بیانیه مشترک سندیکای کارگران شرکت واحد و هیئت بازگشایی سندیکای کارگران فلزکار مکانیک که چند روز پیش منتشر شد از همان عنوانش یعنی « اصلاح قانون کار یا نابودی دستاوردهای زحمتکشان » پیداست که در مسیر خلاف منافع کارگران گام می زند.(١) قانون ضد کارگری رژیم سرمایه داری اسلامی که محصول درهم کوبیدن دستاورهای گرانقدر جنبش شورایی کارگران و بخون کشاندن مبارزات آنان در سالهای پس از انقلاب پنجاه و هفت و ضامن تحمیل سی سال فلاکت و بی حقوقی به طبقه کارگر است ، « دستاورد زحمتکشان » نام می گیرد تا مبارزات جاری کارگران در چارچوب قانون کار و قانون اساسی ارتجاع حاکم محصور و اسیر شوند.
نکاتی که فرموله کننده این اسارت اند بدین قرارند:
١- « صندوق بین الملی پول و سازمان تجارت جهانی » به جای جمهوری اسلامی، و قشر « سرمایه داری انگلی تجاری داخلی » به جای کل نظام بردگی سرمایه داری نشانده شده اند.
٢- سپس اینها به عنوان علل اصلی مصائب طبقه کارگر معرفی شده و به این ترتیب جمهوری اسلامی و خود نظام سرمایه داری ایران تبرئه گشته اند.
٣- به قانون اساسی ارتجاعی و ضد کارگری نظام سرمایه داری اسلامی به عنوان قانون حامل و حافظ منافع کارگران بکرات رجوع و استناد شده است.
۴- شوراهای اسلامی کار از ابزار سرکوب طبقه کارگر تطهیر شده و به عنوان تشکلاتی مظلوم مورد حمایت واقع شده اند.
۵- و بالاخره با تاکید بر اینکه « کارگران جز با توسل به قانون کار و قانون اساسی هیچ امکان دیگری برای مقابله با زورگویی کارفرکایان نخواهند داشت » اصل اتکا به مبارزه مستقیم توده های کارگر و اتکا به نیروی خویش لگدمال گشته و استقلال تشکلات کارگری حراج شده است.
ماهیت اسارت بار این رویکرد برای فعالین کارگری و نیز توده های کارگر یاد آور و تداعی گر سیاست آشنا و حکومتی خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار است. حرکت فعالین جنبش مستقل و نوپای کارگری از همان ابتدا و از نبرد اول ماه مه ٨٣ در سقز با نفی و طرد این لاطائلات شکل گرفت و جلو آمد. توده های کارگر هم مدام شاهد افزایش شبانه روزی فقر و فلاکت و بی حقوقی و ناامنی و بی حرمتی خود و سرکوب بی امان مبارزاتشان بموازات رواج و میدانداری این رویکرد توسط خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار بوده اند و دقیقا از اینروست که این نهاد های ضد کارگری و سیاست هایشان نزد توده های کارگر منفورند.
اینجا سوال اینست که شان نزول این بیانیه چیست؟ مستقل از اینکه سندیکای کارگران شرکت واحد چقدر با اشراف به انگیزهای دخیل و ماهیت این بیانیه و پروسه صدور آن پای همکاری مشترک رفته است، حقیقت اینست که این بیانیه در امتداد تحرکات اخیر سازمان اکثریت برای ایجاد شکاف و انشعاب در جنبش مستقل کارگری صادر شده است. برای توضیح باید کمی به عقب برگشت.
پروژه ایجاد سندیکاهای مطیع و مجاز و یار شوراهای اسلامی کار و رفیق خانه کارگر توسط اکثریتی ها به سردمداری حسین اکبری در چیزی به نام « هیئت موسسان سندیکاهای کارگری » سالها پیش شروع شد. اما به دلیل نیاز عمیق و گسترده جنبش کارگری به تشکلهای کاملا مستقل از دولت و در تقابل با خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار و متکی به نیروی خود کارگران و لاجرم ضرورت اتخاذ رویکردهای مبارزه جویانه و رزمنده برای ایجاد چنین تشکلهایی، پروژه مذکور در نطفه خاموش شد. مبارزات کارگران خاتون آباد و نبرد اول ماه مه 83 سقز و تولد سندیکای کارگان شرکت واحد و سربلندکردن سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و تشکیل کمیته های پیگیری و هماهنگی و اتحادیه آزاد کارگران و غیره، جنبش مستقل کارگری را به نقطه ای برد که دیگر برای کارگزاران سندیکاهای مطیع حتی قابل شناسایی نبود. آنها تقریبا برای چهار سال به محاق رفتند و در « هیئت باز گشایی سندیکای کارگران فلزکار مکانیک » برای بازگشایی پروژه خود به انتظار فرصت نشستند.
