افق روشن
www.ofros.com

:انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۵ در شیلی

نمایش دمکراسی بورژوایی در لباس چپ و راست

نامه تاریخی هيئت هماهنگی شوراهای کارگری شیلی به آلنده

مسعود کوچک                                                                                                                                                                             یکشنبه ١٨ آبان ١۴٠۴ - ۹ نوامبر ۲۰۲۵


انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۵ در شیلی:

نمایش دمکراسی بورژوایی در لباس چپ و راست

"دمکراسی" می‌نامد: انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمان نمایشی که قرار است به میلیون‌ها کارگر، زحمتکش، جوانِ بیکار، زنان تحت‌ستم و مردمان بومی وانمود کند که با گذاشتن یک برگه در صندوق رای می‌توانند سرنوشت خود را تغییر دهند. اما در واقع، این فقط جشن باز تولید قدرت بورژوایی است. انتخاب میان این یا آن کارگزار سرمایه، انتخاب میان انواع مدیریت بحران سرمایه‌داری و نه گسست از آن است.

نمی‌توان و نباید هیچ سرابی را با واقعیت جایگزین کرد:
شیلی در چارچوب نظم جهانی سرمایه‌داری عمل می‌کند و به عنوان بخشی ارگانیک از این صورت‌بندی جهانی، ساختارهای سیاسی، اقتصادی و حقوقی‌اش در خدمت بازتولید همان مناسبات طبقاتی و قدرت بورژوایی هستند.
با این واقعیت، وظیفه‌ی ماست که نه به سطح رخدادهای روزمره و ظاهر انتخابات، بلکه به عمق و جوهر طبقاتی این رویداد بنگریم. این نوشته تلاشی است برای نقد ریشه‌ای این روند انتخاباتی نه از منظر لیبرالی یا اصلاح‌طلبانه، بلکه از دیدگاه کمونیستی ـ انقلابی،پیشرو و ضد سرمایه‌داری.
این نوشته کوششی است برای نقد بنیادی این پروسه و احزابی که با ژست چپ، توده‌ها را به پای صندوق‌های رأی برای سرمایه می‌کشانند. مرور انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۵ شیلی از این منظر، نه صرفاً توصیف آینده سیاسی شیلی، بلکه بررسی یک الگوی جهانی مدیریت بحران سرمایه‌داری با پوشش چپ‌گرایی است: از بولیوی تا اروگوئه، از ونزوئلا تا کلمبیا، از برزیل تا مکزیک.

انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۵ شیلی - دمکراسی بورژوایی- دیکتاتوری بورژوایی
شیلی از آغاز کودتای ۱۹۷۳ پینوشه تا امروز، عرصه آزمایش نئولیبرالیسم سرمایه‌داری بوده است. اقتصاد کشور بر مبنای مالکیت خصوصی، منابع حیاتی و کنترل سرمایه‌داری بنا شده و عرف حقوقی‌اش بر تضمین منافع بورژوازی و حفظ سلطه سرمایه‌داری استوار است. ساختار رسانه‌ای، نظامی و قضایی نیز در خدمت تحکیم این سیستم عمل می‌کند. چنین ساختاری، ابزار اصلی "ثبات" خود را از طریق مکانیزمی به ظاهر مردم‌سالارانه بازتولید می‌کند: انتخابات ادواری، که در عمل تنها به مدیریت و تثبیت سلطهٔ بورژوازی و سرمایه‌داری محدود می‌شود.

چند جریان اصلی در این انتخابات شرکت می کنند: از راست افراطیِ مبتنی بر نظم و پلیس، تا چپ رسمی‌ که نام "کمونیست" بر خود دارد ، اما بجای انقلاب، اصلاحات محدود در چارچوب همان ساختار را وعده می‌دهد. نه بین این دو جبهه، بلکه در ورای هر دو، جایگاه واقعی مبارزه طبقاتی قرار می‌گیرد.
اما پیش از توضیح چرایی این داوری، ابتدا لازم است خود شرکت‌کنندگان را در این نمایش انتخاباتی بشناسیم. از ائتلاف "متحد برای شیلی" با محوریت "حزب کمونیست"* که خود را نمایندۀ چپ معرفی می‌کند، تا نامزدهای پوپولیستی و راست افراطی. این معرفی اما بی‌طرفانه نخواهد بود: هر بررسی در این مطلب، بخشی از تبیین طبقاتی‌تر از فرایند انتخابات بورژوایی است.

نیروهای سیاسی شرکت‌کننده در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ۲۰۲۵
الف - ائتلاف "Unidad por Chile" متحد برای شیلی

این ائتلاف شامل احزاب لیبرال و " چپ رسمی " ** - از جمله Partido Comunista de Chile (PCCh) " حزب کمونیست شیلی" - است. نامزد ریاست جمهوری این ائتلاف در انتخابات ۲۰۲۵، Jeannette Jara از حزب کمونیست شیلی است.
Partido Socialista de Chile حزب سوسیالیست
Frente Amplio جبههٔ فراگیر
Partido Liberal de Chile حزب لیبرال
Partido Comunista de Chile حزب کمونیست
Federación Regionalista Verde Social فدارسیون منطقه‌ای سبز اجتماعی
خارا وزیر کار سابق دولت کنونی ( دولت گابریل بوریک ) بود و توانسته با کسب حدود ۶۰٪ رأی در انتخابات درونی ائتلاف اتحاد برای شیلی ، نامزد رسمی شود.
برنامهٔ این ائتلاف عمدتاً حول محور سیاست‌های توزیعی در چارچوب بازار آزاد، افزایش حداقل دستمزد، کاهش ساعت کاری و وعدهٔ "زندگی شرافتمندانه" برای زحمتکشان شکل گرفته است.
حزب دموکرات مسیحی شیلی، یکی از احزاب قدیمی بورژوایی این کشور، از اواخر اکتبر ۲۰۲۵ به ائتلاف انتخاباتی "متحد برای شیلی" پیوسته است. برنامهٔ تدوین‌شدهٔ این ائتلاف آشکارا ادامه‌دهندهٔ مسیر دولت‌های "کنسرتاسیون" است؛ یعنی ائتلافی از احزاب میانه‌رو و اصلاح‌طلب بورژوایی که پس از سقوط دیکتاتوری نظامی پینوشه، از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۰ قدرت سیاسی شیلی را در دست داشتند و سیاست‌های نئولیبرالی سرمایه‌داری تعدیل‌شده را پیش می‌بردند.
این روند در واقع بیانگر آن است که "متحد برای شیلی" به سمت مواضع سوسیال‌دموکراتیک چرخیده و فهرست انتخاباتی‌ای را سامان داده است که اکثریت آن را نیروهای وابسته به ائتلاف سابق کنسرتاسیون***، یعنی همان احزاب میانه‌رو اصلاح‌طلب بورژوایی، تشکیل می‌دهند.

