افق روشن
www.ofros.com

سوسیالیسم کدام موضع و افق سیاسی - طبقاتی؟


پارسا نیک جو                                                                                                  یکشنبه ٢٧ مرداد ۱۳۹٢

یک
مفهوم سوسیالیسم، چون دیگر مفاهیم اجتماعی- اقتصادی و سیاسی- حقوقی و فرهنگی- ایده ئولوژیک، مفهومی است سیال و پویا. از منظری زبان شناختی با بهره گیری از نظریه ی سوسور می توان گفت، دال سوسیالیسم همواره به مدلول ویژه و ثابتی رجوع نمی دهد. به عبارت دیگر، هیچ گونه رابطه ی ذاتی و ماهوی بین دال و مدلول سوسیالیسم وجود ندارد؛ و هر نوع رابطه ی تثبیت شده ی قابل تصوری بین دال و مدلول سوسیالیسم ، تابع گفتمان نیروی هژمونیک است. در نتیجه هر چند نمی توان تعریف ثابت و پایداری از معنا ها و مصداق های گوناگون و متضاد مفهوم سوسیالیسم یا سوسیالیسم ها ارائه کرد، بی شک اما، می توان بر پایه ی شاخص های انضمامی، مراد خود را از مفهوم سوسیالیسم پرولتری در شرایط کنونی بیان کرد. درک مراد از مفهوم سوسیالیسم پرولتری در این نوشته، از یک سو در گرو تمرکز بر موضع طبقاتی جنبش ضد سرمایه داری اردوی پرولتری، و از سوی دیگر در گرو گشودن افق الغای نظم و نظام سرمایه و الغای مناسبات کار مزدی است.

دو
سوسیالیسم انتقادی- انقلابی مدرن، خواه به مثابه آرمانی معطوف به برابری، هم‌بستگی، آزادی و رهایی انسان‌ ها، خواه به مثابه جنبش اردوی ضد سرمایه داری طبقه ‌ی کارگر، خواه به مثابه علم شرایط خود رهانی و خود حکومتی اردوی ضد سرمایه داری طبقه ‌ی کارگر و خواه به مثابه برنامه‌ ی اجتماعی دوره ی گذار برای ساختن جامعه‌ و انسانی رها از سلطه طبقاتی و انواع تبعیض و ستم اجتماعی؛ از ابتدای شکل گیری اش تا کنون در عرصه ‌ی پیکار طبقاتی با چالش ‌های گوناگونی روبرو بوده است. اما شاید به جرات بتوان گفت، همواره یکی از حیاتی ‌ترین چالش‌ های پیشاروی سوسیالیسم پرولتری، پیکار برای رهایی سوسیالیسم ازگرایش‌ ها و روایت‌ های سوسیالیسم بورژوایی و خرده بورژوایی بوده است. به عبارت دیگر سوسیالیسم رهایی بخش اردوی پرولتری، خود همواره نیازمند رهایی طبقاتی بوده و هست. درنتیجه ترسیم سیمای سوسیالیسم پرولتری همواره در گرو نقد رادیکال و گسست قاطع از پراتیک، سبک کار و تصورات ایده‌‌ ئولوژیک سوسیالیسم‌ بورژوایی و خرده بورژوایی بوده و خواهد بود. البته نباید از یاد برد که ترسیم سیمای سوسیالیسم پرولتری، همواره امری پراتیکی، انضمامی و سیاسی است، نه امری ذهنی، انتزاعی و ایده‌ ئولوژیک. به عبارت دیگر سیمای سوسیالیسم پرولتری را باید در هزارتوی پیکار طبقاتی و از موضع و موقعیت ضد سرمایه داری اردوی نیروهای پرولتری تعریف و متعین کرد. در نتیجه نقد و نفی متعین سوسیالیسم بورژوایی و خرده بورژوایی در گرو متعین کردن اثباتی سوسیالیسم پرولتری، به مثابه نیرویی سازمان یافته و متشکل و گرایشی هژمونیک در جامعه است.

