بیش از دو دهه است که نظام سرمایه داری، چه در سطح جهانی و چه در سطح منطق های در بحران فزایندهای قرار گرفته است و برای گذر از این بحران و تداوم سودهای کلان، از به کارگیری شیوههای بسیار غیرانسانی و وحشیانه ابا ندارد؛ در این دوره ما شاهد کارگرانی هستیم که شرایط زندگی و کار آنان به مراتب بدتر از زندگی بردگان قرون وسطی است و استفاده از کار کودکان از نظر شدت و سبعیت، بسیار وسیعتر از روزهای آغازین سرمایه داری است و...
از سوی دیگر، سرمایه داری همه توان خود را به کار میگیرد تا تمام دستآوردهای کارگران در دو قرن اخیر را به تدریج از آنان باز پس گیرد و زندگی فروشندگان نیروی کار را به فلاکت بارترین وجه برساند تا دیگر کارگران و زحمتکشان سودای اعتراض در سر نپرورانند.
از همان سالهای ابتدایی سرمایهداری، سندیکاهای کارگری یکی از انواع تشکلهایی بوده که کارگران با تلاش بسیار برای به دست آوردن حقوق صنفیشان تشکیل دادند و نظام سرمایه داری تلاش نموده تا آنها را از محتوی تهی کرده و به تدریج آن ها را به تشکلهای سرمایهداری برای کنترل اعتراضات کارگری و جهت دادن این اعتراضات در مسیر خاص تبدیل کند؛ اما کارگران نیز برای مقابله با این ترفندهای سرمایه داری به هر ترتیب که توانستهاند به مقابله برخواسته و از دست آوردهای خود دفاع كردهاند. کارگران تلاش میکنند تا به هر طریق ممکن از نیروی کار و زندگی خود به عنوان یک طبقهی جهانی در برابر سرمایهداران دفاع کنند. اکنون برای بسیاری از کارگران روشن شده که دستیابی به حقوق صنفی، بدون نشانه رفتن ریشههای نظام سرمایهداری در حوزههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عملا غیرممکن است.
یک نمونه از این تلاش کارگران در ایجاد نوع جدیدی از سندیکا برای حفظ دستآوردهای نیروی کار در برابر تهاجم همهجانبه ی سرمایهداری در سطح جهانی را در زیر مشاهده میکنیم. هر چند ممکن است این حرکت آغاز راهی باشد که کارگران در سطح جهان باید آن را ارتقا داده و تکمیل کنند، اما برای آشنایی با این تلاشها می تواند مفید باشد.
کانون مدافعان حقوق کارگر که یکی از وظایف خود را انتقال تجربیات جهانی کارگران به فروشندگان نیروی کار در کشور خودمان و ایجاد همبستگی میان کارگران جهان میداند، امیدوار است که با انتقال این تجربیات بتواند گامی در ارتقای مبارزات کارگران برای به دست آوردن حقوق از دست رفتهشان بردارد.
***
در تاریخ اول اوت دوهزار دوازده، در یک مصاحبه مطبوعاتی، دو اتحادیه بخش خصوصی در کانادا، یعنی اتحادیه ماشینسازی و اتحادیه انرژی، چاپ و مخابرات کانادا خبر از انحلال خود و به وجود آمدن نهاد کارگری جدیدی متشکل از دو اتحادیه را دادند. این اتحاد در این دوره از مبارزات کارگران کانادا بسیار مهم و قابل تأمل است.
این دو اتحادیه خود محصول جدایی از اتحادیه های کارگری امریکا هستند و در طول سابقه ی طولانی فعالیتشان جداییها، گسستها و پیوندهای بسیاری را تجربه کردهاند. شاید در نگاه هر ناظر خارجی، این اتحاد جدید امری عادی به نظر آید، ولی شعار و اساسنامهی جدید این دواتحادیه نشان از یک نوع نگرش خاص به امر سازمانیابی کارگری است که برای همهی فعالان کارگری میتواند مفید باشد.
