افق روشن
www.ofros.com

خیزش ما طغیان خشم توده های کارگر است

نگاهی به بیانیه های شورای سازماندهی

کارگران ضد سرمایه داری                                                                                                            پنجشنبه ۳۱ تیر۱۴۰۰ - ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۱


خیزش ما طغیان خشم توده های کارگر است.

این خیزش را شورائی و ضد سرمایه داری سازمان دهیم.

کارگران!
بیش از ٧۵% جمعیت جامعه را، ما طبقه کارگر تشکیل می دهیم. ٢۵% مابقی لایه های مختلف طبقه سرمایه دار هستند. «طبقه متوسط»!! درشرائط استیلای سرمایه داری لفظ مریخی موهوم و گمراه کننده ای است که ارتجاع بورژوازی به هم می بافد تا شالوده آرایش قوا و اساس جنگ طبقاتی ما با نظام بردگی مزدی را مخدوش و مضمحل سازد. طبقه ما متشکل از کل انسانهائی است که فروشنده نیروی کارند، از کار و حاصل کار خویش جدا و از هر نوع دخالت در تعیین سرنوشت کار، تولید و زندگی خود ساقط هستند. همه افرادی که چنان وضعی دارند، از کارگر صنعت، معدن، راه، ساختمان، بندر، کشاورزی، حمل و نقل، شهرداری، هتل و رستوران، راننده، خانه دار یا مزدبگیر خانگی گرفته تا پرستار، معلم، مترجم، هنرمند، نویسنده، بیکار، دستفروش، تن فروش و غیره، همه و همه آحاد و لایه های به هم پیوسته طبقه کارگریم.
کل آنچه در جامعه تولید می شود، کوهساران سر به فلک کشیده سرمایه ها و ثروت ها، هر چه کارخانه، کارگاه، مزرعه، کشت و صنعت، راه، جاده، معدن، بندر، پل، ساختمان، کاخ ها و ویلاهای افسانه ای، مجتمع های مسکونی، بیمارستان ها، سدها، شبکه های هوش ربای آبیاری و برق رسانی، مدرسه، دانشگاه، موجودی بانکها و مؤسسات مالی، کل ارزش ها، هر چه که تجسم و تبلور کار انسانی است، همگی، محصول مستقیم یا غیرمستقیم کار ما، کار پرداخت نشده طبقه ما، آفریده رنج، مرارت و مشقت های فرساینده هلاک کننده ما، ارزشهای تولید شده توسط ما و تصاحب شده توسط طبقه سرمایه دار است.
ریال، به ریال این سرمایه ها، ثروت ها، امکانات و ارزش ها را طبقه ما آفریده است، اما کل اینها از دست ما، از زندگی ما، از حوزه مصرف و بهره گیری ما، از ید اختیار و تصمیم گیری ما، از هر میزان دخالتگری ما، از دسترس معیشت و حیطه امرارمعاش ما به طور کامل خارج شده است. تمامی این ها سرمایه، دارائی، مال، منال، امکانات رفاهی، مکنت و منزلت، زرادخانه های غول پیکر تسلیحاتی، دولت، ارتش، قانون، سپاه پاسداران، پارلمان، حوزه علمیه، پلیس، قوه قضائیه، بسیج یا سایر دستگاههای سرکوب فیزیکی و فکری سرمایه علیه ما گردیده است. ریشه کل سیه روزیهای ما در همین جا، در وجود سرمایه، در رابطه خرید و فروش نیروی کار، در سرمایه به عنوان یک رابطه اجتماعی، در جامعه مبتنی بر کار مزدی، در استیلا و حاکمیت سرمایه داری قرار دارد. کل گرسنگی ها، بی آبی ها، بی خانمانی ها، بیماری ها، بی داروئی ها، بی درمانی ها، بی آموزشی ها، بی مسکنی ها، کارتن خوابی ها، گورخوابی ها، فقر، فلاکت، تبعیضات بشرستیزانه جنسیتی، کار هلاکت زای کودکان، اعتیاد، فحشاء، فساد، دزدی، ارتشاء، زندان، شکنجه، سبعیت، اعدام، تباهی ارزشهای انسانی، یکایک اینها از وجود سرمایه، نظام سرمایه داری و تسلط و حاکمیت سرمایه نشأت می گیرد. آب آشامیدنی، قوت لایموت، فضای تنفسی، سلامتی، بهداشت، درمان، اموزش، امنیت و همه چیز ما سرمایه، ساز و برگ فربهی و رشد سرطانی غول آسای سرمایه، قربانی بارگاه قدرت سرمایه داری و طبقه درنده سرمایه دار می شود. اگر قرار است از شر این سیه روزی ها و تحمل این مصیبت ها آزاد گردیم باید آماده نابودی و نابودسازی سرمایه داری شویم. راه دیگری نیست و برای این کار، برای آغاز این راه، برای تدارک ایفای این نقش، چاره ای نداریم جز آنکه یک قدرت شورائی ضد سرمایه داری گردیم. برای این کار مجبوریم:
١- همین امروز درهر کجا که هستیم، در کلیه مراکز کار و تولید، در کارخانه ها، مدرسه ها، بیمارستانها، حمل و نقل، کشت و صنعت، معادن، محله های مسکونی، همه جا دست به دست هم دهیم، شورائی و سرمایه ستیز متشکل شویم.
٢ - شوراها را به طور واقعی، زمینی، جنبشی، به عنوان سنگرهای پرخروش پیکار و نه مریخی و هشتگی به هم پیوند زنیم، از کلیه شبکه های اینترنتی و آخرین دستاوردی تکنیکی برای به هم پیوند خوردن، برای برپائی شوراها و همپیوندی آنها استفاده کنیم اما ارتباطات موبایلی و هشتگی را جایگزین جنبش متحد، متشکل، شورائی و ضد بردگی مزدی نسازیم. این جایگزینی همان چیزی است که سرمایه و دولت سرمایه داری می خواهد، احزاب، محافل و باندهای اپوزیسون نمای راست یا چپ بورژوازی می خواهند. با لفظ بازی در هشتگ، تلگرام، اینستاگرام، کلاب هوس نمی توان یک قدرت متحد زمینی، در جنگ جاری طبقاتی تعیین سرنوشت شد. از همه این ابزار بیشترین بهره ها را برگیریم اما آنها را جایگزین قدرت سازمانیافته شورائی ضد بردگی مزدی نکنیم. شوراها را برپا داریم، با هم یکی کنیم و یک جنبش نیرومند شورائی و ضد سرمایه داری به وجود آریم.
٣ - از درون شوراها و در سنگر پرخروش جنبش شورائی سرمایه ستیز، آماده تصرف همه مراکز کار، تولید و توزیع، آماده تسلط کامل بر سرنوشت کار و زندگی خویش شویم. ما همین الان می توانیم دست به کار تدارک لازم برای اجرای این نقش سترگ شویم. چرخه تولید سرمایه داری را از نقطه آغاز تا پایان، ما می چرخانیم و ما خود، خوب قادریم که این پروسه را به جای آنکه در خدمت تولید سود، تولید سرمایه و بقای نظم، قدرت و حاکمیت سرمایه داری باشد، در راستای تأمین و تضمین ماندگار معیشت، رفاه، امنیت، آسایش، سلامتی، آموزش، بی نیازی و تعالی هر چه پرشکوه تر زندگی خویش برنامه ریزی کنیم. توان آن را داریم که این برنامه ریزی را لباس اجرا پوشانیم. ما توانائی این کار را داریم. باید آن را سازمان داده، محقق سازیم و به نمایش بگذاریم.
۴ - شوراها را دانشگاه، مرکز آموزش، آگاهی، انتقال تجارب، چاره اندیشی، میدان مساعد دخالتگری آگاه، آزاد، نافذ، خلاق و برابر تمامی آحاد توده های کارگر در کلیه تصمیم گیری ها، در برنامه ریزی کار و تولید، در اینکه چه تولید کنیم و چه تولید نکنیم، چه میزان تولید نمائیم، چه کارهائی لازم است و کدام کارها باید تعطیل گردد، در توزیع برابر کل حاصل کار و تولید میان همه افراد انسان ها، در تشخیص و تعیین هوشمندانه نیازهای معیشتی و رفاهی آحاد جامعه، در انطباق چرخه کار و تولید با این نیازها، در تعیین و تنظیم مراودات اقتصادی و سیاسی بین المللی، در تحقق همپیوندی انترناسیونالیستی با همزنجیران طبقاتی و در تمامی امور دیگر سازیم.
۵ - تمامی خانه های خالی موجود را به تصرف شوراها در آوریم و در اختیار انسان های آواره بی خانمان قرار دهیم.
٦- تأسیسات آب و برق، سدها، نیروگاهها، شبکه های مختلف آبرسانی، برق رسانی را در اختیار گیریم و امور مربوط به برنامه ریزی تولید، انتقال و توزیع آب و برق و گاز را امر جاری شوراها یا قدرت سازمان یافته سراسری و شورائی خود کنیم. با این کار، حتی ضربتی و فوری مشکل بی آبی، خشکی، برخی فجایع زیست محیطی را از میان برمی داریم.
٧- کلیه فروشگاههای بزرگ خصوصی و دولتی سرمایه داری را از چنگال صاحبان سرمایه خارج و محل توزیع رایگان مایحتاج معیشتی انسان ها سازیم.
٨ - با قدرت سازمان یافته شورائی در مقابل تهاجم قوای قهر و سرکوب سرمایه مقاومت کنیم. از آنچه تصرف می کنیم و به دست می آوریم دفاع نمائیم، شوراها را ستاد همرزمی، همسنگری و جنگ ضد سرمایه داری سازیم.
٩ - خیزش روز ما از زمین و آسمان در معرض تهاجم، توطئه، لشکرکشی و هولوکاست پردازی ارتجاع بورژوازی اعم از حاکم یا اپوزیسون است. جمهوری درنده اسلامی با همه قوا ما را سرکوب خواهد کرد. شبکه اختاپوسی بسیار چیره درون این رژیم، شبکه مالک و مستولی بر تمامی تراست های غول پیکر صنعتی، مالی، حمل و نقل، کشاورزی، معادن، نفت و گاز، شبکه مسلط بر اهرمهای قدرت سیاسی، نظامی، پلیسی، امنیتی، شبکه مخوف تعیین کننده سیاستهای منطقه ای و بین المللی رژیم، این شبکه کاملا آماده است تا در صورت تداوم طغیان مبارزات و خیزش ها، به هر جنایت و بربریتی دست یازد، اگر رژیم را در خطر سقوط حتمی بیند، راه کودتاگری پیش گیرد، ساختار قدرت سیاسی روز را دستکاری کند، با قطب های قدرت سرمایه جهانی وارد گفتگو گردد و با اجرای کل این دسیسه ها جنبش ما را منکوب و ماندگاری سرمایه داری و دولت سرمایه را تضمین کند. تهدیدات علیه خیزش ما، اما در این حد خلاصه نمی شود، کفتارهای هار و حیثیت باخته سلطنت طلب، باندهای موسوم به جمهوری خواه، مافیای مجاهد، دکانهای کسب و کار ورشکسته و بدون هیچ رونق حزبی از راست تا چپ و آخر اما نه کمتر از اینها، گرگهای گرسنه سهم جوی ناسیونالیست از فارس و عرب گرفته تا کرد و بلوچ تاریخا، همیشه، همه جا و همین الان در درون همین کارزار جاری روز ما، به جستجوی سهم سود و قدرت و کجراه بردن مبارزات ما مشغول بوده و مشغولند، همه این ها در تقلا هستند تا قطار پیکار طبقاتی ما را از ریل واقعی ضد سرمایه داری و ضد بردگی مزدی خارج سازند، همه و هر کدام خواستار ماندگاری سرمایه داری و احراز حصه دلخواه در سهام سود، مالکیت، قدرت و حاکمیت سرمایه اند.
جنبش ما باید کلیه این مخاطرات، توطئه ها، لشکرکشی ها و هولوکاست آفرینی ها را خنثی کند و در هم کوبد. یگانه راه پیشبرد این کار و حصول این هدف آنست که شورائی و ضد سرمایه داری متشکل شویم. هر لحظه تأخیر در ایفای این نقش، هر اندازه تسامح و اهمال در به دوش کشیدن بار این رسالت عظیم، قطعا مجال دادن به طبقه بورژوازی برای در هم کوبیدن جنبش جاری ما است. تاریخ مبارزه طبقاتی فریاد رسا و درس سترگ این حقیقت غیرقابل تردید است که هر گونه قصور، غفلت و کژانگاری در دادن پاسخ رادیکال طبقاتی به نیازهای سرکش عاجل پیکار، هزینه های سهمگین و تاوان های تاریخی فاجعه آفرین خواهد داشت. بیائید دست به دست هم دهیم، شوراها را تشکیل دهیم و جنبش شورائی سرمایه ستیز خویش را پدید آریم.

