اخیرا خالد حاج محمدی عضو کمیته مرکزی و عضو کمیته رهبری حزب حکمتیست خط کورش مدرسی طی مصاحبه ای سیاست حزب متبوع اش در خارج کشور را توضیح داده است. (١) ایشان ضمن اشاره به اینکه «یکی دیگر از میدانهای اصلی کار ما در خارج کشور جلب حمایت از مبارزات طبقه کارگر ایران است»، به فعالیتهای ارزشمند «اتحاد بین المللی درحمایت از کارگران در ایران» در این عرصه تاکید می کند. سپس اعلام می دارد که برای جلب حمایت از جنبش کارگری ایران از ایجاد نهادهای مشابه خوداری نموده و مبنای سیاست حزب شان «تقویت و حمایت» از «اتحاد بین المللی درحمایت از کارگران در ایران» می باشد.
طبعا هر جریان و حزب سیاسی هر طور که مایل است سیاست های خود را تعیین و اتخاذ می کند. اما آنجا که مساله به نوع برخورد و رویکرد این جریانات به جنبش مستقل کارگری ایران مربوط می شود، آنگاه جنبش مستقل کارگری می باید از موضع و سیاست روشنی در چنین مواردی برخوردار باشد. در این زمینه آنچه در درجه اول و پیش از هر چیز مهم است اینکه آیا سیاست های یک جریان سیاسی در خدمت تقویت و تحکیم استقلال جنبش کارگری از جمهوری اسلامی است، و یا اینکه برعکس این سیاست ها ناقض و نافی استقلال جنبش کارگری از رژیم حاکم می باشند؟
سیاست های حزب حکمتیست خط کورش مدرسی در دوسه سال اخیر ناقض و نافی استقلال جنبش مستقل کارگری از جمهوری اسلامی بوده، و تا زمانی که این جریان بر پایه همین سیاست ها حرکت می کند ضروری است که همه بخش های جنبش مستقل کارگری در داخل و خارج فاصله و دوری خود را از آن حفظ کنند.(٢)
جنبش مستقل کارگری ایران درطول حیات جمهوری اسلامی، و بویژه در هشت سال گذشته که با عروج مجدد و ایجاد چندین تشکل و پیدایش صدها فعال مستقل کارگری و به میدان آمدن رهبران سرشناس، خود را در سطح جهان طرح و تثبیت کرد، دارای یک بنیاد طبقاتی تعیین کننده و یک رکن هویتی سرنوشت ساز است که همانا حفظ استقلال آن از جمهوری اسلامی ایران می باشد. استقلال جنبش مستقل کارگری با همه تنوعات و تفاوت ها و اختلافات دورنی اش، از کلیت جمهوری اسلامی و تشکلات کارگری مزدور و دست سازش اش یعنی خانه کارگر و انجمن های صنفی و شوراهای اسلامی و مجمع نمایندگان و اتحایه ها و دیگر اشکال رنگارنگی که ایجاد می کنند، خط قرمز جنبش مستقل کارگری است. این خطی غیرقابل عبور برای هر کس و هر جریانی است که صادقانه در پی منافع طبقه کارگر است و حقیقتا برای پیشرفت این جنبش تلاش می کند. جنبش ما برای حفظ استقلال اش هزینه های بسیار سنگین و سهمگینی متقبل شده است. این جنبش همه این هزینه ها را به جان خرید تا در مقابل رژیم و تشکلات دست ساز و مزدورش زانو نزند.
رئوس سیاست های حزب حکمتیست خط کورش مدرسی که استقلال جنبش کارگری را نقض و نفی می کنند به این ترتیب اند:
١- حزب حکمتیست جنبش آزادیخواهانه مردم تحت ستم در سال ٨٨ که به بهانه انتخابات علیه کلیت رژیم به خیابان ریختند را فاقد هر گونه حقانیت و مشروعیتی دانست و آنرا یکسره ارتجاعی نامید و به این ترتیب آب به آسیاب سیاست سرکوبگرانه رژیم علیه اعتراضات مردم ریخت. از سوی دیگر در افشای ارتجاع سبز موسوی و کروبی از موضع احمدی نژاد عمل نمود. در ادبیات این جریان شاهد افشای جنگ ارتجاعی بین دو جناح ارتجاع حاکم و حمایت از مبارزات برحق مردم تحت ستم نمی باشیم. آنچه هست چیزی جز افشای یک جناح ارتجاع بر متن کرنش و تمکین در برابر جناح دیگر آن نیست. حزب حکمتیست در پیگیری این سیاست آنچنان چشم خود را بر سرکوب خونبار مردم توسط ارتجاع خامنه ای و احمدی نژاد بست و در محکوم نمودن اعتراضات مردم تا آنجا پیش رفت که درست هنگامی که جوانان معترض در کهریزکها تحت تجاوز و شکنجه بودند، محمد فتاحی عضو کمیته مرکزی این حزب در باره کارگرانی که در اعتراضات خیابانی شرکت می کردند نوشت: « شایسته است برود و در همان خیابان ها جانش را فدای جنگ آن لشکر کند» و « حق است برود و فدا شود»(3) و به این ترتیب سرکوب کارگران و به خون غلطیدن توده های معترض در خیابان را حقشان دانست.