این دو اتحادیه از دو جنبهی بسیار متفاوت به فعالیت کارگری نظر دارند و این مساله در نوع فعالیتهایشان نمود دارد. اتحادیه ماشینسازی بر آموزش و تربیت نیروی پیشرو و مبارز تاکید دارد و در فعالیتهایش مقررات خاصی را رعایت میکند و برای رسیدن به خواستهایشان از شرکت در مبارزات سیاسی و عملی از هر نوع کوتاهی نمیکنند. ولی اتحادیه انرژی بیشتر بر فعالیتهای صنفی از جمله پیگیری شکایات اعضا و مذاکره برای قرارداد دستهجمعی متمرکز است.
اتحادیه ماشینسازی در مذاکرات خود با کارفرما توانسته در قراردادها، در کنار هر ساعت حقوق کارگر، یک سنت را برای آموزش و فعالیتهای عدالتخواهانهی اجتماعی بگنجاند.
برای اتحادیه ماشینسازی، از زمان جدایی از اتحادیه ماشین سازی آمریکا ( UAW)، منافع اعضایش بر هر موضعی ارجحیت داشته است و در تمام مدتی که برای استقلال با اتحادیه ماشین سازی آمریکا مذاکره میکرد، به آنها یادآور میشد که ما منافع کارگران خودمان را فدای نگه داشتن مشاغل کارگران امریکا نمیکنیم و برایمان مهم است که استقلال داشته باشیم و بتوانیم چه در محیط کار در کانادا، و چه بیرون از محیط کار حق اعتراض و اعتصاب را داشته باشیم. اتحادیه های آمریکا در سال ١٩٨۵ از دادن این حق به آنها خودداری کرده بودند. در یکی از اسناد این جدایی آمده است که باب وایت (نماینده کارگران ماشینسازی کانادا) در آخرین مذاکرات تلفنی با نمایندگان اتحادیههای آمریکا میگوید: "ما ده میلیون پول برای اعتصاب داریم "وقتی تلفن را میگذارد به همکارنش میگوید:" شما میدانید ما حتی یک سنت هم نداریم ولی استقلال را میگیریم."
انحلال و ادغام این دو اتحادیه در بیست و نه اوت امسال در شهر تورنتو صورت میگیرد. برای آشنایی بیشتر ابتدا به نام این نهاد و سپس به بخشهایی از اساسنامهی پیشنهادی میپردازیم.
پذیرفتن اسم پیشنهادی یونیفور (UNIFOR) میتواند نشان دهد که این اتحادیهی جدید چه در سر دارد. کاملا مشخص است که دیگر به طور خاص اتحادیه به مفهوم سنتی آن، در دستور کار آن نیست.
یونیفور از ادغام دو کلمه یونایت (Unit) و فور ( For) به معنی “اتحاد برای” ... که میتواند در برگیرنده موضوعات عام باشد، به این مفهوم که این اتحاد سندیکایی جدید از حقوق زنان، جوانان، تازه کاناداییها، دگرباشان، بومیان کانادا و کسانی که ناتوانی جسمی دارند، دفاع میکند و در کل میتوان گفت اتحادیه یا سندیکا به معنی نهادی اجتماعی است نه نهادی صرفا صنفی. نهادی اجتماعی که شاید اعضای آن در یک محل کار نمی کنند ولی همدوش هم برای بهتر شدن زندگی دیگران مبارزه میکنند . سندیکایی که بتواند بیکاران را پوشش بدهد سندیکای که بتواند در شعباتش نهادهای مدنی محلی را به عضویت در آورد و در حرکتهای اجتماعی مشارکت کند.
این نهاد جدید که بالای سیصد هزار کارگر را پوشش میدهد و بودجه سالانه آن صد میلیون دلار است با اختصاص ده درصد بودجهی سالانهاش به عضوگیری میخواهد به مقابله با مسأله اصلی پراکندگی جنبش کارگری بپردازد.
اتحادیهی جدید معتقد است هر انسانی را که نفس میکشد، باید متشکل کرد و به یک بخش خاص محدود نیست. شاید به جرات بتوان گفت حدود فقط بیست درصد از اعضای اتحادیه ماشینسازی، کارکنان کارخانههای ماشینسازی هستند و در واقع درهیچ بخش از اقتصاد کانادا نیست که دراتحادیهی خودرویسازی عضو نداشته باشد، از کارکنان بخش زایمان بیمارستانها گرفته تا گورکن گورستانها. هر کس، در هر محیط کاری میتواند عضو این سندیکا باشد.