نیروهای سیاسی شرکت‌کننده در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ۲۰۲۵ الف - ائتلاف "Unidad por Chile" متحد برای شیلی این ائتلاف شامل احزاب لیبرال و " چپ رسمی " ** – از جمله Partido Comunista de Chile (PCCh) " حزب کمونیست شیلی" – است. نامزد ریاست جمهوری این ائتلاف در انتخابات ۲۰۲۵، Jeannette Jara از حزب کمونیست شیلی است. Partido Socialista de Chile حزب سوسیالیست Frente Amplio جبههٔ فراگیر Partido Liberal de Chile حزب لیبرال Partido Comunista de Chile حزب کمونیست Federación Regionalista Verde Social فدارسیون منطقه‌ای سبز اجتماعی خارا وزیر کار سابق دولت کنونی ( دولت گابریل بوریک ) بود و توانسته با کسب حدود ۶۰٪ رأی در انتخابات درونی ائتلاف اتحاد برای شیلی ، نامزد رسمی شود. برنامهٔ این ائتلاف عمدتاً حول محور سیاست‌های توزیعی در چارچوب بازار آزاد، افزایش حداقل دستمزد، کاهش ساعت کاری و وعدهٔ "زندگی شرافتمندانه" برای زحمتکشان شکل گرفته است. حزب دموکرات مسیحی شیلی، یکی از احزاب قدیمی بورژوایی این کشور، از اواخر اکتبر ۲۰۲۵ به ائتلاف انتخاباتی "متحد برای شیلی" پیوسته است. برنامهٔ تدوین‌شدهٔ این ائتلاف آشکارا ادامه‌دهندهٔ مسیر دولت‌های "کنسرتاسیون" است؛ یعنی ائتلافی از احزاب میانه‌رو و اصلاح‌طلب بورژوایی که پس از سقوط دیکتاتوری نظامی پینوشه، از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۰ قدرت سیاسی شیلی را در دست داشتند و سیاست‌های نئولیبرالی سرمایه‌داری تعدیل‌شده را پیش می‌بردند. این روند در واقع بیانگر آن است که "متحد برای شیلی" به سمت مواضع سوسیال‌دموکراتیک چرخیده و فهرست انتخاباتی‌ای را سامان داده است که اکثریت آن را نیروهای وابسته به ائتلاف سابق کنسرتاسیون***، یعنی همان احزاب میانه‌رو اصلاح‌طلب بورژوایی، تشکیل می‌دهند.
این ائتلاف و جناح های درون آن نمایندهٔ بخشی از بورژوازی و لایه‌هایی از خرده بورژوازی مرفه و میانه شهری می باشند که خواهان تغییرات اصلاح طلبانه در چارچوب نظام سرمایه‌داری می باشند.
" چپ رسمی و حزب کمونیست شیلی" تاریخا در عمل، با قبول وضعیت موجود - صورت‌بندی سرمایه‌داری- وارد بازی انتخاباتی دمکراسی بورژوایی شده‌اند.
این پذیرش چارچوب سرمایه‌داری توسط به اصطلاح جریانات چپ در شیلی سابقه تاریخی دارد، بعنوان مثال در دوران ریاست جمهوری آلنده که حزب به اصطلاح کمونیست شیلی در ائتلاف طبقاتی با دیگر جریانات بورژوایی شرکت کرد و در مقابل طبقه کارگر و دیگر گروه‌های اجتماعی که خواهان مبارزه علیه کلیت سیستم سرمایه‌داری بودند، قرار گرفتند.

ب - راست محافظه‌کار تا افراطی
چهار جریان برجسته و عمده در جناح راست محافظه‌کار، افراطی، سنتی و میانه:
کاست (حزب جمهوری‌خواهان)،
ماتئی (ائتلاف شیلی‌وآموس - راست سنتی)،
کایزر (جریان ملی گرا ‌ـ ‌لیبرتارین)
فرانکو پاریسی (حزب مردم، پوپولیستی - راست میانه)
José Antonio Kast از Partido Republicano (Chile)، گرایشی راست‌گرایانه و ملی‌ گرایانه با تأکید بر امنیت، نظم شهری، کنترل مهاجرت و سیاست‌های بازار آزاد تکیه دارد.
Evelyn Matthei از ائتلاف "شیلی واموس - راست سنتی " شعار اصلی و محوری این ائتلاف "شیلی بزرگ و متحد " Chile Grande y Unido" است و بر رشد اقتصادی، بازار آزاد و نظم اجتماعی تأکید دارد.
کاست (Kast) از حزب جمهوری‌خواهان برنامه‌ای را مطرح کرده که آن را "برنامهٔ اضطراری" نام نهاده است؛ برنامه‌ای شامل سیاست ریاضت اقتصادی و کاهش هزینه‌های اجتماعی (به مبلغ حدود ۶ میلیارد دلار، معادل تقریباً ۷ درصد از بودجهٔ دولت)، اخراج کارکنان بخش عمومی (که او و همراهانش آنها را "انگل" می‌نامند) و افزایش چشمگیر اقتدارگرایی دولت، ارتش و پلیس . در ادامهٔ همان خطی که ترامپ، میلی (در آرژانتین) یا ملونی (در ایتالیا) دنبال می‌کنند.کاست با حزب فاشیست اسپانیا Vox روابط نزدیک سیاسی دارد.
کایزر (Káiser) از جریان ملی گرا - لیبرتارین خود را حتی از کاست رادیکال‌تر نشان می‌دهد: او وعده داده ۱۰۰ هزار کارگر بخش عمومی را اخراج کند و از ارتش برای کنترل امور داخلی استفاده نماید.
در مقابل، ماتئی (Mathei) خود را چهره‌ای "میانه‌رو" معرفی می‌کند، از "افراط‌ها" انتقاد می‌کند و وعده می‌دهد از طریق توافق‌ها و مصالحه‌ها "ثبات حکومتی" برقرار کند، اما در عین حال برنامهٔ ریاضت اقتصادی به مبلغ ۲ میلیارد دلار را نیز اعلام کرده است.
Franco Parisi Partido de la Gente) از حزب مردم که راست میانه را نمایندگی می‌کند و شعارهای پوپولیستی مانند "ضد نخبگان، عدالت برای طبقه متوسط" را مطرح می‌کند.
این جناح‌ها نمایندهٔ منافع بورژوازی و خرده بورژوازی مرفه شهری هستند که از نابرابری و شرایط سخت اقتصادی احساس تهدید می‌کنند و امید دارند با تقویت نظم از منافع سیستم سرمایه‌داری محافظت بیشتری کنند.
حضور راست افراطی و ملی‌گرا در صحنه سیاسی و انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی شیلی یک رویداد تصادفی نیست، بلکه پدیده واقعی است که محصول بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره درون سیستم سرمایه‌داری جهانی است. از آنجمله قدرت گیری ترامپ در آمریکای شمالی، میلی در آرژانتین ،ملونی در ایتالیا و در دیگر کشورهای جهان.
در این بخش دیدیم که سه بلوک عمده در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ۲۰۲۵ شیلی حضور دارند: چپ رسمی که وارد بازی سرمایه‌داری شده است، راست محافظه‌کار - افراطی که بازتولید مناسبات سرمایه را هدف قرار داده و راست سنتی و میانه که باز تولید مناسبات سرمایه‌داری را از طریق سنتی دنبال می کند.

