هرسال ، در اسفندماه و روزهای آخر سال " نرخ حداقل دستمزد " اعلام می شود
و سپس تعطیلات سال جدید از راه می رسد. این خود بر سلب دستمزد واقعی ها
صحه می گذارد. زیرا که تعیین کنندگان "حداقل دستمزد" بهتر از همه می
دانند ، که افزایش نرخ دستمزدهاغیرواقعی و بسیار اندک است . برای پیشگیری
از هر عکسل العمل اعتراضی کارگران نسبت به نرخ تعیین شده " حداقل دستمزد"
زمانی آن را اعلام می کنند که همه در تعطیلات به سر می برند . بازگشت از
تعطیلات ، لبه تیز اعتراض عمومی کارگری را کند می کند. پس این امر یعنی
اعلام میزان حداقل دستمزدها در زمانی نا به هنگام و شب تعطیلات ، براین
سلب حقوق واقعی دستمزد ما کارگران صحه می گذارد. نمایندگان دولت و وزارت
کار .... وکارفرمایان و نمایندگان دروغین کارگران که به نام نماینده
شورای عالی کارگران بر عدم واقعی بودن میزان " نرخ حداقل دستمزد " واقف
هستند ،با اطلاع و آگاهی کامل و کافی از فاصله هزینه سبد زندگی ما
کارگران با " نرخ دستمزد" مصوب خود ،بربطلان نمایندگی شان از سوی ما
کارگران ،مهر تایید زدند. همچنین اساسا" ماهیت اصل سه جانبه گرایی را به
عنوان ابزاری در دست سرمایه داران ودولت حامی شان به نمایش میگذارند.ما
کارگران تا زمانی که نمایندگان کارگران توسط دولت وحاکمیت منصوب میگردند
ونسبت آراءکارفرمایان همراه وهم رای دولت است،هیچ مناسبت خردمندانه در
اصل سه جانبه گرایی وجود ندارد که ما کارگران مجبور باشیم بر این اصل و
مصوبات آن امیدوار باشیم و به آن گردن بگذاریم .منافع طبقاتی چنین حکم
نمیکند . این اصل سه جانبه گرایی با وجود حاکمیت با آرای مشترک خود با
کارفرمایان در شرایط سرکوبهای کارگری و عدم ازادی تشکیل تشلکلهای واقعی
ماکارگران ، ووجود سیاست هویج وچماق دولت روی میز مذاکراتش، نه تنها
فریبی بیش نیست بلکه این اصل سه جانبه گرایی خودش بخشی از سرکوب ما
کارکران به شمار میرود.
طی آمار رسمی (روزنامه کارو کارگر 28 دی ) سال 90 رکورددار کاهش قدرت
خرید کارگران در 10 سال گذشته بود.
البته با سیر نزولی تعیین "نرخ حداقل دستمزد " در ده سال گذشته طی آمار
رسمی و ازسویی سیر افزایش بهای کالاها و سیر فزونی نرخ تورم هر دو این
امر کاهش چشمگیرهرساله حداقل دستمزد و ازطرف دیگر افزایش نرخ تورم و
گرانی و بیکاری ، همه این آمار و ارقام، واقعیت کاهش سطح زندگی ما
کارگران را ثابت می کند. فقر و فلاکت و سقوط سطح زندگی کارگران از زیر "
خط فقر" به
" خط بقا" یک واقعیت انکارناپذیر است . چهره کریه فقر تمام عرصه و ارکان
زندگی ما کارگران را فراگرفته است . این جنایتی آشکار و نسل کشی بی پرده
طبقه ما کارگران به شمار می رود.
چنانکه وزیر کار و تعاون اجتماعی دولت اعلام کرده است که:
" تعیین دستمزد امسال در شورای عالی کار به اندازه تورم نبود. " (روزنامه
کار و کارگر یکم بهمن)
مثال معروف اینجا مصداق پیدا می کند : " هر چه بگندد نمکش می زنند، وای
به روزی که بگندد نمک" "میزان نرخ دستمزد "چنان فاصله بزرگی با هزینه
زندگی ما کارگران پیدا کرده است که خود وزیرکار به این امر اعتراف کرده
است .
اجرای طرح " تحول اقتصادی " با قطع رایانه ها در سال جاری چنان زندگی را
بر مردم و به ویژه ما کارگران سخت نموده که رئیس قوه قضائیه نیز اعتراف
کرد. "پشت مردم زیر بار گرانی می شکند." روزنامه های رسمی 1/10/90
این اعترافات چنان هشدارهایی را سرازیر کرده است که گویی خبر از وقوع
حادثه بسیار خطرناکی میدهد. این امر نیز نشانه واقعی از زندگی نکبت باری
است که بر مردم و ما کارگران تحمیل می شود.