اتحادیه ماشینسازی با ثبت خودش به نهاد عامالمنفعه به نوعی در کارهای خیریه فعالیت میکند و کسانی که کمک مالی میدهند، میتوانند از مالیات خود کم کند و در این راه بسیاری از اعضای خودروسازی حتی هزینه های کفن و دفن و مراسم خاکسپاری خود را به کارهای خیریه اتحادیه میسپارند. در بسیاری از مواقع کارگری وصیت میکند که مخارج و هدایایی مانند گل یا خاکسپاری را انجام ندهند و شخص را بسوزانند و پول آنرا برای ساختن مدرسهای یا مبارزه برای مسأله قربانیان بمباران اتمی در ژاپن و کارهایی از این دست خرج کنند. این شیوهی کارگاه وقت زیادی را از اتحادیه میگیرد تا وصیت شخص را عملی کند، حتا در مواردی که کشور مورد نظر متوفی در تحریم باشد، باز هم این پیگیری عملی خواهد شد. این مساله در اتحادیهی جدید نیز حتماً ادامه خواهد یافت.
مطابق با اسناد این نهاد، اصول پایهای یونیفور عبارتند از:
دمکرات بودن اعتقاد به این اصل که این نهاد داوطلبانه و متعلق به اعضا است و اعضاء آن را کنترل میکنند. شیوهی کار دمکراتیک سندیکایی در پروسهی عمل، ساختار و قوانیناش منعکس است.
اتحاد:
اتحاد در پروسهی تغییر عمل شخصی به یک عمل جمعی براساس برابری است. ما باید بر جداییهایی فایق آییم که محیط کار و اجتماع بر ما تحمیل میکند: داشتن شغلهای متفاوت، تفاوتهای جنسی، نژادی، سنی، گذشته متفاوت. و... ما باید یک طبقهی کارگر متحد بسازیم.
باز و همگانی:
موفقیت یونیفور در جذب اعضا نهفته است. ارتباط داشتن زمانی اتفاق میآفتد که ما به ایدههای جدید خیرمقدم بگوییم و همیاری، اعتماد به نفس و مهارتهایمان را در کارهایمان رشد و بسط دهیم و اعضایمان را درک کنیم.
همبستگی:
یونیفور فراتر از کلیت اعضای منفرد است. سندیکا از روابط ِ ما شکل گرفته است، این که چگونه با هم رفتار میکنیم و چگونه از هم مراقبت میکنیم. به ضوابطی در همبستگی متعهد هستیم که در کلام، در اعمال روزانه، در ارتباط نزدیک با سندیکاهای خواهر و برادر، در دوستی، در احترام و پشتیبانی از هم، خود را نشان میدهد. در یک کلام به همکاری مشترک و وابستگیمان به هم و ضدیت با آزار و اذیت همدیگر متعهد هستیم.
حسابدهی و شفافیت:
یکی از پایهایترین تعهداتی است که در پیشبرد کار اداری نهاد مطرح است و به عنوان اصل زیربنایی حسابدهی به اعضا در تمامی مراحل تصمیمگیریها باید وجود داشته باشد و شامل مراحلی از جمله گزارشدهی شفاف در مورد کار ، وقتشناسی، قابل اتکا بودن است.
تاثیرگذار بودن:
عکسالعمل به موقع و موثر انجام دادن و تسلط بر مواضع اتخاذ شده و تمرکز بر روی هدف. برای رسیدن به این هدف نیاز است که با شیوهها و فنون علمی و به روز، رهبری و کارکنان ماهر را رشد دهیم. در آینده ما به افراد و منابع مالی نیاز داریم و لازم است از منابعی که در اختیار داریم درست استفاده شود.
دینامیسم:
ما نهادی را میسازیم که در نوع خود یک نوآوری است و باید مدام در حال نوسازی خود باشد، دائماً نیاز به بررسی دارد. تکامل و رشد یونیفور تغییر در پروسهی عمل است. ما باید متعهد شویم در جریان یادگیری و استفاده از امکانات، تغییر کنیم و شیوههای نوین را در عمل جدیدمان به کار بندیم.
مبارزهجویی: نهاد ما باید بتواند در رسیدن به اهدافش ارادهی قوی داشته باشد تا بتواند برای خواستههایش مبارزه کند و از حقوق همهی کارگران دفاع کند.
