افق روشن
www.ofros.com

درباره ی نقد بهنام کریمی به دو گزارش كارگری


مهران.ع                                                                                                  سه شنبه ١٨ مرداد ماه ١٣٩٠

در چند روز گذشته مطلبی با عنوان " مشت نمونه ی خروار نیست " به قلم آقای بهنام کریمی(یا جعفری) عضو"کانون همبستگی با کارگران در ایران - نورد راین وستفالن" كه گزارش- مقاله ای است با مقدمه و نقدی به دو گزارش كارگری منتشر شده با عنوان " شش نظر سنجی و گزارشی به جنبش" از طریق ایمیل برایم ارسال شده است.دو گزارش كارگری مورد نقد ایشان،پیشترتوسط اینجانب و چند همكارم- كه عمدتا از اعضای كمیته هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكل های كارگری هستند - تهیه و انتشار یافته بود.آقای کریمی در نوشته ی خود و در بررسی ونقد دو گزارش كارگری منتشر شده از سوی ما،هدف این دو گزارش را وارونه جلوه دادن واقعیات جنبش كارگری و تلاشی برای تطهیر نظام سرمایه داری در ایران قلمداد كرده اند و سپس برای نشان دادن ابعاد ظلم و ستم و بی حقوقی كه بر كارگران ایران می رود به گزارشی از اوضاع نابسامان ِ كارگران در گیلان پرداخته اند؛لازم به ذكر است كه دو قسمت اول گزارش منتشر شده از سوی ما نیز به مصاحبه با چند كارگر مشغول به كار در استان گیلان پرداخته است.
نویسنده ی نقد- اگر نگوییم با پیش داوری و یا حتا اقدام به قضاوت روی اهداف و نیات ما - با نادیده گرفتن و یا سو برداشت و احتمالا سو تفاهم از بخش هایی از مقدمه ی ما، به نتایج خاص ِ آورده شده در نوشته ی خود رسیده اند.مهم ترین ِ این سو برداشت همانا دریافت ایشان از اصل منظور گزارش منتشره از سوی ماست.ما به هیچ عنوان قصد نداشته ایم كه گزارشی از وضعیت معیشتی كارگران مورد مصاحبه ارائه دهیم و از آن مهم تر نه قصد داشته ایم و نه چنانچه در مقدمه صریحا اعلام كرده ایم می خواسته ایم وضعیت معیشتی كارگران در جاهای دیگر را به همان درجه و سطح ِ كارگران كارخانه های مورد بررسی خود،گزارش كنیم. بلكه اشاره ی صریح و مستقیم ما،همانطور كه از سوال های پرسیده شده از مصاحبه شوندگان نیز بر می آید به سطح آگاهی سیاسی و طبقاتی و نیز سطح مبارزه و همچنین درك عمومی كارگران طرف مصاحبه از مفهوم تشكل یابی و بررسی هر گونه امكان عملی و زمینه ی عینی برای تشكل پذیری در میان كارگران بوده است.تا بدین ترتیب با گزارشی هر چه عینی تر وظیفه ی خطیر پیش آهنگان طبقه ی كارگر در شتافتن برای كمك به تقویت و یا ایجاد تشكل های كارگری مستقل شان را گوشزد كرده باشیم.آری نه از اشاره و مقدمه ی ما در گزارش كه برای خواننده نیز در معرض قضاوت است و نه از نیت ما -كه برای بخش رادیكال فعالین كارگری و بر اساس شناختی كه از صاحب این قلم دارند - بر نمی آید كه ما تلاش داشته ایم كه اوضاع معیشتی و اقتصادی كارگران را به كام و خوب و خجسته نشان دهیم.
دو گزارش منتشره از سوی ما توسط بسیاری از فعالین ملاحظه شده است. به عنوان مثال تنها یكی از وبسایت های كارگری كه امكان فنی ِ نشانگر تعداد بیننده ی مطالب را دارد برای این دو گزارش بیش از دو هزار خواننده را ثبت كرده است.امیدواریم سو برداشت ویا سو تفاهمی كه برای آقای کریمی رخ داده است برای دیگر خوانندگان این دو مطلب پیش نیامده باشد؛دست كم تا كنون نقد و ردی اینچنین كه ایشان بر دو گزارش زده اند برای ما ارسال نشده است.اما چنانچه فقط و فقط و تنها آقای کریمی هم دچار این سو برداشت شده باشند ما لازم میدانیم این سو برداشت را برطرف كنیم.
به عبارتی چنانچه مقدمه ی گزارش ما باعث این سو برداشت میشود - خواه این ایراد از جانب آقای کریمی باشد ، خواه از عدم صراحت و یا عدم دقت كافی در لحن و ادبیات نوشته ی ما - اكنون و بدینوسیله لازم است برای آگاهی خوانندگان تصریح و اعلام كنیم كه ما نیز با آقای کریمی و بیش از آن با واقعیاتی كه روزانه با آن روبرو هستیم، همداستانیم كه امروزه و نیز در تمامی دوره ی استیلای سرمایه داری اسلامی در ایران كارگران هر روز بیش از پیش و به شكل افسار گسیخته اما سیتماتیك و ظالمانه ( همچنان كه منطبق بر ماهیت ضد كارگری اینچنین سیستمی است ) تحت فشار و ستم و استثمار روز افزون قرار دارند .همچنین نه بر ما و نه بر هیچ فعال كارگری دیگری پوشیده نیست كه هرگونه تلاش كارگران برای احقاق حقوق صنفی- سیاسی شان تا به امروز توسط حاكمیت سرمایه در ایران سركوب شده است؛اگر چه فعالین ِ رادیكال ِ جنبش كارگری را، سر ِ باز ایستادن نیست و ما هر روزه باید و شایسته است كه در روندی رو به فزون خود را به صورت هر چه جمعی تر و سازمانیافته تر برای رویارویی با نظام سرمایه مجهز و تقویت كنیم.

