ملک پیرخضری

اول ماه مه سنندج و ائتلافی نا خواسته


چهارم تیر ماه هشتاد و پنج


مدتی‌ مانده به فرارسیدن روز اول ماه مه، جشن همبستگی‌ طبقاتی‌ کارگران، فعالین کارگری شهر سنندج جلسات تدارک این روز را آغاز کردند، در اولین جلسه، بحث و جدل گرمی‌ حول چگونگی‌ برگزار کردن مراسم ، با شرکت بیشتر از ده ها نفرشروع شد، اگر چه اکثر شرکت کنندگان بر سر مستقل بودن مراسم اصرار داشتند، اما در دقایق اول معلوم شد که هر کسی‌ تلاش دارد سیاست ها و مواضع آن گروهی که بدان تعلق و وابستگی‌ دارد را بر مراسم اعمال کند. چندین جلسه مشابه برگزار گردید که بجز جدل و تنش های معمولی‌ و شناخته شده فرقه ای، هیچ نتیجه ای نداشت. در طول این جلسات فعالین مستقل در سنندج برای برگزاری مستقل مراسم، تلاشهای صمیمانه ای نمودند، اما تلاش این عده که منافع کل کارگران را دنبال میکردند در مقابل صف آرایی‌ فرقه ای، نتوانست نتیجه مثبتی‌ ببار آورد، بعد از اینکه بحث و جدلهای چند جلسه پیاپی‌ حول مستقل بودن مراسم، درخواست یا عدم درخواست مجوز از مقامات دولتی‌ و ... نتوانست فعالین کارگری را به توافق برساند، هر جریانی‌ راه خودش را رفت و در مدت کوتاهی‌ چند کمیته تدارک تشکیل شد و جلساتی‌ را برگزار نمودند، اما بطور ناگهانی‌ چند روز مانده به روز اول ماه مه تمام این کمیته ها در هم ادغام شدند و کمیته مشترکی‌ را تشکیل دادند.

لازم به یادآوری است که هر ساله این روش کار به مناسبت اول ماه مه در شهرهای کردستان بالاخص سنندج و سقز رواج داشته و امری عادی بوده است. هیچ وقت این فعالین نتوانسته اند در یک صف مستقل و با یک قطعنامه مشترک مراسم اول ماه مه را برگزار نمایند، نمونه بارز و برجسته آن برگزاری دو مراسم متفاوت پارسال شهر سقز بود.

امسال نیز در شهر سقز دو مراسم برگزار گردید، یکی‌ جلو شرکت تعاونی‌ خبازان و دومی‌ در میدان هلوی این شهر، که دومی‌ بخاطر دخالت نیروهای رژیم عملا نتوانست برگزار گردد. کاملاً روشن است که برگزاری هر چه باشکوه تر و تشکیل یک صف واحد در روز اول ماه مه با مطالبات مشترک رادیکال و ضد سرمایه داری از حداکثر اهمیت برخوردار است، زیرا تنها در چنین صورتی است که کارگران می توانند نیروی طبقه خویش را در مقابل سرمایه داران و دولت آنها بنمایش بگذارند و به میزان قدرت و تشکل و اتحاد و ظرفیت تعرضی که دارند مطالباتشان را بر بورژوازی تحمیل کنند. این کار به طور قطع گامهای زیادی جنبش ضد سرمایه داری کارگران را به پیش خواهد برد.

اما آنچه در سنندج اتفاق افتاد و جدل و کشمکشهایی‌ که در طول جلسات ما بین دو جریان صورت گرفت، نه از زاویه طبقاتی‌ و منافع عمومی‌ کارگران، بلکه صرفاً از زاویه منافع گروهی و فرقه ای بود.

هدف این نوشته کوتاه به هیچ وجه بررسی‌ علل و عوامل این چند دستگی‌ فعالین کارگری کردستان نیست. بعلاوه نقد رفتار و روش و سیاست فعالین کارگری متعلق به گروههای خاص هم در حوصله این سطور مختصر نمی گنجد. یک چیز مثل روز روشن است. اینکه پای بندی به منافع گروهی و سکتی‌ مانعی عظیم بر سر راه سازمانیابی وسیع توده ای کارگر علیه نظام سرمایه داری و مبارزه متحد روزمره آنان برای تحمیل مطالبات روزشان بر بورژوازی است. این را همگان می دانند، همچنانکه همه بسیار خوب واقفند که همین منافع سکتی سبب شده است که از سال ١٣٧١ به بعد، هیچ وقت فعالین کارگری در شهرهای کردستان نتوانند در صفی‌ واحد و مستقل و به دور از هژمونی فرقه ای‌ چپ غیر کارگری و سوسیال رفرمیستی مراسم اول ماه مه را برگزار کنند. آنچه امسال در سنندج اتفاق افتاد هم، برخلاف ادعای آقای مظفر محمدی که دست فعالینی ‌را که بقول ایشان این اتحاد و یکپارچه گی‌ را بوجود آوردند به گرمی‌ می فشارد!!! به هیچ وجه عبور از حصارهای سازمانی‌ نبود، بالعکس حکایت از بوجود آمدن توازن قوائی داشت که در سنندج بین دو جریان معین بوجود آمده است.