جریانات مخالف انتخابات بورژوایی در شیلی
در شیلی امروز، بمثابه بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین، انتخاباتِ رسمی و احزاب بزرگ بیشتر نقشِ بازتولید وضعیت موجود سرمایه‌داری را ایفا می‌کنند. در مقابل، جریان‌های انقلابی، مردمان بومی، فمینیستی، کمونیستی زیرزمینی و تروتسکیستی تلاش دارند خارج از ساز و کارهای رسمی عمل کنند و مبارزه طبقاتی، ساختاری و رادیکال را دنبال نمایند. در این بخش بصورت کوتاه به معرفی برخی از جریانات مخالف انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی شیلی، با ذکر مثال‌های مشخص می پردازیم.

جنبش های فعال فمینیستی
Coordinadora Feminista 8M: شبکه‌ای فعال فمینیستی در شیلی که در ۸ مارس ۲۰۲۵ تظاهرات بزرگ برگزار کرد و شعارهایی چون "ما علیه سرمایه‌داری، علیه نظم کنونی، برای زندگی و رهایی زنان و دیگر گروه‌های جنسیتی مبارزه می کنیم" را مطرح کرد.
این گروه فمینیستی،صندوق رأی را ابزاری ناقص می‌دانند، تأکید بر اعتراض خیابانی، اعتصاب زنان و مبارزه با سرمایه و نظم جنسیتی آن دارد.
Coordinadora Feminista 8M, Pan y Rosas, و Trinchera Feminista علیه پدرسالاری، سرمایه‌داری مبارزه می کنند. آنان دموکراسی بورژوایی را ابزار تداوم ستم بر زنان می‌دانند و از پایین در محلات و محیط‌های کار دست به سازماندهی می زنند.

جنبش دانشجویی:
تشکل‌هایی مانند Federación de Estudiantes Combativos (FEC) و Red de Estudiantes Clasistas (REC) با شعار “educación gratuita, pública y autogestionada” علیه خصوصی‌سازی و بدهی آموزشی مبارزه می‌کنند.
این جنبش پیوند نزدیکی با بخش‌هایی از کارگران جوان دارد و در جنبش های اجتماعی و سیاسی نقش رادیکال ایفا می‌کند و عمدتا علیه شرکت در انتخابات بورژوایی می باشند.

جنبش مردمان بومی ماپوچه
سازمان‌هایی چون Coordinadora Arauco-Malleco (CAM) و Weichán Auka Mapu با هدف بازپس‌گیری زمین‌ و خودگردانی مردم ماپوچه فعالیت می‌کنند.
Coordinadora Arauco‑Malleco (CAM) سازمانی رادیكال از مردمان ماپوچه که بین سال ۱۹۹۷/۹۸با گرایش‌های ضدکاپیتالیستی، ضدامپریالیستی و استقلال‌طلبی تأسیس شد. این سازمان از تاکتیک‌های مبارزاتی مانند عملیات مقاومت مستقیم، اشغال زمین و پایگاه‌های کمپانی‌های سرمایه‌داران استفاده می‌کند.
موضع این سازمان در ارتباط با انتخابات بورژوایی در شیلی: "مالکیت زمین را پس می‌گیریم، تابع سیستم انتخاباتی بورژوایی نیستیم".
CAM نمونه‌ بارزی است از مردمان بومی که به جای مشارکت در انتخابات "دمکراسی بورژوایی"، مسیر مقاومت مستقیم بر علیه بورژوازی را انتخاب کرده‌اند و دولت برآمده از آن را ابزار استعمار داخلی می‌دانند.
Wallmapuwen: حزب یا سازمان مردمان بومی ماپوچه که خواهان خودمختاری، زبان مپودونگن، ساختار دولتی چندملیتی و چپ‌گرا است.شعار محوری این جریان :"پایهٔ قدرت ما بر مردمان بومی، زبان و زمین است و نه نظام سرمایه ".
این جریان نشان می‌دهد که حتی وقتی وارد چارچوب احزاب رسمی می‌شوند، بر خودمختاری و استقلال بومی تأکید دارند و تمایل کمتری به مشارکت صرف انتخاباتی دارند.

احزاب/گروه‌های کمونیستی، مائوئیستی و تروتسکیستی
۱ - احزاب مائوئیستی Partido Comunista Revolucionario (PCR)، Movimiento Popular Permanente (MPP) و جریان Gonzalista, با الهام از اندیشهٔ مائو تسه‌تونگ و آبل گونزالو، بر ضرورت گسست کامل از نهادهای بورژوایی تأکید دارند.
این جریانات انتخابات را رد می‌کنند و بصورت زیرزمینی مبارزه می کنند و خواهان guerra popular prolongada (جنگ خلق طولانی‌مدت) بعنوان راه رهایی‌اند.
حزب کمونیست شیلی - اقدام پرولتری (PC(AP)) - مائوئیستی / مارکسیست-لنینیست
حزب کمونیست شیلی - اقدام پرولتری (PC(AP)) شاخه‌ای مارکسیست-لنینیست که به شدت بر استقلال جنبش کارگری تأکید دارد. این حزب مشارکت در انتخابات بورژوایی را ابزار سلطهٔ سرمایه می‌داند و به جای آن بر سازماندهی مستقل طبقاتی و مبارزهٔ مستقیم زحمتکشان تمرکز می‌کند. PC(AP) نمونه‌ای از جریان مائوئیستی/کمونیستی است که نقد ریشه‌ای به دموکراسی بورژوایی دارد و تلاش می‌کند فعالیت سندیکالی و سیاسی طبقهٔ کارگر را خارج از سازوکارهای وابسته و زرد هدایت کند.
Partido de Trabajadores Revolucionarios (PTR): حزب کارگران انقلابی
PTR بصورت مشروط در انتخابات بورژوایی شرکت می کند و انتخابات را تریبونی برای مبارره علیه سیستم سرمایه‌داری می داند.
حزب کارگران انقلابی (PTR) از جریان‌های تروتسکیستی شیلی است که بر استقلال طبقهٔ کارگر و مبارزهٔ مستقیم تأکید دارد. این حزب، گرچه در برخی انتخابات محلی محدود شرکت کرده، بخش مهمی از فعالیت خود را به نقد روندهای انتخاباتی و سیاست‌های نئولیبرالی اختصاص داده است. PTR مشارکت در سازوکارهای انتخاباتی رسمی را به عنوان بخشی از سلطهٔ سرمایه و ابزار مدیریت بحران‌های سرمایه‌داری می‌بیند و خواهان سازماندهی شورایی و مبارزاتی مستقل طبقهٔ کارگر است.