کارگران ضد سرمایه داری

٣١ تیرماه ۱۴۰۰

***********

جهل حاکمان!! یا سفاهت کارگران کارگرگریز صنف آویز؟

نگاهی به اطلاعیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان

معلمان بخش وسیعی از طبقه کارگرند. مثل همه کارگران فروشنده نیروی کارند و از هر نوع دخالتگری یا حق دخالت در سرنوشت، کار، تولید و زندگی خود ساقط هستند. آنها درعین حال به قشر درس خوانده و غالبا دانش آموخته دانشگاهی این طبقه تعلق دارند. در همان حال به اندازه تمامی لایه های دیگر طبقه خود، فشار استثمار، فقر، گرسنگی، بی خانمانی و فلاکت ناشی از وجود و استیلای سرمایه داری را در تار و پود وجود خود درد می کشند. یک بیماری سرمایه زاد این لایه آنست که معمولا خود را کارگر نمی دانند!! به سیاق بورژوازی، کارگران را «کم سواد»!، «عامی»! «بدون کلاس»!! تلقی می کنند و خود را «فرهیختگان»، «نخبه ها» تحصیل کرده ها می خوانند!! بیماری دوم آنها که به همین اندازه مهلک است، رفرمیسم افراطی، آویختن به «قانون» و نهادهای نظم سرمایه، صنف آویزی سندیکالیستی و در یک کلام فرار از مبارزه رادیکال ضد سرمایه داری است. این بیماریها بعلاوه پاشنه آشیلهای مهم دیگر سبب شده است که معلمان به رغم درس خواندگی افزونتر نه فقط نقش نیروی آگاه طبقه خود را بازی نکنند که بالعکس حلقه آسیب پذیر، شکننده، حتی مخرب جبهه جنگ طبقاتی باشند. کارنامه این قشر در تاریخ صدساله سرمایه داری ایران این را می گوید، اطلاعیه اخیرشان نیز مصداق بارز همین واقعیت نامیمون است. اطلاعیه برخلاف متون منتشره از سوی توده های کارگر، به گونه چندش آوری از ایزد خالق خرد!!، از منحط ترین شکل خرافه سالاری آغاز می کند!! و هنوز رسالت تحمیق و جهل پروری را به پایان نرسانده، به شکلی شنیع و منحط، شروع به نواختن آهنگ مغزخراش، ناسیونالیسم در گوش توده کارگر می کند!! بیرق «ایران سرفراز» بلند می کند!!همان بیرقی که بورژوازی با افراختنش بر روی استثمار بشرستیزانه فاجعه آمیز 6 میلیارد کارگر دنیا توسط سرمایه، بر روی تمامی درندگی ها، جنایت ها، ویرانی آفرینی ها، تبعیضات سبعانه جنسیتی، جنگ افروزی ها، گرسنگی و فقر و بی خانمانی و فلاکت آفرینی های سرمایه پرده می اندازد. بند، بند اطلاعیه مالامال از گمراهه پردازی و شستشوی مغزی کارگران است. ظاهرا «نوع پروری» می کند!! و از تشنگی آدمها می گوید اما درد میهن!!، درد ایران!!، درد کمبود انباشت سرمایه در خوزستان را فریاد می زند!! مشکل تشنگی را به انباشت ناکافی سرمایه نسبت می دهد!! به بدترین عوامفریبی دست می یازد و بر روی ریشه بدبختی های کارگران پرده می کشد. نمی گوید که کل آبها سرمایه شده است، قطره، قطره آبهای کارون، کرخه، دیاله، جراحی و رودهای دیگر، سرمایه سرمایه داران سپاهی، خصوصی، دولتی و طبقه سرمایه دار گردیده است، مواد، ملاط و مصالح پیش ریز سرمایه در همان «ایران، ایران» شده است، اینها را نمی گوید و باز نمی گوید که فقط در اطراف شهر اهواز بیش از ۳۰ مجتمع عظیم صنعتی با سرمایه های غول آسا در حال استثمار نیروی کار شبه رایگان هستند. آب کارون به لب تشنه کارگر خوزستانی نمی رسد زیرا چرخه تولید سود صدها غول بزرگ سرمایه در اصفهان و جاهای دیگر را به چرخش می اندازد. هورالعظیم را سرمایه خشکانده است، گرد و خاک ها همه آفریده سرمایه و سرمایه گذاری ها هستند. تشنگی، گرسنگی، فقر، فلاکت، بی خانمانی، تخریبات دهشت زای زیست محیطی، از کوه آسا شدن لحظه، لحظه سرمایه ها می جوشند، از کمبود انباشت سرمایه نمی آیند. اطلاعیه از جهل حاکمان سخن می گوید!! و چنین می گوید تا سرمایه را تبرئه کند. کاری که انجام آن از سوی شورای تشکلهای صنفی فرهنگیان عمیقا دردناک و ننگ آور است. حاکمان آن می کنند که سرمایه می خواهد، تمامی بلیه هائی که بر سر توده های کارگر ایران و منطقه آورده اند، در راستای تأمین سود افزون تر سرمایه ها و سهم خواهی بی عنان تر سرمایه در سهام سود و مالکیت و قدرت و حاکمیت سرمایه بوده است. اطلاعیه با تطهیر کریه سرمایه و ارجاع سرچشمه بدبختی ها به جهالت حکام، فقط کارگران را کور می کند و به سرمایه و وحوش سرمایه دار و بقای دولت اسلامی سرمایه خدمت می نماید.

کارگران ضد سرمایه داری

***********

همزنجیران کارگر در سراسر جهنم سرمایه داری ایران!

در همین لحظه حاضر قریب ۱۰۰ هزار نفر از آحاد توده های طبقه ما زیر فشار گرسنگی، فقر، آوارگی و محرومیت از ابتدائی ترین مایحتاج معیشتی، در بیش از ۱۱۴ مرکز کار و تولید دست از کار کشیده و در حال اعتصاب هستند. آنها چرخ تولید سود را از چرخش فرو انداخته و اعلام داشته اند که تا تحقق کامل خواسته های خود به مبارزه ادامه خواهند داد. فلاکت، بیکاری، بی آبی، گورخوابی یا سایر مصیبت های دیگر مولود سرمایه داری، فقط این کارگران را مجبور به کارزار نساخته است کل ما، دهها میلیون نفوس طبقه کارگر در این دوزخ را به ستوه آورده و آماده طغیان کرده است. چند میلیون کارگر خوزستانی سالهاست که در کنار تحمل همه این دردها، رنجها و فاجعه ها، معضل سهمگین تشنگی و نداشتن آب آشامیدنی را نیز در وجود خویش درد می کشند. آب شرب روزانه کودکان آنها دهه ها است که به جای جریان در لوله ها و رسیدن به لب ها، سرمایه وحوش سرمایه دار شده و جزء لایتجزای چرخه ارزش افزائی سرمایه گردیده است. این کارگران شبهای متوالی است که علیه گرسنگی، تشنگی و فلاکت مرگ آور مولود سرمایه و رژیم اسلامی سرمایه داری به خیابان می ریزند و خشم و قهر خویش را فریاد می زنند.

کارگران!
همزنجیران ما در ۱۱۴ مرکز کار و تولید، در خیابانهای تفتان خوزستان، در محلات مسکونی بدون هیچ آب آشامیدنی، در کویر گرسنگی، فقر و بی خانمانی آفریده سرمایه و رژیم درنده اسلامی اش، چشم به راه همرزمی، همصدائی و همسنگری نیرومند شما هستند. اعتصاب و شورش آنها خیزش گریزناپذیر انسانی توده های طبقه ما علیه فشار مرگزای استثمار و مصائب ناشی از حاکمیت و موجودیت بردگی مزدی است. درد آنان درد کشنده دامنگیر همه ما کارگران در تمامی حوزه های کار و تولید، در صنایع، کشاورزی، کشت و صنعت ها، مراکز گوناگون آموزشی، حمل و نقل، بیمارستان ها، شهرداری ها، معادن، آب، برق، ساختمان، محله های مسکونی و همه جای جهنم سرمایه داری است. خواست آنان خواست همه ما، اعتصاب، خشم و قهر آنان، طغیان درد و قهر همه ما است. آنها بدون همرزمی پرخروش سراسری ما و کل همزنجیران قادر به تداوم پیکار نیستند. رژیم درنده اسلامی سرمایه برای خاموش ساختن شعله های خشم آنان آماده اجرای تمامی اشکال جنایت، کشتار و بربریت است. در هر کجا که هستیم به حمایت واقعی جنبشی از آنها برخیزیم. با آنان همراه شویم. باید یک قدرت متحد سازمان یافته شورائی سراسری علیه سرمایه داری و دولت سرمایه شویم. برای این کار و برای پیمودن راه تحقق این مسیر:

۱- در کلیه مراکز کار و تولید دست به اعتصاب زده و چرخ تولید را متوقف سازیم
۲ - هر کجا هستیم، در کارخانه، مدرسه، بیمارستان، راه، بندر، کشت و صنعت، محله مسکونی، به طور شورائی و سرمایه ستیز متشکل شویم. شوراها را به هم پیوند زنیم، یک جنبش نیرومند شورائی و ضد سرمایه داری برپا داریم.
٣ - آماده تصرف همه مراکز کار و تولید و تسلط بر سرنوشت زندگی خویش شویم.
۴- تمامی خانه های خالی را به تصرف در آوریم و در اختیار انسان های آواره بی خانمان قرار دهیم.
۵- تأسیسات آب و برق، سدها، نیروگاهها، شبکه های مختلف آبرسانی و برق رسانی را تصرف کنیم و امور مربوط به برنامه ریزی تولید، انتقال و توزیع آب و برق را در اختیار گیریم.
٦- کلیه فروشگاههای بزرگ خصوصی و دولتی سرمایه داری را از چنگال وحوش سرمایه دار خارج و محل توزیع رایگان مایحتاج معیشتی انسان ها کنیم.
۷- با قدرت سازمان یافته شورائی خویش در مقابل تهاجم قوای قهر و سرکوب سرمایه مقاومت کنیم. از آنچه تصرف می کنیم و به دست می آوریم دفاع نمائیم، شوراها را ستاد آموزش، چاره اندیشی، همرزمی، همسنگری و جنگ ضد سرمایه داری سازیم. ما یک طبقه ایم. تمامی دانش، آگاهی و توان لازم برای برنامه ریزی شورائی ضد کار مزدی کار و تولید و زندگی خود را دارا هستیم. این توانائی را سازمان یافته و شورائی وارد میدان سازیم.

