افق روشن
www.ofros.com

چرا اعتصابات کارگران درفازهای ۲۲ ،۲۳و۲۴ بیشتر ناموفق است!؟


مزدک                                                                                                             شنبه ١٦ شهریور ۱۳۹٢

سپاه پاسداران، بمثابه پاسداران سرمایه،همانند اختاپوسی خون آشام برروی فازهای ۲۲،۲۳و۲۴ پارس جنوبی،هم به عنوان کارفرما وهم به عنوان پیمانکار چنگ انداخته است. حتی پیمانکاران دست دوم و سومی که در اینجا مشغول اجرای کار هستند،عموما سوابق سپاهی دارند و قبلا پاسدار بوده اند، یا اینکه افرادی جیره خوار سپاه پاسداران و بنحوی وابسته به این مرکزقدرت نظامی- اقتصادی می باشند که مشغول غارت وچپاول ثروت ومکیدن خون کارگران شاغل در این پروژه هستند. کارگران شاغل در این پروژه فاقد کمترین امکانات رفاهی هستند.از رهگذرهمین استثمار شدید وفشار برروی کارگران وکمبود امکانات است،که ما کمترین روزی راشاهد هستیم که در گوشه وکناراین پروژه بخش هائی ازکارگران بخاطربرخی مطالبات خود دست به اعتصاب نزنند. مطالباتی که کمتر پاسخ داده می شود، واعتصابات بزرگ وکوچکی که به فاصله اتفاق می افتد.
اهم مطالبات کارگران که در زیر عنوان می شوند در ردیف حقوق مسلم آن ها است که به کشمکش دائمی میان کارگران وکارفرما تبدیل شده اند .
۱- عدم پرداختن بموقع حقوق کارگران و در پایان هرماه که کمتر صورت می گیرد وگاه ازطرف بعضی از شرکت ها تا پنج ماه بعد بطول می انجامد.
۲- وضعیت بد محیط زیست وخوابگاه کارگران که شامل وضعیت بد بهداشتی،ناسالم بودن آب آشامیدنی کمپ های کارگری وکیفیت بد غذای کارگران می شود.
۳- ناچیز بودن دستمزد کارگران در این پروژه.
درکشاکش مبارزه ی میان کارگران وپاسداران سرمایه بعضی مواقع کارفرما عقب نشینی کرده وبرای مدت کوتاهی تن به خواست های کارگران داده است اما بعداز اینکه موضوع کمی مشمول مرور زمان شده وآب ها از آسیاب افتاد،دوباره کارها به همان روال گذشته وگاهی به مراتب بیشتر از قبل امکانات جزئی را که در اختیارکارگران قرار داده اند، ازکارگران باز پس گرفته اند. کارفرمایان به کمک بخشی ازدست آموزان وافراد مطیع وگوش به فرمان خود که در میان کارگران دارند وباتوسل به دروغ وترفند ودادن وعده های دروغین، کارگران را وادار به رفتن سرکار کرده اند،ولی مبارزه همچنان ادامه دارد وچند روزبعد دوباره کارگران ناراضی دست به تجمع ویا اعتصاب می زنند.
دراین پروژه تحت هرعنوانی که کارگر را اخراج می کنند حقوق ومزایای وی را پرداخت نمی کنند بلکه برای مدتی کارگر اخراجی نگون بخت را سر می دوانند وبعداز چهار - پنج ماه سرگردانی و مراجعات مکرر وتماس های زیاد تلفنی، حقوق کارگررا به حساب وی واریز می کنند. ماه گذشته، یکی از شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران سرمایه، کارگری را اخراج می کند وبه این کارگراخراجی وعده ی چهار ماه بعدرا برای پرداخت حقوقش می دهند!کارگر اخراجی که در شرایط بسیاربدی قرار گرفته وکارد به استخوانش رسیده بود، به ارتفاع دوازده متری، روی یکی ازسوله های پالایشگاه بالارفته وتهدید می کند چنانچه حقوق ومزایای مرا پرداخت نکنید ازاین ارتفاع خودم را به پائین پرتاب می کنم!کارفرما که اوضاع راخطرناک دید، قول داد حقوق او را پرداخت کند و کارگر اخراجی نیز ازارتفاع پایین آمد.!کارگران که ازسابقه کارفرمایان وپیمانکاران اطلاع دارند و به حرف ها وقول وقرار کارفرمایان کمتر اعتماد دارند! باهمدردی نسبت به این کارگر،باخود فکر می کردند شاید این قول کار فرما نیز مانند قول های دیگرشان باشدوعملی نشود.! پذق| عسلویه وکنگان گرمای طاقت فرسائی دارند. کاردرساعات طولانی ودرهوای گرم وشرجی به راستی کارگر را کلافه می کند. ساعات کاری در اینجا ۱۰ الی ۱۱ ساعت است! دستمزدها خیلی پایین است مضاف بر اینکه همین دستمزد ناچیز هم با تأخیرطولانی بعدازپنج ماه پرداخت می شود. باتوجه به وضع تورمی که روزانه بالا می رود کارگربیچاره دیگر چیزی عایدش نمی شودوهرروز فقیروفقیرترمی شود.
فاکتورهائی که باعث شده است تا وضعیت کارگران پارس جنوبی خصوصا فازهای ۲۲،۲۳و۲۴ این قدرتأسف بارباشد، که نه تنهاتغییرات هرچند جزئی وکوچک درجهت بهبود وضعیت این کارگران بوجود نیاید،بلکه هرروز شرایط کار برای این کارگران مشکل تر گردیده،برمی گرددبه اوضاع عمومی بدی که در کشور جریان دارد،وبعضی مسائل دیگر که به برخی از آنها درزیر اشاره ای می شود.
