کارگران تولید کنندگان تمام نعمات مادی بشریت هستند.هرشئی که برای زندگی رفاه وآسایش ما نیازاست با دست کارگران ساخته شده یا، توسط آنان برای مصرف آماده و تکمیل شده است. ماشین، ساختمان، خوراک، پوشاک، هواپیما، قطار، کشتی، و.. هرانچه برای بقای بشر نیاز است کارگران ساخته وتولید کرده اند. اما کارگران هیچ دخل و تصرف و مالکیت برتولیدات خود ندارند. سرمایه داربرای ماندگاری خود جامعه را به دسته جات متفاوت تقسیم میکند. مشاغل را چنان طبقه بندی کرده است که تضاد طبقاتی میان کار و سرمایه درهاله ای ازابهام گم وگور شود. اولویت بندی مشاغل ازطرف دولت وکارفرما، تشتت و پراکندگی کارگران و مزدبگیران را دامن زده است. هرچند کارگران ومزدبگیران پراکنده ترباشند تسلط و کنترل برآنان برای دولت وکارفرما آسان تراست. کارفرماتلاش میکند با ایجاد جو بدبینی وشک تردید درمیان کارگران، محیط اجتماعی آنان را آشفته و مسموم کند. اینجاست که حضور فعال و پیشروکارگری درمحیط کار، ازاولویت ویژه ای برخوردارمی شود. رژیم جمهوری اسلامی با تمام قدرت در مقابل شکل گیری تشکلات مستقل کارگری ایستاده است. دوسندیکای هفت تپه وشرکت واحد ودیگرتشکلات فعالان کارگری برای بقای خود هزینه های فراوانی دادند. درعوض، روحیه مقاومت وایجاد تشکل پذیری مستقل کارگری وتوده ای را درجامعه نهادینه کردند. با تشدید بحران سرمایه داری درایران ،رکود، تورم، حقوق های معوقه، بیکاری، ورشکسته و یا تعطیل شدن بیش ازهفتاد درمراکزکار و اشتغال، غارت ودزدی سران فاسد حکومت، اعتراضات کارگری وخیزشهای اجتماعی را وارد فازدیگری کرد.
نیشکرهفت تپه و فولاد اهواز شعارایجاد شوراهای کارگری را فریاد زدند. این حرکت سازمان یابی مستقل کارگری را وارد فاز نوین جنبش سرمایه ستیزی و طبقاتی کرد. باید تلاش وکمک کرد تا پرچم ایجاد شوراهای کارگری برهرمراکزکاروزیست برافراشته شود. شعارایجاد شوراهای مستقل کارگری بزرگترین رکن رسیدن به سیستم دمکراتیک متشکل نیرومند توده ایست. شوراهای کارگری بدون برنامه ریزی ازپیش طراحی شده توسط عده ای خاص، بطورطبیعی ودرجریان مبارزه رودرو، کارگران ومحرومان با سیستم انسان ستیزسرمایه داری به وجود می آیند. ایجاد شوراها جواب به یک نیاز حیاطی طبقه کارگر وتوده های ستمدیده است.
کارگران با شعارایجاد شورا، تمام نیروهای آزادی خواه،عدالت محور، ستمدیده و برابری طلب را برای متشکل شدن درجهت رسیدن به حاکمیت مستقیم توده ای، فراخوانده اند. باید شعارایجاد شورا درمحل کاروزیست تنین انداز شود. جنبشهای اجتماعی ازجمله جنبش گرسنه گان که استارتش دردیماه نود وشش زده شد، رویکرد سازمان یابی درونی متکی به نیرو وتوان توده ای دارد. جنبش کارگری، معلمان، دانشجوان، زنان، رانندگان، پرستاران، فعالان محیط زیست، کشاورزان، گروهای فرهنگی وهنری وجنبش توده ای گرسنه گان وآزادی خواهان با مطالبات مشترک به هم گره خورده اند. رانت وغارت دزدی وچپاول، ریشه اقصاد بیمارایران را از بیخ وبن کنده است. بیکاری، گرانی و رکود به اوج خود رسیده است. توده های مردم از طبقه کارگرتا طیفها ولایه های میانی جامعه، آرمان وآرزوهای خودرا خارج ازرژیم جمهوری اسلامی جستجو می کنند. مهم ترین وجه اشتراک این جنبشها رسیدن به آزادی وعدالت اجتماعی است. این اشتراکات زمینه ایجاد تشکلات مستقل توده ای وشوراهای کارگری ومحلات را به وجود آورده است. سرمایه داری مردم را درجنگ و فقر و نابرابری گرفتارکرده است. محیط زیست در حال نابودیست. خاورمیانه، وآفریقا در آتش جنگ فرقه ای ساخته قدرتهای بزرگ درحال سوختن است. بخش وسیعی ازتوده های محروم وستمکش این کشورها، ازترس جنگ، خشونتهای فرقه ای، مذهبی، قومی، زورازمایی قدرت های بزرگ و رژیمهای فاشیستی ومستبد، خانه و کاشانه خودرا جاگذاشته و برای رسیدن به مکانی امن، یا دردام گروهای طبهکار قاچاغ انسان گرفتارشده، تمام هست و نیست خود را از دست داده اند. یا درکشورهای دیگربه برده گانی مزدی تبدیل شده، وبه وحشیانه ترین وجه ممکن ،استثمارو زجرداده می شوند. رژیم ایران یکی ازعاملان وآمران موثردرشکل گیری گروهای فرقه ای وتروریست،جنگ وکشتاروبی ثباتی درمنطقه وجهان بوده ،وهست. براین اساس، سرنوشت مردمان رنجکشیده و محروم کشورهای منطقه به تغیروتحول بنیادی درایران، نابودی جمهوری فاشیست اسلامی وبه قدرت رسیدن کارگران وستمدیده گان، گره خورده است.