کارگران ضد سرمایه داری - تیرماه ۱۴۰۰

***********

توطئه باند کارگر نمای کارگر فروش دست ساخت جمهوری اسلامی

موسوم به «پایپینگ» علیه اعتصاب سراسری کارگران را محکوم می کنیم.

شمار مراکز در حال اعتصاب مرز ۱۰۰ واحد را پشت سر نهاده است و جمعیت کارگران اعتصاب کننده از ۱۰۰ هزار افزون است. کارگران یکصدا و مصمم از عسلویه و کنگان و دیر و بوشهر تا شهرهای مختلف استان های خوزستان، اصفهان، فارس، تهران، گیلان و ارومیه بر دستمزد بالای ۱۲ میلیون تومان، تضمین مطمئن اشتغال و ممنوعیت هر نوع بیکارسازی، بهداشت و دارو و درمان رایگان برای همگان، ایمنی کامل همه محیط های کار و مراکز محل سکونت توده کارگر، برچیدن کامل بساط پیمانکاری و پایان دادن به هر نوع قرارداد موقت کار تأکید کرده اند. شمار اعتصاب کنندگان هر روز و هر ساعت بیشتر می گردد. موج اعتراض مستمرا می توفد و خروش کارگران لحظه به لحظه نیرومندتر می شود، همین امروز هزاران کارگر درسراسر خوزستان دست از کار کشیده و با بستن جاده ها و انسداد شریان های مواصلاتی سرمایه همسنگری خویش با همزنجیران را فریاد زده اند. مطالباتی که بالاتر آوردیم نازل ترین خواست ها یا سطح غیرقابل تنزل انتظارات کل اعتصاب کنندگان می باشد.
در چنین شرائطی، جماعتی کارگرنمای کارگر فروش، عمله و اکره اجرای توطئه های رژیم درنده اسلامی سرمایه علیه جنبش کارگری، زیر عنوان مضحک «بزرگترین گروه کاریابی، پایپینگ و اکیپ پروژه»!! وارد صحنه شده و آهنگ کریه «مطالبه گرائی در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی» ساز کرده اند. این خیل خدم و حشم ارتجاع هار بورژوازی رسالت ایفای نقش «دلال مظلمه» به دوش گرفته و عربده سر داده اند که می خواهند مشکلات کارگران معترض پارس جنوبی را از طریق توسل به نهادهای قدرت سرمایه و دخیل بندی به وحوش درنده سرمایه دار یا دولتمردان جنایتکار سرمایه حل کنند!!. «شورای اعتصاب کارگران پیمانی» به درستی این سناریوی سیاه فریب را افشاء کرده است و از همه کارگران خواسته تا هوشیار باشند و فریب این مزدوران را نخورند.
ما به نوبه خود کمپین فریب باند ضد کارگری «پایپینگ» را محکوم می کنیم، توده کارگر همزنجیر ما در طول بیش از یک صد سال مبارزه مستمر و خروشان در جهنم سرمایه داری ایران، با گوشت، پوست و به بهای تحمل عظیم ترین سبعیت ها و قتل عام ها، بسیار ژرف دریافته است که هر گونه قانون گرائی و آویختن به نهادهای دولتی سرمایه صرفا تیرباران قدرت پیکار طبقاتی خویش است. برای تحمیل هر خواست خود بر سرمایه داران و دولت آنها حتی نازل ترین خواست ها سوای اتکاء مصمم و استوار به قدرت متحد طبقه خویش هیچ چاره دیگری نداریم. باید بر سینه مزدوران کارگرنمای سرمایه با قدرت دست رد کوبید و توطئه کریه آنان را خنثی ساخت. باید هر چه سراسری تر دست در دست هم نهیم. شوراهای خویش را در نقطه، نقطه این جهنم برپای داریم. شوراها را به هم پیوند زنیم و یک قدرت متحد سازمان یافته شورائی ضد سرمایه داری گردیم. راه مبارزه ما از اینجا و از این مسیر می گذرد.

کارگران ضد سرمایه داری - تیرماه ۱۴۰۰

***********

واکاوی انتقادی بیانیه هفتم شورای اعتصاب کارگران پیمانی نفت

فرجام تیره همزیستی رفرمیستی با پاشنه آشیل ها و کاستی ها

دوستان «شورای اعتصاب» در آخرین بیانیه می گویند:
«الف - مراکز نفتی گسترده و پراکنده است. هر مرکز در دست پیمانکاری خاص است. تشکل سراسری وجود ندارد و هماهنگی میان کارگران شاغل در این مراکز دشوار است. مقاطعه کاران از این پراکندگی بهره برمی گیرند. با عده ای به توافق می رسند و مابقی را قربانی می سازند. باید اعلام کنیم که خواست ها ما مشترک است.
ب - سرمایه داران پیمانکار در برخی حوزه ها با دوبرابر نمودن دستمزدها توافق کرده اند، خواست بیست روز کار و ده روز تعطیلی را نیز پذیرا شده اند. کارگران این حوزه ها با کارفرمایان به توافق رسیده و به سر کار باز گشته اند. این خود یک پیروزی است و این پیروزی حاصل اعتصاب سراسری روز می باشد!!
ج - باید خواستار تحقق خواسته های فوق برای همه کارگران شویم. درشرایط حاضر این مطالبات مرکب از مزد ماهانه دوازده میلیون تومان، بیست روز کار و ۱۰ روز تعطیل در ماه، ایمنی محیط کار و بهبود شرایط زندگی در کمپ ها، خوابگاهها و سالن های صرف غذا است. توافق بر اساس این ۴ بند مجاز است و کارگران هر محیط کار می توانند با مشورت هم و انتخاب نماینده برای حصول این خواست ها با کارفرمایان مذاکره نموده و قرارداد امضاء کنند.
د – در طول اعتصاب عده ای اخراج شده اند. جمعیتی نیز قرارداد کارشان لغو شده است. دستمزدهای معوقه خیلی ها پرداخت نگردیده است. اشتغال همه باید تضمین و بیکاران به سر کار باز گردند. مزدهای معوقه پرداخت شود. شوراهای اسلامی طرد گردند. پیمانکاری ها برچیده شوند. امنیتی نمودن محیط های کار ممنوع گردد» (نقل به مضمون) نکات بالا فشرده بیانیه هفتم دوستان است و ما به عنوان آحادی از طبقه کارگر و جنبش کارگری چند سؤال اساسی داریم.
۱ - پراکندگی کارگران در محیطهای مختلف کار و بمباران پیوندهای واقعی طبقاتی و ضد سرمایه داری آنان امر قهری، هویتی و لایتجزای شیوه تولید سرمایه داری است. سرمایه اگر به تشکل یابی سندیکائی یا حزبی کارگران رضایت دهد، صرفا به خاطر آن است که تحزب و سندیکاسازی، ساز و برگی فریبا و نیرومند برای در هم کوبیدن هر میزان همجوشی و همپیوندی ضد کار مزدی طبقه کارگر است. گسیختگی و تشتت حتی در نواحی و ممالکی که به زعم خیلی ها از جمله دوستان شورا، کانون سازمانیافتگی ایدآل توده کارگرند!! بازهم واقعیت سهمناک و فاجعه آمیز دامنگیر جنبش کارگری است. بحث بر سر انکار این واقعیت یا چشم پوشیدن از آن نیست. همه گفتگو حول آن است که ما کارگران و فعالان کارگری برای چالش این وضعیت چه می کنیم؟، چه کاری انجام می دهیم؟ و چه راهی پیش می گیریم؟ اگر بناست این پراکندگی و تفرق با اتحاد، تشکل و صف آرائی متحد ضد سرمایه داری جایگزین شود، جا، مکان و میدانش، شرایط زندگی، کار، استثمار و پیکار توده کارگر است. سؤال ما از دوستان شورا آنست که شما به عنوان کارگران دخالتگر، اثرگذار و صاحب نقش در مبارزات جاری و در جنبشی که آن را اعتصاب سراسری کارگران پیمانی نفت می نامید برای چالش این تشتت، برای کمترین کمک به بسط و تحکیم همپیوندی کارگران کدام گام را برداشتید؟ اعتصاب قطعا مساعدترین، باردارترین، زایاترین و خروشنده ترین فرصت ها را برای سازمانیابی توده کارگر می آفریند و در اختیار می گذارد، هر اعتصاب، خود، نماد نیرومند یک خیز شورائی از سوی شمار کثیر کارگران است و از این ظرفیت برخوردار است که نطفه بالنده تشکل یابی شورائی سرمایه ستیز آنان باشد. در اعتصابات خودپوی خلاص از آویختگی به نیروهای بالای سر، شرایط مناسبی برای صف آرائی شورائی و متشکل شدن کارگران علیه سرمایه مهیا می گردد. در اینجا همه کارگران خود را دخیل می بینند. هر کس وظیفه ای به دوش می گیرد. نقشی ایفاء می کند، توان اثرگذاری خود را به نمایش می نهد، ظرفیت چاره گری و مشکل گشا بودن خود را ابراز می دارد. مؤلفه ها و نمایه هائی که ملاط مهم بنای قدرت شورائی طبقه کارگرند. سؤال این است که شما در طول این چند هفته در روزهائی که آتش اعتصاب از نقطه ای به نقطه دیگر زبانه می کشید برای پیوند زدن شورائی و ضد سرمایه داری توده کارگر در حال طغیان و مبارزه و اعتصاب چه کاری انجام دادید؟ سوء تعبیر نشود، مخاطب این پرسش فقط شما دوستان « شورا» نیستید. کل ما آحاد کارگران ایران و دنیا مخاطب مستقیم این پرسش هستیم. بیائید صادقانه، زمینی، بی ریا و دردمندانه سخن گوئیم. ما کارگران در این مدت چه کردیم؟ پاسخ بسیار ساده و عریان است. مثل سراسر قرن بیستم، مثل تمامی سالهای عمر جنبش خویش در ایران یا بخش مهمی از تاریخ هستی طبقه خود در دنیا، نه فقط گامی برای گذاشتن هیچ سنگی بر روی سنگ برنداشتیم که اگر کسانی سخن از ضرورت این کار گفتند نیز تا توانستیم برای طرد و رجم آنها کوشیدیم!! شما دوستان جمع چند نفری خود را «شورا» خواندید، خود را هسته ثقل تصمیم گیری ها دیدید! اعلام داشتید که همه اعتصاب کنندگان باید توسط شما امر و نهی شوند! همزمان فضای بین زمین و آسمان را از گرد و خاک نفت، نفت، کارگر نفت یا کارگر پیمانکار نفتی بودن آکندید. کارگران صنایع گوناگون، شهرداری ها، حمل و نقل شهری یا بیابانی، پتروشیمی ها، راه و ترابری و جاهای دیگر دست از کار می کشیدند و به اعتصاب پیوستند و شما در چهاردیواری «شورا» همچنان بر نفتی بودن خود، اعتصاب کارگران نفت و باز هم نفت پای فشردید. بسیار زمخت و بی مهر گفتید که کل اعتصاب در خدمت تحقق اهداف «تفتگران» قرار گیرد!! همه اعتصاب کنند تا تفاوت میان شما کارگران پیمانی با لایه فوقانی موسوم به «رسمی»! تقلیل یابد. خود را در صنفی گری و صنف بازی منحل ساختید، نفتی بودن را هویت خود کردید و هستی طبقاتی و اجتماعی خویش را دور انداختید، خود را دیدید و طبقه خویش یا طبقه بودن خود را از یاد بردید. از دستمزد ۱۲ میلیونی گفتید اما این رقم را فقط برای کارگران پیمانی نفت خواستید، حمایت سایر همزنجیران را برای افزایش قدرت چانه زنی با سرمایه داران تقاضا کردید اما همبستگی، اتحاد، سازمانیابی شورائی ضد بردگی مزدی توده های وسیع طبقه را که شرط لازم، حتمی و حیاتی نابودی سرمایه داری و مجبور ساختن صاحبان سرمایه و دولتشان به هرگام عقب نشینی است هیچ انگاشتید. از این هم بدتر، حتی وقتی از تشکل یابی آتی سخن راندید، صرفا از متشکل شدن آرمانی کارگران نفت و پیمانی نفت گفتگو کردید!! هیچ قدمی برای استفاده از شرایط روز در راستای بسترسازی، زمینه پردازی و پایه گذاری همجوشی سازمان یافته شورائی ضد سرمایه داری همزنجیران در سراسر ایران برنداشتید. باز هم تکرار می کنیم. کل این ایرادها، کاستی ها، گمراهه رفتن ها به همان اندازه که در مورد شما مصداق دارد، در رابطه با یکایک ما کارگران ایران و دنیا، در رابطه با ما گویندگان و مطرح کنندگان این الفاظ هم صادق است. فرد، فرد ما کارگران از ناخن پا تا موی سر زیر فشار این غلط اندیشی های منحط رفرمیستی هستیم. وضع موجود طبقه ما نیز محصول همین کج انگاریهای ویرانگر و شکست آفرین رفرمیستی است.
شما به درستی و بسیار، بسیار درست، بر روی وضعیت درناک، دلخراش و آزار دهنده شرایط کار، استثمار و زندگی کارگران ساده شرکت های مقاطعه کاری انگشت نهادید، خواستار تعمیم خواسته های اعتصاب به این کارگران حداقل در حوزه نفت و گاز شدید اما از یاد بردید که هر میزان تحقق مطالبات این نفرین شدگان دوزخ نشین سرمایه در گرو میدانداری قدرت متحد و یکپارچه طبقاتی علیه سرمایه داری، سرمایه داران و دولت سرمایه است. فراموش کردید که تاریخ را آرمانها و اندیشه ها نساخته و معماری ننموده است، تاریخ زندگی بشر تاریخ مبارزه طبقاتی است و مبارزه طبقاتی نه خیالبافی ها و رؤیا پردازی ها، که جنگ زمینی، مادی، متحد، متشکل، اندیشمندانه، آگاهانه و چاره گرانه یک طبقه علیه طبقه دیگر است. برای اینکه سرمایه داران مجبور به قبول ۱۲ میلیون مزد ماهانه کارگران ساده شوند، برای آنکه حداقل معاش، محل سکونت، خورد و خوراک و پوشاک این کارگران تضمین گردد، برای اینکه وحوش جانی سرمایه دار این توده وسیع کارگر را فوج فوج بیکار نسازد و راهی برهوت گرسنگی ننماید، باید قدرت سرمایه را با قدرت متحد شورائی ضد سرمایه داری پاسخ گفت. شما، ما و کل کارگران وقتی که هیچ گامی برای برپائی و ساختمان این قدرت بر نمی داریم چرا باید انتظار تحقق خواسته های روز خویش را داشته باشیم؟؟!!