مترقی :
هدف ما ترجیح منافع عمومی بر منافع خصوصی است. هدف ما تغییر محیط کار و دنیایمان است. چشمانداز ما قابل دسترسی است. خواهان تغییر اقتصادی از پایه برای دنیائی هستیم که برابری اجتماعی را برای همگان به همراه داشته باشد. دمکراسی در یک محیط زیست قابل استفاده برای آیندهای قابل زیست. این یعنی یک سندیکای اجتماعی قوی با فرهنگ مترقی که برای یک هدف مشترک با دیگر کاناداییها و مردم سراسر دنیا تلاش میکند.
جنسیت و برابری:
یونیفور متعهد به برابری و همگرایی است، زنان ، کارگران از هر نژادی و بومیان، همجنسگرایان زن و مرد، دو جنسیتیها، جوانان ، کارگرانی که ناتوانی جسمی دارند و بقیه گروههایی که خواستار برابری هستند در تمامی ساختار این نهاد باید نمایندگانی داشته و در تمامی ارکان اتحادیه تا مراحل رهبری حق انتخاب شدن داشته باشند.
بازسازی سندیکا و تغییر نسلی:
قدرت و دینامیسم یونیفور در تمامی بخشها براساس بازسازی سندیکا است باید ساختار و عمل سندیکا را همگام با تکامل زمانی تغییر دهیم سندیکا باید ایدههای جدید را بپذیرد و رهبری آن مدام درحال تغییر و بازسازی باشد. تغییر و جابه جایی افراد در ساختار سازمانی ماهیت اصلی بازسازی است و باید پذیرای آن باشیم و در سطح کل کشور، منطقهای، شعبات، کارکنان و ... آن را به اجرا بگذاریم.
رهبری:
وظیفهی رهبری روحیه دهی، به وجود آوردن انگیزه برای رسیدن به اهداف در تمامی شرایط است. وظیفهی رهبری برنامهریزی برای دستیابی به اهداف استراتژیک، در جهت قدرتمند شدن سندیکا است. در تمامی مراحل ِعضوگیری، قدرت چانهزنی، ظرفیت متشکلسازی و... شکلدهی سندیکا برای رسیدن به این اهداف، چشم انداز ماست.
اهداف بالا در محیط کار از طریق قراردادهای دستهجمعی، تلاش برای بهتر شدن دستمزدها، بازنشستگی، مزایا، بیمههای کار در فعالیتهای سیاسی ما خود را نشان میدهد؛ برای اعضا برابری از نژاد، جنسیت، سن، گروه، رنگ، مرحله قانونی ازدواج و دیگر موارد در نظر گرفته میشود؛ در درون اتحادیه از طریق مبارزه برای داشتن کار مناسب برای همه، دادن کمک به کسانی که نیاز دارند، ساختن نهاد اجتماعی در محیط زندگی ، به وجود آوردن کمپینهای مبارزاتی که همه را در برگیرد، خود را نشان می دهد تا شور ساختن نهاد سندیکایی را در کارگرانی بوجود آوردند که سندیکایی نیستند؛ در اجتماع مدافع حقوق شهروندی هستیم و دفاع از آزادیها و بسط آن را در دستور کار داریم، سندیکا برای دستیابی به دمکراسی، در یک جامعهی دمکراتیک. فعالیت مستمر و روتین در مسائل سیاسی خواهیم داشت و در شوراهای شهر، ایالتی و فدرال در رابطه با مسائل مشخص فعال خواهیم بود. مبارزه برای حقوق شهروندی در ارتباط با بهداشت عمومی و محیط زیست مناسب برای آینده و تلاش برای ساختن جنبش کارگری متحد تا همبستگی را در نهادهای ملی در کانادا و از طریق نهادهای مشابه بینالمللی بوجود آوریم.
دفاع از نهادهای کانادایی را در دستور کار خود داریم که برای مسائل مشترک مبارزه میکنند. در مقابل جهانیسازی میایستیم و در مقابل سیاستهایی که در حال از بین بردن امتیازات کارگران هستند، آلترناتیو ارائه خواهیم داد. برای پایان دادن به جنگ و ساختن صلح در دنیا تلاش خواهیم کرد.
کانون مدافعان حقوق کارگر