خلاصه باید گفت آنجا كه ما اشاره به این موضوع كرده ایم كه نتایج این مصاحبه ها توسط دوستان فعال كارگری مثلا در تهران نیز تایید شده است،تنها منظورمان " سطح اگاهی سیاسی و تشكل پذیری" در میان كارگران بوده است و نه سطح معیشتی.كه خود البته صریحا نیز اعلام كرده ایم سطح معیشتی كارگران طرف مصاحبه به نسبت دیگر مراكز بهتر بوده است.

ما در گزارشمان به ارائه ی تحلیل از سطح اگاهی سیاسی و تشكل پذیری نیز نپرداخته ایم و این امر را به قضاوت و تحلیل و بررسی خواننده واگذار كرده ایم.اما آنجا كه حرف های مستقیم خود كارگران را در این زمینه ی خاص به دیگر جاها تعمیم میدهیم البته كه صریحا آنها را در مورد این فاكتور خاص (یعنی سطح آگاهی طبقاتی و درك و درجه ی تشكل پذیری ) به عنوان نمونه ای نسبتا مشابه با دیگر جاها معرفی كرده ایم.در این مورد چنانچه نویسنده ی نقد مذكور با ما موافق نیستند لازم است با مصاحبه ها و یا گزارش هایی از این دست هرگونه كم دقتی و یا ناراستی گزارش ما را نشان دهند.ما نیز قطعا از اینچنین اقدامی بهره خواهیم برد.
همچنین همانطور كه گفته شد نویسنده ی نقد،در ادامه ی نوشته شان به ارائه گزارشی از اوضاع كارگران در استان گیلان پرداخته اند كه برای نگارنده ی این سطور،نفس ِ اقدامشان در تلاش برای ارائه ی گزارشی از واقعیات جنبش كارگری قابل تقدیر است و امید دارم این گزارش و نوشته هایی از این دست ادامه داشته باشد.
باری چنانچه حتا بخش اندكی از انگیزه ی آقای کریمی از تحریر گزارش شان،سو تفاهم درمورد گزارش منتشره از سوی ما و یا نقص ما از ارائه ی مقدمه ای دقیق تر بوده است دست كم به دلیل اینكه این موضوع منتج ِ به انجام رسیدن یك گزارش- نوشته توسط ایشان و بر اساس واقعیات شده است برای من جای خوشحالی دارد.ای كاش اگر این توضیح ِ ما منتج ِ به رفع سو برداشت در ذهن ِ ایشان میشود اما باعث ادامه ندادن گزارش های ایشان از مسائل جنبش كارگری نشود.
قطعا گزارش ها و مصاحبه های آینده ی ما و نیز مطالبی كه دیگر دوستان و فعالین كارگری منتشر خواهند كرد،هم بیشتر نوع دیدگاه و گرایش ها را نشان خواهد داد و هم كمكی خواهد بود به تقویت زمینه های نقد و بحث و تجهیز تئوری جنبش كارگری در جهت پیشبرد منافع طبقاتی.به امید تلاش بیشتر همه ی ما در این راه.

مهران.ع - مردادماه ٩٠

______________________

افق روشن: مطلب " مشت نمونه ی خروار نیست " به قلم آقای بهنام کریمی ( یا جعفری) اینجا ملاحظه نمائید.