البته آقای محمدی حق دارد که حاصل این توازن قوای فرقه ای را مهم بشمارد و مورد ستایش قرار دهد،. زیرا همه و از جمله ایشان از نزدیک شاهد بودند که تنش حاد فیمابین می رفت‌ تا یأس و نومیدی را در میان انسانهای آزادی خواه‌ مشتاق شرکت در مراسم اول ماه مه دامن بزند و برگزاری هر مراسمی را غیر ممکن سازد. توازن قوا و ائتلاف میان دو گروه شاید واقعاً هم این خاصیت را داشت که کار لااقل به این سطح از فاجعه نکشید.

این هم خود برای طبقه کارگر ما به هر حال شانسی است!!! بکذریم، نقد من به هیچ وجه بر سر این ائتلاف ناخواسته و تحمیل شده نیز نیست، آنچه مرا وادار به این نوشته نموده است در کوتاهترین بیان اینهاست:

١ . فعالین مستقل خودشان از نزدیک و در بطن آن کشمکشها قرار داشتند و صادقانه تلاش کردند که مراسم امسال مستقل و بدور از دخالت هر گونه سازمان و فرقه ای برگزار شود، اینها اینک ضرورت صفبندی جمع هر چه وسیعتری از فعالین مستقل را که منافعی‌ جدا از منافع کل توده های کارگر ندارند بهتر و بیشتر درک نموده اند، برای غلبه بر وضع موجودی که در شهر های کردستان حاکم است و به آن اشاره رفت، چاره ای نیست جز اینکه باید دست در دست بقیه فعالین کارگری در سایر شهرهای ایران گذاشت. استحکام پیوند و ارتباط فعال شمار هر چه بیشتری از فعالین مستقل ضد سرمایه داری شهرهای کردستان که از هرگونه وابستگی‌ فرقه ای‌ بیزارند، با بقیه مناطق دیگر و گسترش این روند برای تقویت گرایش ضد کار مزدی امری به حق حیاتی‌ و ضروری است.

٢. آن دسته از فعالین کارگری در سنندج که می خواستند واقعاً فعال ضد سرمایه داری و برای محو سرمایه داری و نه سرباز دستور بگیر این فرقه و آن فرقه باشند، بعلاوه کلیه کارگرانی که هم اکنون و از مدتها قبل در کمیته هماهنگی‌ فعالیت داشته و فعالیت میکنند، باید برای غلبه بر شرائطی که فرقه ها بر جنبش کارگری تحمیل کرده اند به طور صادقانه و فعال تلاش کنند.

جنبش کارگری کردستان در فرقه ها محصور نیست و جنبش کارگری محصور در در داربست فرقه ها دیگر جنبش کارگری نیست. جلوی آنچه در گذشته به وقوع پیوسته است را نمی توان گرفت اما درس گیری درست از گذشته چراغ راه آینده است. همه متوجه شدید که اقدام آگاهانه و حساب شده گروهها در شهر سنندج، تغییر دادن قطعنامه کمیته هماهنگی‌ و جایگزین نمودن قطعنامه ای با محتوای دیگر، چیزی جز تفرقه افکنی‌ در بین فعالینی‌ که در کمیته هماهنگی‌ متشکل هستند نبود. قطعنامه ای که در سنندج منتشر شد، مقدمه اش همان مقدمه قطعنامه کمیته هماهنگی‌ است، اما تغییر دادن محتوای بند ١١ قطعنامه کمیته هماهنگی‌ در بند ١٩ قطعنامه سنندج عملی‌ کاملا آگاهانه است. بند ١١ قطعنامه کمیته هماهنگی‌ خواهان لغو احکام صادر شده برای دستگیر شدگان سقز و به درستی‌ خواهان آزادی دبیر سندیکای شرکت واحد شده بود، اما این قطعنامه مروج و مبلغ شیوه متشکل شدن سندیکائی کارگران نبود. فعالین کمیته هماهنگی‌ در سنندج در این زمینه چه جوابی‌ دارند؟ به امید اینکه سال آینده شاهد برگزاری مراسمهای مستقل وسیع ضد سرمایه داری اول ماه مه در تمام شهر های کردستان باشیم .

ملک پیرخضری

ارسال شده برای سایت کارگران پیشرو در ١٧ اردیبهشت ١٣٨٥