دوستان کارگر، می خواهیم به یکی از مهم ترین موضوعات زندگی مان دقت بیشتری کنیم. "مزد"، بلی در سراسر دنیا اکثریت مردم که لایه های مختلف طبقه ی کارگر را تشکیل می دهند، درگیر مسئله ای به نام مزد هستند. اقشار و لایه های مختلف طبقه ی کارگر در بخش های مختلفی مشغول به فروش نیروی کار خود هستند و در ازای آن مبلغی دریافت می کنند، تا بتوانند زندگی خود و خانواده های شان را بگذرانند، فرقی نمی کند که این کارگران نیروی بدنی و جسمی خود را بفروشند یا نیروی فکری خود را، گروهی از کارگران با استفاده از نیروی فکری ویا بدنی، در یک کار دسته جمعی یا فردی دست به ایجاد کالاها و خدمات می زنند.این افراد همگی کارگرند که مجموعاً طبقه ی کارگر را تشکیل می دهند و سرمایه داری با تسلط سیاسی و اقتصادی و فکری و مذهبی، این کارگران را استثمار می کند و خودش به سود می رسد. سرمایه داران و تمامی نهادهای مدافع سرمایه داری تعریف خاص خود را از مزد ارائه می دهند، مثلاً طبق ماده ی ٣۵ قانون کار ایران،مزد عبارت است از وجوه نقدی یا غیرنقدی و یا مجموع آنها كه در مقابل انجام كار به كارگر پرداخت میشود..سرمایه داری می گوید که پول و سرمایه اش را در جهت راه اندازی و ساخت کارخانه و ماشین آلات و خرید مواد اولیه هزینه کرده است و عده ای کارگر را استخدام کرده که در ازای کار به آن ها مزد پرداخت می کند. پس از تولید نهایی محصول یا خدمات، آماده ی فروش یا عرضه به بازار می شود. سرمایه دار می گوید که هزینه های دیگری را هم متقبل می شود و برای تمامی این ها پول پرداخت کرده و از جمله پول بابت دستمزد کارگران. بنابراین آن چه به نظر می رسد این است که سرمایه دار چیزی به نام کار از کارگر دریافت می کند، یعنی مثل مواد اولیه و یا مثل هر کالایی که خریداری می شود، نیروی کار کارگر را خریده و در ازای خرید آن کالا، پولش را هم پرداخت کرده است. البته این درست است که سرمایه دار، چیزی را از کارگر خریداری کرده و در این شکی نیست، اما آن چه مهم است این است که او نیروی کار کارگر و شیره ی جانش و زمان و زندگی و هستی اش را خریداری است. مثلاً هر روز ده الی ١٢ ساعت و حتی بیشتر، کارگر، نیروی جسمانی خود و زندگی و گوشت و پوست و استخوان خود را می فروشد که بعد از مدتی مثلاً روزانه یا ماهانه مبلغی وجه به نام مزد دریافت کند. اگر کارخانه دار مواد اولیه مثلاً نخ را خریداری کند و پس از آن پارچه تولید شود، بر روی این مواد اولیه تغییراتی صورت گرفته است، این تغییرات که مواد اولیه را تبدیل به محصول کرده است، به دلیل کاری ست که کارگر بر روی مواد اولیه انجام داده است. به خاطر تولید کالای جدید تفاوت ارزشی توسط کارگر یا کارگران به وجود آمده است. این تفاوت ریالی به جیب سرمایه دار ریخته می شود، این تفاوت پول حاصل از کار کارگر است نه سرمایه دار. سرمایه دار چون صاحب و مالک کارخانه است و تمامی نهادهای وابسته به خود را ایجاد کرده و به عنوان صاحبان قدرت در جامعه نفوذ دارند، تفاوت ارزش مواد اولیه با کالای نهایی تولید شده را برای خود برمی دارد. سرمایه داران با این پول چه می کنند، مقداری از آن را صرف هزینه ها و استهلاک و تجهیزات می کنند که در رابطه با تولید هزینه کرده و می کنند و مقداری را هم به عنوان دستمزد کارگر می دهند، یعنی سرمایه دار به کارگر مزد اندکی می دهد و باقی مانده را برای خودش برمی دارد، این سهم مانده که سرمایه دار برای خود برمی دارد، همان سود سرمایه دار است.