از کارشناسان اقتصادی تا نمایندگان منصوب دولت که به دروغ نام خود را
نمایندگان کارگر گذاشته اند، مانند نمایندگان و مسئولان وزارت کار و دیگر
مسئولین ، همگی از این انفجار جنبش اجتماعی آماده ، همچون آتش زیر خاکستر
هشدار می دهند.
"کارگران تاوان سیاست غلط اقتصادی دولت را می پردازند " (کار و کارگر 26
دی ) و یا "هزینه معیشتی کارگران 70 درصد افزایش یافته است " (کار و
کارگر 1 بهمن) و یا براساس گزارش مرکز آمار ایران:
"میانگین نرخ بیکاری جوانان در کشور بیش از 25درصد است . " (کار و کارگر 26 دی)
این آمار فارغ التحصیلان و دیگر جوانانی است که با پا به سن 18 سالگی
گذاشتن برآورد شده است . ازسوی دیگر این آمار بیکاری را براساس جنس مرد
تعیین می کنند. فاکتور دیگر بیکاری ، تعطیلی کارخانه ها و مراکز تولید و
خدمات و یا اخراج و بیکارسازی گروهی کارگران است که در این آمار محاسبه
نشده است . باتوجه به اعلام مسئولان دولتی "بیش از 80 درصد کارخانه ها
تعطیل شده است."جمله فوق به این معناست که از هر صدنفر شاغل در جامعه با
تعطیلی 80 درصدی مراکز تولیدی و خدماتی ، یعنی 80درصد نیز از کار خود
بیکار شده اند. این 20% شاغل در جامعه به نوعی باید هزینه زندگی 80%
بیکار را تأمین کنند. زیرا که این زنجیره محاسبات در جایی مانند خانواده
و فامیل به هم گره می خورد. پس هزینه زندگی که در سالهای قبل بین 3 یا 4
نفر می توانست تقسیم شود. هم اکنون بر عهده یک نفر تحمیل شده است و این
از فاکتورهایی است که عمق فاجعه را نشان می دهد. بازهم اندکی به عمق
آمار و ارقام با محاسبه میانگین حقوق 600 هزار تومانی برویم . البته
حداقل دستمزدها جایی برای محاسبه ندارد. با احتساب آمار روزانه همشهری که
افزایش حداقل 25 درصدی از کرایه خانه ها ، حداقل هزینه مسکن 400هزارتومان
در کمترین سطح اجاره خانه ها محاسبه می شود. الباقی200هزارتومان می ماند
و فاکتورهای موجود زیر، خوراک 5 نفر در روز که ضرب در 30 روز ماه می شود،
هزینه بهداشتی ،آموزش ، حوادث، ایاب و ذهاب ، پوشاک و معضلات دیگری که
گریبانگیر طبقه ما کارگران است . عدم امنیت شغلی ، زیر تهدید قراردادهای
موقت موجب آن می گردد ، تا تمام آن بی حقوقی و ستم های مضاعف را در مشاغل
خود تحمل کنیم ." قراردادهای موقت امان کارگران را بریده است" :(کار و
کارگر 25 دی ) ،سوی دیگر فاجعه آن است که طبق آمار رسمی تأمین اجتماعی
80% مستمری بگیران زیر 500 هزار تومان حقوق دریافت می کنند.
سازمان تأمین اجتماعی که براساس مبارزات و مطالبات چند دهه قبل برای
کارگران تأسیس شده است، اما اکنون این سازمان به نهاد و صندوق تأمین
بودجه های دولت تبدیل گشته است و ازسوی دیگر توسط مدیران و افراد با نفوذ
حکومتی ، نقدینگی آن به غارت و چپاول رفته است . " تحقیق و تفحص از تأمین
اجتماعی پایان یافت ."( 19 دی کار و کارگر)
"دیوار" ما کارگران کوتاه ترین دیوار دنیاست .
