شباهنگ راد

بیکار سازی کارگران در ایران


بیست یکم مرداد ماه هشتاد و پنج


سایت آشتی

در تداوم سیاست های ضد کارگری رژیم جمهوری طی چند روز اخیر صدها تن از کارگران ایران غیر مسئولانه از کار خود بیکار شده اند و صدها تن دیگر در آستانه ی اخراج قرار دارند. اوضاع بسیار وخیم معیشتی کارگران در زیر سلطه ی نظام امپریالیستی حاکم بر ایران قابل توصیف نیست. نبود امنیت شغلی، عدم دستمزدهای ناچیز کارگران از سوی کارفرمایان و متعاقباً گرانی سرسام آور و روزانه ی مایحتاج اولیه، دامنه ی زندگی را برای کارگران و فرزندان شان تنگ نموده است. ابعاد تعرض و یورش وحشیانه ی کارفرمایان به حقوق کارگران در ایران آنچنان بالا است که روزی نیست خودِ رسانه های جمعی رژیم، خبر از اخراج تعدادی دیگر از کارگران را به چاپ نرسانند.

در همین رابطه اخیراً شرکت تولیدی "مارلیک سان" قزوین ٣٣٠ تن از کارگران را بدلیل اعتراض به تعیین دستمزد ١۵٠ هزار تومانی از سوی کارفرمایان، اخراج نموده است؛ شرکت " فلورین" طبس ٦٠ کارگر قراردادی را از کار بیکار ساخته است؛ کارفرمایان، ٣٠ کارگر قراردادی شرکت تولیدی " سپهر" تهران را اخراج نموده اند؛ ٨٠ کارگر شرکت تولیدی " آلفا " در شهرستان شهریار به بهانه ی بحران مالی اخراج گردیده اند؛ بدلیل تعطیلی ۵٠ واحد ریخته گری در شهرستان پاکدشت در استان تهران بیش از ١٠٠٠ کارگر به صفوف بیکاران جامعه پیوسته اند؛ در چند روز گذشته ٣٧٠ نفر از کارگران شرکت مسافربری راه آهن "رجا " که بیش از ٢٠ سال سابقه ی کار در این واحد را داشتند از سوی کارفرمایان اخراج گردیده اند؛ ١٠٠ کارگر قراردادی شرکت تولیدی " بهمن" تهران به ارتش میلیونی بیکاران جامعه پیوسته اند و ٢٧٠٠ تن از ۵٠٠٠ کارگر بخش " شیرآلات " شرکت ماشین سازی اراک در آستانه ی اخراج قرار دارند.

اگر چه اخراج سازی های فوق در برگیرنده ی همه ی حقایق روا شده در حق کارگران نیست؛ امّا در بطن خود گویای این حقیقت تلخ است که تحت حاکمیت ضد کارگری، دامنه ی بی حقوقی هزاران تن از استثمار شوندگان در شتابی غیر قابل کنترل در حرکت است و روزانه صدها کارگر بدلائل واهی از سوی کارفرمایان از کار خود بیکار شده و روانه ی جامعه سراسر بحران زده می گردند. بدون شک ابعاد این فجایع در مقیاسی دیگر زندگی کارگران اخراجی را در منگنه ی هر چه بیشتری قرار داده و بهمراه آنان فرزندان شان بدلیل فقدان شغل و درآمد والدین شان اجباراً روانه ی خیابانها گردیده و به کارهای ناخواسته تن می دهند. وجود هزاران کودک در خیابان های ایران – که بنابه گفته ی خود مقامات رژیم بالغ بر ٧٠٠ هزار کودک می باشد - و روی آوری آنان به شغل های کاذبی همچون آدامس فروشی، گل فروشی و غیره نمایانگر اوضاع سراسر مشقت بار زندگی میلیون ها تن از محروم ترین اقشار جامعه می باشد.

بر مبنای چنین واقعیاتی و به تبع از آن اخراج های بی رویه و بی در و پیکر کارگران توسط صاحبان تولیدی و کارفرمایان، مشاهده ی آسیب های اجتماعی ای همچون فحشاء، استفاده از مواد مخدر و غیره در ایران به امری طبیعی تبدیل گشته و رژیم جمهوری اسلامی بنابه ماهیت استثمارگرایانه اش قادر به تخفیف آن در جامعه نمی باشد.

وزیر کار رژیم جمهوری اسلامی « جهرمی » طی گزارشی اعتراف نموده است که: "ظرف ٤ ماهه اوّل امسال ٣٢٠ هزار تن از کارگران از کار بیکار شده اند" و تاکید نموده است که "دولت در مهار بحران اقتصادی ناتوان است". با این اوصاف و بنابه گفته ی وزیر کار دولت " عدالتخواه " و " مهرورزی " آحمدی نژاد، بدلیل ناتوانی سران حکومت در مهار بحران، ما در روزهای آینده شاهد اخراج های بیش از این کارگران از میادین تولیدی – صنعتی و غیره خواهیم بود؛ چرا که رژیم جمهوری اسلامی قادر به پاسخگوئی مشکلات عدیده ی جامعه و مهار بحران نمی باشد!!!

