افق روشن
www.ofros.com

جنبشی برای رسیدن به آزادی و برابری


امیرحسین محمدی فرد                                                                                                                     شنبه ۲٨ آبان ۱۴۰۱ - ۱۹ نوامبر ۲۰۲۲

جامعه‌ی ایران پس از خیزش‌های دی ماه و آبان و پس از اعتصاب‌های پرشمار کارگران، امروز با خیزش «زن، زندگی، آزادی»، وارد مرحله‌ی جدیدی از حیات سیاسی خود شده است. یک رنسانس فرهنگی در جامعه‌ی ایران در حال رخ دادن است. جنبشی به میدان جدال طبقاتی و به عرصه‌ی مبارزه با دولت سرمایه آمده است، که جز به رسیدن به آزادی و برابری و زندگی سعادتمند رضایت نمی‌دهد. جنبش آزادی و برابری برای بازگرداندن اختیار به انسان‌ها و برای دخالت مستقیم در سرنوشت‌شان، در مقابل سناریوسازی‌های بورژوایی ایستاده است.
جنبش آزادی و برابری در جامعه‌ی ایران به یک هنگام و با خیزش این دوره‌ی اخیر مردم آزادی‌خواه جامعه‌ی ایران پدید نیامده است؛ اصالت و ریشه‌ی جنبش آزادی و برابری به اولین نشانه‌های تبعیض و استثمار و سرکوب بازمی‌گردد، و از جایی در تاریخ مبارزات طبقاتی می‌آید، که اولین دولت برای دفاع و پاسداری از وضعیت موجود به نفع حاکمان جامعه شکل گرفته است. این جنبش باردیگر با خیزش علیه گرانی‌های سرسام‌آور در دی ماه نودوشش سر بلند کرد، و با حلقه‌ی اعتصاب‌های پر شور کارگران هفت‌تپه و فولاد اهواز به آبان خونین متصل شد، و امروز با خیزش رهایی زن و خواست زندگی برابر، کامل‌تر، میلیتانت‌تر و رادیکال‌تر از قبل به میدان آمده است. در واقع خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ادامه‌ی خیزش‌های دی ماه نودوشش و آبان نودوهشت است، و در امتداد خیزش «نان، کار، آزادی» به عرصه‌ی رویارویی با دولت بورژوازی پا گذاشته، و به اتکای توازن قوای حاصل شده از اعتصاب‌های کارگری متعدد حرکت کرده است. همچنین نیروهای میدانی و شبکه‌های رهبری در خیزش «زن، زندگی، آزادی» نیز همان دست‌اندرکاران و کانال‌های هدایت‌گر در خیزش آبان و خیزش «نان، کار، آزادی» هستند؛ کارگران صنعتی، زنان حق طلب طبقه‌ی کارگر، جوانان بی‌آینده و جویای آزادی و رفاه و امنیت، و زحمت‌کشان حاشیه‌ی شهرها، همان نیروهای اجتماعی هستند، که در جنبش آزادی و برابری متمرکز شده‌اند و رهبری را از پایین شکل داده‌اند. جنبش آزادی و برابری با هر خیزشی، از دی‌ماه و آبان طوفانی تا قیام این دوره، بالغ‌تر، پیشروتر و همه جانبه‌تر می‌شود.

آشکارترین ویژگی جنبش آزادی و برابری، گره خوردن خواست آزادی زن و زندگی سعادتمند با مسایل بنیادی‌تر در جامعه‌ی ایران است. خیزش رهایی زن و قیام آبان، خصلت‌ها و مشخصات جنبشی را بیان می‌کنند، که مردم آزادی‌خواه و برابری‌طلب در آن حرکت‌های سیاسی و مبارزات طبقاتی را پیش می‌برند. مساله‌ی رفاه و برابری، و مساله‌ی آزادی زن و آزادی جامعه، خصوصیت‌های جنبش آزادی و برابری را برجسته می‌کنند. به‌طوری که امروز دفاع از برابری زن و مرد، حلقه‌ی اتصال جامعه‌ی تشنه‌ی آزادی و برابری به این جنبش اجتماعی است، و تبدیل به سکویی برای تعرض به بانیان وضع موجود شده است. به این سبب در جامعه‌ی ایران بیش از پیش آزادی زن به معنی آزادی جامعه است، و با رفاه و برابری پیوند دارد. به عبارت دیگر یک پیوستگی اجتماعی میان نان و رفاه و برابری با آزادی زن و آزادی انسان‌های جامعه وجود دارد.
خیزش‌های انقلابیِ ممتد و در فواصل هرچه کمتر از قبل، تغییر مداوم توازن قوا به نفع طبقه‌ی کارگر، پیشروی‌های هر روزه‌ی مردم آزادی‌خواه و برابری‌طلب، و اعتبار روز افزون سیاسی و اجتماعی سوسیالیست‌ها، آن دورنمای واقعی سیاسی در جامعه‌ی ایران است، که سرمایه‌داری و دولت‌اش را به‌طور عینی و خیلی جدی تهدید می‌کند. در چنین شرایطی و با چنین کابوسی که حاکمیت سیاسی بورژوازی را به لرزه انداخته است، تمام اقشار بورژوازی و همه‌ی جریان‌های سیاسی آن، چه در داخل هیات حاکمه و چه خارج از آن، از اصلاح طلبان و لیبرال‌های بریده از حاکمیت تا لمپین‌های طرفدار پهلوی و ناسیونالیست‌ها، همگی به تکاپو افتاده‌اند و در راه «مقدس» نجات «میهن سرمایه» یکی پس از دیگری عرض اندام می‌کنند و قمه می‌چرخانند! در مقابل دسیسه‌های نیروهای دست راستی و در برابر بالا و پایین پریدن‌های جنبش‌های بورژوایی، یک جنبشی قرار دارد، که گویای نقش اصلی طبقه‌ی کارگر در خیزش‌های پیش رو، و حضور پیگیر آن در سیر تحولات سیاسی است؛ چپ است، و مستقیم به جنبش کارگری و جنبش سوسیالیستی طبقه‌ی کارگر وصل است؛ این جنبش برای رسیدن به آزادی و برابری است.

