افق روشن
www.ofros.com

حداقل دستمزد؟


عمر مینائی                                                                                                چهارشنبه ١٧ فروردین ١٣٩٠


سال‌هاست عبارت "حداقل دستمزد" به واژه‌ای تبدیل شده که بیش ازهر چیز دیگر ذهن مزد‌بگیران را به خود مشغول کرده و کمتر کسی است که با آن آشنا نباشد. معمولا در روزهای پایانی هر سال، بحث حداقل دستمزد در رسانه‌های خبری و نوشتاری مورد توجه قرار می‌گیرد. اما آن‌چه که در اینجا من می‌خواهم به آن بپردازم و ذهن‌ام را به خود مشغول کرده، آمار و ارقام تعیین دستمزد و ناچیز بودن آن نیست؛( مسئله‌ای که به گمان من کاملا مشهود است و با یک حساب سرانگشتی به ناعادلانه بودن آن می‌توان پی برد.) بلکه استفاده از عبارت " حداقل " می‌باشد.
پرسش اینجاست که چرا باید این ادبیات سرمایه‌دارانه آن‌چنان درذهن کارگران و مزدبگیران وفعالین این عرصه رسوخ کند که به معیار سنجش یک زندگی انسانی تبدیل شود؟ اگر قرار است از حق داشتن زندگی انسانی و استفاده از تمامی امکانات امروزی که بشر به وجود آورده و یا جزء منابع مادی طبیعی است و با صرف نیروی کار، فعلیت یافته، صحبت کنیم؛ چرا خرد انسانی را ملاک سنجش قرارندهیم؟ مالک این کره خاکی، صرف نظر از هر ملیت، مذهب و مسلک، انسان است و نباید مجوز استفاده شخصی و خصوصی برای آن صادرکرد.
گرداننده‌گان ومدافعان مناسبات سرمایه‌داری هیچ طرحی را بدون برنامه‌ریزی و تجزیه و تحلیل عواقب سود و زیان آن به مرحله اجرا در نمی‌آورند. هدف آنها از بیان عبارت حداقل دستمزد فقط و فقط کسب حداکثر سود و استثمار هر چه بیشتر نیروی کار است. صاحبان سرمایه از این طریق اعلام می‌دارند که ای مزدبگیران! شما شایسته‌ی زندگی بیشتر از این حداقل را ندارید، پس باید به آن تمکین کنید. در حالی که در مراکز کار و تولید توانایی ساختن تمامی نعمات مادی بر دوش کارگران است، اما خارج از محیط کار، باید با "حداقل" قانع و شکرگذار باشند تا به مصیبت گرفتار نشوند!
ممکن است به دلیل درک غلط و رایج ازمعیارهای یک زندگی انسانی که در جامعه متداول گشته، عبارت حداقل دستمزد امری عادی باشد، اما استفاده از آن از سوی کسانی که خود را مخالف ستم و استثمارمی‌دانند، قابل تامل است. اگر فروشنده‌گان نیروی کار حق استفاده از حداقل زندگی رادارند، پس حداکثر امکانات باید درخدمت چه کسانی باشد؟ پایه و اساس مناسبات سرمایه‌داری بر مبنای همین حداقل حق زندگی برای مزدبگیران و حداکثر درآمد و سود برای صاحبان سرمایه است: حداقل مزد در برابر حداکثر کار برای کسب حداکثر سود! مگر غیر از این است؟
شرایط زیست کارگران و داشتن زندگی مناسب و امروزی با این تعیین مزد، هم‌سویی ندارد، زیرا که " حداقل دستمزد " به هر مقداری باشد، در برابر افزایش قیمت‌ها و تورم، قابل مقایسه نیست. با این فرض که مبلغ ٣٣٠ هزار تومان به یک میلیون تومان نیز برسد، سرمایه‌دار برای جبران اضافه حقوقی که به کارگر پرداخت کرده، قیمت تولیدات خود را بالا می‌برد و سود بیشتری هم نصیب‌اش می شود. او با قدرت خرید مصرف کننده‌گان، سرمایه‌اش را به گردش درمی‌آورد و تا حدی که در توان دارد، می‌خواهد این تعادل را حفظ کند.(بازار عرضه و تقاضا)
هیچ کارگر مزدبگیر و فعال کارگری، مخالف افزایش دستمزد نیست، اما کسی که دارای دیدگاه طبقاتی است، کارمزدی و استثمار انسان از انسان را عامل تمام مصائب و مشکلات زندگی بشر و محیط زیست می‌داند. در شرایط بحران اقتصادی و تورم روز‌افزون کنونی، تعیین "حداقل دستمزد" اساسا نقش ضعیفی در بهبود زندگی اکثریت بردگان مزدی، زنان خانه‌دار، بیکاران، کارگران فصلی و بازنشسته‌‌ها دارد. طبقه‌ی کارگر باید با اتحاد وهمبسته‌گی طبقاتی و سازمان‌یابی و ایجاد تشکل‌های سرمایه ستیز، حداکثر استفاده از یک زندگی انسانی و بر اساس نیازهای امروزی را به نظام سرمایه‌داری تحمیل کند و ضمن مبارزه و تلاش برای رسیدن به خواسته‌های جاری خود، دارای استراتژی الغای کار مزدی باشد.

عمر مینایی - ١١/١/١٣٩٠

کمیته هماهنگی برای کمک - چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۰

http://www.komitteyehamahangi.com
komite.hamahangi@gmail.com