این روزها مسولان بالای نظام و دیگر مدیران رژیم از بهره برداری از فاز و سایت های مختلف و افزایش محصولات پتروشیمی در عسلویه خبر می دهند و این افزایش ها و حفر چاه در فلات قاره را به حساب کارایی و توانمندی های خود می گذارند. اما واقعیت آن است که کوه عظیم سرمایه انباشته و تولید شده در عسلویه محصول کار صدها هزار کارگر در سال های اخیر است که در شرایط بسیار بد آب و هوایی تولید سرمایه کردند و می کنند؛ و اگر نیروی کار این خیل عظیم کارگران نبود، آهن و ماشین آلات و ابزار های کار بلا استفاده می مانند و به مرور فرسوده می شدند. به واقع این نیروی کار است که سرمایه می آفریند و کار مسولان و مدیران سرمایه سازماندهی تولید ارزش اضافی و استثمار است.
اینان با ایجاد جو رعب و وحشت و سلب آزادی بیان و تشکل ، بهره کشی از نیروی کار ارزان را تسهیل می کنند. البته نیروی کار ارزان محدود به عسلویه نیست بلکه کلیه مزدبگیران را در ایران شامل می شود. اما در عسلویه درجه استثمار و بهره کشی به مراتب از جاهای دیگر بیشتر است و کارگران ضمن کار طاقت فرسا ناگزیر به استشمام انواع گازهای آلاینده پراکنده در هوا هم هستند. به کارگیری نیروی کار در عسلویه از طریق پیمانکاری ها انجام می گیرد، صاحب سرمایه در اینجا دولت سرمایه داری است و از طریق شرکت های تابعه وزارت نفت به استثمار می پردازد. شرکت های خارجی کره ای و چینی و شرکت های وابسته به سپاه پاسداران( خاتم الانبیا) با وزارت نفت قرارداد می بندند و بابت استخدام هر کارگر چندین برابر پول می گیرند. از این روست که در این منطقه بهره کشی از نیروی کار ارزان چند برابر است. با این توصیف، هر زمان صاحبان سرمایه، چه دولت و چه دیگران، اراده کنند کارگران را بیکار می کنند و از آنجایی که کارگران تشکلی ندارند اخراج و بیکارسازی راحت تر است. کارگران مجبورند در این شرایط که فروش نیروی کار با کسادی بازار خرید روبروست( یعنی بحرانی که باعث و بانی اش همین نظام سرمایه داری است و در مورد سرمایه داری ایران که از روزی استقرار یافت با بحران همراه بوده است) اگر شانس بیاورد کاری دست و پا کند برای زنده ماندن به هرکاری و با هر دستمزدی تن به کار می دهد. در عسلویه سرمایه عظیمی وجود دارد که ما کارگران خالق آن هستیم، اما همیشه نگران و سرگردان و در تکاپوی یافتن کار هستیم. کم نیستند کارگرانی که ناگزیر به کارتن خوابی و .... شده اند. بالا رفتن قیمت ها و توصیه نخوردن گوشت مرغ خود داستان دیگری ست. به راستی سهم ما از این همه ثروتی که به دست ما تولید شده است چه میزان است ؟ آنچه در حال حاضر به ما رسیده فقر و بدبختی است و آنچه نصیب صاحبان سرمایه شده است ثروت کلان و ...است که بخشی از آن ، هزینه وسایل و ابزار و نیرویی می شود که برای سرکوب ما آماده و گوش به فرمان است. اختلاس و دزدی ها نیز که پایانی ندارد و هر روز به شکلی خودنمایی می کند. مخلص کلام، در حالی که کوهی از ثروت تولید کرده ایم اما به مدیریت نظام سرمایه و در خدمت سرمایه، و آنچه از این ثروت نصیب ما شده بیکاری و فقر و فرسودگی از فرط کار شاق در عسلویه است. برای مقابله با این شرایط غیر انسانی که به ما تحمیل می شود ما توان و قدرت آن را داریم که علیه این شرایط دست به کار شویم به ویژه در شرایطی که جو اعتراضی بر علیه پایین بودن دستمزدها و نبود آزادی ها و بالا رفتن قیمت ها زمینه برای متشکل شدن علیه سرمایه ای که این همه بی حقوقی را به ما تحمیل کرده است مناسب