آزادی جامعه با تعرض به آزادی زن محدودتر می‌شود، در نتیجه امروز که زن ستیزی شناسه‌ی جامعه‌ی ایران است، بیش از هر زمانی آزادی جامعه و حق برخورداری زنان از امکانات تولید شده‌ی مادی و معنوی، شاخص تغییر واقعی است. مفهوم عینی آزادی نیز از رهایی زن از قید و بندهای اسارت‌آور اقتصادی و فرهنگی و حقوقی، و از رهایی جامعه از سلطه‌ی اقتصادی-سیاسی نظام سرمایه‌داری می‌آید. «آزادی» در جامعه‌ی طبقاتی یعنی از استثمار رها شدن، یعنی از سرکوب و استبداد دولت سرمایه آزاد شدن. بورژوازی توسط سازوبرگ‌های سیاسی و ایدئولوژیک سعی می‌کند، از پرولتاریا، نیروی کار ارزان و خاموش و فرمان‌بر بسازد، پس «آزادی» در قرن بیست‌ویک هنوز به معنی خلاص شدن از شر ناسیونالیسم و خرافات و ارزش‌های عقب مانده است، و یعنی از ستم‌های قومی و جنسیتی و از افتراق‌های طبقاتی نجات یافتن. در نهایت «آزادی» در جنبش آزادی و برابری، رها شدن از فقر و ناامنی و از تبعیض‌ها و رنج‌های جامعه‌ی سرمایه‌داری معنی می‌دهد.
سرمایه‌داری و دولت آن با تحمیل فقر و گرانی و بیکاری به طبقه‌ی کارگر، می‌خواهند سنگینی بار بحران اقتصادی-سیاسی را که گرفتارش هستند، بردوش طبقه‌ی کارگر و مردم محروم جامه‌ی ایران بیاندازند. امروز مبارزه برای رسیدن به رفاه و برابری، به مبارزه‌ی سراسری علیه دولت سرمایه و کل روبنای نظام سرمایه‌داری که فقر و زندگی فلاکت‌بار همراه با خفقان و استبداد را به طبقه‌ی کارگر و مردم زحمت‌کش تحمیل کرده‌اند، بستگی دارد. بنابراین مفهوم واقعی برابری یعنی بدون تبعیض و عاری از بی‌حقوقی زندگی کردن. منظور از «برابری»، فقط برابری در حوزه‌ی قانون و شامل همه‌ی انسان‌ها فارغ از جنسیت و «قومیت» و «نژاد» و «ملیت» نیست، بلکه هدف از برابری بهره‌مندی از نعمات مادی و معنوی جامعه، و برابر قرار گرفتن در موقعیت مناسب اجتماعی برای شکوفایی استعدادها و توانایی‌های انسانی است. این برابری تنها با درهم شکستن مناسبات بهره‌کشی و با ازبین بردن مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و ثروت تولید شده در جامعه حاصل می‌شود. «برابری» در جنبش آزادی و برابری یعنی برابر بودن انسان‌ها در استفاده از منابع و امکانات مادی و معنوی جامعه، که حاصل کار و تلاش اجتماعی است.

عقبه و قدمت جنبش آزادی و برابری به اولین نشانه‌های نابرابری و سرکوب و بهره‌کشی و بی‌حقوق بازمی‌گردد. خیزش آخرین دوره‌ی کارگران صنایع و زنان حق جوی طبقه‌ی کارگر و جوانان آزادی‌خواه و برابری طلب، دنباله‌ی خیزش دی ماه و آبان آمده و به اعتصاب‌های کارگری پرتعداد تکیه داده است. خیزش‌های پیاپی و رادیکال‌تر از قبل، ویژگی‌های جنبش آزادی و برابری را بیان می‌کنند. جنبشی که در این دوره از خیزش‌ها با پرچم آزادی زن و برابری علیه اساس دولت سرمایه جلو آمده، و جامعه را حول برابری زن و مرد و رهایی جامعه و خواست زندگی سعادتمند متحدتر کرده، چهره‌ی سیاسی و اجتماعی جامعه‌ی ایران را تغییر داده است. اعتراض به نابرابری و سرکوب آزادی در این جامعه فوران کرده و حیات دولت سرمایه را با خطر جدی روبه‌رو کرده است! این جنبش شعار سلبی آزادی و برابری و شعار اثباتی اداره‌ی شورایی را در مقابل توطئه‌های جریان‌های سیاسی بورژوازی و جنبش‌های دست راستی قرار داده است. جنبش آزادی و برابری امروز در شرایطی از لحاظ سیاسی و اجتماعی قرار دارد، که طبقه‌ی کار به این واسطه می‌تواند رهایی کامل از انقیاد طبقاتی و رهایی از تبعیض و استبداد را عملی کند.

امیرحسین محمدی فرد