افق روشن
www.ofros.com

طبقه کارگر و سناریوی انتخابات


کارگران ضد سرمایه داری                                                                                                              شنبه ١۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۵ ژوئن ۲۰۲۱

طبقه کارگر و سناریوی انتخابات این روزها بازهم دولت اسلامی سرمایه، اپوزیسیونهای راست و چپ، در داخل و خارج، از سناریوی انتخابات رئیس جمهوری می گویند. ابتدا ببینیم که در نظام سرمایه داری اساساً انتخابات چیست؟
حرف طبقه سرمایه دار درباره انتخابات این است: « همه انسانها دارای منافع یگانه، میهن واحد و سرنوشت مشترکی هستیم. با برگزاری انتخابات همه در تعیین سرنوشت خود دخیل می گردند. نمایندگان دلخواه خود را انتخاب می کنند، امور جامعه را برنامه ریزی و رتق و فتق می کنند.»
طبقه سرمایه دار وجود طبقات را انکار می کند، سرمایه دار و کارگر را انسانهای برابر با منافع واحد می خواند و بر دنیای عظیم نابرابریهای آنان پرده می اندازد، استثمار جنایتکارانه طبقه کارگر را تکذیب می نماید، جدایی و محروم بودن کارگر از کار و محصول کار و سرنوشت خویش را پنهان می سازد. در همین راستا از پدیده های گمراه کننده ای مانند « میهن»، « ملت»، « توسعه ملی»، « سرنوشت مشترک ملی» سخن می راند تا از طریق این ترفندها بر روی ضرورت مبارزه طبقاتی توده های کارگر علیه اساس سرمایه-داری پرده اندازد. انتخابات، مسخ شعور کارگران و به تعطیل کشاندن جنبش ضد سرمایه داری آنان است.
اپوزیسیون راست، مافیای سلطنت طلبان، جمهوری خواهان و مجاهد، به سیاق سالهای قبل بر طبل تحریم انتخابات می کوبد. اینها اعلام می دارند که: « انتخابات آزاد نیست، با نظارت استصوابی شورای نگهبان، انتخابات معنی ندارد، رفتن پای صندوق رأی، تحکیم پایه های قدرت رژیم است. تحریم بهترین راه است.» اما انتخابات حتی نوع شفاف ، دموکراتیک و فراگیرش، فقط فریب توده های کارگر است. در جوامع دارای دموکراسی و انتخابات آزاد، کارگران با رأی خود، فقط حق رأی واقعی انسانی، حق دخالتگری آزاد در تعیین سرنوشت کار و تولید اجتماعی خود، حق دخالت در مورد اینکه چه تولید شود، چه تولید نشود و محصول کار و تولید آنها چه فرجامی یابد، حق تمامی اینها را به تمام و کمال از دست می دهند. کل این حقوق را تسلیم دستگاه های قدرت سرمایه می کنند. فردای روز انتخابات همان نمایندگان منتخب سناریوی انتخابات آزاد در پاسخ به نیازها و شروط ارزش افزایی سرمایه، فرمان صادر می کنند. نقش آنها نه نمایندگی رأی دهندگان که برنامه ریزی نظم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی سرمایه و تحمیل این نظم ضد انسانی بر توده های کارگر است. سرمایه-داری اسکاندیناوی، اروپای غربی و امریکای شمالی با فریبکاری سعی می کند زندگی مناسب تر کارگران را به "انتخابات آزاد و جامعه گردانی توسط نمایندگان واقعی مردم" مرتبط کند. انتخابات بدون نظارت استصوابی و حتی شاید بدون تقلب بر بنیان نظمی که کارگران را از تمامی حقوق و هستی خود جدا می کند، خدشه ای وارد نمی کند. رسالت انتخابات تنها دور کردن کارگران از مبارزه رادیکال و بنیانی علیه این نظام است. وضعیت موجود توده میلیونی فروشندگان نیروی کار در این جوامع نتیجه جنبش ضد سرمایه داری کارگران در طول ادوار گذشته است. چیزی که کارگران آسیایی و افریقایی فاقد آن بوده اند.