اتحادیه‌ها و سندیکاهای کارگری علیه سیستم سرمایه‌داری
"اتحادیهٔ مستقل و مبارز CAT"

اتحادیهٔ "سانترال خودمختارِ کارگران شیلی" (CAT)، یکی از معدود تشکل‌های کارگری است که در چارچوب سازوکارهای بوروکراتیک و رسمی-دولتی عمل نمی‌کند و استقلال طبقاتی را اصل محوری فعالیت خود می‌داند. این اتحادیه در بیانیهٔ اصول خود به صراحت تأکید کرده است که "هر کارگر یک انسان است، نه ابزار تولید سرمایه" و تلاش می‌کند "اتحادیه را نه بعنوان بخشی از ماشین نظم نئولیبرال، بلکه به‌عنوان ابزاری در دفاع از کرامت انسانی و سرنوشت اجتماعی کارگران " تعریف کند. CAT با رد کامل وابستگی به دولت و کارفرمایان، خواستار شکل‌گیری جنبش‌های کارگری خودگردان است که بتوانند در برابر مدل سرمایه‌دارانه‌ی سلطه‌گر، سازمان‌دهی رهایی‌بخش طبقاتی را پیش ببرند. از منظر کمونیستی و انقلابی، این اتحادیه نمونه‌ای بارز از تلاش برای احیای سیاست مستقل طبقهٔ کارگر، خارج از قواعد مخرب سندیکالیسم زرد و وابسته است.
"مرکز سندیکالی طبقاتی و مستقل CCTT"
مرکز طبقاتی کارگران شیلی (CCTT) نمونه‌ای دیگر از تلاش برای بازسازی مبارزات کارگری بر پایهٔ استقلال و ستیز با سلطهٔ سرمایه است. این مرکز خود را "ابزارِ مبارزهٔ مستقیمِ طبقه‌ی کارگر" می‌داند و استقلال مالی و سیاسی از دولت و شرکت‌های سرمایه‌داری را یکی از اصول بنیادی خود اعلام کرده است. CCTT تصریح می‌کند که "بودجهٔ ما از دسترنج کارگران است، نه از دولت و نه از شرکت‌های سرمایه‌دار" و بر این باور است که سندیکا می‌باید بجای بازی در چارچوب نمایندگی بورژوایی، به ابزار سازماندهی شورایی و متحدکننده برای مقابله با بهره‌کشی تبدیل شود. این اتحادیه با برجسته‌سازی مبارزهٔ طبقاتی به‌عنوان محور فعالیت‌های خود، از سیاست‌های رسمی که کارگران را به مشارکت در بازی‌های انتخاباتی یا سازش‌های طبقاتی دعوت می‌کنند، فاصله گرفته و مسیر پیکار آگاهی‌بخش، مستقل و طبقاتی را دنبال می‌کند. چنین تجربه‌هایی، از منظر نقد سرمایه و سوسیالیسم انقلابی، اهمیت تاریخی و معاصر ویژه‌ای دارند.



* حزب کمونیست شیلی، با یدک کشیدن نام کمونیسم، تاریخاً در چارچوب سیستم سرمایه‌داری حرکت کرده و تاکنون نیز مسیر خود را در همان راستا ادامه می‌دهد. این حزب، در امتداد خط مشی کمینترن، همواره با بورژوازی ائتلاف کرده و توسعه‌گرایی در چارچوب سیستم سرمایه‌داری را در دستور کار خود قرار داده است. از دوران آلنده تا امروز، به جای سازمان‌دهی مستقل طبقه کارگر و پیشبرد مبارزه انقلابی، به مدیریت سرمایه‌داری در لباس چپ و دولتی روی آورده است. پروژه توسعه‌گرایی، چه در شکل امپریالیستی و چه ساختارگرایانه، ابزاری برای تحکیم سلطهٔ سرمایه جهانی و وابستگی کشورهای پیرامونی بوده و این حزب نیز آن را اجرا کرده است. مشارکت در انتخابات ۲۰۲۵، ادامه همان سیاست است. به جای مبارزه رادیکال علیه سرمایه‌داری، صرفاً در چارچوب نظام بورژوایی عمل می‌کند تا بحران‌های سرمایه‌داری را مدیریت کرده و سلطهٔ بورژوازی را بازتولید کند؛ سیاستی که طبقه کارگر را رام می‌سازد و هر امید واقعی به سوسیالیسم و رهایی را در شیلی به یغما می‌برد.
سیاست "مدیریت سرمایه‌داری در لباس چپ" محدود به شیلی نیست. نمونه‌های مشابه آن را در کشورهای دیگر آمریکای لاتین می بینیم:
حزب کارگران برزیل (PT) تحت رهبری لولا داسیلوا، که با شعار عدالت اجتماعی به جای سرنگونی سرمایه‌داری، مدیریت آن را برعهده گرفت.
جنبش به‌اصطلاح سوسیالیستی اوو مورالس در بولیوی، که به جای گسست از نظام سرمایه‌داری، پروژه‌های سرمایه‌دارانه را پیش برد.
ریاست‌جمهوری خوزه موخیکا در اروگوئه، که با نام چپ و عدالت اجتماعی، در عمل بحران‌های سرمایه‌داری را مدیریت کرد و ساختارهای سلطهٔ بورژوازی را تغییر نداد. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که حزب کمونیست شیلی، در چارچوب خط مشی تاریخی کمینترن و توسعه‌گرایی در چارچوب سرمایه‌داری، تنها بخشی از روند کلی احزاب به ‌اصطلاح چپ در آمریکای لاتین است که مبارزه انقلابی را با مدیریت سرمایه‌داری جایگزین کرده‌اند.

** اصطلاح "چپ رسمی" در شیلی و کشورهای آمریکای لاتین رایج است و به احزابی گفته می‌شود که ظاهر سیاسی چپ را دارند اما در چارچوب سیستم سرمایه‌داری عمل می‌کنند و سیاست‌های آنها عمدتاً سازگار با نظم موجود اقتصادی و سیاسی است. به عبارت دیگر، این گروه‌ها تنها نام چپ را یدک می‌کشند، اما رویکرد عملی‌شان اصلاح‌طلبانه و میانه‌رو است و از تغییرات بنیادین اجتماعی و اقتصادی دوری می‌کنند.

*** ائتلاف "کنسرتاسیون" در شیلی شامل احزاب میانه‌رو و اصلاح‌طلب بورژوایی بود که پس از پایان دیکتاتوری پینوشه (۱۹۹۰-۲۰۱۰) چندین دولت متوالی را تشکیل دادند. این ائتلاف، با وجود مخالفت با دیکتاتوری، سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی سرمایه‌داری در دوران کودتا را با اصلاحات حداقلی ادامه داد.

*************

نامه تاریخی هيئت هماهنگی شوراهای کارگری شیلی به آلنده

انقلاب‌ها و جنبش‌های انقلابی قرن بیستم، پیکار مستمر طبقه کارگر و دیگر گروه‌های اجتماعی تحت ستم را علیه صورت‌بندی سرمایه‌داری به نمایش گذاشتند و همزمان نقش اصلی و محوری طبقه کارگر را در این مبارزهٔ تاریخی نشان دادند. تجربهٔ انقلاب اکتبر، انقلاب کوبا، جنگ ویتنام، انقلاب چین، جنبش ماه مه ۱۹۶۸ ، تلاش ها و مبارزات عملی طبقه کارگر و دیگر جنبش‌های اجتماعی نشان داده است که مبارزهٔ طبقاتی و اقدام عملی طبقه کارگر، در مسیر تداوم انقلاب کارگری، می‌تواند وضع موجود - فرماسیون سرمایه‌داری - را تغییر دهد و این امکان را در عمل مادیت بخشد.

