افق روشن
www.ofros.com

فرش قرمز اوین: از داووس تا مهرآباد


پیک بهار                                                                                                        دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳

پنج شنبه ٢٨ فروردین ١٣٩٣ نیروهای امنیتی به بند٣۵٠ زندان اوین حمله ور شدند. در این حمله که به بهانه بازرسی بند انجام شد، دهها زندانی، مجروح شدند. بیش از ٣٠ زندانی بند عمومی ٣۵٠، که زخمی و مجروح شده بودند، بلافاصله به سلول های انفرادی بند ٢٤٠ اوین برده شدند[1]. طبق آخرین اخبار شنبه ٣٠ فروردین، زندانیانی که بیشترین جراحات و آسیب ها را متحمل شدند، همچنان در سلول انفرادی محبوس هستند:
نوزده تن از زندانیانی که آسیب‌های جدی تری دیده‌اند، همچنان در سلول انفرادی نگهداری می‌شوند. دست سمکو خلقتی شکسته، محمدصدیق کبودوند و بهنام ابراهیم‌زاده بشدت آسیب دیده اند، سروش ثابت سرش شکسته، یاشار دارالشفاء کمرش آسیب دیده و همه در انفرادی هستند. از وضعیت امید بهروزی که شریان دستش پاره شده بود، اطلاعی در دست نیست و اسماعیل برزگر که دو دنده‌اش شکسته بود، در بهداری زندان به تخت خواب زنجیر شده است. تمام زندانیان محبوس در انفرادی و ده نفری که به بند ٣۵٠ بازگشته‌اند، همگی در اعتصاب غذا به سر می برند[2].
مقامات قضایی، طبق معمول، کل ماجرا را تکذیب کرده اند، اما خانواده های زندانیان می گویند که اگر حمله ای صورت نگرفته و زندانیان مجروح نشده اند، چرا اجازه گفتگو یا ملاقات با زندانیان داده نمی شود[3].
آخرین بار که این حد از قساوت در حق زندانیان سیاسی اعمال شد و امکان افشاگری یافت، جنایات انجام شده در زندان کهریزک در سال ١٣٨٨ بود. این میزان از شدت عمل در سرکوب زندانیان، هنگامی که تهدید بالفعلی متوجه حکومت نیست، برای بسیاری موجب تعجب شده و بازار گمانه زنی ها داغ شده است. هوادارن دولت "تدبیر و امید" سعی می کنند از این آب گل آلود، ماهی بگیرند و تهاجم به بند ٣۵٠ را، حمله به دولت تعبیر کنند تا افکار عمومی ملتهب را، از مسئولیت دولت منحرف کنند. برخی از آنها نیز، سعی می کنند توشه ای از این جنایت برگیرند و برای تصاحب کرسی های مجلس بعدی، رای جمع کنند. آنها تلاش می کنند تجربه دوم خردادی ها را بعد از حمله به کوی دانشگاه در سال ١٣٧٨ تکرار کنند. حتما به خاطر دارید که بعد از رسانه ای شدن قتل های زنجیره ای در سال ١٣٧٧ و حمله وحشیانه به کوی دانشگاه در سال ١٣٧٨، اصلاح طلبان آن روز که دوم خردادی نامیده می شدند، تبلیغات خود را بر وعده پیگیری این دو جنایت، متمرکز کردند و به کمک روزنامه های رنگارنگ خود، موفق شدند اکثریت مطلق کرسی های مجلس ششم را از آن خود کنند. وعده پیگیری آن جنایت ها، مانند سایر وعده های اصلاح طلبان، به فراموشی سپرده شد، اما کرسی های قدرت را برای دوم خردادی ها به امغان آورد.
نیویورک تایمز، همان پنج شنبه سیاهی که اوین زیر ضرب نیروهای امنیتی بود (٢٨ فروردین ١٣٩٣)، خبری منتشر کرد[4]. طبق این خبر، که در سایت رادیوفردا نیز انعکاس یافت[5]، یک هواپیمای وی.آی.پی متعلق به بانک یوتای امریکا، مزین به پرچم این کشور، دو روز قبل از انتشار خبر، یعنی سه شنبه، در فرودگاه مهرآباد تهران رویت شده است. طبق گزارش نیویورک تایمز، یکی از آخرین مکان‌هایی که این هواپیما در آن ردیابی شده، زوریخ و همزمان با برگزاری کنفرانس داووس در ماه ژانویه (یعنی سه ماه قبل) بوده است. حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران همراه با هیئتی بلندپایه در این کنفرانس شرکت کرده بود.
ابتدا و مطابق معمول، مسئول مطبوعاتی نمایندگی ایران در سازمان ملل، از دلیل حضور این هواپیما در فرودگاه مهرآباد، ابراز بی اطلاعی کرد[6]. اما سخنگوی وزارت امور خارجه ایران روز جمعه گفت: "کلیه مسافران این هواپیما اعضای هیات غنایی بوده‌اند و برادر رئیس جمهوری غنا ریاست این هیات را به عهده داشته است"[7]! همزمانی انتشار خبر حضور هواپیمای امریکایی، مزین به پرچم این کشور، در فرودگاه مهرآباد، با حمله نیروهای امنیتی به بند ٣۵٠ اوین، چه چیز را تداعی می کند؟ آذر ١٣٣٢ اندکی پس از حمله وحشیانه نظامیان به دانشگاه تهران، نیکسون رییس جمهور وقت امریکا، وارد تهران شد. دولت کودتا، که سرگرم انعقاد قرارداد جدید نفتی با کمپانی های بین المللی بود، میزبان او بود. خون های ریخته شده در دانشگاه تهران، خون مصطفی بزرگ نیا و مهدی شریعت رضوی از اعضای سازمان جوانان حزب توده و احمد قندچی، هوادار جبهه ملی، فرش قرمزی شد زیر پای کمپانی ها و رییس جمهور امپریالیسم تازه نفس، امریکا. با آن سرکوب و کشتار، دولت کودتا نشان داد که از هیچ جنایتی، برای تامین امنیت سرمایه کمپانی های نفتی بین المللی، رویگردان نیست.
