مدتی پیش کروبی به دیدن خانواده منصور اسانلو رئیس زندانی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه رفته و نارضایتی خودش را از برخوردهائی که در زندان با منصور اسانلو می شود اعلام کرده وابراز شرمندگی نموده بود! کروبی از زندانی شدن اسانلو به جرم دفاع از منافع خود به عنوان یک کارگر و دیگر هم کارانش شکایتی نداشت، نگفت که کارگر دارای حق زندگی است و اگر حقوق اولیه او را به رسمیت نشناختند حق دارد اعتراض کند و اعتراض و اعتصاب جزء حقوق پایه ای اوست. اصل قضیه آن است که اسانلو و دیگ معترضان نباید اصلا بازداشت و زندانی می شدند. و شرمندگی باید به خاطر این باشد که کسی مثل اسانلو را چهار سال است که از حق زندگی در جامعه و در کنار خانواده اش محروم کرده اند. ایشان می خواهد از کارگران ایران و بخصوص از خانواده اسانلو بخواهد آنچه که در زمان اصلاحات و بر مسند قدرت بودن خود، بر آنان گذشت را فراموش کنند، نه تنها نمی خواهد گذشته ای که ایشان رئیس مجلس بودند و ده ها، صدها و هزاران کارگر مورد ضرب و شتم، بی حرمتی، بازداشت و کشتار قرار گرفتند را به یاد آورند، بلکه حتی امروز هم اشکالی در زندانی کردن کارگران معترض نمی بیند! صدها اعتصاب و اعتراض کارگری به شدت سرکوب شدند، چندین کارگر از جمله چهار کارگر مس سرچشمه کرمان به خاک و خون کشیده شدند، هزاران کارگر بازداشت شدند و جالب تر از همه یکی از هزاران کارگری که در آن دوران بازداشت شد و زبانش را بریدند و مدت هفت ماه زندانی شد، منصور اسانلو بود. در دوران دولت اصلاحات بود که به جلسه هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد حمله شد و اعضاء آن را بازداشت کردند. کروبی نسبت به هر آنچه که آن دوران بر سر کارگران آمده، احساس شرمندگی نمی کند. گویا سال ٨۴ کودک شش، هفت ساله کارگر معترض اتوبوسرانی حقش بود ساعت ۴ صبح که عمیقا در خواب بود را با رعب و وحشت از رختخواب بیدار کنند و گرو بگیرند تا پدرش خود را به ارگانهای قضائی و انتظامی معرفی کند! آیا کروبی به خاطر آن همه سرکوب و اذیت و آذار کارگران در زمان ریاست مجلسش، معذب است؟! معلوم است که نیست. چون حقوقی برای کارگر و خانواده اش قائل نیست، اگر غیر از این بود حتما امروز نسبت به، در زندان بودن اسانلو احساس شرمندگی می کرد نه به خاطر اعمالی که توسط زندانبان بر او روا می شود! لپ کلام کروبی همان است که همیشه در هر دوره ای به صراحت اعلام شده، که کارگر حق اعتراض ندارد و در صورت هر تخلفی از قانون (هر اعتراضی به تحمیل بی حقوقی) باید سرکوب و مجازات شود، اما می خواهد بگوید که درزمان ایشان عروسش را مورد اذیت و آزار قرار نداده اند و بود، و در مقابل رقیب این را پونی به حساب خود می گذارد. دیدار با خانواده کسی مثل اسانلو و مظلوم نمائی کروبی هیچ درجه ای از درد و رنج ناشی از اعمال بی حقوقیها و سرکوبهائی که طی سی سال بر کارگران در ایران اعمال شده را نمی کاهد و تسلی نمی دهد. میلیونها کارگر، کار خود را از دست داده و بدون هیچ پناهی، ناتوان از تأمین معاش بخور و نمیری، هر روز بارها آرزوی مرگ می کنند. صدها انسان از شدت فقر و بیکاری دست به خودکشی زدند، هزاران نفر دچار اعتیاد شده، هزاران کودک به کودکان کار اضافه شده و هر روز تعداد بیشتری در بند باندهای سیاه مورد سؤاستفاده قرار می گیرند و ده ها بلای دیگر که همه ریشه در فقر و بیکاری دارند. کارگران در ایران به این سیه روزیها معترض بوده اند، که امروز دربیان کروبی پنهان است. اگر بلای فقر و تنگدستی و اخراج یعنی گرسنگی مطلق گریبان میلیونها کارگر را نمی گرفت و شأن انسانیشان لگدمال نمی شد، شاید هیچ کسی معترض نمی شد و مانند اسانلو زندان و شکنجه و تحقیر را تجربه نمی کرد. آثار روحی و روانی و جسمی ناشی از شرایط غیر انسانی ای که بر طبقه کارگر ایران سایه افکنده، چنان ضربه ای وارد آورده که تا سالها حتی با وجود برخورداری از امکان یک زندگی متوسط، از آن خلاصی نخواهند یافت. این میلیونها انسان کارگر، به جرم مقابله با فقر و نداری و تلاش برای ممانعت از گرفتار شدن فرزندانشان در دام ده ها و صدها بلای در کمین نشسته، هر روز سرکوب شده اند و جواب اعتراضات و خواسته هایشان را با باتوم و گلوله گرفته اند و هزاران نفرشان بازداشت و شکنجه و زندانی شده اند. طبقه کارگر مصلحت خود دارد و تنها به آن می اندیشد و برایش مبارزه می کند. این طبقه که اکثریت مطلق از هر جامعه است منافع خود را بر منافع هر بخش، جناح و طبقه ای دیگر ترجیح می دهد و اگر بخواهد هر حرکتی کند، منافع خود را محور آن قرار می دهد، نه منافع دیگران. نیازی ندارد به خاطر دفاع از منافع خودش اول به دیگری در رسیدن به امیالش کمک کند تا بواسطه آن حقوق خود را کسب کند.
جوانمير مرادی
انجمن برق و فلزکار کرمانشاه
سه شنبه بیست و ششم مرداد ١٣٨٩