یکی از این تجربیات و دستاوردهای قرن بیستم، در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط طبقه کارگر انقلابی شیلی رخ داد. کارگران انقلابی شیلی در شرایطی دشوار و انقلابی، به طور مشروط از دولت سالوادور آلنده حمایت کردند، اما همزمان علیه سیستم سرمایه‌داری و نمایندگان سیاسی آن نیز مبارزه می‌کردند. از سوی دیگر، آنان با آگاهی انقلابی علیه خود آلنده ـ که نماینده بخشی از بورژوازی - سوسیال‌دموکراسی بود ـ به مبارزه برخاستند. یکی از درخشان‌ترین دستاوردهای شوراهای کارگری شیلی همزمان با وقوع کودتای نظامی با حمایت امپریالیسم آمریکای شمالی شکل گرفت. شش روز پیش از کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳، شوراهای کارگری با ارسال نامه‌ای تاریخی با سالوادور آلنده اتمام حجت کردند و هشدار دادند که فاشیسم در آستانه به‌دست گرفتن قدرت است. آنان تأکید کردند که تنها دو راه باقی مانده است: "یا دیکتاتوری پرولتاریا یا دیکتاتوری نظامی."
این مقاله در سال ۲۰۲۳ و به مناسبت پنجاهمین سالگرد کودتای نظامی در شیلی توسط هیئت تحریریه بین‌المللی La Izquierda Diario نوشته شده است. در ادامه، متن "نامه تاریخی" شوراهای کارگری به‌مثابه سندی تاریخی و انقلابی طبقه کارگر شیلی ارائه می‌شود.
با تکیه بر تجربیات و دستاوردهای کارگری و انقلابی، می‌توانیم در راستای مبارزه طبقاتی علیه سیستم سرمایه‌داری جهانی و برای دستیابی به دولت کارگری ـ و به قول رفقای کارگر شیلی، "دیکتاتوری پرولتاریا" ـ از آن درس بگیریم.

زنده باد انترناسیونالیسم پرولتری.

مسعود کوچک

____________________

پنجاه سال بعد. شیلی:

روزی که شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) به آلنده درباره کودتای نظامی هشدار دادند

شش روز پیش از کودتای آگوستو پینوشه، کارگران سازمان‌یافته در شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) نامه‌ای به سالوادور آلنده نوشتند و نسبت به وضعیت هشدار دادند. آنها سیاست سازش‌کارانه دولت را به پرسش کشیدند و تأکید کردند: "ما کارگران خوب می‌دانیم فاشیسم چیست"، "اینجا تنها دو راه‌حل وجود دارد: یا دیکتاتوری پرولتاریا یا دیکتاتوری نظامی."

در ۵ سپتامبر ۲۰۲۳،پنجاه سال از تحریر نامه‌ای گذشت که شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) به رئیس‌جمهور وقت، سالوادور آلنده، فرستادند. در این نامه، کارگرانی که در هيئت هماهنگی استانی شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) مشارکت داشتند، خواستار رویارویی با سلسله رخدادهایی شدند که سرانجام به کودتای نظامی انجامید.
در دوران دولت "وحدت مردمی" (۱۹۷۰- ۱۹۷۳)، شیلی و جهان شاهد دوره‌ای بزرگ از سیاسی‌شدن بود: با پدیده‌هایی همچون مه ۱۹۶۸ فرانسه و انقلاب کوبا، بحث‌ها پیرامون سوسیالیسم و جامعه‌ای متفاوت از سرمایه‌داری در میان دانشجویان، کارگران و مردم گسترش می‌یافت، چیزی که، برای نمونه، در "مستند نبرد شیلی" * بخوبی قابل مشاهده است.
همزمان،جناح راست (محافظه‌کاران) نیز می‌کوشیدند جای پایی به دست آورند و سال ۱۹۷۲ سالی کلیدی و تعیین کننده در این روند بود. به همین دلیل، صاحبان صنایع شروع به بستن کارخانه‌ها کردند و دست به اعتصاب‌های کارفرمایی زدند، از جمله اعتصاب صاحبان کامیون‌ها، که هدفشان فلج‌کردن دولت آلنده و فرآیند سیاسی‌شدن در طبقه کارگر بود، آن‌ها با متوقف‌کردن حمل‌ونقل مواد غذایی و کالاهای ضروری، می‌خواستند اقتصاد را متوقف و تخریب کنند.
در برابر این وضعیت، طبقه کارگر پاسخی داد که نه دولت وحدت مردمی انتظارش را داشت و نه جناح راست: با ایجاد شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی).
به این ترتیب، تنها شش روز پیش از کودتای نظامی، کارگران شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) پیش‌بینی کردند: "اینجا تنها دو راه‌حل وجود دارد: یا دیکتاتوری پرولتاریا یا دیکتاتوری نظامی."
شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) یک شبکه‌ی پایه‌ای از کارگران بودند که صدها کارخانه را اشغال و مدیریت می‌کردند، آن‌ها چه در کارخانه‌ها و چه در خیابان‌ها در برابر تلاش‌های ارتجاع (مانند اعتصاب کارفرمایی اکتبر ۱۹۷۲) مقاومت کردند و نخستین نهاد قدرت کارگری را شکل دادند.
در این نامه، آن‌ها به آلنده نشان می‌دهند که سیاست میانه‌روی و سازش‌کارانه دولت - که به‌جای تقویت نیروی خودسازمان‌دهی و بسیج جنبش کارگری و مردمی، به گفت‌وگو با دموکرات مسیحی‌ها و راست، پارلمان ارتجاعی و ارتش متوسل شد - در واقع قدرت کارگری و مردمی را تضعیف می‌کرد. دولت حتی اقداماتی (مانند طرح "میلاس" برای بازگرداندن شرکت‌ها یا قانون کنترل سلاح) را پذیرفت که تهدید واقعی سرمایه‌داران، امپریالیسم و ارتشیان را کاهش می‌داد، همان نیروهایی که در نهایت کودتا را تحمیل کردند.
شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) پیشرفته‌ترین بخش از روند انقلابی دهه ۱۹۷۰ و از درخشان‌ترین دستاوردهای طبقه کارگر شیلی بودند.

