در حالی که تونس از رخوت طولانی بازی سیاسی خارج می شود، بازیگران طرفدار احزاب، سندیکاها و انجمن ها برای تثبیت موقعیت شان نبرد می کنند. ولی، پرسش مهمی مطرح است: نسل های جدید بسیج شده چه جایگاهی به خود اختصاص می دهند؟
«اجتماع دموکراتیک قانونی RCD » حزب رئیس جمهور سابق، با یک چشم به همزدن ناپدید نمی شود. مراقبتی که از طریق شبکه های به هم چسبیده در سراسر کشور انجام می شد، فقط یکی از جنبه های قدرت او بود. این حزب، در بخش اداری، در حوزه های اقتصادی، فرهنگی، ورزشی،... کارکرد های گوناگونی را تضمین می کرد. حزب در آن واحد، می توانست از طعمه های چند دار و دسته بهره برده و سپس اقدام به توزیع مجدد آن در میان نیازمندان کند. و بدین ترتیب روش موثری برای کنترل سیاسی بوجود آورده و همزمان پایگاه اجتماعی با اهمیتی را برایش تضمین می کرد.
این ریشه دار بودن حزب سابق فقط تنها دام بر سر راه فرایند انقلابی نیست؟ از یک سو، ارتش جایگاه برتری حفظ می کند (به مقاله اولیویه پیو «از خشم ونفرت تا انقلاب، لوموند دیپلماتیک، فوریه ۲۰۱۱ مراجعه کنید) و از طرف دیگر، نیروهائی که وظیفه شان جایگزین کردن قدرت است دستخوش مشکلاتی هستند.
اتحادیه عمومی کارگران تونس (UGTT)، که سندیکای واحد است را اغلب به مثابه تشکیلاتی با توان بسیج فراوان معرفی کرده اند. این اتحادیه که در سراسر کشور حضور دارد، به عقیده برخی تحلیلگران، بانی شورش کنونی و بدیلی برای حزب RCD است. در حالی که، فراتر از این چهره منسجم، این اتحادیه اشکال گوناگون به خود می گیرد. پانصدهزار عضو آن خط سیر گوناگونی داشته و بسیاری دارای کارت عضویت حزب RCD اند. بویژه، رهبری اتحادیه، غالبا جلوعملیات اعتراضی را گرفته اند، نظیر واقعه قفصه در سال ۲۰۰۸. میان رهبری و پایه اتحادیه اختلاف فاصله وجود دارد: از کنگره ۱۹۸۹، کارکرد آن بتدریج در دست دبیر کل متمرکز شده و کادرهای مدعی یا به کناری رانده شده و یا مجبور به سکوت شده اند.
احزاب اپوزیسیون قانونی که برای تشکیل دولت وحدت ملی مذاکره کردند، از ابعاد ناچیزشان رنج می برند. این احزاب در مناطق دورتر (القصرین، سیدی بوزید، قفصه) که در سال های اخیر فعال تر بودند، نفوذ کمی دارند. از سوی دیگر،موضع گیری های جدید آن ها نشانه تمایلات رهبران شان برای دست یافتن به ریاست جمهوری است: نجیب شبی از اجتماع ترقی خواه سوسیالیستی، مصطفی بن جعفر از فوروم دموکراتیک برای آزادی و حتی احمد براهیم از التجدید.
سرانجام، سازمان های دفاع از حقوق انسانی و انجمن های مستقل نمود چندانی نداشته و از آن آسیب دیده و فعالیت های آنان منحصرا حول سرکوب و اختناقی متمرکز است که خودشان قربانی اش بودند. در میان آنان، حزب کمونیست کارگری تونس که محکوم به مخفی کاری بود، به تشکیل دولت وحدت ملی معترض است. این حزب چپ رادیکال که بخاطر فعالیتش در جریان اعتصاب قفصه در سال ۲۰۰۸ حقانیت یافته، در حد یک گروهک باقی مانده است. حزب اسلامی النهضه از پیامدهای سرکوب وحشیانه وتبعید طولانی سران حزب رنج می برد. آخر سر، منصف مرزوقی، مخالف تبعیدی و نماد آشتی ناشذیری با بن علی امکان جلب مبارزان را نیافت. او اعلام کرده است که جای خود را به جوانان واگذار می کند.
طنز تاریخ این است که دیکتاتور سال ۲۰۱۱ را «سال جوانان» اعلام کرده بود. این شعار یکی از تظاهراتی ها «بن علی، سال جوانان اعلام کرد، ما هم مو بمو اجرا می کنیم»، فاصله میان نخبگان سیاسی، انجمنی و سندیکائی را با نسل های جدید نشان می دهد، که اغلب نه سازمان یافته اند و نه عضو حزب. هرچند این ماه شورش، موجب می شود که غیر سیاسی بودن ادعائی آنان را نسبی تلقی کرد.
بیشتر آن ها نوجوانانی اند که در مقابل گلوله های پلیس هراسی بخود راه نداده اند، بیشتر صف ها ازافراد کمتر از سی ساله مملو اند نظیر تظاهرات بین کرام و کاخ کارتاژ در عصر روز سیزدهم ژانویه. از همان فردای آن روز، جوانان بدون تابوئی فرار دیکتاتور را تفسیر و نقد می کردند. آنان می خواهند با اشغال اماکن ممنوع به عقده پدرسالاری خاتمه داده و با سلام دادن به پلیس خواست خود را به پیش بردند. اگر استفاده از اینترنت نمادی از سرمایه گذاری آنان بود، تجربه کمیته های هوشیاری هم اهمیت داشت. در این کشیک های شبانه، جوانان، صحبت می کنند، آگاهی می یابند و تصمیم می گیرند. آنان با جایگزینی نیروهای انتظامی امنیت را برقرار می کنند. دستور کار صادر شده است: تهیه فهرست رزمندگان حزب حاکم (RCD)، محله به محله، جلوگیری از حریق مدارس.... سحرگاهان، با جایگزینی کارکنان شهرداری، به جمع آوری ذباله می پردازند.
جایگاهی که این صدها هزار جوان بسیج شده در ساختار سیاسی، تجدید چهره ها و عملکردهای سیاسی خواهند یافت، آینده انقلاب را تعیین خواهد کرد.
نشریه لوموند دیپلوماتیک - فوریه ٢٠١١
کلیه حقوق برای نشریه لوموند دیپلوماتیک محفوظ است
2000-2003Le Monde diplomatique ©