یادمان هست که قبلاً توضیح دادیم که سرمایه دار به طور ذاتی و مادرزادی پول نداشته است و کم کم ثروت اش افزایش یافته اما تمام آن توسط نیروی کار بوده است و ارزش نیروی کار که به خورد کالاها می رود باعث ایجاد سود برای سرمایه دار شده است. پس همین سرمایه ی سرمایه دار هم حاصل کار جمعی کارگر در طول زمان بوده است. به عبارت دیگر سرمایه ی اولیه ی او به دلیل دزدیدن نیروی کار کارگر بوده، هر سودی هم که کسب می کند از طریق همین نیروی کار کارگر است. تمامی ثروت های مادی و معنوی جهان. درطی چند قرن اخیر توسط همین نیروی کار کارگر تولید شده است، سرمایه داری نیز دستگاه سیاسی دولت سرکوبگر و قوانین خود را بر جامعه مسلط کرده است، فعلاً روال بر روش زورگویانه و شیادانه است و باید به طریقی این نظام زالو وار و غیر انسانی را از میان برداشت. کارگر روزی ٨، ١٠، تا ١٢ ساعت کار می کند، عرق می ریزد و تمامی وجود خود را پای دستگاه ها و ماشین های تولید تلف می کند، در محیط کار و کارگاه ها با هزاران خطر جانی و نقص عضو دست به گریبان است، مواد اولیه را تبدیل به محصول جدید و یا خدمات می کند و ارزش جدیدی تولید می کند. از این همه تلاش تنها مقداری ناچیز به کارگر پرداخت می شود، چرا؟ چون کارخانه مال سرمایه دار است، او ارتش و نیروهای پلیس را در اختیار دارد، او وزارت کار دارد و همه ی نهادهای موجود، طرف دار سرمایه داران هستند و این کار را هر روز، هر لحظه و همین حالا تکرار می کنند و از این بابت خم به ابرو نمی آورند، از نظر سرمایه دار کارگر موجود و ابزاری ست که هر روز در محیط کار حاضر می شود و برای سرمایه دار ثروت تولید می کند، کسی که با ساعات طولانی کار، هر روز نیروی کار و توانایی جسمی خود را به فروش می رساند و مقداری ناچیز پول به نام مزد در ازای فروش نیروی کار خود دریافت می کند. پس کارگر باید آن قدر جان داشته باشد که بتواند هر روز نیروی کار خود را به فروش برساند. بنابراین سرمایه دار مجبور است به کارگر مزد دهد تا کارگر بتواند تجدید قوا کرده و دوباره کار کند.
سرمایه داری چقدر مزد می دهد؟ همه ی ما کارگران می دانیم که وقتی در یک کارخانه یا محل کار استخدام می شویم، کسی از ما سؤال نمی کند که چقدر دستمزد می خواهید و نیروی کار خود را در ازای چه مبلغی می فروشید، کسی نمی پرسد که هزینه ی ماهانه ی تو چقدر است؟ و برای گذران زندگی خود چه مبلغی را نیاز داری؟ کارفرما، چه دولتی و چه خصوصی، براساس هزینه های زندگی ما برای ما تعیین دستمزد نمی کند. بله، سرمایه دار به این کاری ندارد که ما برای زندگی کردن به چه مبلغی احتیاج داریم، به عنوان مثال او می گوید دستمزد ماهانه ی تو دویست و هفتاد هزار تومان است، اگر می خواهی کار کن و اگر نه خوش آمدی. سرمایه داران و دولت حامی آنان به وسیله ی نمایندگان خود سطح دستمزد را تعیین می کنند، این سطح دستمزد در ایران هر ساله توسط شورای عالی کار تعیین، و توسط وزارت کار و امور اجتماعی لازم الاجرا می گردد، هر چند کم نیستند کارگاه هایی که مبلغی زیر دستمزد تعیین شده پرداخت می کنند. آن چه در این جا برای سرمایه داران و دولت سرمایه داران مهم است این است که که کارگران آن قدر جان داشته باشند که بتوانند نیروی کار خود را به فروش برسانند، پس به نفع سرمایه دار است که هر چه بتواند مبلغ کم تری به عنوان مزد پرداخت کند، مزدی برای زنده ماندن، مزدی که برای یک زندگی بخور و نمیر کفایت کند، تازه آن هم اگر کفایت کند، معمولا این مقدار نیز به تعویق می افتد. از نظر سرمایه داری کارگر لازم نیست از خود خانه ای داشته باشد، لباس و پوشاک و خوراک مناسب و دل بخواه داشته باشد، تفریح داشته باشد و یا وقت برای خواندن و مطالعه و غیره داشته باشد. کارگر فقط کافی ست آن قدر توانایی داشته باشد تا از خانه به محل کار خود برود و برگردد، فقط کافی ست نیروی کار خود را به فروش برساند و توسط سرمایه دار استثمار گردد، او کافی ست لقمه ای نان داشته باشد تا شکم خود و خانواده خود را سیر کند. بچه دار شدن او هم به این درد می خورد که نسل بعدی کارگران و استثمار شوندگان را تولید کند، فرزندان او لازم نیست از رفاه برخوردار شوند و آموزش درست داشته باشند، آن ها کافی ست در همین سطح بمانند، تا به بردگانی سر به زیر و مطیع سرمایه داری تبدیل شوند. سرمایه داری با این کار علاوه بر برخورد غیر انسانی که به طبقه ی کارگر دارد، به تمامی جامعه و حتی خانواده و فرزندان خود نیز ظلم می کند، چرا که نیاز دارد آگاهی و شعور کل جامعه و باورها و عقاید آنان را در حدی نگه دارد و یا در زمینه هایی محدود کند که برای نظام سیاسی و عقیدتی خودش خطری پیش نیاید و به همین خاطر کل جامعه را در فضای نشعه و محکوم به باورهای غلط نگه می دارد.
