افق روشن
www.ofros.com

الیناسیون: از رنجی که می‌بریم


م.مینایی                                                                                                    چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۳ آوریل ۲۰۱٦

هرکسی که تا حدودی و در حد و اندازه‌یِ دانش طبقاتی‌ِ خود، از آنچه در محیطِ پیرامونیِ دور و نزدیک‌اش می‌گذرد آگاه باشد و با بهره‌گیری از راههایِ مختلف اعم از وسایل ارتباط جمعی و یا تجربیات بلافصلِ روزمره، در جریانِ اتفاقات کلی و جزئی دور و برش قرار بگیرد و کارکرد نیروهایِ عمده‌ای که اقتصاد سیاسی را در یک یا چند ملت - دولت کنترل و به حرکت در می‌آورند، بشناسد متوجه می‌شود که چیزی در این میان اشکال دارد. زنان و مردان کارگری که در چارچوب خانه و بیرون از خانه عمر خود را همچون عزیزان‌شان، بی هیچ آینده‌یِ روشنی تلف می‌کنند، با گوشت و پوست خویش مسئله‌یِ « نادرست بودن چیزی » را درک می‌کنند.
به بیان دیگر، دیگران ما را از هم جدا کرده‌اند. باعث شده‌اند احساس کنیم که نمی‌توانیم به یکدیگر اعتماد و تکیه کنیم و نتیجه‌یِ این جدایی و پراکندگی‌ها تنهایی عمیق و بنیادی ماست. اینجاست که متوجه می‌شویم چیزی در کارکرد روزانه‌یِ جامعه‌ نادرست است، و همین موضوع باعث می‌شود احساس کنیم که دارد عمرمان تلف می‌شود، به حاشیه رانده می‌شویم و پیوسته از حیات طبیعی و مفید بریده می‌شویم.
این درد پنهان و مشترک را نامهایِ فراوان داده‌اند و دلایل متعددی برای‌اش عنوان و به تبع راه‌حل‌هایِ گوناگونی برایش عرضه کرده‌اند از دارو و درمان‌هایِ ضد افسردگی تا توصیه به خرید اسباب آلات گرانقیمت و دلخوشکنک تا فرد با تملک و استفاده از آنها بتواند احساس مهم بودن را در خود زنده کند. طرفه اینکه مذهب نهادینه شده هم با وعده و وعید دنیایِ پر از ناز و نعمت دیگر، رژیم‌هایِ زیستیِ دنیویِ بخصوصی را برایِ کسب آرامش روحی و روانی انسانها تجویز می‌کند. اما برایِ کسانی که علاقمند توضیح بر اساسِ واقعیت‌هایِ مادی ( و خارج از پارادایم‌هایِ موجود روانکاوانه و فتیشیسم کالایی) هستند باید بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که : علت این احساس‌هایِ رنج‌آور چیست؟ اگر به رویکرد ماتریالیستی جهت پاسخ به این سوال علاقمند باشیم جواب یک کلمه است: الیناسیون!

الیناسیون چیست؟
الیناسیون مفهومی مارکسیستی است که نخستین بار در دستنوشته‌هایِ فلسفی و اقتصادی مارکس تحت عنوان کار الینه شده، عرضه شد. الیناسیون باعث می‌شود کار کارگر عینی شده و از او جدا شود. معنی این گفته این است که: کار که نشانه‌یِ موجودیت ماست، که به ما هویت می‌بخشد، از ما ربوده می‌شود و به صورت وسیله‌ای در خدمت اهداف دیگران درمی‌آید.
اقتصاد سیاسی با عدم توجه به رابطه‌یِ مستقیم بین کارگر( کار) و تولید، ذاتِ الیناسیون موجود در ماهیت کار را پنهان می‌کند. با اطمینان می‌شود گفت که کار با تولید ثروت برایِ اغنیا، فقر و محرومیت را برایِ کارگران به ارمغان می‌آورد. کارگر کاخ‌ها را بنا می‌کند و خود در کوخ‌ سکنی می‌گزیند. لوازم وابزار زیبایی را تولید می‌کند در حالیکه اندام خودش از شکل می‌افتد. اقتصاد سیاسی ماشین‌ها را جایگرین کارگر می‌کند و در عین حال بخشی از کارگران را به کار بردگی وا میدارد و بخش دیگر را به ماشین تبدیل می‌کند. اقتصاد سیاسی دانش تولید می‌کند اما کارگران را در نادانی و بلاهت نگه می‌دارد.( مارکس ۱۸۴۴)
ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که نیرویِ کار کارگران در ازایِ حداقل مزد تصاحب می‌شود و به ثروت و قدرت بیکران برایِ اقلیت جامعه تبدیل می‌شود. همه‌یِ ما پیادگان شطرنج در این صفحه‌یِ بازی هستیم و در نظام سرمایه‌داری قادر به کار با ظرفیت کامل نیستیم مگر آنکه در خدمت سرمایه‌داران باشیم.با توجه به این واقعیتِ بنیادیِ اقتصادی، هرگونه دروغ و ریاکاری راجع به آزادی‌هایِ فردی رنگ می‌بازد و در نتیجه روشن می‌شود که کارگران تنها حاملین زنجیرهای‌شان هستند.