نگاهی به عملکرد ٢٧ ساله ی سران حکومت در مقابل خواسته های بنیادی کارگران این واقعیات را بوضوح کامل در مقابل همگان بنمایش می گذارد که رژیم جمهوری اسلامی توسط امپریالیست ها بر سر کار گمارده نشده است تا از منظر توده های ستم دیده، اقتصاد در هم ریخته و منابع طبیعی به یغما برده شده توسط سرمایه داران وابسته را به نفع آنان سامان بخشد. سران حکومت با سیاست دیکته شده و با تعیین وظایفی معین و روشن، قدرت را قبضه نموده اند تا چرخه های اقتصاد جامعه را به نفع اربابان شان به حرکت در آورند و بر میزان استثمار و تعرض به کارگران را فزونی بخشند. تصویب صدها لوایح ی ضد کارگری و رسمیت بخشیدن هر چه بیشتر به اخراج کارگران از سوی کارخانه داران، تغییر و اصلاحیه در ماده ی ٢٧ قانون کار اعلام نموده است که: " هر گاه كارگر در انجام وظايف محوله قصور ورزد و يا آيين ‏نامه‌‏های انضباطی كارگاه را نقض نمايد، كارفرما می‌‏تواند‌‏ پس از ابلاغ حداقل دو بار تذكر كتبی كه فاصله ميان آنها كمتر از پانزده روز نباشد، ضمن اطلاع به شورای اسلامي كار واحد و يا تشكل كارگری موجود در كارگاه (در صورت وجود) با جايگزين نمودن كارگر جديد و پرداخت مطالبات و حقوق معوقه و همچنين پرداخت سنوات به نسبت هر سال سابقه معادل با يك ماه آخر حقوق به كارگر, نسبت به فسخ قرار داد اقدام نمايد ". تصویب اینگونه لایحه ی ضد کارگری از یک سو دامنه ی تعرض کارفرمایان به حقوق کارگران را فزونی بخشیده و از سوی دیگر نشانگر این واقعیت است که جمهوری اسلامی رسالتی به غیر از به تنگنا کشاندن هر چه بیشتر زندگی طبقات زحمتکش بر عهده نداشته و تا آنجا که در توان دارد با اخراج، بگیر و ببند، شکنجه و سرکوب، به غارت به دسترنج کارگران تداوم خواهد بخشید.

در قاموس رژیم جمهوری اسلامی، قصور کارگر از وظایف محموله به معنای عدم تمکین آنان به سیاست های اجحاف گرایانه ی کارفرمایان تلقی گشته و هر زمان که کارگران بمنظور در خواست مطالبات پایه ای شان بپاخاسته اند، قوانین و آئین نامه های انضباطی تنظیم و تدوین شده توسط سرمایه داران، کارگران خاطی !!! را از کار بیکار خواهند ساخت. در پرتو و با تصویب چنین لوایح ی ضد کارگری است که دامنه ی بحران ابعاد گسترده تری بخود می گیرد. بر این اساس رژیم جمهوری اسلامی ذاتاً بحران زاست؛ چرا که حامی سرمایه داران و کارخانه داران می باشد. بهمین اعتبار است که سران حکومت قادر به پاسخگوئی ابتدائی ترین معضلات کارگری نیستند و هر زمان که کارگران در قبال احجافات سرمایه داران و کارفرمایان دست به اعتراض زده اند؛ مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند؛ دستگیر گردیده اند؛ شکنجه شده اند و از کار خود اخراج گردیده اند. سیاستی که با خلق و خوی رژیم جمهوری اسلامی همخوانی دارد. بنابراین در بستر چنین نظامی آینده ی کارگران بمانند دیگر استثمار شوندگان جامعه رو به تباهی است. مهار بحران اقتصادی و رونق بخشیدن به زندگی میلیون ها کارگر در ایران منوط به نابودی رژیم حامی سرمایه داران وابسته در جامعه ی مان می باشد. تا مادامیکه نظام امپریالیستی بر شئونات جامعه ی مان سیطره انداخته است، ابعاد بی حقوقی ها و اخراج ها، گسترده تر خواهد گردید و هزاران کارگر دیگر در پرتو تصویب لوایح ی ضد کارگری و با زور و سرکوب به خیل بیکاران جامعه خواهند پیوست.

تنها راه چاره در اتحاد و پاسخگوئی های عملی نیروهای انقلاب به ارگان های سرکوب مدافع ی کارخانه داران و سرمایه داران در ایران می باشد. ارگان هایی که نزدیک به سه دهه است هر اعتراض حق طلبانه ای را با تمام قوا در نطفه خفه ساخته و سبوعانه جنبش های انقلابی را به خاک و خون کشانده اند. بنابراین تدارک، سازماندهی و تعرض به حافظ بقای سلطه ی امپریالیسم در ایران یعنی نیروهای مسلح اش است که می توان زمینه های زندگی بهتر را برای کارگران فراهم نمود و گام بگام و با قدرت آتش وسیعی تری ریشه ی سرمایه داران وابسته و رژیم جمهوری اسلامی را سوزاند. کارگران و دیگر زحمتکشان تنها در مناسباتی به غیر از حاکمیت سرمایه داران وابسته و با برقراری حاکمیت کارگران و زحمتکشان بر جامعه مان است که می توانند شاهد رفاه و آسایش زندگی خود و خانواده های شان باشند.

شباهنگ راد

١١ اگوست ١٩ - ٢٠ مرداد ١٣٨۵

برگرفته از: سایت آشتی