ناصر زمانی

همه در راستای تشکل مستقل و سراسری طبقه ی کارگر ایران


بیست پنجم مرداد ماه هشتاد و پنج


سایت آشتی

همان گونه که شاهد هستید جامعه شناسی بورژوازی ، تاریخ را ویرانه ی مدنیت ها و روند پی در پی روی آوردن به سوی یک رهبری برای رسیدن به مدینه فاضله و تابوی سیاست های نئولیبرالی و پروکاسیون هایش راتاکتیک عظمت طلبی های خود می داند اما غافل از اینکه با اسب عصاری توسط طبقه ی کارگر ، لشکریانش از هم می پاشند.

بعضی ها در سر گردانی سیاسی مزدور می شوند و انشعاب می کنند ، آنچه را دیروز در هم می شکستند امروز پرستش می کنند ، بعضی ها در یک مقاومت نا آگانه پاسیف و نابود می شوند و سر آخر نسل جدید درس های گذشته را فراموش نمی کنند و همین جریان را به باد انتقاد گرفته و پیامد های آن را چراغ راه آینده در پیروزی طبقه ی کارگر قرار می دهند با توجه به پتانسل های موجود در مبارزات طبقاتی ، جنبش طبقه ی کارگر در دنیای مدرنیته و جامعه ی مدرن ، این طبقه باید درک درستی از موقعیت اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ،،،، سیستم سرمایه داری داشته باشد تا بتواند با تحلیل آن در رابطه با اقتصاد بازار ، کاپیتالیسم صنعتی ،حاکمیت قانون ، آزادی های دموکراتیک ، رشد عظیم سرمایداری جهانی ، بوجود آمدن طبقات با ساختار اجتماعی و سیاسی ، تغییرات مناسبات تولید تشکل های خود را متحد نماید تا در راستای ایجاد خواسته ها و مطالبات پیشرو خود و ایجاد تشکل مستقل و سراسری جدا از دولت و احزاب بورژوازی برای کسب قدرت سیاسی بتواندگام های بعدی را استوارتر بردارد.

در تاریخ جامعه ی انسانی و از ابتدای شکل گیری مالکیت خصوصی و طبقات مختلف ، مزدوران و حامیان طبقات مرفه و مرتجع همیشه در پروسه های مختلف با اسلوب های گوناگون و رنگین همواره تلاش کرده اند در مقابل تحولات تاریخی جنبش های برابری طلبانه و اعتراضات توده های زحمتکش و ستم دیده طبقه ی کارگر مانعی باشند تا به پندار خام خود توسط تحلیل گرانشان در اشکال و آلترنا تیو های مختلف مبارزه ی بر حق طبقه ی پا یین جامعه را متو قف سازند و تا آخرین دقایق از هیج گونه جنایتی فروگذاری نکرده و با به میدان آوردن عروسک های خیمه شب بازی و بر افراشتن پرچم سیستم کاپیتالستی و گرایشات فرصت طلبانه ی راست به عظمت طلبی های خود همچنان ادامه می دهد، همواره می توان به صورت ابژکتیو مشاهده نمود که در هیج کشور و منطقه ایی جنگ افروزی ، کودتا ، سرکوب و خفقان ، ترور و اعدام نتوانسته است حافظ صلح ، امنیت و آرامش باشد و به نحوی سیستمی را موجب شود که نفع طبقه ی کارگر را به هم راه بیاورد ، بلکه همیشه مبارزات این طبقه را به عقب رانده ، هژمونی و هم بستگی طبقه ی زنان ، کودکان ، را در ابعاد گسترده یی به مخاطره اندازد و با تصویب قوانین ارتجاعی کار ، به فقر و فلاکت این طبقه بی افزاید.

با انباشت سود سرمایه در روابط تولید توسط حاکمیت سرمایه داری به قیمت پایین آوردن دستمزد ها ی و سرکوب تودهای تحت ستم در جامعه ی طبقاتی با اندیشه ی اقتصادی و سیاسی ، مناسبات سرمایه داری و جای گاه جهانی شدن و آلترناتیوهای آن در قالب سیاست های نئولیبرالی و رنگین کمان شخصیت های مرتجع بورژوا لیبرال و ناسیونالیسم قوم پرست و مبارزه علیه تروریسم لشکر کشی می کند که نتایچ این هژمونی ناموزون در طول تاریخ طبقاتی جامعه به آسانی می توان مشاهده نمود ، تا دیروز در آمریکای لاتین و آفریقا با سرکوب و کودتا برای برقراری دموکراسی و نظم نوین جهانی به میدان آمده بود امروز با همین اسلوب و سیاست به صورت عریان به ویرانی های خاورمیانه و به بهانه ی ایجاد امنیت جهانی انسان ها و برقراری دو روی سکه ی بورژوازی از یک سو به پروکاسیون های ناسیونالیسم و شوینیسم و از سوی دیگر به بمب گذاری ها توسط مرتجعین بنیادگرای اسلامی دامن می زند تا مبارزات بر حق جنبش طبقه ی کارگر جهانی را به حاشیه براند و بر سیطره ی خود در قدرت جهانی بی افزاید .