نامه ارسالی هيئت هماهنگی شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) به سالوادور آلنده

۵ سپتامبر ۱۹۷۳
به حضور محترم رئیس‌جمهور ، رفیق سالوادور آلنده:

زمان آن فرا رسیده است که ما بعنوان طبقه کارگر سازمان‌یافته در هیئت هماهنگی استانی شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی)، ستاد استانی تأمین مستقیم و جبهه واحد کارگران مبارز، ضرورت دارد به شما هشدار دهیم، چرا که نگران گسترش سلسله‌ای از رویدادها هستیم که معتقدیم نه تنها منجر به پایان فرآیند انقلابی شیلی خواهد شد، بلکه در کوتاه‌مدت به رژیمی فاشیستی از سخت‌ترین و جنایتکارانه‌ترین نوع خواهد انجامید.
قبلاً، ما نگران این بودیم که روند حرکت به سوی سوسیالیسم در حال مصالحه است تا به دولتی میانه‌رو، اصلاح‌طلب و دموکراتیک-بورژوایی برسد که تمایل دارد توده‌ها را از حرکت باز دارد یا آن‌ها را به اقداماتی شورشی و بی‌سامان هدایت کند، اما اکنون، با تحلیل رویدادهای اخیر، ترس ما دیگر این نیست ،حالا یقین داریم که در سراشیبی‌ قرار داریم که ما را ناگزیر به سمت فاشیسم خواهد برد.
به همین دلیل، ما به عنوان نمایندگان طبقه کارگر، اقداماتی را که ضروری می‌دانیم، با شما در میان می گذاریم.
در درجه اول، رفیق، ما در خواست می‌کنیم که برنامه وحدت مردمی (Unidad Popular) اجرا شود. ما در سال ۱۹۷۰، به یک فرد رأی ندادیم، ما به یک برنامه رأی دادیم.
جالب این که، فصل اول برنامه وحدت مردمی با عنوان "قدرت مردم" (Poder Popular) مشخص شده است. ما نقل قول می‌کنیم:
صفحه ۱۴ برنامه:

"… تحولات انقلابی که کشور به آن نیاز دارد، تنها زمانی قابل اجرا خواهد بود که مردم شیلی قدرت را در دست گرفته و آن را به‌طور واقعی و مؤثر اعمال کنند…"
"… نیروهای مردمی و انقلابی برای جایگزینی ساده یک رئیس‌جمهور با دیگری یا برای جایگزینی یک حزب با احزاب دیگر با دولت متحد نشده‌اند، بلکه برای انجام تغییرات بنیادی که وضعیت ملی ایجاب می‌کند، بر اساس انتقال قدرت از گروه‌های حاکم سابق به کارگران، دهقانان و بخش‌های مترقی طبقات متوسط متحد شده‌اند…"
"… تحول در نهادهای فعلی دولت به گونه‌ای که کارگران و مردم قدرت واقعی را اعمال کنند…"
"… دولت مردمی به طور اساسی نیروی خود و اقتدارش را بر پایه حمایتی که از سوی مردم سازمان‌یافته دریافت می‌کند، استوار خواهد ساخت…"
صفحه ۱۵:

"… از طریق بسیج توده‌ها، ساختار جدید قدرت از پایین و از دل پایه‌ها شکل خواهد گرفت…"
در این برنامه درباره برنامه‌ای برای یک قانون اساسی سیاسی جدید، یک مجلس واحد، مجمع مردم و دیوان عالی با اعضایی که توسط مجمع مردم تعیین می‌شوند صحبت شده است. در برنامه آمده که از نیروهای مسلح برای سرکوب مردم استفاده نخواهد شد… (صفحه ۲۴)
رفیق آلنده، اگر ما نگوییم که این عبارات نقل‌قول‌هایی از برنامه وحدت مردمی هستند، که برنامه‌ای حداقلی برای طبقه کارگر بود، در این لحظه گفته می‌شد که این زبان، زبان "افراطی" شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) است.
سوال ما این است: دولت جدید کجاست؟ قانون اساسی سیاسی جدید، مجلس واحد، مجمع مردم، دیوان‌های عالی کجایند؟ سه سال گذشته است، رفیق آلنده ،شما بر توده‌ها تکیه نکرده‌اید و اکنون ما کارگران، احساس بی‌اعتمادی می‌کنیم.

کارگران احساس سرخوردگی عمیق و دل‌سردی می‌کنند وقتی که رئیس‌جمهورشان، دولتشان، احزابشان و سازمانهایشان بارها و بارها به آن‌ها دستور عقب‌نشینی می‌دهند، به جای آن که دستور پیشروی صادر کنند. ما در خواست می‌کنیم که نه تنها به ما اطلاع داده شود، بلکه در تصمیم‌گیری‌ها نیز با ما مشورت شود، تصمیم‌هایی که در نهایت سرنوشت ما را تعیین می‌کنند.
می‌دانیم که در تاریخ انقلاب‌ها همیشه لحظاتی برای عقب‌نشینی و لحظاتی برای پیشروی وجود داشته است، اما می‌دانیم با اطمینان کامل، که در سه سال گذشته می‌توانستیم نه تنها در نبردهای جزئی، بلکه در کل مبارزه پیروز شویم.در آن مقاطع می توانستیم به اقداماتی دست بزنیم که روند انقلاب را غیرقابل بازگشت سازد. پس از پیروزی در انتخابات شوراهای محلی ۱۹۷۱، مردم خواستار یک رفراندوم و انحلال کنگره شدند.