٢- بدنبال عقب رانده شدن مبارزه برحق توده های تحت ستم توسط یک سرکوب خونین، ارتجاع حاکم خود را در موقعیتی یافت تا برای برون رفت از بحران اقتصادی و تثبیت پایه های قدرتش طرح عمیقا ضد کارگری حذف یارانه ها بر اقلام اساسی مایحتاج مردم را عملی سازد. حذف یارانه ها که پرچم آنرا احمدی نژاد به نمایندگی از طرف طبقه سرمایه دار بدست گرفت چیزی جز تحمیل همان ریاضت کشی اقتصادی به کارگران و زحمتکشان نبود که برای خروج از بحران اقتصادی جهان در دستور همه دول سرمایه داری قرار دارد. سیاست های ریاضت کشی اقتصادی در همه جا بدرست با مقاومت و مبارزه متقابل کارگران و زحمتکشان مواجه شد. در ایران اما این طرح ضدکارگری توسط حزب حکمتیست و برخی فرقه های سیاسی به عنوان «تلاش بورژوازی برای مدرنیزه کردن مناسبات سرمایه داری» مورد حمایت قرار گرفت و کارگران از مخالفت با آن منع و برای تبعیت از آن تشویق شدند. به این ترتیب کوشیدند با ترغیب کارگران به دنباله روی از این سیاست بورژوایی شرایطی را فراهم سازند تا ارتجاع حاکم بتواند با دست باز و با فراغ بال سیاست ضد کارگری خود را عملی سازد.
٣- در نهم ژوئن ٢٠١١ در مقابل سازمان جهانی کار در ژنو و در جریان نشست سالانه آن که مزدوران رژیم اسلامی در آنجا حضور داشتند، تظاهراتی از طرف سندیکاهای کارگری فرانسه و با حمایت اتحاد بین المللی و کمیته همبستگی سوسیالیستی در فرانسه برگزار شد. این تظاهرات از طرف راست جدید در جنبش کارگری ایران تخطئه شد و مورد تخریب قرار گرفت. راست جدید نه تنها با تظاهرات علیه جمهوری اسلامی و اعتراض علیه حضور نمایندگان خانه کارگر در نشست سالانه سازمان جهانی کار مخالفت کرد، بلکه همچنین با حضور سیاست های چپ در جنبش کارگری به مخالفت برخواست و از طرح ضد کارگری حذف یارانه ها و بطور مشخص از سیاست های محمود احمدی نژاد حمایت نمود. راست جدید همچنین در ضدیت با سیاست ها اعتراضی علیه جمهوری اسلامی خواستار حضور نمایندگان کارگران در کمسیون اجرای حذف یارانه ها در مجلس شورای اسلامی شد. راست جدید به حق مورد اعتراض وسیع فعالین چپ و رادیکال جنبش کارگری قرار گرفت. حزب حکمتیست اما به دفاع همه جانبه از راست جدید برخاست و به همراه آن استقلال جنبش کارگری را زیر پا گذاشت. (٤)
۴- در جدید ترین گام این سیاست ها، اسد گلچینی عضو کمیته مرکزی و عضوی کمیته رهبری این حزب خواستار« انحلال » تشکلات مستقل کارگری موجود شده است.(5) بررسی استدلال ایشان برای صدور درخواست « انحلال » تشکلات مستقل کارگری موجود، که با خون و دل و از جان مایه گذاشتن های فعالین این تشکلات پابرجا مانده و ارتجاع حاکم هر لحظه در مترصد بلعیدن آنهاست، هیچ ارزشی ندارد. واضح است که این تشکلات بی عیب و نقص و بی اشکال نیستند. نشان دادن اشکالات و معایب آنها و انتقادهای سازنده و رفیقانه برای بهتر نمودن این تشکلات ضروری است. همیشه لازم است برای سوق دادن این تشکلات بسمت قرار گرفتن در محیط های کار و تبدیل شدن آنها به تشکلات توده ای کارگران در محیط های کار تلاش نمود. اما هیچ چیز، و مطلقا هیچ، چیز توجیه کننده درخواست «انحلال » این تشکلات نیست. طرح « انحلال » تشکلات مستقل کارگری کنونی در ایران به هر توجیهی سیاستی ضد کارگری است. این سیاستی در خدمت تضغیف طبقه کارگر و تقویت ارتجاع اسلامی حاکم می باشد.
