افق روشن
www.ofros.com

خلاصه ای از داستان زندگی ما


عمرمینائی                                                                                                         شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹٧ - ۱۲ مه ۲۰۱٨

با خروج آمریکا از برجام،بازارتحلیل و تفسیرازآن به اوج خود رسیده است .شبکه های ریزو درشت بنگاه های سرمایه داری همراه با کارشناسان خادمشان ،از زوایای مختلف به آن پرداختند.سه سال پیش رسیدن به آنرا نقطه قوت راه حل سیاسی مناقشه بخشی ازجهان تعریف کردند،اما امروز دربر پاشنه ای دیگرچرخید.این قرار داد درسراشیب سقوط قرارگرفته است .فعالان و پیشروان جنبشهای اجتماعی به خوبی می دانند ،که این مناقشات با برجام و بدون برجام نانی به سفره خالی آنها نمی آورد .این زد و بندها جنگ قدرت طلبی ،سهم خواهی و بقای قدرت برای ستم و استثماربیشتر است .هیچ کدام ازشش قدرت بزرگ شریک برجام، منافع خود را قربانی حقوق بشر، آزادی و رفاه اجتماعی نمی کنند.درقدم اول برجام صد میلیارد دلار آزاد شد.دراین مدت میلیاردها دلاردیگرفقط حاصل فروش نفت عاید ایران شد.امانتیجه بدست آمده درتاثیراتش براقتصاد واشتغال زایی به این شرح است :بیش ازهفتاد درصد مراکزکارتعطیل یا نیمه تعطیل شده است .شش میلیون و پانصد هزار نفر بی کار،ده میلیون نفر در فقر مطلق ،چهل میلیون نفر زیر خط فقر،حقوقهای معوقه،غارت اندک پس انداز مردم توسط موسسه و صندوقهای وابسته به بانک مرکزی، ،پیامد به اصطلاح رفع تحریم ،وبرجام بود.این حکومت با برجام و بدون برجام اهمیتی به بهبود وضعیت معیشتی مردم ستمدیده و سرکوب شده ایران نمی دهد.این رژیم مستبد ترین ،انسان ستیزترین و فاسد ترین ،حکومت قرن اخیراست. اعتراضات کارگران ،معلمان ،بازنشتگان ،کولبران کردستان ،داشنجویان ،دختران انقلاب ،مالباختگان و درادامه آنها جنبش گرسنگان دیماه نود وشش بیان واقعیت به شدت بغرنج وضعیت زیستی ومعیشتی مردم ایران است .هراندازه و به هرطریق برای ماندگاری این رژیم کاروتلاش شود،درحق مردم رنج کشیده ایران خیانت شده است .توده های کارگر و زحمتکش ،ستمدید گان وآزادی خواهان ،تنها راه خلاصی از این همه جور وستم و نابرابری و بی عدالتی ،انقلاب اجتماعی به رهبری طبقه کارمتشکل و سازمان یافته است .هیچ نیرو وجریان دیگری ازمنافع اکثریت جامعه حمایت نمی کند.نگذارید باردیگرستمگران به شکلها وشگرد های مختلف فریبتان دهند .تشکلات مستقل توده ای خود را تشکیل دهید.