سه
در موقعیت کنونی، گشودن دو افق، فراروی نیروهای سیاسی- اجتماعی منتقد وضع موجود قرار دارد. یک، افق ادغام و جذب در نظم و نظام سرمایه، دو، افق الغای نظم و نظام سرمایه. تمامی افراد، گروها و نیروهای اجتماعی- سیاسی پیش برنده ی افق ادغام و جذب در نظم و نظام سرمایه را، اردوی نیروهای بورژوایی، و تمامی افراد و گروه ها و نیروهای اجتماعی- سیاسی پیش برنده ی افق الغای نظم و نظام سرمایه را، اردوی نیروهای پرولتری می نامیم. بی شک نقطه عزیمت هر دو اردو، نقد وضع موجود است. بر این پایه می توان گفت نقد وضع موجود، نه نقطه تمایز، بل کم و بیش نقطه اشتراک این دو اردو است. در حقیقت آن چه نقد این دو اردو را از هم متمایز می کند، نه موضوع نقد، بل موضع و افق طبقاتی نقد این دو اردو است.

چهار
سوسیالیسم بورژوایی و خرده بورژوایی در واقع جناح چپ اردوی نیروهای بورژوایی اند. یعنی افق فرا راه آن ها در تحلیل نهایی تعدیل تضاد و تبعیض طبقاتی، نهادینه کردن پیکار طبقاتی، سازش و مشارکت سازنده ی کار و سرمایه، دموکراتیک کردن مناسبات سرمایه و جهش از حاشیه ی نا امن سرمایه به مرکز امن سرمایه است. به گفته ی مارکس و انگلس در مانیفست:

« بورژوا های سوسیالیست خواهان تمام امتیازهای موقعیت اجتماعی جدید اند، البته بدون مبارزات و خطرهایی که به ناگزیر از این موقعیت پدید می آیند. آنان موقعیت موجود جامعه را بدون عناصر انقلابی و متلاشی کننده ی آن می خواهند. آنان بورژوازی را بدون پرولتاریا می خواهند. بدیهی است که بورژوازی، جهانی را که در آن سرآمد است، بهترین جهان ممکن می انگارد، و سوسیالیسم بورژوایی برای این برداشت تسلی بخش، نظام های کم و بیش تمام عیاری می سازد. این سوسیالیسم با فراخواندن پرولتاریا به تحقق چنین نظامی و در نتیجه گام نهادن بی درنگ به سرزمین موعود، در واقعیت امر، فقط خواستار آن است که پرولتاریا در چارچوب محدودیت های جامعه ی کنونی باقی بماند، اما تمام نظرات تنفرآمیز خویش را از بورژوازی به دور افکند ... سوسیالیسم بورژوایی فقط زمانی بیان درخوری می یابد که به استعاره ی محض بدل شود. تجارت آزاد: به نفع طبقه ی کارگر. حقوق و عوارض حمایتی: به نفع طبقه ی کارگر. بازسازی زندان ها: به نفع طبقه ی کارگر. این است آخرین کلام و یگانه سخن جدی سوسیالیسم بورژوایی. سوسیالیسم بورژوایی در این عبارت خلاصه می شود: بورژوا به نفع طبقه ی کارگر بورژواست.»

بر این پایه می توان گفت، نقد سوسیالیسم بورژوایی و خرده بورژوایی به وضع موجود، نقد به موانع ادغام و جذب در نظم و نظام سرمایه، و هراس از تشدید و تعمیق پیکار طبقاتی است. افق فرا راه نقد آنان نیز، اتوپی توسعه ی دموکراتیک مناسبات سرمایه داری است. به عبارت دیگر نیروها و احزاب سوسیالیسم بورژوایی و خرده بورژوایی، نه در پی در هم شکستن دستگاه های اداری- نظامی- ایده ئولوژیک اعمال قدرت سرمایه اند، نه خواهان الغای مناسبات سرمایه، بل آنان در پی ادغام در دستگاه های اعمال قدرت سرمایه و مشارکت دراتوپی فرایند توسعه ی دموکراتیک مناسبات سرمایه هستند. به همین علت و دلیل است که اینان در پیکار سیاسی- طبقاتی، همواره در پی کشف و خلق جناح های دموکراتیک و مترقی در بین صفوف طبقه و بلوک حاکم و دخیل بستن به آن ها هستند. در عرصه ی پیکار سیاسی- طبقاتی، رسالت و نقش اصلی و اساسی سوسیالیسم بورژوایی و خرده بورژوایی، مهار و کنترل نیروهای اردوی پرولتری و تبدیل این اردو به نیروی پیاده نظام اردوی سرمایه است.