سرمایه داری سطح زندگی و دستمزد را در حدی پایین نگه می دارد که کارگر زنده بماند و فقط بتواند این نوع زندگی را حفظ کند. به عبارت دیگر، مزد کارگران مبلغی است که کارفرما و سرمایه داران و دولت حامی آنان برای تجدید قوای جسمانی کارگر پرداخت می کند تا کارگر دوباره بتواند ثروت بیشتری برای کارفرما تولید کند.
به زندگی خودمان نگاهی بیندازیم، تمام عمر کار می کنیم، زحمت می کشیم و در بدترین و سخت ترین شرایط در کوره پزخانه ها، ماشین سازی ها، کشتی سازی ها، صنایع ذوب فلز، پروژه های ساختمانی و دیگر مراکز کار و تولید خدمات مشغول به کار بوده و هستیم. معلمان و پرستاران و نیروهای فکری برای بهداشت و آموزش جامعه و تولید نیروی متخصص و با سواد و نیز نگه داشتن سلامت نیروی کار تلاش می کنند. ما همه کارگریم به وضعیت خود نگاهی بیاندازیم، با گذشت ده ها سال از عمر خود هنوز سرپناهی نداریم، امنیت شغلی، دستمزد واقعی براساس هزینه های یک زندگی شایسته را نداریم، غذای درست و حسابی به اندازه نمی خوریم، از تفریحات و امکانات آموزشی و رفاهی بهره ای نداریم و هر روز بیش تر از گذشته دچار فقر و تنگ دستی می شویم، اگر روزی به سر کار نرویم از همین لقمه نان بخور و نمیر هم خبری نخواهد بود.
دوستان کارگر، مزد، گویا آن مبلغی ست که اکنون سرمایه داران در ازای فروش نیروی کار ما پرداخت می کنند، اما واقعاً از آن چه که تولید می کنیم و آن چه که حاصل رنج و تلاش ماست، سهم ما همین مبلغی ست که به ما پرداخت می شود؟ بی شک این گونه نیست. مشکل این جاست که سرمایه داری این وضعیت زورگویانه را به روش تسلط سیاسی و از طریق دولت سرمایه داری خود حفظ می کند، از طرفی، به دلیل این که کارگران تشکل ندارند، به خاطر این که کارگران هنوز به منافع خود آگاه نیستند، به خاطر این که به نیروی خود باور ندارند، سرمایه داران و دولت سرمایه داری ما را هر روز بیشتر از گذشته مورد استثمار قرار می دهد و با پرداخت مبلغی به نام مزد وانمود می کند که حقوق کارگران را پرداخت کرده است، اما کارگران خوب می دانند دستمزد و یا مزد واقعی چیز دیگری ست.