هرگونه تفرقه ونفاق برای طبقه کارگروتوده های محروم وستمدیده ویروسیست مرگبارکه با کمترین هزینه برای سرمایه دار، قدرت طبقاتی آنان را به نابودی وتباهی می کشاند. اگرچهل سال حاکمیت مستبد، فاشیست وغارتگرجمهوری اسلامی با وجود بحرانهای ادواری عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی توانست پابرجا به ماند تنها، درنتیجه سرکوب خشن و کشتارمخالفان نبوده است. فاکتور دیگر حیات و بقای آن، تسلیم، تمکین وسازش لایه های میانی به شدت محافظه کار و بخشی از محرومان وستمدیده گان به این حکومت بوده است.
اعترا ضات دیماه وادامه اش ثابت کرد که : درصورتی محرومان و ستمدیده گان به خود باوری برسند، زلزله عظیمی به وجود می آورند که هیچ قدرتی توان مقابله با ان را ندارد. حکومت جمهوری اسلامی می داند باوجود گذار توده های کارگر و ستمدیده از رژیم و شعاربرچیده شدن آن، هنوزدرعدم وجود سازمان وتشکل مستقل توده ای، چند صباحی ازعمرننگینش باقی مانده است. کارگران نیشکرهفت تپه وفولاد اهوازدریک حرکت طبقاتی، شعارایجاد شوراهای کارگری را فریاد زدند. این حرکت لازم است درصنفها ومراکز کار، وتداوم ان به حرکت بزرگتری درمحل زیست نیز، تبدیل شود. ایجاد شوراها و تشکلات مستقل توده ای درمحل کار و زیست، گامی حیاتی است برای رسیدن به خود مدیریتی .همچنانکه اعترا ضات توده ای هربار پخته، وسیاسیتر می شود، زمینه شکل گیری اتحاد وهمبستگی کارگران و ستمدیده گان نیز، بیشترفراهم می آید. میان توده های مردم و فاشیسم اسلامی فاصله عمیقی به وجود امده است.
رژیم با گران کردن تعمدی کالا و ارز سعی میکند توده ها را زیربارسنگین تورم و مخارج زندگی به بند و زنجیربکشد. وآنان را درمقابل سیاست انسان ستیزیش به زانو درآورد. ترس ازفروپاشی، حکومتی ها را به جان هم انداخته است. هرگروه وجناحی سعی میکند با افشای جنایت و فساد طرف مقابل، خود را پاک ومنزه جلوه داده و تمام مشکلات را به گردن طرف مقابل بگذارد. مردم رنجکشیده وستمدیده ایران می دانند تمام مسئولان ازهرگروه وجنا ح مجموعه ای فاسد وجنایت کارهستند که باید به زباله دان تاریخ انداخته شوند. ابعاد جنایت وخیانت سردمداران این حکومت آنچنان وسیع است که نه تنها مردم ایران بلکه کل خاورمیانه را درمنجلاب جنگ، ترور، فقر وکشتارفرو برده است.
باری: انقلاب کارگران و ستمدیده گان ایران پیام ارمغان دوستی، صلح وهمزیستی مسالمت امیزبرای تمام منطقه خاورمیانه خواهد بود. فضای حاکم برجو سیاسی ایران ،آزادی خواهی، عدالت پروری و برابری طلبیست. گروها وجریانات مرتجع، واپسگرا، تروریست وتمامیت خواه، جای درجامعه تحول یافته ومترقی ایران ندارند.آلترناتیوبعد ازجمهوری اسلامی درنیشکرهفت تپه، فولاد اهوازواعترا ضات توده ای فریاد زده شده است. شوراها وتشکلات مستقل توده ای برآمده ازدرون مبارزه سیاسی، اقتصادی واجتماعی کارگران وستمدیده گان، درشرایط مناسب تشکیل وعلنی خواهند شد. اعترا ضات کارگری وتوده ای متکی به نیرو وتوان خود، هر روزوسعت بیشتری می یابد. .پیشروان وفعالان واقعی وعینی خودرا ازدرون خود پرورش وابدیده می کند. هرچه زمان می گذرد، شکل این جنبشهای اجتماعی، طبقاتی تر و منسجم تر می شود. با توجه به پتانسل بالای روی کرد طبقاتی آن، امید است که تغیر وتحول ایران زیربنای حاکمیت توده ای خود مدیریتی را درمنطقه پایه ریزی کند.
عمرمینائی. دوم شهریور٩٧