5- اسد گلچینی عضو کمیته رهبری حزب حکمتیست در همان مطلب بدنبال در خواست «انحلال» تشکلات مستقل کارگری موجود، خواستار رو آوری به ایجاد «انجمن ها صنفی کارگری» وابسته با خانه کارگر و دست ساز ارتجاع حاکم می شود و فراخوان می دهد که:
«میتوان در ابعاد وسیعتری به تشکیل این انجمن ها که قانونی هم هستند و فقط باید شرایط و ملزومات قانونی آنها را هم فراهم کرد مبادرت کرد. انجمن های صنفی کارگران را دولت بعنوان تشکل کارگران برسمیت شناخته است و هر جا کارگران میتوانند و امکان این را دارند میتوانند و مهم است به تشکیل آنها مبادرت کنند.» به اینترتیب اعتراض دیرینه طبقه کارگر به فقدان حق تشکل در ایران در چشم بهم زدنی پوچ شده و به هوا می رود و از کلاه جادویی این حزب خرگوش «انجمن های صنفی کارگری» برای کارگران بیرون می جهد که هم «قانونی هستند» و هم «دولت بعنوان تشکل کارگران برسمیت شناخته است». اکنون هر دو روی سکه سیاست این حزب نسبت به جنبش کارگری را در پیشرو داریم. از یکسو برای «انحلال» تشکلات واقعی و مستقل طبقه کارگر می کوشند، و همزمان از سوی دیگر برای قالب کردن «انجمن های صنفی کارگری» رژیمی و وابسته به ارتجاع به عنوان تشکل کارگری تلاش می کنند.
موارد فوق حلقه های بهم پیوسته سیاستی اند که طی دو سه سال گذشته توسط حزب حکمتیست خط کورش مدرسی به نحو منسجمی دنبال شده است. جدا از اینکه چه قضاوتی در باره کل مبانی فکری و جهتگیری سیاسی این جریان داشته باشیم، اما تا آنجا که به جنبش مستقل کارگری مربوط می شود، سیاست های این حزب ناقض و نافی امر حیاتی و سرنوشت ساز استقلال جنبش ما از جمهوری اسلامی است. بنابراین حفظ استقلال جنبش کارگری از جمهوری اسلامی در عین حال در گرو حفظ استقلال آن از چنین جریاناتی است که خود ناقض و نافی استقلال جنبش هستند. تازمانی که حزب حکمتیست خط کورش مدرسی بر پایه این سیاست ها حرکت می کند، نه همراه جنبش مستقل کارگری، که در مقابل آن قرار دارد.
امیر پیام
٢١ مرداد٩١ / ١۵ آگوست ٢٠١٢
زیرنویس ها:
١- «اولویتهای حزب حکمتیست در خارج کشور»، خالد حاج محمدی
٢- برای بررسی تفصیلی خط کورش مدرسی خواننده علاقمند می تواند به مطلب «دولت و کارگران در
ایران- بخش هفتم» از این نگارنده مراجع کند. amirpayam.wordpress.com/2012/06/12
٣- «اول ماه مه ادامه عاشورا و نماز جمعه نیست»، محمد فتاحی
۴- برای بررسی راست جدید و برخورد آن و آکسیون نهم ژوئن به این مطلب مراجعه شود: «نهم ژوئن، جنبش مستقل کارگری و راست جدید». amirpayam.wordpress.com/2011/07/27
۵- «تشکل های فعالین کارگری موجود ناچار از انتخاب هستند»، اسد گلچینی
*********************************************************