اکنون با شدت گرفتن نگرانیهای رژیم برای انفجارات توده ای و شورش های گرسنگان بدنبال تعمیق و گسترش بحران سیاسی و اقتصادی و حذف یارانه ها، وزارت کار و خانه کارگر رژیم به تکافو افتاده اند تا کانون عالی انجمن های صنفی کارگری را به آلترناتیو جدیدی برای مهار و کنترل و ایجاد انحراف و در صورت لزوم سرکوب جنبش کارگری بدل نمایند. آلترناتیوی که تلاش دارد تا خود را به عنوان ظرف تشکل یابی مستقل کارگری بنمایاند و جابیندازند و تایید سازمان جهانی کار را کسب کند و به عضویت کنفدراسیون های بین المللی هم درآید. با مشاهده این تکاپوها اکثریتی ها گمشده خود را یافته و برای شرفیابی به حضور دشمنان طبقه کارگر سر از پا نمی شناسند. چندی پیش اینها در خارج کشور خبر « سندیکاهای کارگری می آیند! » را جار زدند(٢) و حال از داخل شاهد انتشار بیانیه ای در همان راستا و با حضور « هیئت باز گشایی سندیکای کارگران فلزکار مکانیک » هستیم.
هدف اکثریتی ها اینست که برای ایجاد سندیکاهای مطیع و وابسته و درهمراهی با خانه کارگر و شوراهای اسلامی و انجمن های صنفی اش هر اندازه که می توانند نیرو از جنبش مستقل کارگری بیرون بکشند. هر ذره از موفقیت این تلاش ضدکارگری ضربه ای جدی به پیکر جنبش ما خواهد بود. جنبش مستقل کارگری ایران علی رغم همه محرومیت ها و تنگنا ها و فشارها، و نیز علی رغم دخالت های نابخردانه خودی ها و وجود اختلافات عمدتا نالازم و غیرقابل توجیه، اما پختگی و روشن بینی و فهم و درک عمیقی نسبت به منافع طبقاتی کارگران از خود نشان داد که بروز شکوهمند آن در دو اول ماه مه گذشته بود. اگر کسی در ارزیابی از اهمیت عملی و حضور بیرونی این دو رویداد مشکل داشته باشد دیگر حداقل باید در برابر اتحاد طبقاتی که بین تشکلات مستقل کارگری حول قطعنامه هایی عمیقا طبقاتی و تاریخی و آنهم در رویارویی با آدمخواران اسلامی ایجاد شد به احترام به پا خیزد. تکاپوی اخیر وزارت کار و خانه کارگر برای ایجاد کانون های عالی انجمن های صنفی و حمایت و همراهی اکثریتی ها با آن تماما همین قدرت و اتحاد جنبش مستقل کارگری را نشانه گرفته است.
امروز افشا و دفع و به شکست کشاندن این تحرکات ضد کارگری خانه کارگر و طرد رویکردهای اسارت باری نظیر بیانیه دو سندیکا بیش از هر موقع ضروری و حیاتی است. اگر طرح اظهارات مضری که در این بیانیه شده در سالهای گذشته به دلایل نوپایی جنبش و نیاز به تجربه و حفظ وحدت آن در برابر صف ارتجاع و غیره می توانست تا حدودی قابل اغماض باشد امروز به حکم شرایط جدید و حساسی که در آن قرار داریم بسیار خطرناکند. جنبش مستقل کارگری در طی شش سال گذشته علی رغم مبارزه ای خستگی ناپذیر و از خود گشته و تحمل سرکوبها و محرومیت های زیاد و تقبل هزینه های سنگین اما در هر گام با سد بلند ارتجاع حاکم برخورد نمود و هر روز بیش از پیش با این حقیقت مواجه گشت که کسب هر ذره از مطالبات اش به مبارزه مستقیم توده ای کارگران و از پایین و با اتکا به رادیکالیسم طبقاتی آنان و در پرتو آرمانخواهی انقلاب کارگری گره خورده است. اما فراتر از مبارزات جاری و مطالبات روزمره، مساله اینست که استبداد حاکم بدنبال یکسال مبارزات رزمنده و قهرمانانه میلیونها توده تحت ستم وارد بحران خرد کننده سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و ایدئولوژیک شده است. این بحران همچنین در متن آنچنان بحران عظیم اقتصادی نظام سرمایه داری در جهان رخ داده است که کشورهای بزرگ سرمایه داری یکی پس از دیگری اعلام ورشکستگی کرده و به کام مبارزات عظیم توده ای فرو می روند. ایران از این زنجیره جهانی جدا نیست و هیچکس نمی تواند بدنبال ایسلند و یونان و فرانسه و ایرلند و پرتقال و غیره ایستگاهی هم برای ایران محتمل نداند.
بنابراین در این شرایط حساس و در چنین دوران سرنوشت سازی نفی و طرد رویکردهای اسارت بار از یکسو و اتخاذ و تقویت رویکرد رادیکالیسم طبقاتی کارگران از سوی دیگر بیش از هر موقع ضروری بوده و مهمترین اولویت جنبش مستقل کارگری می باشد. اولویتی که اکنون سرنوشت جنبش ما تماما در پاسخ مناسب به آن رقم می خورد.
امیر پیام
٢٦ نوامبر ٢٠١٠ - ۵ آذر ١٣٨٩
amirpayam.wordpress.com
زیرنویس ها
١- برای ملاحظه این بیانیه به لینک زیر مراجعه شود:
http://www.azadi-b.com/J/2010/11/post_562.html
٢- برای آشنایی بیشتر با این موضوع می توان به مقاله « مژده شوم: سندیکاهای کارگری میآیند! » به این لینک مراجع نمود: amirpayam.wordpress.com