در اکتبر ۱۹۷۲، زمانی که اراده و سازماندهی طبقه کارگر کشور – شیلی- را در برابر اعتصاب کارفرمایان سرپا نگه داشت، شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی) در جریان همان مبارزات شکل گرفتند. تولید، تأمین و حمل‌ونقل، به لطف فداکاری کارگران، ادامه یافت و در آن شرایط می‌شد ضربه‌ای مرگبار به بورژوازی وارد کرد. اما شما به ما اعتماد نکردید. با اینکه هیچ‌کس نمی‌تواند پتانسیل عظیم انقلابی پرولتاریا را انکار کند، راه‌حل شما به طبقه کارگر لطمه زد: تشکیل کابینه‌ای که ترکیبی از اعضای دولت و نظامیان بود و در آن دو تن از رهبران اتحادیه مرکزی کارگران (Central Única de Trabajadores) نیز حضور داشتند و با پذیرفتن این مسئولیت، اعتماد طبقه کارگر به عالی‌ترین نهاد خود از بین رفت.این نهاد (منظور تشکل کارگری است)، فارغ از نوع دولت، باید مستقل باقی بماند تا در مواجهه با مشکلات کارگران از آن‌ها دفاع کند و با ضعف‌های دولت مقابله نماید.
با وجود عقب‌نشینی و کاهش بسیج که این امر ایجاد کرد، و با وجود تورم، ضعف‌ها ‌و هزاران مشکل روزانه‌ای که مردان و زنان پرولتاریا تجربه می‌کردند، در انتخابات مارس ۱۹۷۳، بار دیگر حضور و آگاهی خود را نشان دادند و ۴۳٪ رأی فعال خود را به نامزدهای وحدت مردمی (Unidad Popular) دادند.
در همان زمان نیز، رفیق، می‌بایست اقداماتی اتخاذ می‌شد که شایسته مردم بود و درخواست مردم برای جلوگیری از فاجعه‌ای که اکنون پیش‌بینی می‌کنیم، اجرا می‌شد.
در ۲۹ ژوئن، زمانی که ژنرال‌ها و افسران شورشی که به حزب ملی، فری ( ادواردو فری از حزب دموکرات مسیحی و از ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۰ رئیس‌جمهور شیلی بود ) و سازمان "وطن و آزادی" وابسته بودند، آشکارا در موقعیت غیرقانونی قرار گرفتند، می‌شد رهبران شورشی را از کار بر کنار کرد و با تکیه بر مردم و واگذاری مسئولیت به ژنرال‌های وفادار و نیروهایی که در آن زمان اطاعت می‌کردند، روند انقلاب را به سوی پیروزی هدایت کرد و به مرحله تهاجم رفت.
در تمام این فرصت‌ها، آنچه کم بود، تصمیم‌گیری انقلابی بود؛ آنچه کم بود، اعتماد به توده‌ها بود؛ آنچه کم بود، شناخت از سازماندهی و قدرت آنان بود؛ و آنچه کم بود، وجود یک پیشتاز مصمم و هژمونیک بود.
اکنون کارگران نه تنها بی‌اعتماد هستند، بلکه با نگرانی هشدار می دهند.
راست‌گرایان دستگاهی تروریستی چنان قدرتمند و سازمان‌یافته ایجاد کرده‌اند که هیچ شکی نیست که از طریق سیا (CIA) تأمین مالی و هدایت می‌شوند. آن‌ها دست به کشتار کارگران می زنند، خطوط لوله نفت، اتوبوس‌ها و راه‌آهن را منفجر می‌کنند.
در دو استان خاموشی ایجاد می‌کنند و به رهبران، دفاتر حزبی و اتحادیه‌ای ما حمله می‌کنند. آیا با آن‌ها برخورد یا دستگیری صورت می‌گیرد؟ نه، رفیق! بلکه رهبران چپ هستند که مجازات و بازداشت می‌شوند. پابلو رودریگز و بنجامین مات آشکارا اعتراف می‌کنند که در "تانکتازو" شرکت داشته‌اند. آیا آن‌ها بازرسی و تحقیر می‌شوند؟ نه، رفیق! کارخانه Lanera Austral در ماگالانِس بازرسی می‌شود، جایی که یک کارگر کشته می‌شود و کارگران ساعت‌ها در برف نگه داشته می‌شوند.
رانندگان کشور را فلج می‌کنند و خانه‌های فقرا را بدون نفت ، غذا و دارو می‌گذارند. آیا با آن‌ها برخورد کرده و سرکوب می‌شوند؟ نه، رفیق! با کارگران کارخانه‌های Cobre Cerrillos، Indugas، Cemento Melón و Cervecerías Unidas برخورد می‌شود.
فری، جارپا و همدستانشان که توسط ITT تأمین مالی می‌شوند، آشکارا به شورش فرا می‌خوانند. آیا مصونیت آن‌ها لغو و به دادگاه کشانده می‌شوند؟ نه، رفیق! برای پالسترو، آلتامیرانو، گارتون و کسانی که از حقوق طبقه کارگر دفاع می‌کنند، شکایت حقوقی تنظیم و درخواست لغو مصونیت می‌شود.
در ۲۹ ژوئن، ژنرال‌ها و افسران علیه دولت قیام می‌کنند و کاخ موندا (La Moneda) را ساعت‌ها گلوله‌باران می‌کنند و ۲۲ کشته بر جای می‌گذارند. آیا آن‌ها اعدام یا شکنجه می‌شوند؟ نه، رفیق! دریانوردان و افسران فرودستی که از قانون اساسی، اراده مردم و شما، رفیق آلنده دفاع می‌کنند، به شکل غیرانسانی شکنجه می‌شوند.
"سازمان وطن و آزادی" مردم را به کودتا تحریک می‌کند. آیا آن‌ها دستگیر یا مجازات می‌شوند؟ نه، رفیق! آن‌ها همچنان کنفرانس مطبوعاتی برگزار می‌کنند و برای توطئه‌چینی در خارج از کشور، مجوز عبور و مرور دریافت می‌کنند.
در حالی که Sumar تفتیش می‌شود و کارگران و ساکنان کشته می‌شوند و دهقانان Cautín که از دولت دفاع می‌کنند، مورد شدیدترین و بی‌رحمانه‌ترین مجازات‌ها قرار می‌گیرند، از جمله آویزان کردن از پا و پرواز دادن آن‌ها با هلیکوپتر بر فراز خانواده‌هایشان تا زمانی که جان خود را از دست می دادند.
رفیق آلنده، به شما حمله می‌شود. رهبران ما مورد حمله قرار می‌گیرند و از طریق آن‌ها، کارگران به طور جمعی و گستاخانه توسط رسانه‌های میلیونی راست‌گرا تحت هجوم قرار می‌گیرند. آیا آن‌ها نابود یا ساکت می‌شوند؟ نه، رفیق! رسانه‌های چپ، از جمله کانال ۹ تلویزیون، که آخرین امکان بیان صدای کارگران بود، ساکت و نابود می‌شود.
در ۴ سپتامبر، در سومین سالگرد دولت کارگری، هنگامی که یک میلیون و چهارصد هزار نفر از مردم برای حمایت از شما در تظاهرات شرکت کردند، نیروی هوایی شیلی به کارخانه‌های Mademsa، Madeco و Rittig یورش برد، این یکی از گستاخانه‌ترین و غیرقابل قبول‌ترین اقدامات تحریک‌آمیز بود، بدون آنکه هیچ واکنش جدی از سوی دولت یا مسئولان با آنان صورت گیرد.
با توجه به تمام آنچه گفته شد، رفیق، ما کارگران در یک نکته با آقای فری هم‌عقیده‌ایم: اینجا تنها دو راه‌حل وجود دارد - یا دیکتاتوری پرولتاریا یا دیکتاتوری نظامی.
البته، آقای فری نیز ساده‌اندیش است، چون فکر می‌کند چنین دیکتاتوری نظامی تنها گذرا خواهد بود و در نهایت او را به ریاست‌جمهوری خواهد رساند.
ما کاملاً متقاعدیم که تاریخاً، اصلاح‌طلبی‌ که از طریق گفتگو با کسانی که بارها خیانت کرده‌اند دنبال ‌شود، سریع‌ترین مسیر به سوی فاشیسم است.
ما کارگران خوب می‌دانیم فاشیسم چیست.

تا همین اواخر، این فقط یک واژه بود که همه رفقا معنای آن را درک نمی‌کردند. ما مجبور بودیم به مثال‌های دور یا نزدیک مراجعه کنیم: برزیل، اسپانیا، اروگوئه و غیره.
اما اکنون آن را با گوشت و خون خود تجربه کرده‌ایم: در تفتیش‌ها، در آنچه برای دریانوردان و افسران فرودست رخ می‌دهد، در آنچه رفقای ما در Asmar، Famae و دهقانان Cautín متحمل می‌شوند.
اکنون می‌دانیم که فاشیسم به معنای پایان دادن به تمامی دستاوردهای طبقه کارگر، سازمان‌های کارگری، اتحادیه‌ها، حق اعتصاب و مطالبات قانونی است.
کارگری که حتی کوچک‌ترین حقوق انسانی خود را مطالبه کند، اخراج، زندانی، شکنجه یا کشته می‌شود.
ما بر این باوریم که نه تنها به سوی فاشیسم سوق داده می‌شویم، بلکه از ابزارهای لازم برای دفاع از خود هم محروم می شویم.
بنابراین، ما از شما، رفیق رئیس‌جمهور، در خواست می‌کنیم که با آگاهی و قدرتمند در راس این ارتش واقعی بدون سلاح قرار گیرید. احزاب پرولتری اختلافات خود را کنار بگذارند و به پیشتاز واقعی این توده سازمان‌یافته، اما بدون رهبری، تبدیل شوند.