سه شکل الیناسیون
در توصیف الینه شدن کارگران از تولیدات خود، مارکس به سه شکل رایج اشاره می‌کند: الیناسیون از کالا؛ الیناسیون از تولید، و الیناسیون از یکدیگر. معنی عبارت‌هایِ بالا این است که ما تقریباً هیچ کنترلی رویِ چیزهایی که تولید می‌کنیم و روندی که آنها را تولید می‌کنیم، نداریم و در پایان روز طوری بار آورده می‌شویم که دیگر کارگران را به مثابه‌یِ رقبایِ خود در نظر بگیریم که با تجارب ما بیگانه‌اند و هیچ نقطه‌یِ اشتراکی با ما ندارند. برای مثال کارگران یک کارخانه‌یِ اتوموبیل سازی قادر نیستند با یکی از ماشین‌هایی که در طول روز تولید کرده‌اند به خانه‌یِ خود بروند. هیچ گوشی به نظرات کارگر در خصوص اداره و تنظیم پروسه‌یِ کار بدهکار نیست ( حتتا اگر طرح‌هایِ عالی برای افزایش تولید داشته باشد). کارگر درست مانند یک ماشین آهنی است که مداوماً از او خواسته می‌شود مانند یک وسیله، همچون دیگران بر طبق آمال و خواست‌هایِ کسانی که کارخانه و سرمایه‌یِ تولیدی را کنترل می‌کنند، کار کند. در عین حال برایِ تضمین و حفظ شغل‌اش ( که در صورت اخراج احتمالاً به کار در شرایط بسیار بدتر و با مزد ناچیزتر تن خواهد داد) کارگر باید میل به رقابت تا حد دشمنیِ پنهان با هم طبقه‌اش را حفظ و تقویت کند.

زندگی در الیناسیون
دیر یا زود بارها و بارها در زندگیِ روزانه احساس الینه شدن در محل کار به سراغ کارگر خواهد آمد. از آنجا که زنجیره‌ای از پاسخ‌هایِ متفاوتی به این سوال که : اشکال کار کجاست؟ با توجه به آموزه‌هایِ مذهبی و سیاسی و اقتصادی داده می‌شود این احساس الینه شدن جهت‌های متنوعی پیدا می‌کند. فرد از منابع مختلف راه‌حل‌ها و درمان‌های مختلفی برایِ رفعِ این الیناسیون می‌شنود. اما علیرغم همه‌یِ این پاسخ‌ها در واقع ریشه‌یِ این دردها پیدا نمی‌شود. تنها چیزی که تغییر می‌کند این است که چگونه این مسئله را تجزیه و تحلیل می‌کنیم.
الیه شدن انسانها در جامعه سبب نمودِ بیماری‌هایِ اجتماعی فراوانی می‌شود. برایِ نمونه استفاده از مواد مخدر به عنوان تلاش برایِ « خوددرمانی» از سویِ فردِ الینه شده قابل درک است. در این وضعیت فرد برایِ درمانِ دردهایِ روزانه‌یِ خود به جایِ تلاش برایِ کسبِ خودآگاهیِ طبقاتی به مواد مخدر پناه می‌برد . مرد سالاری، الینه شدن مردان از زنان، را هم می‌توان به عنوان مشکلی که ریشه در برتری جویی در حوزه‌یِ اقتصاد سیاسی دارد، شناسایی کرد. فرد گرایی، ترجیحِ منافع فردی بر جمع هم ریشه در تاثیر منطقیِ الینه شدنِ کارگران از کارگران دارد. همه‌یِ این بیماری‌هایِ اجتماعی، که از طریقِ ساخت اجتماعی و رسانه‌ایِ سرمایه‌داری فتیشیزه شده‌اند، ریشه‌هایِ مشترک دارند و راه‌ِ درمان‌شان هم یکی است.