یاران! رفیقان! همراهان! همرزمان، همه کارگران!
چند هفته از شروع اعتصاب کارگران نفت و گاز و پتروشیمی در پارس جنوبی و جاهای دیگر می گذرد، در طی این مدت تعداد کارخانه ها، کارگاهها و مراکز کار در حال اعتصاب از چند واحد به حدود یکصد واحد افزایش یافته است. شمار کارگران اعتصابی نیز از چند صد یا چند هزار نفر به مرز صد هزار رسیده است. نیروی محرک و سلسله جنبان این خیزش پرخروش اعتصابی، در سرتاسر جهنم سوزان سرمایه داری ایران گرسنگی انفجارآمیز مولود سرمایه و خطر موحش مرگ ناشی از این گرسنگی است. خواستها یکی است، اعتصاب کنندگان همه کارگر و آحاد طبقه کارگرند. ریشه کل فاجعه ها و مصیبت ها در وجود سرمایه است. ما باید به صورت یک قدرت سازمان یافته شورائی ضد بردگی مزدی وارد میدان شویم. مادام که چنین نیستیم، حتی اگر اینجا و آنجا خواسته محقری را متحقق سازیم باز هم در اساس شکست خورده ایم و شکست یگانه سرنوشت کارزار ما خواهد بود. اعتصاب جاری کارگران پیمانی نفت و پتروشیمی و گاز نیز شوربختانه و تأسفبار، فشار همین فرجام تیره را بر گرده خود لمس می کند. سرمایه داران با شناخت کامل پاشنه آشیل ها، ضعف ها و حلقه های شکننده این خیزش در طول این مدت راهکار فرسودن و به فرسایش راندن اعتصاب ها و اعتصاب کنندگان را پیش گرفتند. آنها با آگاهی و شعور طبقاتی خود که جرثومه ناب باژگونگی، جعل، قلب و مسخ شعور انسانی است، با درایت طبقاتی خود که درایت سرمایه برای بقای خود و استثمار بشرستیزانه هرچه رعب انگیزتر کارگر است، با شناخت طبقاتی خود که شناخت کشتار هر چه بی رحمانه تر هر جوانه حق و آزادی و انتخاب کارگر در آستانه سوداندازی سرمایه است، با اینها و با مدد از کل قدرت اقتصادی، سیاسی، نظامی، پلیسی، شستشوی مغزی سرمایه، پاشنه آشیل های اعتصاب را دیدند، دانستند که کارگران فاقد قدرت سازمان یافته طبقاتی و ضد سرمایه داری قادر به تداوم پیکار نخواهند بود، عقب خواهند نشست، مأیوس خواهند گردید، دچار تشتت و تفرق خواهند شد. عده ای منافع محقر خود را بر خواست های حیاتی همزنجیران ترجیج خواهند داد، راه سازش پیش خواهند گرفت. به کمترین ها تن خواهند داد، همرزمان و همسنگران خویش را قربانی خواهند کرد.
وحوش جانی سرمایه دار و دولت سرمایه این ضعف ها را می بینند و می شناسند و شالوده قدرت و مقاومت خود را از جمله بر همین پاشنه آشیل های مرگزای جنبش کارگری استوار می کنند. آنها در مورد اعتصاب کارگران پیمانی نفت و جاهای دیگر نیز مطابق معمول همین شناخت را دستمایه رویاروئی خویش ساختند. کوشیدند تا اعتصاب و کارگران اعتصابی را بفرسایند. اقلیت محدودی را آماده سازش کنند و اکثریت متشتت را در آستانه قربانی شدن قرار دهند. دوستان شورا در آخرین بیانیه با زبان بی زبانی بروز این وضعیت را اعتراف می کنند، از شروع عقب نشینی ها می گویند. به تقلیل خواسته ها می پردازند. «احتمال» قربانی شدن، به مسلخ رقتن و از هستی ساقط گردیدن کارگران ساده و فرزندان آنها را گوشزد می نمایندد، همزمان به گونه ای گمراه کننده و غیرواقعی شکست ها را پیروزی می نامند!!! پیمان شکنی، سازشکاری و مذاکره خیانت آمیز احتمالی عده ای کارگر متخصص یا فنی با مقاطعه کاران را گواه پیروز شدن اعتصاب قلمداد می کنند!! همان کاری را انجام می دهند که چندی پیش کارگران هفت تپه انجام دادند، با این تفاوت که همرزمان هفت تپه ای ما، تسویه حساب مافیاهای درون طبقه سرمایه دار با همدیگر و شستشوی مغزی کارگران توسط سرمایه را فتح الفتوح خویش نامیدند و برای انتقال مالکیت شرکت از سرمایه داران خصوصی به دولت سرمایه دار جشن شادی برپا کردند و کارگران نفت موفقیت سرمایه داران در متلاشی ساختن صفوف پیکار توده کارگر، جدا ساختن عده ای کارگر فنی از همزنجیران در قبال این یا آن خواست محقر خود، به بهای قربانی شدن همزمان خیل کثیر همزنجیران را یک پیروزی برای اعتصاب می بینند و القاء می کنند.