١-چهل سال پیش مردم ایران برای رسیدن به زندگی بهترو شایسته انسانی انقلاب کردند.در این میان ،نسل ما غنچه های شکوفته شده ای بود می رفت تا به بار نشیند .اما درابتدای مسیررو در روی باتلاقی متعفن از افکار پوسیده ضد بشری قرار گرفت .پیروان این افکارانسان ستیز،بر جومذهبی حاکم برجامعه تشنه عدالت ،آزادی و دبرابری مسلط شدند .بخش وسیعی ازجریانات چپ وراست ، هم سو با شعارنه شرقی نه غربی خمینی واطرافیانش ،قرار گرفتند.بخش دیگرکه با خوانش طبقاتی و آشتی ناپذیر بودن تضاد کار و سرمایه برای رسیدن به امیال وآرزوی دنیای عاری ازستم ونابرابری ،درمقابل سیستم خشن، وبه شدت استبدادی جمهوری اسلامی ، سینه سپر کرده وبه مقابله پرداختند .ازابتدای سرکارآمدن حکومت جمهوری اسلامی با برگذاری رفراندم جمهوری اسلامی آری یا نه عملا زنگ خطر شکل گیری رژیم دینی خشن به شدت استبدادی زده شد .فعالان و پیشروان جنبشهای برابری طلبی و آزادی خواهی فریاد زدند گول وعده های دروغین این شیادان را نخورید .حکومت ستمکار استثمارگرمتکی به ایدئولوژی دینی ،خشن ترین ومستبد ترین نوع رژیم وسیستم را با استفاده ازباورهای مذهبی ،به جامعه تحمیل خواهد کرد .اما خیلیها مسیر زندگی خود را به حاکمیت گره زده و درکنار آن قرار گرفتند.این شکاف منافع مشترک طبقاتی را خدشه دار کرد .جبهه کارگران و ستمدیدگان تضعیف گردید.منافع طبقاتی قربانی دفاع از وطن شد . درعدم وجود جبهه متحد ومتشکل طبقاتی و آزادی خواهی ،توازن قوا به نفع حاکمیت تغیر کرد.استبداد خشن حکومت مذهبی برای قلع وقمع کردن گروه و نهاد های پیشرو اجتماعی ،فرصت مناسبی را کسب کرده بود .هزاران نفر بدون محاکمه عادلانه و تنها به جرم دفاع ازحق برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه بدون تبعیض و نابرابری درزیر وحشیانه ترین شکنجه ها جان دادند .ازابتدایی ترین زندگی انسانی خود محروم شدند.ازطرف دیگربخش وسیعی ازانسانهای درد مندی که آرزوی بهتر زیستن را درکنار حکومت دینی انسان ستیزانتخاب کرده بودند، درجنگ عراق برای بقای سیستم استثمارگردینی قربانی شدند.
خمینی و تمام سران ریز و درشت حاکمیت که جنگ ویرانگر ایران وعراق را برکت می دانستند،وکشته شدن را شهادت و رفتن به بهشت،هیچگاه خود وخانواده را دراین نعمت الهی بهره مند نکردند.نه شربت شهادت نوشیدند،و نه به امید بهشت دروغینی که به پیروانشان داده بودند دنیا را رها کردند.زیرشعارمرگ برشرق وغرب ،خود را استتارکرده وبرای تمام بستگانشان دربلاد کفر و شیطان بزرگ ،تبعیت وسرمایه گذاری لحاظ کردند.
٢- با مرگ خمینی ،یکی ازآمران جنایت قتل عام زندانیان سیاسی دهه ی شصت ،آرایش سیاسی حاکمیت تغیرکرد.با وعده های دروغین ،مردم آسیب دیده و رنجکشیده را با شعارسازندگی به دنبال خود بسیج کردند .ازطرف دیگر بعد از قتل عام زندانیان سیاسی سال شصت و هفت ،فعالان اجتماعی بازمانده از این نسل کشی یا ازایران خارج شدند و یا زیرفشارهای به شدت امنیتی زمین گیر شدند.بخشی از فعالین پیشروان جنبشهای اجتماعی درفضای به شدت استبدادی منفعل و به ناچاردرلاک خود فرو رفتند.دولت وقت مژده ایجاد شغل واشتغال و بهینه سازی وضعیت معیشتی مردم را میداد.این بارفریب مردم نه برای رفتن به بهشت حوری وشراب بلکه ،دست یابی به شغل ،مسکن ،امنیت وآسایش رقم خورد .مردم سرمست امید به رسیدن به کار و کسب مناسب دررویای های (که هیچ وقت به آن نرسیدند)غوطه ورشدند.کلنگ طرحهای زیر بنای یکی پس از دیگری درهرنقطه ایران زده شد.اما نود و پنج درصد این طرحها هیچ وقت به ثمر ننشست.و قرارهم نبود به بهره وری برسند.بلکه هدف اصلی غارت سرمایه ملی اختصاصی ،به طرحهای زیربنایی زیرلوای وام اشتغال زایی بود.دزدی به شکل مدرن اختلاص ،تغیرنام داد.این سرمایه های کلان میلیارد دلاری توسط اشخاص وباندهای مافیایی فاسد وغارتگرحکومتی ،از ایران خارج شد.وهیچ وقت به ایران برنگشت .