- مدیرکل تأمین اجتماعی : "25 میلیارد دریافتی داریم 32 میلیارد پرداختی
" به این تیتر هم نگاه می کنیم
- وزیر تعاون و کار: "جزئیات پرداخت طلب بیمه ای از کارفرمایان " !!؟
(25 دی کار و کارگر)
همه این آمار و ارقام و نقل قول ها، اسناد و مکتوبات ، مستندی است بر
اوضاع فلاکت بار ما کارگران که تنها تولیدکنندگان این جامعه، زحمتکشان و
تأمین کنندگان آسایش برای طبقات سرمایه داران ، کارفرمایان ، مدیران،
بازاریان ، تجار و بازرگانان ، نمایندگان مجلس (مدیران و معاونین
سازمانها و ارگانهای عریض و طویل نظام حاکم هستیم.
درعین حال که کار ما موجب آسایش و تأمین رفاه همه جانبه برای اقشار و
طبقات مافوق ما هستند. خودمان در بدترین شرایط غیرانسانی عمرمان را به سر
می آوریم .
کارگران ، همکاران بیائید باهم ، هم صدا فریاد بزنیم:
"دستمزدهای ما باید حداقل به میزان افزایش نرخ سکه های طلا و ارزهای
خارجی تان افزایش یابد. افزایش بهای طلا و ارز و دیگر محصولات در سال چند
بار افزایش می یابد. اما دستمزدها سالی یک بار چرا ؟ هزینه زندگی مان را
که به ارزهای خارجی می پردازیم . دستمزدهایمان نیز باید با همان نرخ
ارزهای خارجی محاسبه گردد. باید کارفرمایانی که حقوق ها را با ماهها
تأخیر می پردازند به عنوان مجرمین به دادگاه احضار شوند نه کارگران
اعتصابی که برای دریافت حقوق معوقه خود اعتراض می کنند.
جایی که سخن از سود بانکی سرمایه ها به میان می آید. مبلغ 15 درصدی نرخ
سود بانکی را به 21% افزایش می دهید. یعنی افزایش 35 درصدی سود بانکی
سرمایه ها . پس چرا باید افزایش دستمزد ما 9% باشد .؟؟
چرا قیمت کالاهای تولیدی ما که صاحبانش سرمایه داران هستند درسال چندین
بار وچندین درصد افزایش می یابد و دستمزد ما سالی یک بار و تنها 9% سال
گذشته را محاسبه می کنید ؟؟
نرخ افزایش سوخت را از 600 درصد تا 900 درصد افزایش می دهید. نرخ دستمزد
ما 9% ، چرا؟
و از همه بدتر آنکه با تن لرزه کار می کنیم که نکند سر ماه بگویند "برو
دیگر احتیاجی به تو نداریم ."
و یا اینکه تمام نگرانی آن باشد که آیا حقوق مان را سر ماه می دهند؟ حقوق
های عقب افتاده را پس کی پرداخت می کنند ؟؟
از همه بدتر آنکه جمع کلاهبرداران و چپاول گران و اختلاس کنندگان سالی یک
بار گرد هم می آیند که برای ما دستمزد به دلخواه خودشان تعیین کنند. اما
وقتی حقوق هایمان ماهها به عقب می افتد و یا گروه گروه ما کارگران را از
کار بیکار می کنند. هیچ کجا هیچیک از شرکت کنندگان در جمع " تعیین حداقل
دستمزد" پیدایشان نمی شود. آنگاه تنها نیروی پلیس و انواع نیروی نظامی و
انتظامی به ما یورش
می آورند.
کارگران ، همکاران ، تمامی مزد بگیران
بیائید با هم بگوئیم چرا؟ وقتی حرف از کارگر به میان می آید سخن از خط
فقر و خط بقاء گفته و شنیده می شود. ما کارگران ، تولید کنندگان ثروت های
اجتماعی هستیم . پدید آورنده آسایش برای شماها، جایی که کمترین بهره ای
از دنیای خلق شدمان نصیب مان نمی شود. چرا ؟؟
بیائید یک صدا سرکارهایمان ، در جمع های عمومی مان در سرویس ها و
ناهارخوری ها، کنار خط تولید و هر جایی که جمع هستیم فریاد بزنیم . " ما
انسانیم و شایسته زندگی انسانی هستیم". دستمزدهای مان باید تأمین کننده
زندگی با رفاه و آسایش باشد . دستمزدهای ما باید به میزان
دریافتی های مدیران و نمایندگان و وزیران باشد. ما حق داریم ، زحمتکشان
و خالقان جامعه کنونی هستیم . خط فقر به ما مربوط نیست . خط بقاء را با
ما کاری نیست . خط تأمین رفاه اجتماعی باید مبنا باشد.
آیت نیافر
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران
www.comitehpeygiri.com
komite.peygiri2@gmail.com