یاران! رفیقان! همراهان! همرزمان، همه کارگران!
تاریخ جنبش ما در قرن بیستم عملا تاریخ شکست ها و از آن هم بدتر، دردناکتر و فاجعه آمیزتر، تاریخ درس نیاموختن از شکست ها شده است. ما هر لحظه و هر روز در سراسر ایران و دنیا شکست می خوریم، به این دلیل که در تدارک ارتقاء جنبش خود به یک قدرت متشکل شورائی ضد بردگی مزدی نمی باشیم. اگر همین اعتصاب حی و حاضر جاری در قریب صد مرکز کار و تولید را بستر جوشان، زایا و پرخروش سازمانیابی آگاه شورائی خود می کردیم به این وضع دچار نمی گردیدم. جمعیت وسیعی از همزنجیران ما در همان حال که می خواهند و با همه توان تقلا می کنند تا نیروی دخیل پیشبرد اعتصاب باشند، زیر فشار گرسنگی فرزندان قادر به اعمال این خواست خود نیستند. چرا؟ به این دلیل که ما چند ده میلیون کارگر در نقطه، نقطه جهنم سرمایه داری ایران اعتصاب این کارگران را اعتصاب خود ندیده ایم و نمی بینیم!! گرسنگی فرزندان این کارگران را گرسنگی فرزندان خود به حساب نمی آوریم، حاضر به تقسیم نان فرزندان خویش با فرزندان آنها نمی شویم. هفته ها می گذرد و دست به کار هیچ فعالیتی برای تقویت صفوف پیکار آن ها نشده و نمی گردیم. هیچ کارگر آموزشی، هیچ معلمی در هیچ دبستان، دبیرستان یا دانشگاهی، هیچ کلامی از تعطیل همه مراکز کار و ملحق شدن به اعتصاب سخن نمی راند، کارگر برق با فریاد طغیان آمیز خود زمین زیر پای سرمایه داران را به زلزله نمی اندازد و نمی گوید که به حمایت از همزنجیران، تمامی مراکز تولید سود را در تاریکی فرو خواهد برد. کارگر آب آژیر قطع آب چرخه تولید را در مغز بشرستیز سرمایه دار به خروش نمی اندازد. سایر اجزاء و بخشهای طبقه کارگر به عنوان گردان ها و ستادهای قدرت طبقه خود به یاری کارگران اعتصابی نمی شتابند، هیچ عده از این کارگران بیرق همپیوندی، همزنجیری و تشکیل صف مستقل سازمان یافته طبقاتی علیه سرمایه را بر نمی افرازد و به دوش نمی کشد. تا وضع چنین است اعتصابات پیروز نخواهند شد، تا در این راه گام بر نداریم از شکست ها درسی نخواهیم آموخت. تا درها بر این پاشنه می چرخند، طبقه و جنبش ما هر روز از روز پیش ضعیف تر، فرسوده تر، مقهورتر، منکوب تر، فرومانده تر خواهد شد، شکست پشت سر شکست را تحمل خواهیم کرد. شکست ها را پیروزی خواهیم انگاشت و القاء خواهیم کرد، سرمایه داری به رغم تمامی انحطاط، پوسیدگی، احتضار، بشرستیزی، تناقضات سرکش سرشتی، هولوکاست آفرینی و همه درندگی ها و بربریت های دیگرش باز هم باقی خواهد ماند، بحرانهایش کوبنده تر و طوفانی تر خواهد شد و کل این بحرانها را راهی کومه های مسکونی و سفره های بی نان ما خواهد ساخت.

یاران! رفیقان! همراهان! همرزمان، همه کارگران!
سرمایه داران و دولت سرمایه با همه توان دست به کارند تا در میان ما شکاف اندازند، عده ای را با وعده و وعید راضی به سازش کنند، آنها را از ما جدا نمایند، از جدائی آنها برای شکست اعتصاب ما سود جویند، جمعیتی را زیر فشار گرسنگی و با سلاح دهشت زای قهر اقتصادی مجبور به کار نمایند. سرمایه داران همه این کارها را انجام داده اند و می دهند، اما اعتصاب روز ما نه در حال افت که همچنان در حال گسترش و طغیان است. هیچ روزی نیست که بر شمار مراکز کار در حال اعتصاب افزوده نگردد و شمار اعتصابا کنندن، چند هزار، چند هزار در حال افزایش است. کل ما آحاد طبقه کارگر اسیر سونامی فقر، گرسنگی، بی خانمانی، آلودگی های زیست محیطی و تبعیضات جنسیتی بشرستیزانه مولود سرمایه ایم، جان ها به لب رسیده است، طاقت ها طاق شده، سوای اعتراض، طغیان، اعتصاب و پیکار هیچ راه دیگری در پیش نیست. برای هر گام پیروزی در پروسه کارزار محتاج اتحاد و سازمانیابی شورائی ضد سرمایه داری هستیم. همین حالا به سوی هم بشتابیم. دست کارگران اعتصابی را بفشاریم. مانع سازش این یا آن گروه کارگران با سرمایه داران شویم، همه جا آماده تعطیل مراکز کار و تولید گردیم. برای تقویت صفوف اعتصاب و پیکار یک صندوق همیاری طبقاتی و ضد سرمایه داری راه اندازیم، دار و ندار معیشتی خویش را با هم تقسیم کنیم، هر کسی در هر کجای دنیا هست هر چه در توان دارد تقدیم این صندوق همیاری کند. هر عده در هر نقطه، در هر مرکز کار و تولید، هر محله و هر شهر شورای خویش را برپا داریم. شوراها را به هم پیوند زنیم و یک جنبش سازمان یافته شورائی ضد کار مزدی سازیم.

کارگران ضد سرمایه داری - تیرماه ۱۴۰۰

***********

بیانیه ٦ شورای سازماندهی اعتصاب کارگران پیمانی، نقاط قوت، کاستی ها

پافشاری مؤکد و مصمم بر ادامه اعتصاب تا تحقق کامل تمامی مطالبات، برای همه کارگران، قطعا ارزنده ترین و درخشنده ترین بند بیانیه ششم است. شورا یک بار دیگر تصریح کرده است که دستمزد هیچ کارگری نباید از ۱۲ میلیون تومان کمتر باشد. کلیه قراردادهای کار دانمی گردد، اشتغال همگان تضمین و هر نوع بیکارسازی ممنوع شود. مزدها به موقع پرداخت و ایمنی فراگیر و مدرن کلیه محیط های کار با استانداردهای موثق تضمین گردد. همه کارگاهها، کمپها، خوابگاهها به دستگاههای تهویه مجهز شوند، بهبود مؤثر در شرایط کار، اماکن عمومی، دستشویی ها، حمام ها، سالنهای صرف غذا فراهم آید، تأمین بهداشت، دارو و درمان کاملا رایگان، برای همه کارگران و برچیدن کامل مقاطعه کاری نیز ابه اندازه لازم مورد تأکید قرار گرفته است. بیانیه به درستی بر اهمیت دسیسه پردازی ها و توطئه های نقشه مند سرمایه داران و مزدوران آنها برای بمباران همبستگی و اتحاد کارگران، پاشیدن بذر اختلاف میان توده های کارگر و جلوگیری از صف آرائی متحد و پرخروش طبقاتی آنان انگشت می گذارد و خواهان ستیزآگاهانه، تیزبینانه و هوشمندانه کل کارگران با این ترفندها و دسیسه ها می گردد. همه اینها نقاط قوت بیانیه و در واقع گواه جهتگیری بالنده پویه پیکار جاری چند ده هزار کارگر اعتصابی می باشد. در این شکی نیست، اما بحث فقط بر سر نقطه قوت ها نیست، کاستی ها، پاشنه آشیل ها و حلقه های سست نیز همچنان در ژرفنای نگاه، در رویکرد حاضر و در سطر، سطر حرفهای نویسندگان بیانیه موج می زند و قلب ها را می آزارد. به نکات زیر نظر اندازیم.

۱- « با توجه به گستردگی و فرا گیر شدن اعتصاب، پیوستن اکثر مراکز کارگری به این اعتصاب و حمایت هایی که تا به حال از آن صورت گرفته، ما امروز در موقعیت بسیار خوبی برای رسیدن به بخش های مهمی از خواستهای خود قرار داریم» (تأکید از ماست»