نیازِ سرمایه‌داری به تفرقه، تحقیر، تمسخر و فقر
این اوضاع دائمیِ تیره و دردآور اندوخته‌یِ دائمیِ کسانی است که در قدرت قرار دارند. کارگزاران نظام سرمایه‌داری احساسِ تنهایی و ناتوانی را در کارگران الینه شده ایجاد کرده‌اند. نه اینکه کارگران واقعاً تنها و ناتوان باشند بلکه این تبلیغات و تلقینات کشنده‌یِ بورژوازی است که این حس را در مردم ایجاد کرده است. در نظر داشته باشید که تمام پیشرفت‌هایِ تمدن مدرن، همه‌یِ اسباب راحتیِ موجودات، نوآوری‌هایِ علمی، ایجاد شهرهایِ بزرگ و صنعت بورژوازی‌ساز و تمام چیزهایی که جوامع ما را سرآمد جوامع ابتدایی می‌کند، همه و همه حاصل تلاش و کار جمعی کارگران هستند. این سرمایه‌داران و اغنیا نیستند که جاده‌ها را صاف می‌کنند، بناهایِ مرتفع و باشکوه را می‌سازند، کشاورزی می‌کنند و مایحتاج زندگی انسانها را می‌پرورانند. این سرمایه‌داران نیستند که محصولات تولیدی را خلق می‌کنند، خدمات ارائه می‌کنند و جامعه را سرپا نگهمیدارند بلکه کارگران و زحمتکشان هستند که با کار و تلاش روزانه همه‌یِ این امکانات را بوجود می‌آورند.
اگر کارگران واقعیت‌ها را در باره‌یِ خود و تولیدات‌شان درک کنند و به توانمندیِ بیکرانِ اتحادشان در رابطه با کار و مزایایِ کنترل کارگری از سویِ لشکر بیشمار افرادی که منافعِ مشترک‌شان می‌تواند آنها را بر علیه تعداد معدودی انگل اجتماعی که آنها را الینه کرده‌اند، پی ببرند چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر سازندگانِ حقیقیِ جامعه‌یِ مدرن معاصر تصمیم بگیرند که حاصل دسترنج خود را به رایگان در اختیار دیگران قرار ندهند و متوجه بشوند که آنچه به عنوان مزد به آنها پرداخت می‌شود درواقع بخشی از مزد واقعیِ آنهاست چه روی خواهد داد؟ اگر این خودآگاهی بدست آید و بر اساس آن عمل شود کاخ کاغذی سرمایه‌داری درهم فروخواهد ریخت. آنگاه جامعه‌ای نوین ایجاد خواهد شد که منافع جمعیِ کارگران اساسِ آن را تشکیل خواهد داد.

سوسیالیسم: آزادی در تولید، رهایی از الیناسیون
جامعه‌ای که ما آن را سوسیالیستی می‌نامیم دارایِ این ویژگی‌هاست. کارگرانی که در جامعه‌یِ سوسیالیستیِ خودگردان کار و زندگی کنند، دیگر از محصولِ کار خود و در روندِ پروسه‌یِ تولید الینه نخواهند شد. به جایِ آن کارگران در خصوصِ آنچه باید تولید شود و چگونگیِ تولیدِ آن تصمیم خواهند گرفت و منافعِ این تولیدات در خدمت همه‌یِ کسانی که در پروسه‌یِ کار و تولید اجتماعی به انحا و اشکالِ متفاوت شریک‌اند، قرار خواهد گرفت و همه از آن بهره‌مند خواهند شد. علاوه بر اینها، مکانیسم‌هایِ مختلف اجتماعی که در خدمت الینه کردن کارگران از همدیگر هستند از طریقِ ترکیبِ آموزش و وپرورش انسانی محو خواهد شد. کارگران در بازار کار و در مقام خدمت کننده به منافع سرمایه‌داران، دیگر مورد تحقیر و تمسخر واقع نخواهند شد. بلکه توانمندی‌های‌شان کشف و در سیستم تولیدی که حول نیازمندی‌هایِ کل جامعه شکل خواهد گرفت، ترکیب خواهند شد و به این ترتیب دیگر در خدمت منافع اقلیت جامعه نخواهند بود. در این سیستم نوین اجتماعی با هر سه شکلِ الیناسیون به صورتی جدی از طریقِ قدرتمند‌سازیِ کارگران مبارزه خواهد شد. آنگاه کارگران محصولِ کارِ خود خواهند شد.

نتیجه گیری: مبارزه بر علیه الیناسیون مبارزه‌یِ طبقاتی است
زمانی که انسان احساس می‌کند در جامعه باخته است، وقتی انسان احساسِ ناتوانی می‌کند، قدرش شناخته نمی‌شود و از بود و داشته‌هایش محروم می‌شود، مهم این است که بداند تنها نیست. کارگران در صندوقِ ذخیره‌یِ خود اراده‌ ، توانمندی و دانشی را دارند که قادرند جهان نوینی خلق کنند که در آن هیچ بودگان می‌توانند هرچیز گردند. این تقصیر کارگران نیست که احساسِ بی‌پناهی و به حاشیه رانده‌شدن می‌کنند. بلکه کاملاً برعکس این تقصیر سیستم عظیم سیاسی و اقتصادی است که به خاطر منافع خود، کارگران را به این حال و روز انداخته‌اند. راه‌حلِ این مشکل پیوند توانمندی‌ها و دانش کارگری برایِ دستیابی به هدفِ خودرهاییِ هم‌زنجیران است. مبارزه‌یِ طبقاتی ما مبارزه‌ای بر علیه الیناسیون و ستم است و از طریقِ قدرتِ کارگران است که پیروزی حاصل و جهانی نو بنا خواهد شد.

م.مینایی