شعر نوعی هنر است بطورمشخص یعنی سخنی که با شکلِ دارای وزن و قافیه یا بدون وزن یا قافیه یا بدون هردو ولی دارای شکلی منظوم متفاوت از منثور و درعین حال که البته معنایی را میرساند زیبامند است یعنی بطورزیبامندانه این معنا و مفهوم را بیان مینماید و به خواننده یا شنونده شعر امکاناً انتقال میدهد. مجموع وزن و قافیه یا درصورت فقدان اینها یا یکی از اینها شکل خاص منظوم یا نظم آن را(نظمی درعین حال متفاوت ازنظمِ زیبامندانه و لذا هنرمندانه نثرهایی چون رمان که البته خود دارای شکلی تا اندازه ای موزون و آهنگین و لذا بدین شکل زیبامند و متفاوت از نثرهای عادی هستند) سبک شعر و معنای آن را محتوای شعر میگویند. انواع سبک و انواع محتوا و بنابراین انواع شعروجود دارد. معنا یا مضمون شعربیشتر یا کمتر بیانگر خواستها و عقاید و تمایلات اخلاقی و احساسات و سایر حالات روحی و ذهنی انسانها و یا حیوانات درگیر در روند واقعیت معین و لذا همچنین مبین جهتگیری اجتماعی و انسانی و بلحاظ علمیِ انسانها یعنی جهتمندی ایدئولوژیک آنان و نیز تاحد معینی حیوانات مزبور در این روند است. مضمون شعر ممکن است صریح و یا استعاری باشد و بعلاوه روند واقعیت موردنظر ممکن است مستند و یا اینکه بمثابه واقعیتی نمونه مصداق برجستهُ تعداد زیادی از وقایع و یا خصایص و رفتارها و اعمالِ بیشتر یا کمترمشابه انسانها و یا حیوانات درعرصه زندگی واقعی و یا اینکه این مضمون تا حدی یا کاملاً چیزی خیالی و پوچ باشد وغیره (توضیح اینکه دراینجا مقصود از "حیوانات"، حیوانات تکامل یافته شاخه مهره داران بویژه حیوانات تحت ستم انسان است).
درخصوص شاعر تنها به ذکر این نکته اکتفاء میکنم که او در هر مورد معین که برایش شعری می سراید از آن مورد یک الهام میگیرد(الهام بمفهوم علمی یعنی پیدایش ناگهانی یک احساس یا اندیشه در ذهن شخص، درلحظه یا درهنگام تأثیرگیری وی از یک مورد عینی یا در حالات بالنسبه معدودی ذهنی) و آن الهام را با قوه تخیل و تفکر خلاق خود در قالب شعر درمیاورد و بیان مینماید.
آنچه در مورد شعر گفته شد درمورد سایرهنرها مثلاً موسیقی یا نقاشی هم، البته بادرنظرگیری ویژگی خاص هر کدام از آنها، صدق میکند؛ میتوان گفت بجز هنرپیشگی که بمفهوم وسیع بطوراختصار عبارت از هرگونه نمایش دادنِ زیبامندانه و لذا هنرمندانه آوایی یا گفتاری یا رفتاری یا عملی یا حرکتی و یا صحنه ای یک محتوا یا بازهم یک اثر هنری شامل شعر یا رمان و مانند آن توسط افراد بشر است.
بالاخره باید بگویم : زیبایی یعنی خصوصیات معینی از اشیاء و پدیده ها که درانسانها ( و برخی حیوانات) واکنش ذهنی، احساس معینی و درنتیجه لذت عاطفی معینی بوجود میاورند. زیبایی بمثابه صرف خصلت اشیاء و مستقل از انسانها- فعلاً حیوانات را کناربگذاریم- وجود ندارد و بعلاوه احساس زیبایی نسبت به خصوصیات مزبور بسته به افراد مختلف امکاناً تفاوت مینماید. اینکه احساس زیبایی و درنتیجه زیبایی بطورمشخص ماهیتا چیست و چگونه است چیزی هست که انسان در تجربه مربوطه خود بدان پی می برد. زیبایی برای انسان یا در اشیاء و پدیده های عادی و یااینکه در پدیده ها و اشیاء هنری یعنی انواع هنر که بیانگر یا دارای آن یعنی اصطلاحاً زیبامند هستند وجود دارد.
حمید پویا - ۱٦ ژانویه ٢٠٢٠