معنای زمینی این عبارت ها آنست که همه چیز در کارگران پیمانی نفت خلاصه می شود!! همه کارگران باید به حمایت از ما برخیزند تا خواستهای ما را محقق سازند!! همبستگی و اتحاد هرچه سراسری تر خوب است تا ما را در حصول مطالبات خود یاری دهد!! همه کارگران باید دست به دست هم دهند تا ما در اعتصاب خود پیروز شویم!! این همان حلقه سست، یا سست ترین حلقه، نقطه بسیار تاریک و آزار دهنده ای است که در هر 6 بیاینه شورا بارز است و بر گرده امیدها تازیانه می زند. سؤال اساسی از همزنجیران آنست که چرا فقط دیگران از شما حمایت کنند؟! چرا دامنه این همصدائی، همرزمی و همسنگری پرشکوه باید به سنگین سازی کفه توان چانه زنی شما در مقابل کارفرمایان محدود ماند؟! چرا شما پای پیش نمی نهید و دست به کار تلاش نقشه مند و آگاه برای فشردن دست دهها میلیون کارگر در حال پیکار دیگر در سراسر سرمایه داری ایران نمی گردید؟! فقط شما در حال اعتصاب نیستید، در این دوزخ تفتان سرمایه هر روز دهها و هر سال چندین هزار اعتصاب از سوی خیل چندین ده میلیونی همزنجیران با همین خواست ها، اتفاق می افتد. همه از فشار استثمار سرمایه درد می کشند، از سبعیت سرمایه، طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری عاصی هستند، چرا بیرق پشتیبانی سرمایه ستیز از اعتصابات و اعتراضات توده وسیع کارگر در گوشه، گوشه این جهنم بلند نمی کنید؟!!چرا همچنان کارگر نفت بودن را تکرار می کنید، مرزهای مبارزه را دیوارهای حوزه نفت و دشمن را چند مقاطعه کار می بینید؟؟!! چرا این حصارها را فرو نمی ریزید؟؟ چرا استوار و آهنین فریاد نمی زنید که چند ده هزار کارگر از چند میلیارد کارگر دنیا، اعضای یک طبقه واحد جهانی هستید، خطاب به کل کارگران ایران حرف نمی زنید، آن ها را به مبارزه متحد طبقاتی دعوت نمی کنید، بر خواست های مشترک کل طبقه پای نمی فشارید؟! چرا اساس کار را سازمانیابی سراسری، شورائی، ضد سرمایه داری چند ده میلیون همزنجیر قرار نمی دهید، اعتصاب خود را سنگر توفنده ای برای ایفای این نقش سترگ نمی کنید. از یاد نبرید که شما در شروع اعتصاب چند هزار کارگر در چندین مرکز کار و تولید بودید، اکنون بر اساس آمارها تعداد اعتصاب کنندگان به ۴۰ هزار و شمار مراکز در حال تعطیل از ٨٠ افزون گردیده است.
۲- شورا خواهان ایجاد گروههای تلگرامی با هدف انتخاب مجمع نمایندگان در عسلویه و کنگان است «کارگران اعتصابی در عسلویه و کنگان، کمپ ها را ترک کرده اند، انتخاب نماینده و یا مجمع نمایندگان از سوی کارگران برای مذاکره با کارفرمایان در محل ممکن نیست. فورا در این مناطق گروههای تلگرامی را درست کنیم، کاندید بدهیم و هر کس خودش کاندید شود و نمایندگان خود را انتخاب کنیم.»
جای تردیدی نیست که باید از کل دستاورهای تکنیکی و علمی که محصول مستقیم کار، تولید و استثمار نسل بعد از نسل طبقه ما توسط سرمایه است به عنوان ساز و برگ پیکار علیه نظام بردگی مزدی استفاده کرد. سرمایه همه اینها را برای افزایش بارآوری کار، تشدید سبعانه استثمار، بمباران پیوندهای ژرف انسانی و طبقاتی انسانها، جدائی هر چه موحش تر ما از کار خود، انفصال هر چه ژرفتر ما از پویه تعیین سرنوشت کار، تولید و زندگی خود، بیگانگی فاجعه بار ما از خود و همدیگر بهره می گیرد. ما باید به طور معکوس و متضاد از این ابزار و یافته ها برای برداشتن موانع سر راه پیکار، طوفانی تر ساختن هر چه بیشتر جنگ علیه سرمایه استفاده کنیم، اما تا جائی که به رهنمود دوستان «شورا» مربوط می شود مسائل مهمی قابل بحث هستند. قبل از هر چیز فراموش نکنیم که تلگرام، زوم، کلاب هوس یا هر شبکه اینترنتی دیگر قرار نیست بدیلی برای قدرت سازمانیافته شورائی ضد سرمایه داری ما شود. جنبش ما یک خیزش هشتکی، اینستاگرامی نیست. جنبشی است که می خواهد تجلی دخالتگری آگاه، نافذ، متحد، متشکل و شورائی کل آحاد طبقه کارگر در جنگ علیه سرمایه، جنبش انسان های همپیوند در شرایط کار، معاش، مبارزه، چاره گری، تصمیم گیری، برنامه ریزی، سیاستگذاری باشد، ما باید با همه توان، از این ساز و کارها، برای برپائی این جنبش بهره برگیریم، اما نمی توانیم این ابزار و تکنیک ها را جایگزین خود این جنبش شورائی سرمایه ستیز، جایگزین همپیوندی، همرزمی و همسنگری شورائی و ضد بردگی مزدی سازیم. ایراد بسیار مهم دیگر نسخه نویسی دوستان آنست که در اینجا نیز همه چیز را در حصار تنگ اعتراض یک عده کارگر پیمانی نفت محصور می کنند، حرفشان این است که کارگران نفت گروه تلگرامی برپای دارند، نفتی ها تلگرامی نماینده معرفی نمایند، نفتی ها با تلگرام مجمع نمایندگان کارگران پیمانی را تشکیل دهند!! باز هم پرسش اساسی و حیاتی از همرزمان این است که چرا فقط کارگران پیمانی نفت؟!! وقتی بناست که کارگران عسلویه و کنگان بدون حضور در محل کار، از فرسنگ ها دور، از درون کومه های مسکونی خود، با تلگرام به هم پیوند خورند و یک جنبش واحد گردند، چرا کل طبقه کارگر ایران که در درون مراکز کار و تولید، در محله های مسکونی، در شهرهای بزرگ و کوچک، در بطن شرایط کار و معاش کنار هم هستند نمی توانند یک جنبش شورائی ضد سرمایه داری واحد شوند؟؟!! چرا نباید در این راه گام برداشت؟ چرا اعتصاب روز شما ستاد توفنده تلاش، برنامه ریزی، تدبیر و چاره گری برای پیمودن این مسیر نگردد؟!
٣- شورا می گوید: « اولین مذاکرات، توافق یا تصمیم احتمالی بین کارگران و کارفرمایان در چند شرکت پیمانکاری مهم هستند و می تواند مبنایی برای مذاکرات در شرکت های دیگر باشد. در این مورد باید دقت کرد. چون با اعلام اولین توافقات بصورت علنی و احتمالا بازگشت به کار کارگران در این شرکتها، عملا سر نوشت اعتصاب تعیین می شود و این توافقات برای باقی شرکت ها الگو خواهد بود. بسیار مهم است که در این مورد ابتکار عمل را به دست بگیریم و سعی کنیم خواست های اولیه وفوری خود را به روشنی و بطور شفاف اعلام و مبنای مذاکره با پیمانکاران قرار دهیم.» این بند عملا شیرازه اتحاد و همبستگی کارگری را حتی در محدوده همین اعتصاب ۴۰ هزار نفری روز زیر سؤال یا در واقع زیر ضربه می گیرد. اگر بناست هر تعداد کارگر در هر محل کار با صاحبان سرمایه وارد مذاکره و تنظیم قرارداد شوند، دیگر اعتصاب سراسری با مطالبات مشترک و اعمال قدرت واحد چه معنی دارد؟! و چه محلی از اعراب پیدا می کند؟!! اگر قرار است چنین شود چه تضمینی برای ادامه اعتصاب تا پیروزی کامل همه اعتصاب کنندگان وجود دارد؟! اگر بناست چنین شود و شورا صادر کننده مجوز این نوع اقدامات باشد، چرا وحوش سرمایه دار کمترین وقعی به خواسته های هزاران کارگر ساده و بدون تخصص بگذارند، چرا همه آنها را تسلیم تیغ اخراج و گرسنگی و مرگ ناشی از بیکاری و بی نانی نسازند؟!! همه حرفها تا حال به درستی آن بود که اعتصاب «سراسری» روز، لااقل خود را در مقابل تحقق خواسته های همه کارگران معترض اعتصابی متعهد و مصمم بیند، اما وقتی از مجاز و موجه بودن چانه زدن های سندیکالیستی هر عده کارگر با هر سرمایه دار مقاطعه کار صحبت می کنیم تکلیف وفاداری به آن میثاقها و میعادها چه می شود؟؟!! این بند بیانیه بسیار یأس انگیز و نگران کننده است.
۴ - شورا اصرار دارد که دولت باید ناظر و ضامن اجرای توافقات باشد!!! « ما اعلام می کنیم که همین امروز دولت باید ناظر و تضمین کننده اجرای همه توافقاتی باشد که در مذاکرات با کارفرمایان صورت می گیرد»!!!!
یگانه نیروی تضمین کننده هر پیروزی، تحقق هر خواست، مجبور ساختن کارفرما به هر عقب نشینی یا مجبور کردن سرمایه داران درنده به انجام هر تعهد، فقط، فقط و باز هم فقط قدرت متحد، سازمان یافته، شورائی و مصمم کارگران است. جایگزینی این قدرت با نظارت و دخالت دولت سرمایه داری رویکردی سازشکارانه است. سخن شورا در آغاز آن بود که از دخیل بندی به قانون، نظم و نهادهای دولتی سرمایه دوری جوید اما اینک چشم انتظار حمایت دولت از کارگران در مقابل سرمایه داران می گردد!! آیا این کار پاشیدن بذر توهم در ذهن توده های کارگر نیست؟. قطعا هست.
ما به عنوان همرزمان، بسیار صمیمانه و رفیقانه از کل کارگران اعتصابی در نقطه، نقطه جهنم سرمایه داری ایران، کل توده های کارگر، از جمله شورای سازماندهی اعتصاب می خواهیم که نسبت به آنچه زیر عنوان حلقه های سست، پاشنه آشیل ها و ضعف ها آوردیم، با بیشترین احساس مسؤلیت کارگری، طبقاتی، ضد سرمایه داری حساسیت نشان داده و دست به کار رفع آن ها گردند. ما کارگر نفت نیستیم اما کارگریم، افرادی از جنبش کارگری می باشیم. کارگران را با پسوند نفتی، گازی، جوشکار، تراشکار، معلم، پرستار، راننده، کشاورزی، صنعتی، نظافتچی، شاغل، بیکار، فنی، ساده از هم جدا نمی سازیم، همه را آحاد و اجزاء غیرقابل تجزیه طبقه کارگر می بینیم و برای سازمانیابی سراسری، شورائی و ضد سرمایه داری همه آن ها می جنگیم. در همین راستا این حق را برای خویش قائلیم که با یکایک یا هر عده همزنجیران وارد گفت و شنود شویم، اشکالات را بازگوئیم، انتقاد کنیم و با همه وجود پذیرای انتقاد باشیم، هر چه در توان داریم زادراه پیکار و پیروزی هر اعتصاب کنیم و هر چه از دستمان ساخته است انجام دهیم. پیش کشیدن نکات بالا نیز از جمله همین تقلاها است.