طی همه ی این دوران ، از فرازو نشیب های طبقه ی کارگر امروز می بینیم جنبش کارگری در سطح جهان در دوران تازه و نوین در عرصه های مختلف ، خود را باز تعریف می نماید از جنبش کارگری انگلستان ، فرانسه ، آمریکا ، مکزیک ، استرالیا ، ،،،،، تا کشور ایران به میدان وسیع مبارزه علیه حاکمیت سرمایه داری جهان آمده و سیاست های اقتصادی و سیاسی آن را به چالش کشانده و در واقع پایه های اصلی جنبش سراسری کارگران را با پرچم کارگران جهان متحد شوید را نوید می دهد.

بستر شکل گیری جنبش کارگری در ساختار خود به صورت تشکل ، طبق شواهد به ثبت رسیده ی موجود در تاریخ ایران از دوران مشروطیت تا به حال روندهای سختی را پشت سر نهاده است ، جنبش کارگری در ایران و کردستان و سرکوب های وسیع بعد از انقلاب پنجاه و هفت در دهه ی شصت توسط زالو صفتان دست نشانده ی حکومتی در شوراهای اسلامی و احزاب به ظاهر چپ نما ی توده ایی ، اکثریتی قربانیان زیادی را متحمل شده است و همانطور که واقف هستید بعداز سال های اختناق و سرکوب توسط لشکریان جنایت کار حزب الله، حاصل آن فحشا ، اعتیاد ، فقروفلاکت ، بی کاری ، سنگ سار و هزاران مصیبت دیگری را برای مردم ایران به همراه داشته است و سوپاپ اطمینان های رژیم دیکتاتوری آخوندی با به میدان کشیدن سیاست های راه رشد سرمایه داری ، اصلاحات سیاسی ، شعار جامعه ی مدنی و رفرمیستی همیشه معضل اصلی در راه پیشرفت و سیر صعودی جنبش کارگری در ایجاده راه کار تشکل های خود بوده که در اکثر موارد انحلال آنان را حتمی ساخته است که واقعیت های آن را چه در دوران سلطنت پهلوی و چه در دوران حاکمیت مستبد اسلامی در پارمترهای مختلف اما مکمل همدیگر در راستای بقای طبقه ی سرمایه دار میتوان مشاهده نمود که نتایج آن بی کار سازی ها ، دستگیری و تهدید کارگران ، پایین آوردن سطح دستمزدها ، نبود امنیت شغلی ، زندان ، اعدام و موارد زیاد دیگری را به همراه داشته است که یکی از نمونه های بارز این جنایت ها تعرض و کشتار کارگران خاتون آباد بود که در کارنامه ی حاکمیت رژیم درنده و گله های حزب الله ایران به ثبت رسید و هم چنین نتایج این تعرضات را به صورت ابژکتیو در اعتراضات اعتصابات جنبش زنان و دانشجویان می توان مشاهده نمود.

جنبش کارگری در ایران و کردستان با جرقه ی اعتراضات کارگران مبارزه شهرستان سقز و دامن زدن آن توسط کارگران سندیکای شرکت واحد بعداز سال هزارو سیسصد و هشتاد و سه دوره تازه یی از مبارزات خود به میدان آمده و اعتراضات این طبقه از داخل سالن ها به صورت مخفی و غیر علنی به دنیای خارج از این محیط ها در میدان ها ، خیابان ها به طور آشکار و با برگزاری اول ماه مه جسورانه و با عزمی راسخ حول محور خواسته های پیشرو ، خود را باز تعریف کرده تا به آنجا که به اعتراف خود رژیم منفور اسلامی به معضل حل نشدنی این حاکمیت دیکتاتوری تبدیل شده است.

