نامه انجمن صنفی کارگران نیروگاه حرارتی تبریز خطاب به چیت چیان وزیر نیرو دولت روحانی در تاریخ ٢٧ مرداد ۹٢ در برخی سایت های خبری انعکاس یافت. این انجمن پیشتر در زمان دولت احمدی نژاد و در اردیبهشت ماه ۹٢ هم در نامه ای به کمیسیون اجتماعی مجلس به الغاء قراردادهای ٢۹ روز و عدم امنیت شغلی کارگران و نیز بی توجهی مدیران نیروگاه و شرکت توانیر اعتراض کرده بودند. مضمون این دو نامه به دو موضوع اشاره می کند ١- واگذاری نیروگاه در قبال بدهی های دولت و برخلاف اصل ۴۴ قانون اساسی ٢- درخواست و پیگیری قرارداد دائم و تامین امنیت کارگران
می دانیم و هر روز برای ما کارگران - متخصص یا غیر متخصص، تحصیل کرده یا بی سواد ، زن یا مرد ، معلم یا صنعتی ، خدماتی یا اداری و ... - آشکارتر می شود که قانون اساسی و مکانیسم دولت های سرمایه داری در جهت کسب حداکثر سود و استثمار بیشتر از نیروی کار است و به کلام دیگر، این دولت ها حافظ منافع سرمایه داران هستند و سرمایه داری ایران نیز خارج از این مکانیسم نیست. تفسیر جدید از اصل ۴۴ قانون اساسی نیز از سوی حاکمیت به منظور باز کردن راه استثمار بیشتر انجام شد. حداقل ضرر ناشی از اجرای این تفسیر جدید ناامنی شغلی بیشتر برای کارگران می باشد. اینجا توضیح دهیم که کارفرما و سرمایه دار خصوصی و دولتی در استثمار نیروی کار خیلی تفاوت ندارند. واقعیت آن است که دولت ها و مجالس سرمایه داری قرار نیست و نبوده که در جهت خواست کارگران عمل کنند. در ایران به خاطر پایین بودن سطح فناوری و نداشتن ابزار تولید پیشرفته در حد کشورهایی چون امریکا و اروپا برای سود و انباشت بیشتر به بالا بردن شدت کار، بیکار سازی، قراردادهای موقت کار و سرکوب عریان کارگران متوسل می شوند. قراردادهای موقت ٢۹ روز نیز در همین راستا و برای بهره کشی از نیروی کار ارزان کارگران مهندسی شده است. قراردادهای موقت باعث می شود که هر گاه کارگران نسبت به پایین بودن دستمزد اعتراض کنند دست سرمایه داران برای اخراج کارگران باز باشد. بارها ما کارگران با این موضوع روبرو شده ایم ؛ اگر برای افزایش حق کارانه و دستمزدها اعتراض می کنیم قراردادی و موقتی بودن را به رخ مان می کشند. حتا در بیشتر موارد به خاطر نداشتن امنیت شغلی و برای حفظ شغل مان نمی توانیم به بی حقوقی ها هم اعتراض کنیم. مکانیسم های سرکوب صرفا محدود به به صحنه آوردن نیروی های نظامی و انتظامی نیست؛ بلکه یکی از این ابزار ها همین عدم امنیت شغلی کارگران است. با توجه به آن چه ذکر شد؛ قوانین و آیین نامه ها میثاق سرمایه داری است برای قانونیت، رسمیت دادن و برنامه ریزی برای نحوه استثمار از نیروی کار و مقابله با مبارزات کارگران تدوین می شوند. مساله ما سرمایه داری از نوع خصوصی و دولتی نیست؛ سرمایه آنجا می رود که سود و ارزش اضافی بیشتر طلب می کند. اصولا اینکه ما از وزیر دولت یا وکیل الدوله مجلس بخواهیم چرا طبق تفسیر جدید اصل 44 قانون اساسی عمل یا نظارت نمی کنید - چپیت چیان در دولت های سابق مدیر و مشاور وزیر بود.- توهم داشتن نسبت به دولت های سرمایه داری است. مکانیسم سرمایه داری که تولید سود و انباشت هدفش می باشد به فرمان سرمایه عمل می کند؛ و حتا وزرا و دولت و نمایندگان مجالس ش را هم بر مبنای نیاز سرمایه انتخاب می کند. بر این مبناست که هر زمان شرایط سرمایه ایجاب کند قانون اساسی خودش را هم باز تفسیر می کند. بخشی از ما کارگران به دولت سرمایه داری جدید متوهم می باشیم و انتظار داریم که دولت روحانی و مجلس به مطالبات ما پاسخ دهند. ما از نیروی خودمان غافل هستیم ؛ ایجاد شرایط بهتر جز از طریق حضور آگاهانه در صحنه و پیگیری مداوم ممکن نخواهد بود. هر جا سرمایه داری به طور موقت عقب نشینی کرده است ناشی از مقابله و رویارویی مستقیم کارگران با سرمایه بوده است. کارگران شرکت قطعات توربین شهریار با یک ماه اعتصاب تنها توانستند قراردادهای موقت کار را تا ابتدای سال ٩٣ تمدید کنند.
خواست رسمی و دائمی شدن قراردادهای کارگران و یا الغای قراردادهای موقت یک ماهه که از سوی کارگران نیروگاه تبریز طرح شده است یک مطالبه سراسری کارگران ایران است. چرا نباید به این فکر باشیم که با دیگر کارگران علیه قراردادهای موقت و پیمانی متحد و متشکل شویم.کارگران توربین شهریار چنین کردند و توانستند عوامل سرمایه در این شرکت را به طور موقت به عقب نشینی وادارند اما آنها برای امنیت شغلی کامل به کمک دیگر کارگران نیاز دارند.
به نیروی شگرف خود ایمان داشته باشیم ؛ سرمایه داری بدون نیروی کار کارگران دوام نمی آورد.
آیا درخواست و نامه نگاری به دولت و مجلس که عامل اختناق و سرکوب و اعمال قوانین ضد کارگری هستند هیچ زمان کارا بوده است؟ در حالی که سفره ما هر روز خالی تر می شود؛ آینده فرزندان مان هر روز تیره تر می شود؛ و هر روز سرمایه داران و دولت و مجلس به توهم پراکنی و وعده های توخالی دست می زنند؛ چاره ای جز متشکل شدن و باور به نیروی خود برای تغییر داریم؟! درد طبقه کارگر درد مشترک است؛ درد دل همکارمان در نیروگاه دماوند که در همین وبلاگ درج شد یک نمونه از هزاران درد ماست.
سرانجام پرده توهم به دولت فعلی هم کنار زده می شود زیرا اقتصاد ایران سال هاست بحران زده است و در بهترین حالت ممکن است بتوانند اوضاع بحرانی فعلی را مهار کنند اما سرمایه داری ایران قادر نخواهد بود مشکلات و معضلات ما کارگران را حل کند و شرایط مصیبت بار ما را بهبود ببخشند. واقعیت آن است تمام رؤسای دولت های پیشین در جهت استثمار نیروی کار و ایجاد شرایط مناسب برای انباشت سرمایه و به سود طبقه استثمارگر عمل کرده اند و به کارگران القا می کنند که شرایط فلاکتبار کنونی دستاورد دولت های پیشین است؛ و هر تازه واردی اعلام می کند که برای نجات مردم آمده است؛ دولتمردان درست می گویند؛ آنها برای نجات سرمایه داری آمده اند. اما آسمان همه جا برای ما کارگران سیاه است. چاره ای جز متشکل شدن و باور به نیروی خود برای تغییر نداریم
کارگران نیروگاه های ایران