کارگران ضد سرمایه داری - تیرماه ۱۴۰۰

***********

بالنده و استوار باد همسنگری شورائی سرمایه ستیز کارگران

نگاهی به بیانیه پنجم شورای اعتصاب کارگران پیمانی نفت

بیانیه پنجم «شورای سازماندهی اعتصاب کارگران پیمانی» مثل سایر بیانیه های آنها از عزمی راسخ برای ادامه اعتصاب خبر می دهد. ما به عنوان آحادی از طبقه کارگر، ضد هر نوع نسخه نویسی حزبی، فرقه ای و از بالای سر برای توده همزنجیر، دستاورهای تا کنونی مبارزات کارگران را با همه وجود ارج می گذاریم. این اعتصاب مثل زنجیره عظیم اعتصابات طبقه کارگر ایران در طول تاریخ، یک بار دیگر این درس سترگ مبارزه طبقاتی را پرطنین نمود که برای راه اندازی پرخروش ترین و گسترده ترین، خیزش ها، برای اعمال قدرت رادیکال علیه سرمایه می توان و باید بساط دخیل بندی به قانون، آویختن به حزب قیم یا انحلال قدرت پیکار در باتلاق سندیکاسازی را کنار نهاد. جنبش ما در هویت خود شورائی و سرمایه ستیز است. باید این شورائی و ضد سرمایه داری بودن را رشد داد، آگاهی بخشید، نیرومند نمود و تجلی میدان داری یک قدرت پرخروش ضد کار مزدی و سازنده تاریخ آتی کرد. اعتصاب حاضر تبلور شفاف طغیان شورائی توان پیکار ما علیه شدت استثمار سرمایه است. تصویر زنده دخالت مؤثر آحاد همزنجیران و اثرگذاری فعال آنها در پیشبرد مبارزه است. این خیزش اعتراضی با اتکاء به دخالتگری خلاق جمعی و همپیوندی ریشه دار شورائی، در مقابل تمامی تهدیدات، توطئه ها، سرکوبهای فکری، یأس آفرینی ها، مقاومت نموده و استوار پیش تاخته است. این درس مهمی است که باید سلاح پیکار ما شود. شورای اعتصاب در بیانیه پنجم، ضمن تأکید بر ادامه پیکار تا پیروزی و حصول کامل خواسته ها، در پاسخ به پیشنهادات نامعلوم سرمایه داران مقاطعه کار، به درستی و با هوشیاری بر علنی بودن کامل کل مذاکرات، قطعی و حتمی شدن پرداخت مزدها در هر ماه، در روز مقرر، اینکه کل کارگران اعتصابی بدون استثناء مشمول این حکم شوند، تدقیق شفاف سطح دستمزدها و میزان افزایش مزدها، بیست روز کار و ۱۰ روز مرخصی برای همه، بازگشت به کار همه افراد اخراجی، تضمین مطمئن اشتغال همه کارگران، درمان کاملا رایگان، ایمنی موثق شرایط کار مبتنی بر استاندارهای مدرن در تمامی محیط های کار و تولید یا موارد دیگر اصرار ورزیده اند. همه اینها نشان از هشداری و آگاهی اعتصاب کنندگان دارد. بیانیه به زعم ما نکات بسیار مهمی را هم ناگفته رها کرده است. از جمله:
۱ - دفاع استوار، قاطع و خلل ناپذیر از حق یکایک کارگران اعتصابی و قفل کامل پایان اعتصاب به تضمین بدون هیچ قید و شرط تحقق همه مطالبات، برای کل ٣٠ هزار کارگر دخیل در اعتصاب، اساسی ترین و حیاتی ترین معیاری است که شورای اعتصاب باید به آن وفاداری محض نشان دهد. تا لحظه حاضر بالغ بر ٩٠ مرکز کار ضمن اعلام همراهی و همسنگری با کارگران پیمانی شرکت نفت دست از کار کشیده و چرخه تولید را از چرخش باز داشته اند. در برخی از این مراکز شمار کارگران معدود و از تعداد انگشتان دو دست حتی یک دست کمتر است. وحوش سرمایه دار بدون هیچ تردید تمامی توان خود را به کار می گیرند تا قبول احتمالی همه یا برخی مطالبات را به جمعیت هر چه کمتری محدود کنند و خیل هر چه بیشتری از ٣٠ هزار کارگر اعتصابی را از دانره شمول «توافق» خارج سازند. هر نوع و هر میزان تن دادن به این خواست جنایتکارانه سرمایه داران، حتی خواست مستنثی ساختن یک کارگر از حاصل احتمالی پیکار، نه فقط مبین شکست کامل اعتصاب که ضربه ای بسیار سهمگین بر پیکر هر اعتصاب و خیزش و مبارزه متحد توده کارگر در آینده خواهد بود. ٣٠ هزار کارگر همزنجیر دست در دست هم، همپیوند، همصدا و همسنگر با طرح خواست های مشترک وارد اعتصاب شده اند. مطالبات واحد است. پایان اعتصاب باید محصول همدلی جمعی، متضمن تحمیل کل خواست ها بر صاحبان سرمایه و برخورداری تام و تمام یکایک کارگران از این خواسته ها باشد. هیچ چیز موحش تر از آن نیست که تعدادی ولو یک کارگر از دائره حصول خواسته های اعلام شده بیرون ماند. بیانیه ۵ شورای اعتصاب در در عین تأکید بر سراسری بودن اعتصاب و لزوم تداوم همرزمی کل اعتصاب کنندگان تا تحقق همه مطالبات این نکته را به اندازه کافی تصریح نکرده است. انتظار آنست که این کمبود برطرف و این ابهام منتفی گردد.
٢ - سرمایه داران به تمامی دستاویزها، نیرنگ ها، توطئه ها و زرادخانه های عظیم قدرت اقتصادی، سیاسی، نظامی و پلیسی متوسل خواهند شد تا عده ای از پیوستگان به اعتصاب، به ویژه کارگران ساده را نه فقط از دائره حصول خواستها بیرون اندازند بلکه حتی اخراج نموده و از ادامه اشتغال باز دارند. هرنوع اقدام در جهت قبول ختم اعتصاب بدون تضمین موثق و قاطع تحقق مطالبات این کارگران یا ادامه مسلم اشتغال آنها باز هم شکست فاجعه آمیز اعتصاب و پیروزی صاحبان سرمایه در شکستن صفوف متحد پیکار توده کارگر خواهد بود. انتظار به حق ما از شورای اعتصاب آنست که در این مورد نیز با صراحت لازم سخن راند.
٣ - شورای اعتصاب در نخستین بیانیه خود، ولو نه چندان صریح اعتصاب و مطالباتش را امر خاص کارگران پیمانی نفت می دید. از اینکه اعتصاب کنندگان را جزئی از طبقه کارگر و خواست های آنان را خواست های کل کارگران نامد، دریغ داشت. کارگران پیمانی در حال اعتصاب را از سایر همزنجیران متمایز می ساخت. از کل آحاد طبقه طلب پشتیبانی نمی نمود و دعوت به مبارزه متحد همه کارگران را دستور روز خود نمی دید. موضوعی که حلقه سست بیانیه محسوب می شد و جای انتقاد فراوان داشت. شورا در پیامهای بعدی خود گام به گام از این ضعف کاست و بر بار طبقاتی جهتگیری های خود افزود. پیداست که اعلام همبستگی و پیوستن عملی خیل وسیع کارگران حوزه های دیگر به اعتصاب در تسریع و تقویت این جهتگیری نقش بازی می کرد. نکته اساسی در این گذر آنست که شورا با آنکه در بیانیه های بعدی کم یا بیش بر بار طبقاتی پیام های خود افزود، با آنکه از مزد ١٢ میلیونی برای همه کارگران سخن گفت اما باز هم تلاش چندانی برای توسعه پیکار جاری کارگران پیمانی به خیزش اعتصابی، اعتراضی سراسری توده های کارگر علیه فشار انفجارآمیز استثمار سرمایه و کل مصیبت ها و سیه روزی های مولود سرمایه داری به عمل نیاورد. این چیزی است که همچنان پاشنه آشیل اعتصاب جاری را تعیین می کند. بسیار حیاتی است که کارگران اعتصابی و شورای سازماندهی اعتراضات با عزمی راسخ تر و اراده ای مصمم تر و پرخروش تر دست همپیوندی به سوی کل توده همزنجیر دراز کند. خواست ها را خواست همه کارگران خواند. به عنوان ستادی رزمنده از کل قوای طبقه کارگر سخن راند و در سازمانیابی شورائی سراسری ضد سرمایه داری طبقه کارگر با تمامی توان ایفای نقش کند.
۴ - رسم تا کنونی کل اعتصابات، اعتراضات و خیزش های ما کارگران در جهنم سرمایه داری ایران آن بوده است که اعتصاب کنیم تا خواست حی و حاضر خود را محقق سازیم!! در همین راستا پیروزی یا شکست هر اعتصاب و خیزش نقطه پایانی بر کارزار روز ما می گردیده است!! این فاجعه سترگی است که باید آن را پایان داد. هر اعتصاب هر عده از ما در هر کجای این جهنم، هر میزان همپیوندی هر بخش ما در این اعتصابات، هر پیروزی یا شکست ما، تجارب این موفقیت ها یا شکست ها، همه و همه باید ملاط و مصالح مورد نیاز برای گذاشتن سنگی بر روی سنگ در معماری بنای محکم و آباد جنبش سازمان یافته شورائی ضد سرمایه داری ما شود. اعتصاب، مستقل از پیروزی یا شکست نباید پایان یافته تلقی گردد. همین الان بیش از ٣٠ هزار کارگر در این کارزار مشترک حضور دارند. همسنگری و همرزمی این ٣٠ هزار باید ببالد، شاخ و برگ کشد، محکم و محکم تر شود، بسان سلول زنده ای از پیکر واحد طبقه کارگر دست به کار بخشیدن حیات و قدرت به کل جنبش جاری ما شود، هر چه در توان دارد برای سازمانیابی شورائی سراسری همزنجیران به کار گیرد. هر گام که کارگران پیمانی نفت در این گذر بردارند، به طور قطع بیان آشکار خیزشی نوین برای پایان دادن به وضع روز جنبش کارگری خواهد بود. روزی که به هر دلیل، پیروز یا مقهور این اعتصاب تمام شود باید روز اعلام همزمان عزم استوار و ارده آهنین تمامی اعتصاب کنندگان برای بسط بدون هیچ انتهای همدلی و همپیوندی خویش به همرزمی و همسنگری شورائی و سراسری کل توده های طبقه کارگر گردد. باید اعلام کنیم که ما با قدرت نازل ٣٠ هزار نفری خویش تا اینجا پیش تاختیم و این خواست ها را محقق کردیم، بی و قفه و بدون هیچ تعطیل خواهیم کوشید تا یک جنبش سراسری شورائی سرمایه ستیز در جهنم سرمایه داری ایران و در کل دنیا گردیم.

