در حالت کلی انتقادی که به گزارش سی ساله می توان گرفت در دو بخش جای می گیرد .بخش اول انتقادی است از دوستان مصاحبه کننده البته ضمن تشکر از زحمات بی دریغ آنان وبخش دوم آن مربوط است به دوست کارگری که سی سال در کارخانه تولید دارو مشغول به کار بوده است.
انتقادی که از رفقای مصاحبه کننده دارم این است که همانگونه که شما نیز مطلع هستید و می دانید در اساسنامه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، فعال کارگری هر چند به صورت کلی ،اما تعریف شده که همه ما آن را قبول داریم و با توجه به چنین تعریفی است که ما یک شخص را فعال کارگری می نامیم . شما دوستان عزیز مصاحبه کننده هم که این گزارش را تهیه کرده اید در تیتتر آن اینگونه آمده : گزارش سی ساله - مستند سازی سه دهه تجربه ی یک فعال کارگری .
اما من که این گزارش را با دقت تمام مطالعه کردم تنها چیزی که در آن احساس نکردم حضور یک فعال کارگری بود حتی حضور یک فعال کارگری با خواسته های صنفی را نیز احساس نکردم چه برسد به یک فعال کارگری با خواسته های طبقاتی و رادیکال. در طول تاریخ این برای ما ثابت شده است که یکی از خصلت های خوب و البته وظایف فعالین کارگری و پیشروان طبقه کارگر این بوده است که همیشه در اعتراضات و اعتصابات کارگری نقش فعالی داشته و در صف اول بوده اند و بیشترین صدمات را نیز از لحاظ اخراج از کار و تهدید و تعلیق از کار را نیز همین فعالین متحمل شده اند .
و با توجه به این گزارش تنها چیزی که طی این سی سال میان کارگران تولید دارو و اعتصابات و اعتراضات آنها مشاهده نشد حضور فعالین کارگری در کارخانه و نبود رهبری رادیکال بود که بتواند آنها را حول خواسته های طبقاتیشان متشکل کند و به نظر من نباید اسم این دوست را فعال کرگری نامید زیرا نقشی که این دوست عزیز طی این سی سال کار و جان کندن در کارخانه تولید دارو داشته است رصد کردن و آرشیو اعتراضات و اعتصابات این کارگران بوده است نه حضور فعال و پر رنگ در اعتراضات و حتی به اندازه کارگر معترضی که هیچگونه آگاهی طبقاتی نداشته و فقط تحت تاثیر شرایط سیاسی دوران قیام ١٣۵٧ قرار گرفته است ، در صحن علنی و حتی غیره علنی مبارزه کارگران کارخانه تولید دارو برای رسیدن به خواسته های صنفی خود حضور نداشته است.
بخش دوم انتقاد من از دوست کارگری است که سی سال در کارخانه تولید دارو مشغول به کار بوده است آن هم نه به عنوان یک کارگر ناآگاه به مسائل سیاسی و طبقاتی بلکه به عنوان فردی آگاه به مسائل سیاسی و طبقاتی که به بحران درون جنبش کارگری در آن زمان معتقد بوده و با این درک که بحران درون جنبش کارگری و طبقه کارگر را نمی توان با مطالعه صرف حل کرد و یا حتی شناخت وبا این رویکرد که باید از زمینه های مادی و عینی ای که جنبش کارگری و طبقه کارگر دارد شروع کرد و باز تابش را در تئوری منعکس کرد چون رابطه تئوری و پراتیک یک رابطه در هم تنیده است و در یکدیکر تاثیر متقابل دارند و این دوست عزیز با این رویکرد وارد کارخانه تولید دارو شد که به نظر من هم تمامی فعالین کارگری این رویکرد و درهم تنیدگی کار تئوریک و پراتیک را قبول دارند . حال چرا در طول این سی سال که در کارخانه تولید دارو مشغول به کار بوده است هیچگاه نقشی فعال و پررنگ در اعتراضات و اعتصاباتی که کارگران تولید دارو داشتند ،نداشته و حتی حضورش در این اعتراضات از حضور یک کارگر نا آگاه به مسائل کارگری کم رنگ تر بوده است. مگر این دوست عزیز ما با این رویکرد وارد کارخانه نشد که باید درون طبقه کارگر بود و باید با مشکلات مادی و عینی این طبقه درگیر بود و آن را لمس کرد تا بتوان هم از لحاظ تئوری و هم از لحاظ پراتیک درکی صحیح از قضیه داشت و اینکه نمی توان مسائل ومشکلات طبقه کارگر را با مطالعه صرف حل کرد؟ پس چرا طی این سی سال حضور در میان این جمع چند صد نفری از کارگران نتوانست در راستای رسیدن به خواسته های طبقاتی و حتی صنفی کارگران قدم بردارد . همه شرایط که فراهم بود از استثمار ، ساعات کار بالا ، دستمزد کم ،اخراج و قراردادهای موقت گرفته تا وجود کارگران معترض نسبت به وضعیت کاری و معیشتی خود ،هم چنین معترض به مدیریت کارخانه و شورای اسلامی کار و غیره ….