سندیکا ی شرکت واحد ، کارگران شهرهای سنندج و سقز،،،به صورت عریان و مشخص به ظرف واقعی مبارزاتی کارگران و توده های تحت ستم تبدیل شده است و مبارزات جنبش زنان و دانشجویان را دامن زده و خود را در سطر اول مبارزه علیه حاکمیت دیکتاتوری و زالو صفتان سرمایه داری ایران قرار داده است برای پیشبرد اهداف تشکل های کارگری باید این تشکل ها از نفوذ گرایشات اپوزیسیون های راست و فرصت طلب در داخل و خارج کشور جلو گیری نماید و تبیین و مرزبندی سیاسی خود را با آنها را مد نظر داشته باشد تا عوامل رنگین حکومتی در ظاهر و شخصیت های متفاوت نتوانند این تشکل های پیشرو و رادیکال را به انحلال بکشانند خود آگاهی های طبقه ی کارگر با وجود رهبران عملی ،آگاه و مبتکر در خواسته های خود باید در دامن زدن به تمام اعتراضات توده های وسیع ستمدیده ایران جدی تر عمل کرده و با این تاکتیک در اتخاذ سیاست های رادیکال ، جبهه ی قدرت مند این جنبش را در ساختار واقعی خودش به عنوان طبقه ی کارگر در برابر طبقه ی سرمایه دار باز تعریف نماید و به صرافت خویش در یافته اید که مبارزه کارگران ایران در سطح مبارزاتی جهانی خود را مطرح نموده است تا بتواند از این راه هم پیوندی ، با رسانه های بین المللی را جلب نماید و از حمایت هم طبقه ایی های خود در احزاب کمونیست و پیشرو در خارج از ایران برخوردار گردد که آینده ی بهتری را در بر خواهد داشت و توانست روز پانزدهم فوریه را در حمایت از کارگران ایران را در سطح جهانی به ثبت برساند.

اما آنچه که در درون بخش رادیکال این جنبش پدیدار است وجود گرایشات مختلف و افق مبارزاتی مشخصا بر هیچ کسی پوشیده نیست ، ضمن این که به رسمیت شناختن تمام گرایشات توسط فعالین یک امر الزامی است و باید مورد توجه قرار گیرد ، ولی وجود گرایشات نباید عامل یا ابزاری در راه کار گسست طبقه ی کارگر در ساختار تشکل یابی در هژمونی کل طبقه به صورت تشکل مستقل سراسری کارگری جدا از دولت و احزاب بورژوازی دامن بزند و مبارزه علیه دشمن مشترک که همانا طبقه ی سرمایه دار را به طاق نسیان بسپارد زیرا اتحاد و یک پارچه گی کارگران با دست بالا پیدا کردن یک اندیشه ی سیاسی و سوسیالیستی در باره ی جامعه ی سرمایه داری در بین اکثریت کارگران پیشرو آن بدست می آید زیرا برای تمام فعالین کارگری و احزاب کمونیست و رادیکال پوشیده نیست که تجربه ی این گسست ها و نبود تشکل سراسری هنوز اثراتش در ساختار امروزه ی این جنبش به آسانی دیده می شود با توجه به اینکه در جبهه ی مقابل بورژوازی متحد و با تمام ترفند های و سیاست های زالوصفتانه اش در تز نئولیبرالی به جنگ طبقه ی کارگر به صورت سیستماتیک ادامه می دهد و هر روز به خانه و کاشانه ی مبارزین و رهبران کارگری و خانوادهای شان حمله می کند و با وحشیانه ترین تعرض ها و عمل کردهایش این جنبش را سرکوب می نماید.

تجربه ی این مقاطع از زوایای مختلف قابل توجه است که عمده ترین این تجارب نبود تشکل سراسری در ساختار و تعریف خاص خود در راستای سازمان دهی آگاها نه حول خواسته های مشترک تمام گرایشات رادیکال است و موجودیت این تشکل در جنبش سراسری در سطح آگاهی های طبقاتی کارگران به صورت نیروی توان مند آن در تعریف مبارزه طبقه ی کارگر در برابر طبقه ی سرمایه دار که خود لازمه ی اتحاد گرایشات حول خواسته های مشترک توسط رهبران عملی و احزاب کمونیست رادیکال که خود بخشی از طبقه و منافعی جدا از منافع طبقه ی کارگر ندارند را ایجاب می کند تا این طبقه بتواند با اتکا به تشکل سراسری به قدرت خود پی برده و با گام های مثبت تری در راه تحقق آگاهی برای براندازی رژیم دیکتاتوری اسلامی و کسب قدرت سیاسی برآید.