مطالبات ما بشرح زیر است:
١. در مواجهه با اعتصاب رانندگان، توقیف فوری کامیون‌ها بدون بازگرداندن آن‌ها توسط نهادهای مردمی و ایجاد یک شرکت دولتی حمل‌ونقل که دیگر هرگز هیچ امکانی در دست باندها برای فلج کردن کشور قرار نگیرد.
٢. در مواجهه با اعتصاب جنایتکارانه کالج پزشکی، در خواست می‌کنیم که قانون امنیت داخلی کشور علیه آن‌ها اجرا شود، تا دیگر هرگز زندگی زنان و فرزندان ما در دست این مزدوران نباشد و از پزشکان وطن‌پرست حمایت شود.
٣. در مواجهه با اعتصاب تجار، نباید اشتباه ماه اکتبر تکرار شود.همان‌گونه که آن زمان بروشنی بیان کردیم به آنها بعنوان‌ یک صنف نیازی نداریم. باید یکبار برای همیشه جلو دلالانی که با صاحبان حمل‌ونقل هم‌دست شده‌اند و قصد دارند مردم را با گرسنگی محاصره کنند، گرفته شود.لازم است توزیع مستقیم برقرار گردد، فروشگاه‌های مردمی و "سبد کالای مردمی" ایجاد شود و صنایع غذایی‌ که هنوز در دست مردم است به بخش اجتماعی منتقل شود.
۴. در مواجهه با بخش اجتماعی: نه تنها هیچ شرکتی که اراده اکثریت کارگران برای دخالت در آن وجود دارد، به صاحبان قبلی بازگردانده نشود، بلکه این بخش باید به بخش غالب اقتصاد تبدیل شود. باید سیاست نرخ جدید قیمتی تعیین شود. تولید و توزیع صنایع بخش اجتماعی باید متمایز شود. دیگر تولیدات کالاهای لوکس برای بورژوازی انجام نشود.کنترل واقعی کارگری در داخل این صنایع باید اعمال شود.
۵. ما در خواست می‌کنیم که قانون کنترل سلاح‌ها لغو شود.قانون جدید تحقیر گرانه که تنها برای تفتیش کارگران، صنایع و مناطق مسکونی به کار گرفته شده است و به عنوان یک تمرین عمومی برای بخش‌های شورشی نیروهای مسلح عمل می‌کند تا سازماندهی و ظرفیت طبقه کارگر را بررسی کرده و رهبران آن‌ها را شناسایی و تهدید کند، باید لغو شود.
۶. در مواجهه با سرکوب فجیع دریانوردان والپارایسو و تالکاهوانو، ما آزادی فوری این برادران قهرمان طبقه کارگر را که نامشان اکنون در صفحات تاریخ شیلی ثبت شده است، در خواست می کنیم. عاملان سرکوبگر شناسایی و باید مجازات شوند.
۷. در مواجهه با شکنجُه و مرگ برادران دهقان ما در Cautínمحاکمه‌ علنی و مجازات مسئولان را در خواست می‌کنیم.
۸. تمام کسانی که در تلاش برای سرنگونی دولت مشروع شرکت داشته‌اند، حداکثر مجازات باید اعمال شود.
۹. در مواجهه با اختلافات مربوط به کانال ۹ تلویزیون، این رسانه کارگران هرگز تحت هیچ شرایطی مورد معامله قرار نگیرد و به کسی واگذار نشود.
۱۰. ما اعتراض خود را نسبت به برکناری رفیق خاویر فایوویچ، معاون وزیر حمل‌ونقل اعلام می‌کنیم.
۱۱. ما خواستار آنیم که با دخالت شما، از سفیر کوبا، رفیق ماریو گارسیا اینچاوستگی و همه رفقای کوبایی که توسط سرسخت‌ترین بخش‌های راست‌گرا تحت تعقیب هستند، حمایت خود را اعلام کنیم و به ایشان اجازه داده شود که در محلات پرولتری ما، سفارت و اقامتگاه خود را تأسیس کنند. در ضمن از مردم کوبا که حتی از سهمیه شکر خود برای کمک به ما در مبارزه دریغ نکرده‌اند، قدردانی می کنیم.
همچنین، سفیر آمریکا باید اخراج شود، زیرا از طریق نمایندگان خود، پنتاگون، سیا و ITT به شورشیان آموزش و تأمین مالی می‌ کنند.
۱۲. ما در خواست می‌کنیم دفاع و حمایت از کارلوس آلتامیرانو، ماریو پالسترو، میگل هرنیکز و اسکار گارتون، که توسط راست‌گرایان و دادسرای نیروی دریایی به دلیل دفاع شجاعانه از حقوق مردم، چه با لباس نظامی و چه بدون آن، تحت تعقیب هستند، تضمین شود.

ما به شما هشدار می‌دهیم، رفیق، با احترام و اعتمادی که هنوز به شما داریم، اگر برنامه وحدت مردمی اجرا نشود و اگر به توده‌ها اعتماد نکنید، تنها حمایت واقعی که به عنوان فرد و حاکم دارید را از دست خواهید داد و در برابر بوجود آمدن یک جنگ داخلی که هم اکنون در حال شکل‌گیری است و به قتل‌عام سرد و برنامه‌ریزی‌شده سازمان یافته ترین طبقه کارگر آگاه در آمریکای لاتین منجر خواهد شد ، مسئول خواهید بود.
مسئولیت تاریخی سرنگونی این دولت بر دوش شماست،دولتی که با فداکاری کارگران، دهقانان، دانشجویان، روشنفکران به قدرت رسیده و محافظت شده است. اگر این دولت ــ با هر مدت زمانی و هر بهای خونینی ــ سرنگون شود، نه‌تنها روند انقلابی شیلی بلکه روند مبارزات همهٔ توده‌های آمریکای لاتین که برای سوسیالیسم می جنگند، نابود خواهد شد و شما پاسخگو و مسئول خواهید بود.

ما این فراخوان فوری را به شما، رفیق رئیس‌جمهور، ارائه می‌کنیم، زیرا معتقدیم این آخرین فرصت برای جلوگیری از کشتار هزاران هزار نفر از طبقه کارگر شیلی و آمریکای لاتین است.

هيئت هماهنگی استانی شوراهای کارگری (کوردون‌های صنعتی)
ستاد استانی تأمین مستقیم
جبههٔ واحد کارگران مبارز

* https://youtu.be/yarS-ifaHI8?feature=shared

تهیه کننده و ویرایش توسط مسعود کوچک

La Batalla de Chile- Parte 1-Full HD