٣- وعده های دروغین مسئولان به نیروی اماده به کار،عدم رسیدگی به مشکلات معیشتی واشتغال کارگران و قشرآسیب پذیر،بیشترشدن فاصله طبقاتی ،رشد فکری جامعه به سوی مدرنیته وشهرنشینی،عدم پاسخ گوی وتوانمندی هماهنگی حاکمیت وجامعه درحال تغییر برای تعامل مسالمت آمیز،چشم اندازعمیق ترشدن شکاف بین حاکمیت وجامعه را دربرداشت.گزینه اصلاحات پیامد بیرون رفتن حاکمیت ازبن بست سیاسی اجتماعی برای خود سازمانی مجدد حکومت ،امری اجتناب ناپزیر بود.پروسه اصلاحات نجات حاکمیت ازبن بستی بود که درصورت عدم روی کرد مثبت حکومت به آن ،سیستم جمهوری اسلامی را وارد چالش بزرگ اجتماعی می کرد.پروسه اصلاحات نفس تازه ای بود که درکالبد نیمه جان حکومت استبداد خشن دینی غارت گرجمهوری اسلامی دمید.فاصله و شکا ف بین حکومت وجامعه را تا حد زیادی ترمیم کرد . جناح بندی حاکمیت ،در وضعیت معیشتی ستم دیده گان و مزدبگیران تغییری حاصل نکرد. اندک فضای بازسیاسی توانست ذهنیت تغیربنیادی رژیم راتوسط جنبش اجتماعی منحرف کند .راضی شدن و تمکین لایه های میانی جامعه به تغییر و تحول از طریق رفرم درون حکومت (که درپی آشفتگی وهرج ومرج بازار) خود را کمی بالا کشیده بود ،کفه ترازو را به نفع حاکمیت سنگین تر کرد .درحکومتهای به شدت خشن استبدادی ،هرگونه روزنه فضای باز سیاسی مردم را ذوق زده کرده و به دنبال خود می کشاند.امید به تغییر و تحول بدون درد سر از بالا و فراگیر شدن این ایده درجامعه باردیگر رفرمیست های واپس گرای سود جوی ارتجاعی را به دنبال خود بسیج کرد.شرکت وسیع مردم درنما یش انتخاب بد وبد تر،خواسته یا ناخواسته ،مشروعیت بخشیدن به نظام پوسیده مذهبی بردگی مزدی بود .پروسه اصلاحات با ساز وکارتفرقه افکنا نه اش ،درجبهه متحد همگرای جنبشهای اجتماعی خلل ایجاد کرد .درمیان جویندگان عدالت اجتماعی برای نابودی تبعیض و نابرابری فاصله انداخت .فعالان و پیشروان دگراندیش را زمین گیر کرد.قتلهای زنجیره ای روی داد.فعالان جنبشهای اجتماعی پیشرو زیرفشارهای به شدت امنیتی قرار گرفتند.روزنامه و نشریات منتقد صلاخی شدند. اصلاحا ت فرصت دیگری به حاکمیت داد تا برای گذاربدون دردسرازشرایط موجود ،برنامه های آشکار و پنهان ضد بشری خود را عملیاتی کند.در عدم هرگونه تغییر و تحول مثبت سیاسی و معیشتی و ناامیدی جامعه ازاصلاحات درون حاکمیت بار دیگرزمینه و شرایط بازگشت به قدرت مطلق جناح اصول گرا را فراهم نمود.البته این بار نه با رای و مشارکت مردم، بلکه با قلدری واعمال قدرت جناح اصول گرا با دخالت مستقیم خامنه ای.