است. توان و قدرت نمایی طبقه کارگر را هر روزه از اخبار می بینیم و می شنویم . نمونه کارگرن اسپانیا و یونان شاهدی بر این مدعاست که اگر جنبش کارگری متشکل به صحنه بیاید می تواند بزرگترین نظام سرمایه داری را به عقب نشینی و تمکین وادار کند. نقش کارگران در سقوط رژیم شاه و دخیل بستن گروه ها و انواع فرقه ها به طبقه کارگر و مزین کردن گروه هاشان به نام کارگر همه حکایت از قدرتمندی طبقه کارگر است. اما این طبقه کمتر به این نیروی خود باور دارد، به طور جدی دست به کار سازماندهی این نیروی پراکنده قدرتمند نشده است. کارگران پروژه ای و به ویژه عسلویه به عنوان حلقه ای از کارگران مزدبگیر نیز مستثنی نیستند. سابقه مبارزاتی کارگران پروژه ای به قبل از انقلاب بر می گردد و در بحبوبحه انقلاب ۵٧ توانست بعضی از مطالبات خود را به رژیم در حال استقرار تحمیل کند. گذشته از سرکوب به وسیله نظام سرمایه نوپا، خود جنبش کارگری به دلیل ناآگاهی طبقاتی، مفتون سرنگونی طلبی گروه ها و شیدای مبارزه با امپریالیسم و دفاع از سرمایه داری ملی شد و از تغییر مناسبات به نفع خود بازماند. به واقع رژیم سرمایه داری پهلوی که با تبلیغات ناسیونالیستی در مقابل جنبش کارگری ناتوان شده بود، رژیم تازه استقرار یافته با تبلیغات جدید توانست جنبش کارگری را از حرکت بازدارد. ما کارگران پروژه ای عسلویه با تکیه بر توان و نیروی خود و درس آموزی از گذشته خود و دیگر جنبش های کارگری و بالا بردن آگاهی خود می توانیم برای تحقق مطالبات مان در شوراها علیه سرمایه متشکل شویم. این شوراها می توانند در قسمت های مختلف ایجاد شوند و در طی مبارزات خود همدیگر را پیدا کنند. ما کارگران مطالبات زیادی داریم. اما مبرم ترین شان بیمه بیکاری مکفی برای کلیه کارگران بیکار پروژه ای بدون در نظر گرفتن سوابق کار، آزادی بیان و تشکل ، افزایش دستمزد و .... است. بیکاری هر روز گسترده می شود، از این کارگران اخراجی (بیکار) بخواهیم در محل سکونت خود جمع شوند و شوراهای خود را تشکیل دهند و با مراجعه به ادارات مربوطه خواستار پرداخت بیمه بیکاری شوند. تحقق این مطالبات چیزی نیست که صرفا" بر روی کاغذ باشد، بلکه همانطوریکه در فوق آمد در شرایطی که اعتراضات توده ای به طور خودانگیخته وجود دارد موضوع دور از ذهنی نیست، بلکه تحقق آنها به همت ما کارگران وابسته است که خود را باور کنیم و درصدد متشکل شدن خود در شوراهای ضدسرمایه داری برآئیم. در شرایطی که با توجه به گران تر شدن مایحتاج کارگران مزدبگیر افزایش دستمزد یکی از خواست های روز کارگران است. درمان رایگان نیز از جمله مطالبات همه کارگران می تواند باشد. کارگران پروژه ای واقف هستند که سایت های کارگری کلا" پزشک استخدام نمی کنند و یک نفر به عنوان بهیار به محض مراجعه بیمار یک قرص به او می دهند و برای درمان پا درد و کمردرد یک اسپری به محل درد می پاشند، کارگران با هزینه خود به پزشک مراجعه می کنند.
همانطوریکه در فوق اشاره شد، سرمایه داران چه خارجی و چه داخلی همه در صدد هستند از نیروی عظیم طبقه کارگر در جهت منافع خود استفاده کنند، از سوی دیگر، گروه سازان و فرقه سازان نیز به نام طبقه کارگر در هم سو کردن کارگران در راستای منافع سرمایه داران فعال هستند. اینجاست که ما کارگران در روند ایجاد تشکل های شورایی خود نیاز به آگاهی داریم تا از موفقیت ها و شکست های گذشته بیاموزیم و اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم.
یک کارگر پروژه ای -
٠۵/٠۵/١٣٩١