندیكا، سقف زمانی مشخصی برای خاتمهی جلسات وجود ندارد. تا زمانی که قطعنامه یا دستورالعملی باشد که باید روی آن بحث شود، جلسه ادامه پیدا می كند، حتی تا نیمه شب.
برای آماده شدن برای یك اعتصاب، در تمامی محیطهایی که کارگران پست مشغول کار هستند، حداقل چهار سال کار میکنند و تمامی کارگران از خواستههایی که به دولت پیشنهاد میشود، آگاه هستند. به همین خاطر است که همیشه در زمان رأی گیری برای اعتصاب، میزان رأی پشتیبانی از حرکت، در حدود ٩۵ درصد است، تمامی کارگران بدون استثناء در اعتصاب شرکت میکنند و هیچ یك از كارگران پست، اعتصاب شکنی نمیكند. حتی مدیریت هم جرات نمیکند که کار کارگران اعتصابی را انجام دهد. این مساله، اهمیت دموكراسی تشكیلاتی را نشان میدهد.
یکی از ابزارهایی که دولت همیشه از آن استفاده کرده، كم اهمیت جلوه دادن كار این كارگران است، با این دید که نقش پست و ارتباطات، دیگر مثل گذشته نیست و تکنولوژی جدید میتواند کار آنها را انجام دهد. از این طریق، دولت بارها خواسته است كه حقوق کارگران پست را پایین بیاورد. اما سندیکای پست، در همان چند اعتصاب گردشی خودش در طول دو هفته توانست نزدیک به ٧٠ میلیون دلار، به کمپانی پست ضرر برساند و نگذارد کمپانی، از این حربه استفاده کند.
موضوعی که در هر حرکتی مهم است، حمایت افکار عمومی است. محل كار کارگران پست، در خیابان و در میان مردم است. با ارتباط نزدیكشان با مردم در کوچه و خیابان، آنان بسیار خوب عمل میکنند. این مردمی بودن آنها نگذاشته که کمپانی بتواند مردم را در مقابل آنها قرار دهد: کارگری که در سرمای زیر سی درجه و گرمای بالای سی درجه، در خیابان است و همیشه مشکل ایمنی کار دارد. موضوعی که کارفرما، به آن بی توجه است.
بر خلاف بخشی از کارگران امریکای شمالی که منافع شخصیشان را به منافع عمومی ترجیح میدهند و عكس العملی به دستمزد كمتر همكارانشان نمیدهند، کارگران پست نشان دادند كه به این راحتی، نسل بعد از خود را فراموش نمیکنند و حاضر نیستند برای کسی که امروز استخدام میشود و در کنار آنها، کار مشابه انجام میدهد، حقوق و مزایا و بازنشستگی کمتری در نظر گرفته شود. این یكی از دلایل اصلی اعتصاب اخیر بود كه همبستگی كارگران را افزایش داد.
سندیکای پست همیشه جهانی فکر کرده و محلی عمل کرده است، برای برابری انسانی، نژادی، مذهبی و طبقاتی، قدمهای بزرگی برداشته است و در هر کجای دنیا که كارگران سركوب شدهاند، موضع گیری كرده است. سندیکای پست با آگاهسازی کارگری در تمامی سطوح، توانسته حدود پنجاه هزار کارگری را که در دویست و ده شعبه پست، کار میکنند، در کنارش داشته باشد و كمتر دیده شده است كه اعضای سندیكا، علیه سیاستهای اجرایی سندیكا معترض باشند.
سندیکای پست، همان گونه که در میدان مبارزه توانست آگاهانه و درست پیش برود، در دادگاه هم از اعمال خود دفاع كرده و مانند همیشه با مبارزه درستاش، برای کارگران دیگر بخشهای عمومی و خصوصی، دستآوردهای مهمی را به ارمغان آورده است.
كانون مدافعان حقوق كارگر
http://kanoonmodafean1.blogspot.com
-------------------------------
(١) Canadian Union of Postal Workers (CUPW):
http://www.cupw.ca/index.cfm/ci_id/13425/la_id/1.htm
توضیح: هم زمان با مبارزات کارگران پست کانادا، در ایالت ویسکانسین آمریكا در پی اعتراضات وسیع كارگری، لایحه ضد سندیکای معلق کردن قرارداد دسته جمعی کارگران بخش عمومی در تمام ابعادش به تصویب رسید و فقط افزایش حقوق و آن هم سالانه، که هم سطح با تورم باشد، مورد قبول قرار گرفت. (این قانون شامل پلیس و کارکنان آتش نشانی نمیشود)
دو حرکت كارگری صورت گرفته بود:
یکی در ویسکانسین آمریکا، كه توانسته بود در عمل به سر تیتر تمامی خبرگزاریهای جهانی تبدیل شود و بسیاری، امید انقلاب را از آن نوید میدادند، اما پس از ماهها اعتراض و اشغال نهادهای دولتی، این حرکت، به یك حرکت درازمدت تبدیل نشد، تا جایی که سرنوشت نهایی آن، دیگر برای بسیاری از خبرگزاریها، حتی در داخل جامعه امریکا، اهمیت زیادی نداشت و با سكوت خبری مواجه شد.
اما حرکت دوم یعنی مبارزات کارگران پست کانادا، حرکات جدیدی را در جنبش کارگری کانادا نوید داد. بررسی تجربه این دو حركت كارگری، برای كارگران سراسر جهان، ارزشمند خواهد بود.