۴- پروصه احمدی نژاد و یارانش با حمایت بیت رهبری و سپاه ،فصل دیگری در سیاست واقتصاد دولتی و بخش خصوصی به نمایش گذاشت .بسیاری ازمراکز کار و تولید زیرلوای خصوصی سازی ،میان سران فاسد قدرت تقسیم ،وچوب حراج زده شد .به جای جذ ب سرمایه و سرمایه گذاری درطرحهای زیر بنایی برای اشتغال زایی مراکز کار داخل شهرها را تغییر کاربری دادند .صنعت و تولید در راه سود جویی بیش ازحد سران فاسد غارت گرقربانی شدند.مراکزکار یکی بعد از دیگری تعطیل یا ورشکسته شدند .آپارتمانهای فاقد استاندارد را با قیمتهای هنگفت به محرومان وستمدیده گان قالب کردند .کالاهای بدون کیفیت چینی ازطریق برادران قاچاقچی احمدی نژاد و با نظارت بیت خامنه ای بازار را به تصرف خود در آورد .نرخ تورم مسکن تاچهارصد، درصد و ماشین به دویست درصد رسیدند .فاصله طبقاتی به شدت افزایش یافت .قیمت نفت به بالاترین اوج خود رسید. یارانه های حاملهای انرژی و بسیاری ازکالاها اساسی حذف شد.سوختهای فسیلی تا ده برابر گران شدند.برای آنان که ازتوان خرید مسکن و ماشین قبل ازسیر سعودی افسار کسیخته قیمتها بر خوردار نبودند ،اینک خانه دارشدن و ماشین خریدن به رویا تبدیل شد.درطول هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد ،ایران هشت صد میلیارد دلار درآمد حاصل از فروش نفت داشته است .اما این سرمایه عظیم ملی هیچ نقشی درشکوفایی اقتصاد واشتغال زایی نداشته است .این حجم عظیم نقدینگی درصورتی که درجهت صنعت و تولید به کار گرفته می شد ،بیکاری درایران ریشه کن می شد.و ازطرف دیگر،صنعت و تولید را حداقل درمنطقه بدون رقیب پشت سرمی گذاشت . اما درآمد نفتی وهر درآمد دیگر ملی یک ریالش به جیب مردم ایران راه پیدا نکرد .درعوض هرهزینه که پیش اید ازصفره بی رونق مردم کار گر و زحمت کش برداشته می شود .ایران به خاطرجمعیت جوان ،تحصیل کرده ومتخصص ،منابع نفت وگاز ،معادن ،کشاورزی ودامداری،دارای ظرفیت کلان مادی برای شکوفایی ورشد اقتصا دیست.
۵- جامعه ایران آبستن بحران عظیم و مهارنشدنی اجتماعی است .پایان هشت سال دولت داری احمدی نژاد با غارت تمام درآمد نفت واموال عمومی ،عملا مردم ایران را از تغییر و اصلاح درون حاکمیت ناامید کرد.اما هنوز رژیم فرصت شلیک کردن تیرخلاص را برای فریب مردم ،از دست نداده بود .روحانی با چهره دوگانه،(اصلاح طلب واصول گرا)به میدان افکار آشفته و ناامید جامعه خرد شده زیرستم و بی عدالتی پرتاب شد.هرچند خیلی ها براین باورند که انتخاب روحانی انتخاب میان بد و بدتر(رئیسی.روحانی) بود.اما به باورمن مردم باردیگردردام توهم وخوش باوری سران فاسد رژیم گیرافتادند.مردم ایران برای گذارازشرایط به شدت بحرانی اقتصادی سیاسی داخلی و منطقه ای، برای نجات از غرق شدن ،به حلقه ی کلید روحانی آویزان شدند.صرف نظرازهرتقلب و مهندسی کردن و انتصاب ،مردم با درصد بالایی درانتخابات شرکت کردند.دوعامل اصلی که همیشه باعث شرکت مردم درانتخاباتها شده هنوزبه طورقطعی ازبین نرفته است،اما می شود اذعان داشت که خیلی ضعیف شده است.
١- محافظه کاری،سود جویی و فرصت طلبی لایه های میانی جامعه که بخشی ازآنها درآشفته بازاراقتصاد و سیاست،به برکت رانت،اختلاص ،دزدی، توانستند گلیم خود را از آب بیرون بکشند .درهرجا وانتخابی پایه ی ثابت مشروعیت بخشیدن به سیستم سراپا فاسد وانسان ستیزجمهوری اسلامی بودند.
٢- پایه وستون این رژیم روی بحران سازی و جنگ بنا شده است.معمارجمهوری اسلامی خمینی، هشت سال جنگ ایران وعراق را برکت میدانست.فقر و فلاکت ،بیکاری ،گرانی ،اعتیاد، فساد ،گورخوابی و....به اوج خود رسیده است .هیچ چشم انداز مثبتی برای بهبود وضعیت معیشتی و اندک فضای بازسیاسی دیده نمی شود .تمام سرمایه های حاصله از فروش نفت و...یا مستقیم به جیب سران فاسد حکومت واریزمی شود،و یا درقدرت طلبی وتقویت جریانات فرقه ای و تروریست هزینه می شود.تا وقتی که سایه سنگین و ننگین این حکومت بالای سر کارگران و زحمت کشان ،ستمدیده گان وآزادی خواهان ایران باشد روزگارشان سیاه وتلخترخواهد شد .

عمرمینائی. فعال کارگری - ٢٠١٨/۵/١٢