این تحلیل ایشان را نیز از دوران جنگ و نحوه بر خورد حکومت با کارگران و اعتراضات کارگری نیز قبول دارم اما بعد از جنگ که دیگر فضا به آن شدت قبلی پلیسی و اختناق زده نبود و خود شما نیز در مصاحبه ای که کردید به حضور تعداد دیگری از فعالین کارگری و سیاسی در فضای کارخانه اشاره کرده اید و با این تعداد شما می توانستید در دوران هشت ساله جنگ با بردن آگاهی طبقاتی به داخل کارخانه و آگاه کردن کارگران به حق و حقوقشان زمینه را برای متشکل کردن آنها در آینده فراهم کنید .مگر بردن آگاهی طبقاتی به داخل طبقه کارگر وآگاه کردن آنها به نیروی خود یکی از مکانیزم های متشکل کردن کارگران نیست پس چرا این کار از سوی شما و سایر دوستانتان صورت نگرفت؟ چون ما این را می دانیم که همیشه نظام سرمایه داری در مقابل متشکل شدن طبقه کارگر ساکت نمی نشیند و مرتب چوب لای چرخش می اندازد و سرکوب و کشتار می کند پس این فعالین کارگری و رهبران کارگری هستند که باید ابتکار عمل داشته باشند ومنتظر ننشینند که سرمایه داری شکل متعارف به خود بگیرد چون نظام سرمایه داری روز به روز در مقابل طبقه کارگر شکل نا متعارف تری به خود می گیرد و شدت استثمار و سرکوب خود را هم بیشتر می کند و سکوت و منفعل ماندن فعالین کارگری در هر دورانی به هر بهانه ای که باشد برای نسل آینده قابل قبول نیست.
به نظر من کارگرانی که با شما سالهای سال در یک محیط کار می کردند و با هم نیز جدا از روابط کاری رابطه عاطفی نیز برقرار کرده بودید حرف شما را بیشتر از از مدیران و عوامل آنها قبول داشتند چون همراه شما سالهای سال توسط همین مدیران و عوامل سرمایه استثمار شده بودند و تضاد طبقاتی و فقر را حس کرده بودید و جدا از همه اینها حرف هایی که شما می توانستید برای این کارگران بزنید از کاهش ساعات کارو افزایش دستمزد و بیمه و حق ایجاد تشکل های مستفل تا غیره و غیره حقانیتی بود انکار ناپذیر که کل طبقه کارگر در تمام دنیا آن را قبول دارد و برای آنها مبارزه می کند .
به نظر من اگر شما این آگاهی را به درون این کارگران می بردید و سکوت و خود سانسوری نمی کردید اوضاع چیز دیگری بود اما شما ترجیح دادید در این مدت سی سال فقط از دور به اوضاع و مشکلات کارگران کارخانه تولید دارو نگاه کنید و خود را در آن دخالت ندهید و هزاران چرا ی دیگر…..!
افشین ندیمی - آذر ماه ١٣٩٠
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
افق روشن: گزارشِ سی ساله توليددارو را
اینجا کلیک کنید.