جماعت اپوزیسیون چپ نیز به اصل انتخابات در جامعه موجود سرمایه داری هیچ انتقادی ندارند. تک تک احزاب و محافل طیف چپ، درون سازمانهای خود، انتخاباتی از همین قماش و با همین ماهیت را برگزار می کنند تا قدرت توده تشکیلات را به نخبگان عالی مقام بسپارند. جنگ و دعوای چپ صرفاً علیه انتخاباتی است که در آن حزب و دفتر و دستک شان جائی به دست نمی آورد. در همه تریبونها جار می زنند که دولت راه شرکت در یک انتخابات واقعی و آزاد را بسته است، یعنی این که حق فعالیت سیاسی از جمله کارزار انتخابانی حزب و گروهشان را به رسمیت نمی شناسد و راه رسیدن به کرسی قدرت را می بندد.
با توجه به این حقایق، چرا کارگران باید به این هیاهوها گوش دهند و برای خویش تعیین تکلیف بنمایند؟! پدیده انتخابات چه ربطی به طبقه کارگر دارد؟ حقیقت این است که انتخابات در هیچ شکلش، آزاد و غیرآزاد، امر کارگران و مسأله جنبش کارگری نیست. توده کارگر آگاه نه فقط بعد از برچیدن سرمایه داری، که همین حالا، اصل قیمومت انسانها توسط نخبگان و بالانشینان را مطرود می داند. به شوراها و به دخالتگری خلاق، آزاد، نافذ و آگاه آحاد کارگران در همه موارد تصمیم گیری ها باور دارد. در شوراهای کارگری هیچ نهاد بالای سر افراد موجود نیست. هیچ کس و هیچ نهادی را انتخاب نمی کند تا برای او تصمیم بگیرد، تا برایش تعیین سرنوشت کند. از این منظر، انتخابات امری بی ربط به طبقه کارگر است.
به شرایط روز ایران نظر کنیم. این انتخابات در مقایسه با دوره های قبل دچار تغییراتی شده است. از شروع دهه 80 خورشیدی به این طرف، موضوعیت جناح بندی های سیاسی و تقسیم قدرت دولتی میان باندهای مختلف بورژوازی عملا از بین رفته است. اجرای الگوی ویژه برنامه ریزی اقتصادی، ارتباطات بین المللی، سیاست خارجی و سرکوب جنبش کارگری نیازمند تصفیه ساختار حاکمیت سرمایه و یکدستی و انسجام کامل است. پرونده نقش بازی اصلاح طلبان باید بسته شود. این اتفاق بخصوص در دو سال اخیر نمایان تر شده است. این شرایط باعت گردیده نا اپوزیسیون سرنگونی طلب، حکومت را متزلزل تر و خود را به کسب قدرت نزدیک تر بداند. آنان با کمپین " نه به جمهوری اسلامی" کارگران را در معرض هجوم شستشوی مغزی قرار داده که گویا با تحریم انتخابات و با مشاهده تعداد کم رأی دهندگان و بی اعتباری حکومت در پیشگاه دولتها و جامعه جهانی، خود را در یک قدمی خلاصی از دست جمهوری اسلامی ببینند!!
در مقابل این فریبکاری بزرگ بر پیگیری همه مطالبات بر هم انباشته و تحقق نیافته سالیان دراز خود با راهکارهای خاص ضد کارمزدی فریاد زنیم. پرداخت فوری دستمزدهای معوقه، افزایش دستمزدها، لغو کار کودك، بهداشت و درمان و رایگان، نگهداری از سالمندان و پیران بدون هیچ هزینه، محو آلودگیهای زیست محیطی، ممنوعیت هر نوع دخالت دولت در زندگی خصوصی شهروندان، محو تبعیضات جنسی، قومی و عقیدتی و سایر مصالبات دیگر را در دستور کار خود قرار دهیم. دست به کار پیکار برای تحمیل آنها بر طبقه سرمایه دار گردیم و راه حصول این مطالبات را در سازمان یابی شورائی سراسری خویش جوئیم. راهبرد ما در قبال سناریوی انتخابات طبقه سرمایه دار انجام این کارها است. سرنوشت ما از کانال مبارزه مستقیم و رو در رو با سرمایه رقم می خورد. کارگری که به مبارزه با سرمایه نپردازد و افق زندگی خود را به مبارزه بر ضد سرمایه داری گره نزند چاره ای ندارد تا در دو راهه شرکت یا تحریم انتخابات دست و پا زند.

کارگران ضد سرمایه داری - خرداد ١۴٠٠