پنج
سوسیالیسم پرولتری در حقیقت جناح پی گیر و رادیکال و تا به آخر انقلابی اردوی نیروهای پرولتری است. بدیهی است که پیکار علیه سلطه ی نظم و نظام سرمایه، نه به طور عام، محدود و محصور به سلطه و تضاد طبقاتی است و نه به طور ویژه، محدود و محصور به جنبش کارگری و گرایش سوسیالیسم پرولتری. زیرا با وجود آن که در شرایط کنونی، بیش از پیش تحت سلطه ی نظم ونظام بت واره ی سرمایه، تمامی تار و پود مناسبات و هستی اجتماعی در گستره ی جهانی، بورژوایی گشته است؛ اما به هیچ وجه نباید این حقیقت را نادیده گرفت که سرمایه نه فقط سلطه و ستم طبقاتی، بل رنگین کمانی از مناسبات سلطه و ستم و تبعیض اجتماعی را نیز تولید و بازتولید می کند و به خدمت خویش در می آورد. سرمایه نه فقط جامعه، بل طبیعت را نیز استثمار و ویران می کند. بر این پایه می توان گفت، جامعه ای که تارو پود حیات و هستی اجتماعی اش با تولید و باز تولید گسترده ی سلطه ی طبقاتی و رنگین کمانی از ستم و تبعیض اجتماعی و ویرانی طبیعت در هم تنیده شده است، بی شک همواره آبستن شکل گیری و گسترش رنگین کمانی از حوزه های پیکار و جنبش های اجتماعی – طبقاتی خواهد بود. گرایش های چپ و رادیکال جنبش های اجتماعی- طبقاتی زنان و جوانان و اقلیت های ملی، قومی، نژادی، جنسی و پیکارگران حفظ محیط زیست، که حل ستم و تبعیض مورد اعتراض خود را در گرو نفی سلطه ی نظم و نظام سرمایه می پندارند، بی شک بخشی جدایی ناپذیر از نیروهای اردوی پرولتری هستند. بدین اعتبار می توان گفت با وجود آن که تضاد طبقاتی و جنبش ضد سرمایه داری طبقه ی کارگر هم چنان نیروی برسازنده و پیش برنده ی اردوی ضد سرمایه داری پرولتری است، و با وجود آن که هم چنان طبقه ی کارگر نیروی اصلی این اردو است، و بدیهی است که باید به نیروی هژمونیک این اردو تبدیل شود، اما به هیچ وجه نمی توان و نباید، گستره ی نیروهای پیش برنده و شرکت کننده در اردوی ضد سرمایه داری پرولتری را محدود و محصور در طبقه ی کارگر پنداشت.

شش
هر چند رهایی انسان و جامعه و طبیعت در گرو گسترش و به میدان آمدن اردوی پرولتری است. اما نمی توان این واقعیت تلخ و ناگوار را انکار کرد که هم اکنون صفوف نیروهای اردوی پرولتری، چهل تکه، بی برنامه، زندانی افق نیروهای ناسیونال رفرمیسم و لیبرال رفرمیسم اردوی بورژوایی، و فرقه گرایی های شبه انقلابی است.
گرایش سوسیالیسم پرولتری می تواند و باید با یاری رسانی به پروسه ی سازمان یابی کارگران به مثابه یک طبقه، تدوین برنامه و استراتژی انقلاب کارگری، تجزیه ی پایه ی اجتماعی گرایش های بورژوایی و منزوی ساختن آن ها، هم گرایی و پیوند با جنبش های اجتماعی- طبقاتی، اردوی پرولتری را به نیروی رهایی بخش انسان و جامعه و طبیعت تبدیل کند!

پارسا نیک جو

http://payanekar.blogspot.fi/