افق روشن
www.ofros.com

!گسترش تظاهرات های اتحادیه ایی در آمریکا


صبا راهی                                                                                                      سه شنبه ١٠ اسفند ١٣٨٩


            قدرت اجتماعی کارگران در تعداد آنهاست!

هیئت قانونگذاری در ایالت ویسکن آمریکا قانونی را پیشنهاد داده که حقوق دسته جمعی مذاکره کارگران بخشهای عمومی را از آنها سلب میکند. این رای در جمعه به سه روز از مجادله پایان داد، اما گفته میشود موافقت حول این قانون بعید به نظر میرسد.
قانون پیشنهادی را اسکات واکر،نماینده دولت که از جمهوری خواهان میباشد ارائه داده که شامل ملزوماتی ست که بنا به گفته خود او برای کسری بودجه ایالت مذکور بمبلغ ١٣٧ میلیون دلار ، بعلاوه آماده سازی اساس یک پروژه ٣.٦ بیلیون دالاری کسری بودجه سالهای ٢٠١٣-٢٠١١ آنرا تنظیم نموده!!!
بسیار جالب است که کسری بودجه بحرانی که بانکها و سوپر ثروتمندان آنرا ایجاد نمودند سرمایه داری حق دارد " کسری بودجه دو سال بعد" خود را تحمین بزند اما کارگران که اکثریت جمعیت جامعه را تشکیل میدهند و از خون آنها لاشه سرمایه داری پروار میشود حق تخمین زدن هزینه های زندگی همین امروز را هم ندارند در حالیکه شانه های آنان باید سنگینی این کسری بودجه ها را تحمل کند و جیبهای غارتگران سودهای نجومی را!
این طرح اکنون به مجلس ایالتی میرود، جایی که دموکرات ها که در اقلیت هستند و بیش از یک هفته است که ناپدید شده اند، تا از رای دادن به این قانون ممانعت کنند. " آنها" این طرح را بعنوان یک حمله به حقوق کارگران و تلاش برای فلج کردن حمایت اتحادیه در جانب داری از دموکراتها تلقی میدارند.
جدای اینکه اتحادیه ها با سرمایه گذاری ۵٠،٠٠٠ میلیون دلاری از حساب حق عضویت های پرداخت شده ٢۵٠،٠٠٠ کارگر و زحمتکش به انتخاب اوبامای مکار کمک کردند تا این حقه باز برنامه تخیلی"تغییر" را بی هیچ تعهدی به اتحادیه ها تحمیل کند! نه بیمه درمانی، نه رفع مشکل بیکاری، که حتی سوخت مصرفی سرپناهی که بیکاران داشتن را دولت قطع نموده که باعث از بین رفتن بیکاران نیز گردیده! همان اوباما و هیلری کلینتون که از شانه های کارگران در روزهای قبل از انتخابات بالا میرفتند و خود را مکارانه" دلسوز درمان و بیکاری" آنها البته برای طرفداران " حقوق بشر" و رفرمیست ها زرد کرده از انقلاب، جا میزدند. و رفرمیست ها هم با دم شان از انتخاب اوباما " مشعوف" بودند. اما تا همین امروز هم همه شاهد هستیم که این نیرنگ بازان هیچ غلطی برای کارگران و مردم محروم آمریکا نکرده اند که هر چه بوده پر کردن جیب غارتگران است. اما همین که دولتی قلدر که مالیات مالیات دهندگان را به حلقوم بانکد ارهای خونخوار سرازیر میکند و خرج ارتش وحشی ویرانگرش در عراق و افغانستان میکند، و برای تعلیم سرکوبگری ارتشهای رژیمهای دست نشانده مانند مصر ... صرف میکند...بخواهد اتحادیه ها که ظرفی برای دور هم جمع شدن کارگران و تبادل نظر در پیشبرد مذاکرات بر سر دستمزد و امکانات رفاهی بیشتر است را نیز نابود کند نشانگر چندین عامل است که فعلا به سه تای آن اشاره میشود. یک: وحشت سرمایه داری از فدرت اجتماعی کارگران و متشکل بودن آنها، دو: ضعیف بودن موقعیت سرمایه که برای لاشه گندیده اش حتی از بر هم زدن تشکهای کارگری به هر حیله و نیرنگی مانند قانون بردگی مطلق اسکات واکر استفاده میکند. سه: ابجاد مجدد و تشدید رقابت های برده وار در میان کارگران تا با نازل ترین نرخ ها نیروی کار گارگران و زحمتکشان و محرومان را خریده و آنها را نیز به جان هم اندازد.
البته همه اینها چه میانه روها و چه محافظه کاران در " حرافی" گوی سبقت را از هم میبریاند و هدف غایی آنها پر کردن جیب غارتگران به بهای تباهی زندگی طبقه کارگر است. اتحادیه ها در باره قانون پیشنهادی گفته اند که آنها افزایش سهم بازنشستگی و درمان را میتوانند قورت دهند، اما یورش به حقوق اتحادیه ها را خیر، و این گفته ی اسکات واکر که "به کارگران این شانس داده میشود که از عضویت اتحادیه ها بیرون بیایند" به این منظور است که آنها میتوانند حق عضویت شان را برای کمک به پشتوانه بازنشستگی و درمان استفاده کنند! اسکات واکر موافقت بر سر این قضیه، مذاکره بر سر دستمزد را رد کرده است.