کارگران ضد سرمایه داری - تیرماه ۱۴۰۰

***********

«مروری در اطلاعیه «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت

اطلاعیه حاوی بسیاری نقطه قوتها است. نوعی همجوشی، همپیوندی برای راه اندازی یک اعتراض نسبتا وسیع کارگری را متجلی می سازد. اعتصاب مصمم و استوار کارگران شرکت «فراب» در نیروگاه «بیدخون» با انتشار طرح موسوم به «بیست - ده» و خواست افزایش دستمزد را حلقه آغاز در زنجیره اعتصاب ها و اعتراضات قریب الوقوع می خواند. تعویق پرداخت مزدها را جنایت تلقی می کند، مزد کمتر از ۱۲ میلیون تومان در ماه را غیرقابل تحمل اعلام می نماید. فشار سرکوب و اعمال قهر امنیتی، پلیسی در محیط کار را آماج اعتراض می گیرد، بر همبستگی و اتحاد بخش های به اصطلاح رسمی و پیمانی توده کارگر در مقابل وحوش سرمایه دار و دولت سرمایه اصرار می ورزد، تحقق خواست ها را به نمایش قدرت و تعطیل چرخه کار و تولید محول می سازد. از همه اینها مهمتر تصریح می کند که پروسه تدارک، هدایت، انجام و همه امور مربوط به این خیزش، با مشورت، همدلی، همفکری یا در واقع شورائی، پیش خواهد رفت. همه اینها بی شک وجوه قوت هستند، شایسته ارجگذاری می باشند. برای سایر همزنجیران درس آموز و آگاهگرانه اند. اطلاعیه اما حلقه های کاملا سست و پاشنه آشیل های مخرب هم دارد که اهم آن ها به شرح زیرند.
۱- رفیقان کارگر ما در بخش پیمانی شرکت نفت، خواسته و حساب شده، یا مساهله آمیز و تسامحی - به زعم ما حتما دومی - خود را و همکاران نفتی خود را از همزنجیران دیگر، از دهها میلیون نفوس توده های طبقه خود جدا می کنند. هر جمله اطلاعیه را با کارگر نفت شروع و با همان نام به پایان می رسانند. طوری سخن می رانند که گویا مزدهای محقر هول انگیز، شرایط کار مرگ آور، فقدان فاجعه بار ایمنی محیط کار، فشار سهمگین استثمار و دنیای بدبختی های دیگر، نه پدیده سراسری و همه شمول زندگی کل کارگران بلکه ویژه چند ده هزار کارگر نفت می باشد. رفقا می گویند:
«صنعت نفت یک بخش بزرگ سودآور جامعه است. باید مراکز کاری ما امن باشد و با بالاترین استانداردهای محیط زیستی مجهز باشد. باید در صنعت نفت بودجه کافی برای امن شدن محیطهای کار و تجهیز مراکز کاری به امکانات سرمایشی و گرمایشی مورد نیاز و دستگاههای تهویه هوا به میزان مورد نیاز، بالا بردن استاندارد بهداشتی در خوابگاهها و اماکن عمومی چون دستشویی ها و حمام و ... اختصاص داده شود.»
کارگران نفت باید هزاران بار بیش از آنچه خود مطرح نموده اند از امکانات ایمنی، رفاهی، معیشتی، اجتماعی برخوردار گردند، اساسا باید از شر کارگر و برده مزدن بودن برای همیشه رها شوند. باید حتما چنین گردد، اما سؤال اساسی آنست که چرا مزد ماهانه بالای ۱۲ میلیون تومان، شرایط کار بهتر یا امکانات ایمنی محیط کار فقط برای کارگر نفت مطالبه می شود، چرا برای کل توده های کارگر طرح نمی گردد؟؟!! چرا کارگر نفت خود را صرفا کارگر نفت قلمداد می کند، چرا جزء اندکی از یک طبقه عظیم اجتماعی و بین المللی نمی بیند. حتما خواهید گفت که بالاخره ما شاغل شرکت نفت هستیم، مشکلات خود را داریم، برای رفع این مشکلها مبارزه می کنیم!! نماینده کارگران دیگر نیستیم و سخن گفتن از جانب آنان را حق خود نمی دانیم!!.
معضل بنیادی کار دقیقا در همین جا قرار دارد. محکم تر بگوئیم، یک فاجعه دامنگیر طبقه ما در سراسر دنیا همین پندار بی بنیان است. ما هویت خود را با اسم و رسم، مالکیت، ماشین آلات و جواز کسب صاحب سرمایه تعریف می کنیم!!! مسخ و متحجر، با قوای دماغی شستشو شده، بدون اینکه بیأندیشیم، سرافراز و سربلند فریاد می زنیم که کارگر شرکت نفت، هفت تپه، فرآب، آذرآب، فولاد یا فلان صنعت هستیم!!! بر روی وجود خود به عنوان آحادی از طبقه کارگر، طبقه آماج فشار خرد کننده و کوبنده استثمار دهشتناک سرمایه، اسیر حاکمیت بربریت منشانه سرمایه داری، در حال پیکار علیه استثمار، ستم، جنایت و بشرستیزی سرمایه، بر روی موجودت و هویت طبقاتی خویش به طور کامل خط می کشیم، آن را نفی می کنیم، بمباران می کنیم، کاتولیک تر از پاپ آنچه سرمایه می خواهد و آرزو دارد را انجام می دهیم!! اگر این کار را نمی کردیم، آنگاه به عنوان جزئی از طبقه کارگر در مقابل سرمایه دار، دولت سرمایه و صف سرمایه داران ظاهر می گردیدیم، خواست روز خود را خواست همه توده های کارگر می دیدیم، اعتراض خویش را اعتراض میلیونها و شاید میلیاردها کارگر تلقی می کردیم. آنگاه خود را گردانی از ارتش نیرومند پرولتاریا و محل کارمان را سنگری از سنگرهای به هم پیوسته پیکار طبقاتی علیه اساس هستی سرمایه داری می یافتیم، ما این کار را نکرده و نمی کنیم، اقدامی که در کنار سایر بی راهه رفتن ها ما را اسیر وضعیت بسیار فاجعه بار موجود ساخته است.
شما به گونه ای بسیار نادرست می گوئید: «صنعت نفت یک بخش بزرگ و سودآور است و بر همین مبنی حق ماست که مزد مکفی و شرایط کار مناسب داشته باشیم» (نقل به مضمون) مگر سایر حوزه های کار و تولید سرمایه داری سودآور نیستند؟؟!! مگر آنها کمتر از شما استثمار می شوند؟!! کمتر از شما فرسوده و هلاک می گردند؟!! کمتر از شما بر سرمایه کفتاران درنده سرمایه دار می افزایند؟ مگر مزد کارگران باید تابع ویژگی های انباشت و میزان سوددهی سرمایه باشد؟؟!! این حرف را وحوش سرمایه دار هم با این زمختی تحویل کارگران نمی دهند!!. مزد قطره ناچیزی از رود پرخروش ارزش ها و اضافه ارزشهائی است که طبقه کارگر تولید می کند. شما به جای آنکه در جایگاه گردانی از طبقه خود خواستار خارج سازی کل حاصل کار و تولید طبقه خویش از چنگال سرمایه باشید، حد و حدود مزدها را به طول و عرض سود صاحبان سرمایه ارجاع می دهید؟!!
۲ - نوع نگاه سندیکالیستی و سرمایه مدار بالا باعث گردیده است که کارگران مبارز دست به کار تدارک اعتصاب ها، هیچ نیازی به هیچ تلاش برای جلب حمایت و همبستگی همزنجیران خویش در هیچ کجای دیگر هم احساس ننمایند. این نیز مصیبت دیگری است که جنبش طبقه ما را همه جا در کلاف خود زمینگیر کرده و به بن بست کشانده است. کارگران هفت تپه ۴٠ سال است به طور مستمر با سرمایه داران و دولت سرمایه در جنگند. آنان در این ۴۰ سال هیچ گاه به طبقه خود نگاه نکردند. در بهترین حالت، زمانی که چهاردیواری شرکت را پشت سر نهادند، خود را به مرکز شهر شوش رساندند، از این حد فراتر نرفتند، کارگران بیش از ۲۰ واحد بزرگ و متوسط صنعتی به حمایت از آنها برخاستند، اما سوای تشکر کاغذی پاسخی نشنیدند. ۴٠ سال به دور خود چرخیدند، قدمی به سوی همزنجیران خویش در هیچ کارخانه، مدرسه، بیمارستان و مؤسسه ای بر نداشتند. عین همین کار را صد سال است که کل کارگران ایران و چند میلیارد کارگر دنیا انجام می دهند. این چند میلیارد هر روز، درهمه شهرها و کشورها در حال اعتصاب، مبارزه، اعتراض هستند، همگی از فشار استثمار سرمایه به ستوه آمده اند، از سرکوبها، ستمها و کشتارهای سرمایه در طغیانند. دردها، یکی است، رنجها یکی است. سرچشمه کل مصیبتها سرمایه است. اما هیچ جزء این چند میلیارد حاضر به شروع هیچ تلاشی برای همصدائی، همرزمی، همسنگری متحد ضد بردگی مزدی نمی باشد. هیچ بخش این چند میلیارد تقلا برای تبدیل توانائیهای گسیخته و ظرفیت های متششت،علیل، بی تأثیر خود، به یک قدرت سازمان یافته شورائی، سراسری و سرمایه ستیز را دستور کار خود نمی کنند.
رفقای ما در شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت نیز بدبختانه همین راه را می روند و همین رویکرد نادرست بدفرجام را دنبال می نمایند. دقیقا در همین لحظه حاضر کارگران شمار کثیری از مراکز و کار تولید در سراسر کشور، در حال اعتصاب هستند و یا در آستانه آغاز اعتصاب قرار دارند. طوفان پیکار توده کارگر که همواره و همه جا در حال وزیدن است امروز باز هم با غرش بیشتری می توفد. کارگران شرکت لیدوما در فاز ۱۳ عسلویه، شرکت پایندان ساتراپ در میدان گازی پارس جنوبی، کارگران پروژه ای شرکت ای جی سی در پالایشگاه آبادان، فاز ١۴ شرکت اورا صنعت، پتروشیمی صدف جهان پارس در میدان گازی عسلویه، کارگران فاز ١۴ پیمانکاری حاجی پور در جهان پارس، پیمانکاری ساژآپاد در بیدبلند بهبهان، فاز اختر ۱۳ عسلویه، کارگران شرکت کیسون در پتروشیمی دنا، پتروشیمی گچساران، پیمانکاری سلحشور، پالایشگاه نفت تهران، پالایشگاه تندگویان، پتروشیمی عمران صنعت در عسلویه، شرکت پایندان، پالایش سنا در قشم، اورهال در پالایشگاه نفت تهران، پالایشگاه آدیش جنوبی، شرکت زیتون، کارگران عملیات دریائی پایانه های نفتی ایران در خارک و خیلی کارخانه ها یا مؤسسات دیگر، همگی همزمان در حال اعتصاب به سر می برند. تمامی این کارگران برای دستمزد افزونتر، حصول مزدهای معوقه، بهبود شرایط معاش و کار دست به اعتراض زده و چرخه تولید را متوقف نموده اند. در یک کلام جمعیت وسیعی از طبقه ما همزمان، با مطالبات واحد علیه دشمن مشترک در حال کارزار هستند، اما هیچ کدام و هیچ جزء دست به کار تقلا برای همصدائی، همپیوندی، همسوئی و همسنگری نیرومند سراسری و طبقاتی نمی گردند. هر چند نفر خود را مملوک این یا آن مالک سرمایه دار می بینیم، از او انتظار مزد بیشتر داریم، میدان مبارزه را چهاردیواری کارگاه محل کار خود می پنداریم، قدرت خود را در همبستگی چند ده نفری یا چند صد نفری خویش خلاصه می کنیم، بر روی موجودیت و ظرفیت عظیم طبقاتی خویش خط می کشیم، حاضر به تلاش برای سازمانیابی سراسری و شورائی قدرت پیکار طبقاتی خود نیستیم. این یک فاجعه بزرگ و یک راز مهم سقوط ما به وضعیت تباه موجود است.

رفقای عزیز همزنجیر در شورای سازماندهی اعتصابات کارگران پیمانی نفت!
شما همان گونه که در آغاز آوردیم، به رغم حمل پاشنه آشیل های بالا، کاری بسیار سترگ، رادیکال، امیدوارکننده و درس آموز را آغاز کرده اید. در سیاهی زار تشتت مستولی بر جنبش ما بیرق نوعی همجوشی و همپیوندی طبقاتی را ولو در فاصله حصارهای شرکت نفت برافراشته اید، شاید برای اولین بار راه مبارزه ای نقشه مند را هرچند محصور در چهاردیواری نوع کار، پیش گرفته اید. اگر از سرنوشت کار و تولید خویش سخن نرانده اید اما خواستار تکافوی مزد برای امرار معاش شده اید. مصادره دستمزدهای خود را جنایت سرمایه دار و دولت سرمایه خوانده اید. بر اتحاد کارگر پیمانی و رسمی و کارگران حوزه های مختلف نفت اصرار ورزیده اید. بر تحصن و بست نشینی شرم آور در مقابل نهادهای دولتی یا ارگ قدرت سرمایه داران مهر باطل کوبیده اید. شما این گام های مهم را به جلو برداشته اید، پیشنهاد صمیمانه ما آنست که حلقه های سست کار را هم خرد نموده و دور افکنید! از محدوده شرکت نفت پا فرا گذارید. به سوی تمامی آحاد و توده های طبقه خود بشتابید، با همه همزنجیران، به ویژه صدها هزار کارگر در حال اعتراض، اعتصاب و پیکار وارد گفتگو شوید. صدای خویش را در هم آمیزید، به عنوان یک طبقه در مقابل طبقه سرمایه دار قد افرازید و صف بندید. گفت و شنودهای شورائی خود را در شریان هستی جنبش سراسری طبقه خود جاری و توفانی سازید، برپائی یک جنبش نیرومند شورائی ضد سرمایه داری را دستور روز مبارزه خود کنید. این کار را حتما ادامه دهید، موقتی و زودگذر نبینید، دست در دست هم گذاریم و این همراهی ها، همرزمی ها و همسنگری ها را توسعه دهیم، قوام بخشیم، آهنین و خلل ناپذیر سازیم. ما کارگران در سراسر جهان هیچ چاره دیگری نداریم. این تنها راه رهائی ما و رهائی کل بشر از شر وجود سرمایه داری است.

کارگران ضد سرمایه داری