ممکن است گفته شود که همزمانی دو رویداد، نمی تواند دلیل کافی برای نتیجه گیری باشد. اما کافی است به یاد آوریم که سه ماه پیش (ژانویه ٢٠١۴)، در اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در داووس، مدیر کل شرکت توتال فرانسه در گفتگو با تلویزیون آمریکایی بلومبرگ، پیام روحانی، رییس جمهور ایران را به این شکل نقل کرد: "ما مایلیم شما به کشورمان بازگردید. کشور ما آمادگی دارد در ظرف چند ماه، قراردادهای جذابی به شما ارائه کند. ما خواهان بازگشت شما به کشورمان هستیم. کشور ما آمادگی امضای قراردادهای جدید با شرایط دلخواه با شما را دارد"[8].
پیشتر، بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران، پنجم آذر ١٣٩٢، در گفتگویی با نشریه بریتانیایی فایننشال تایمز، از طرف دولت ایران اعلام کرده بود که دولت، در حال بازنگری قراردادهای نفتی خود است و قصد دارد این قراردادها را از حالت بیع متقابل، که شرکت طرف قرارداد بعد از مدتی، بهره‌برداری از پروژه را کاملا تحویل می‌دهد، به حالت قرارداد مشارکتی از نوعی که در عراق انجام شده، درآورد. وی گفته بود قرارداد مشارکتی با ایران در دستور کار شرکت‌های بزرگ نیست، اما ایران قصد دارد امتیازات بهتری را نسبت به همسایه‌های خود، از جمله عراق، به این شرکت‌ها پیشنهاد کند[9].
کمپانی های نفتی بین المللی، قراردادهای کنونی نفتی در عراق را، پس از یک جنگ خانمانسوز و اشغال عراق توسط ارتش امریکا و متحدانش، به چنگ آورده اند. حال قرار است دولت ایران، امتیازات بهتری از آن قراردادها، به این کمپانی ها بدهد.
بازگردیم به هجوم اخیر نیروهای امنیتی به اوین و حضور هواپیمای امریکایی در مهرآباد. چرا خبر حضور این هواپیما در مهرآباد، بلافاصله رسانه ای شد؟ چرا قبل از حمله برنامه ریزی شده و سازمان یافته اخیر به بند ٣۵٠، کانال های اطلاع رسانی از درون بند به بیرون از زندان، مسدود نشد؟
در تمام زندان های ایران، از جمله بند ٣۵٠ زندان اوین، دوربین های متعددی نصب شده است و تمام گوشه و کنار داخل و خارج زندان، در دید این دوربین ها است. چرا مهاجمان به بند ٣۵٠، دوربین های جدیدی به همراه داشتند و در زمان حمله به زندانیان، از این تهاجم فیلم می گرفتند[10]؟ این فیلم ها قرار است به کدام مقام داخلی یا خارجی نشان داده شود؟ مهاجمان، حمله به زندانیان بی دفاع را مستند سازی تصویری کرده اند تا چه چیز را به چه کسانی ثابت کنند؟ آیا نیکسون از قبر درآمده و به تهران باز می گردد؟
آیا انتخاب قربانیان تهاجم، اتفاقی بوده است؟ آیا آنهایی که بیشتر مضروب شدند و به انفرادی برده شدند، زندانیانی بودند که صرفا مقاومت بیشتری از خود نشان داده اند؟ چرا زندانیان اتاق های یک و سه بند ٣۵٠ اوین، بیشتر از همه هدف حمله قرار گرفته اند[11]؟ اکثر زندانیان اتاق های یک و سه، فعالان چپ و مارکسیست و یا متهمان ارتباط با مجاهدین هستند. (قابل ذکر است که برخلاف سرسپردگی سران سازمان مجاهدین به نئوکان های امریکا و خیانت آنها به آرمان های اولیه سازمان در مبارزه با امپریالیسم و جهت گیری طبقاتی بنیان گذاران سازمان، بخشی از هواداران سازمان مجاهدین در داخل کشور، همچنان به راه و آرمان بنیانگذاران سازمان تعلق خاطر دارند). آیا به طور اتفاقی، زندانیان اتاق های یک و سه، هدف حمله بوده اند؟

نویسنده: پیک بهار

http://peykebahar.wordpress.com/2014/04/20/evin


منابع:

[1] http://www.kaleme.com/1393/01/28/klm-180841

[2] https://hra-news.org/fa/prisoners/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D8%B4%D8%AA-%DB%B1%DB%B0-%D8%AA%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%AF-%DB%B3%DB%B5

[3] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2014/04/140419_l57_evin_reax.shtml

[4] http://www.nytimes.com/2014/04/18/world/middleeast/mystery-shrouds-american-plane-at-tehran-airport.html

[5] & [6] http://www.radiofarda.com/content/f1-iran-receives-an-american-airplane-but-no-one-seems-to-know-why/25353972.html

[7] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2014/04/140418_u07_american_plane_mehrabbad_iran_reax.shtml

[8] http://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2014/01/24/%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%84-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%81%D8%AA%DB%8C-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DA%A9%D8%B3%DB%8C-SEXY-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-.html

[9] http://www.radiofarda.com/content/f12_iran_opens_contact_us_oil_companies/25181723.html

[10] http://www.kaleme.com/1393/01/28/klm-180841

[11] https://hra-news.org/fa/prisoners/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D9%84-%DB%B3%DB%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D8%AE%D8%B1