۱- بحران عمومی بیکاری درکشور باتعطیلی کارخانه ها وصنایع هرروز گسترش بیشتری پیدامی کند وما شاهد اخراج دستجمعی کارگران در سطح کشور وپیوستن آنان به ارتش بیکاران هستیم.مرتب می شنویم که فلان کارخانه به تعطیلی کشیده شده ویا کارخانه ی دیگری در شرف تعطیل است .روی آوردن این سیل کارگران بیکارازاقصی نقاط ایران به طرف پارس جنوبی وفازهای ۲۲،۲۳و۲۴ جهت کار دراین پروژه، یکی ازاین فاکتور ها است. چون درحال حاضرتنها پروژه ای که درکشور فعال بوده، پروژه ی پارس جنوبی است. البته فعال بودن این پروژه نه بخاطرایجاد اشتغال ودغدغه ی کاربرای مردم ، بلکه بیشتر به خاطر به تاراج بردن ثروت ومنابع زیرزمینی کشور است. ۱- علت دوم برمی گردد به خود کارگران این پروژه وازمسائل درونی طبقه کارگراست،ناآگاه بودن اکثر این کارگران به حقوق کارگری خود ونا آشنا ئی به کارصنفی- سیاسی وبه کارجمعی درراستای حقوق ومنافع خود، یکی دیگر از عوامل باز دارنده فعالیت های متشکل کارگری است. وقتی با کارگری درمورد مشکلات ومسائل کارگری وارد بحث می شوی،درجواب می گوید؛ که هیچ کاری از دست مابرنمیاد،تابوده همین بوده،ونمیشه وضعیت موجودرا عوض کرد.
۳- جمهوری اسلامی درطول حیات ضد مردمی خود تنها به سرکوب عریان اکتفا نکرده بلکه بدآموزی ها وبدفرهنگی بسیاری را نیز رواج داده است . به فراخور محیط ووضعیت مردم ودرجهت منافع خود به ترویج مسائل وموضوعات ارتجاعی دامن زده که ازجمله می توان به قوم گرائی وناسیونالیسم اشاره نمود که درحال حاضر به طور پررنگی درمیان کارگران پروژه ای رواج دارد و کارفرمایان نیزازاین حربه ، نهایت استفاده را می برند. ماه گذشته درتدارک اعتصابی بودیم که شب قبل ازاعتصاب میان کارگران بلوچ وبختیاری نزاع ودرگیری بوجود آمد. شدت درگیری به حدی بود که پلیس مداخله کرد، درنتیجه ما موفق نشدیم اعتصاب را راه اندازی کنیم.
۴- عامل بازدارنده دیگر،اعتقادات دینی ومذهب است که منشأء آن دربی سوادی ویا کم سوادی کارگران است. با توجه به فضای عمومی که در جامعه وتوسط رژیم درست شده وبه شدت به آن دامن زده می شود، کارفرما وعوامل سرمایه بادست یازیدن به این موضوع ودامن زدن به آن درمحیط های کارگری، موجب عقب نگهداشتن کارگران از مسائل سیاسی وصنفی وعدم تعرض به وضعیت موجود می شوند. همیشه در میان جمع های کارگری ، کارگرانی هستند که باگرایش شدیدا مذهبی وارد بحث شده که سرانجام به رژیم مذهبی وحراست ومسائل امنیتی می انجامد . مسئله مذهب واعتقادات دینی که دخالت داده می شود نیزیکی دیگر از عوامل باز دارنده حرکت های کارگری است.
۵- اطلاعات ودانش کارگران ابتدا مناسب با وضعیت کارگری وشغل وحرفه ای است که این کارگران دارند. کارگران پروژه بعلت ویژگی شغلی که هرچند ماه یاسال را در یک منطقه می گذرانند، وبه نوعی خانه بدوشند وبه فاصله ودرپایان هرپروژه ای تا یافتن کار مجدد با بیکاری روبرو می شوند،زندگی وآموزش آنان مرتب در گسست است! یکی ازعلل بازماندن کارگران از مسائل کارگری خودشان راهم باید خودپروژه ها دانست،!بطور مثال وقتی کارگری وارد پروژه می شود،زمانی طول می کشد تا آموزش های لازم را ببیند که در طول این مدت که خیلی هم کوتاه است، یا پروژه تمام می شود، یا اینکه کارگررابه نحوی اخراج می کنند که موجب نابسامانی وضعیت کارگران وگسست دراطلاعات وآموزش های کارگران پروژه ای می شود.
با توجه به موارد اشاره شده و شرایطی که کارگران پروژه ای در آن قرار دارند، اولین چیزی که به ذهن می رسد ،جای خالی عنصر فعال کارگری وکمونیست است. وظیفه ی کمونیست ها است که دراین رابطه فعالیت های خودرا دوچندان کنند. متاسفانه حرکتی که با مهر ونشان وپرچم کمونیسم باشد دیده نشده است. کمونیست ها باید اعتصابات کارگری را کانالیزه کرده واز حالت درخواست مطالبات پراکنده ی صنفی به مطالبات سیاسی بدل کنند. اگر ما شاهد اعتصابات روزانه کارگران هستیم،بطوریکه خواب پاسداران سرمایه را آشفته کرده است، به جزدر چند مورد، بقیه همه خود جوش بوده اند. ما باید با تمام قوا دراین عرصه فعال شویم ، رخوت وسستی را کنار زده وبه افقهای روشن ودوردست بنگریم. به امیدآن روز.

زنده باد سوسیالیسم

زنده باد مبارزات مستقل طبقه کارگر ایران

مزدک ۲۸ /۴ /۹۲ پارس جنوبی- میانکوه کنگان

سازمان فدائیان (اقلیت) - نیمه اول شهریور ۱۳۹۲