اولاً، که باید در نهایت این نظام مزدی و بردگی از میان برداشته شود. اما بیاییم نگاه کنیم که چرا باید مزد کارگران براساس تورم افزایش یابد؟ چرا براساس ثروت هایی که در جامعه توسط کارگران ایجاد می شود دستمزد ما را محاسبه نمی کنند. باید ثروت های تولید شده را تقسیم بر تعداد کارگران کنند تا مزد واقعی به دست آید، چون این کارگران هستند که این ثروت ها را تولید کرده اند. البته سرمایه داری این واقعیت را نمی پذیرد، چون که از این طریق سوار بر مَرکَب سود آوری و زور است، آنان حتی دروغ می گویند که دستمزد را براساس تورم بالا می برند. مثلاً وقتی تورم واقعی بیش از ۴٠ درصد است، آنان با آن شورای به اصطلاح عالی کارشان نرخ تورم را کم تر از ٣٠ درصد در نظر می گیرند. به این ترتیب هر ساله کارگران بیش از ده درصد در خرید همان مایحتاج اولیه و بخور و نمیرشان کم توان تر می شوند. هر ساله دستمزد کم تر از نرخ واقعی تورم تغییر می کند. و به این ترتیب کار به جایی خواهد رسید که کارگر می بیند، واقعاً در قبال فروش نیروی کار خود هیچِ هیچ دریافت می کند، دستمزد آن قدر بی ارزش خواهد بود که در واقع به هیچ چیز نمی رسد. سرمایه داری در آن شورای عالی کارش با مذاکره ی نماینده ی دولت سرمایه داری، نماینده ی کارفرما و نماینده ی کارگر دستمزد را تعیین می کند. اگر نماینده ی کارگر شورای اسلامی باشد که هیچ! در این جلسه سه به هیچ به ضرر کارگر خواهد بود. اگر حتی کارگران در جایی بتوانند نماینده ی واقعی خود را داشته باشند و این نمایندگان در جلسه حاضر شوند، پیش از انجام مذاکره نتیجه معلوم است، باز هم کارگران باخته اند، چون نماینده ی دولت و کارفرما هم منفعت و هم راستا هستند و در این جا دو رأی آنان به یک رأی کارگر می چربد، به این روش سه جانبه گرایی می گویند، روشی که در هر صورت کارگران بازنده خواهند بود. در شرایط کنونی که سرمایه داری سوار است و هنوز بساط کار مزدی برچیده نشده است، دستمزد باید فقط و فقط توسط نمایندگان واقعی کارگران و تشکل های کارگری براساس یک زندگی انسانی و متعارف به عنوان یک خواست و مطالبه ی رفاهی در راستای بهبود وضعیت رفاهی کارگران تعیین شود و در دستور کار قرار گیرد.
دوستان کارگر، یادمان باشد که این خواسته را به ما هدیه نمی دهند، ما خود باید آن را به دست آوریم. رمز پیروزی ما کارگران در باور به نیروی خود در ایجاد تشکل های طبقاتی کارگری ست. سرمایه داری نمی خواهد از سود و منافع اش کاسته شود. این خود مائیم که باید در راستای منافع کارگری خودمان در راستای ما، اکثریت افراد جامعه قدم برداریم. ما با مبارزه ی روزانه و گام به گام خود می توانیم در هر شرایطی مطالبه و خواسته ی مشخص خود را مطرح و برای دست یابی به آن مبارزه کنیم. این مبارزه باید تا زمان نابودی تمام مناسبات استثمارگرانه ی نظام سرمایه داری ادامه یابد. در شرایط کنونی اوالین کاری که ما باید انجام دهیم این است که تشکل های مستقل کارگری خودمان را تشکیل دهیم تا با مبارزه ای سازماندهی شده بتوانیم هر چه بیشتر سرمایه داری را به عقب برانیم. تشکل های واقعی ما نمی تواند چیزی شبیه به شورای اسلامی کار باشد، تشکل های ما باید مستقل از دولت و کارفرما باشد و فقط و فقط تابع خواست ها و منافع کارگران باشد. دستمزد نسبتاً واقعی تر را ما نمی توانیم درخواست کنیم. ما باید خواسته ی دستمزد هر چه بیشتر و نزدیک تر به حداقل زندگی انسانی را به سرمایه داری تحمیل کنیم. دستمزد ما با خواهش و تقاضا از دولت و کارفرما و یا شورای عالی کار به دست نمی آید. بلکه با فشار طبقاتی و سازماندهی شده که توسط تشکل های مستقل کارگری به دست می آید باید این امر را انجام دهیم.
افزایش دستمزد، نتیجه ی عقب نشینی سرمایه داری خواهد بود، نه دل سوزاندن آن ها، برای افزایش دستمزد، برای رسیدن به زندگی شرافت مندانه ما چاره ای جز ایجاد تشکل های مستقل خود نداریم. جامعه ی انسانی چاره ای جز برانداختن این نظام بردگی سرمایه داری ندارد و این مهم به دست طبقه ی کارگر اتفاق خواهد افتاد.
کارگر تی وی
http://www.kargartv.com