به عبارتی کارگران بایستی بتوانند در متحقق کردن پروژه اسکات واکر، جبران کسری بودجه از دسترنج شان برای کمک به دولتی که از نظر اقتصادی در حال ورشکستگی ست و میخواهد بانکدارهای خون آشام را از ورطه هلاکت نجات دهد، دار و ندارشان را " نثار" کنند حتی حق عضویتی که به اتحادیه ها پرداخت میکنند را به جیب سرمایه داران خونخوار بریزند، و از حقوق مذاکره دسته جمعی شان چشم پوشی کنند تا در یک کلام پای قانون "بردگی مطلق" خود را امضاء نمایند.
دهها هزار نفر از معترضین این قانون خیابانهای مدسین پایتخت ایالت ویسکن را اشغال کرده تا به این قانون اعتراض نمایند، بر طبلها کوبیدند و شعار دادند.. اسکات گفته است که اگر این قانون تا جمعه تصویب نگردد، آن ایالت یک مهلت برای بودجه سازی مجدد ١٦۵ میلیون دلار قرض را از دست میدهد و او "تحت فشار" قرار میگیرد تا اخطارهای پایان دادن به کار کارگران را آغاز نماید.
اسکات میگوید: قانون قابل مذاکره نیست، کسری بودجه ٣.٨ بیلیون دلاری باید تامین شود، کارگران باید خود را بوسیله پرداخت دوبرابر سهم بیمه درمانی و سهم بازنشستگی قربانی کنند تا این کسری بودجه جبران شود. او از ٣٠٠،٠٠٠ کارگر بخش عمومی میخواهد که با پرداخت بیشتر سهم بیمه درمانی و سهم بازنشستگی بخشی از این بدهی را پر کنند. اسکات تهدید نموده که در صورت شکستن خوردن این قانون به کار ٦،٠٠٠ کارگر ایالت ویسکن خاتمه میدهد.
اسکات واکر اصرار بر "تغییر" تحت عنوان بستن کسر بودجه دارد. او میخواهد کارگران سازماندهی شده - به ویژه معلمان مدارس - را از حقوق مذاکره دسته جمعی بر سر دستمزد لخت کند. از آنجایی که معلمان از مزایای مناسب تری، مانند مزایای بازنشستگی ، امنیت شغلی و پرداخت سهم کمتر برای بیمه درمان نسبت به سایر مشاغل دولتی برخوردارند، میگویند در بیشتر ایالت های آمریکا آن مزایای شغلی یک رقم بزرگ "مشکلات" بودجه است که دولتمردان را با آن مواجه میسازد. البته این " دولت نامردان" مشکل اصلی که دولتشان بر عهده گرفته یعنی کمک به بانکدارهای خونخوار و تامین هزینه های نجومی ارتش هارشان در عراق و افعانستان و اضافه کنید به این ارقام نجومی، هزینه دستگاه تربیت شکنجه و آدم کشی یعنی سی آی ای مخوف، و ...را مشکل جلوه نمیدهد و مزایای مشاغلی مانند معلمان را مورد حمله قرار میدهد تا بساط بخش خصوصی را وسعت بیشتر دهد و با کمترین دستمزدها که " قابل چانه زدن" هم نیستند مستخدمین را به بردگی بکشاند.
آیا هدف برچیدن مدارس دولتی و خصوصی کردن آنها نیست؟ به عبارتی تحصیل طبقاتی شود! آنکه داشت تحصیل کند و آن هم که ندار بود و ضرب و جمع ساعات کار و دستمزدش را نداند به بردگی مطلق با هر دستمزدی که کارفرما تعیین میکند تن بدهد! معلم و استاد دلسوز و باسواد هم که دانش آموزان و دانشجویان بدرد بخورد تربیت کند که به " کار سرمایه " نمیخورد! هر چه اکثریت جامعه نادان تر، احمق تر، توسری خورتر در نتیجه برده تر برای تامین سود سرمایه خونخوار! و اسم قرن " بیست و یکم" را باید با عصر برگشت به دوران برده داری و بربریت تعویض کرد!
عصری که در آن قلدرانی از نوع همانی که درآخرین لینک که در پایان این نوشته قرار داده شده میبنید، اتسون موتلی ضمن مخالفت با حضور اتحادیه ها در ابتدای حرافی اش برای "نوابعی" مانند خودش به مایکل عضو حزب برای سوسیالیسم و آزادی میگوید " سوسیالیسم با آزادی نمیخواند. و البته این طرفدار خونخواران هم باید"آزادی" داشته باشد تا مثل امروز در روز روشن بحرانی را که سرمایه داران خونخوار و سایر غارتگران برپا کرده اند را بر دوش کارگران و زحمتکشان و بیکاران قرار دهند تا باز هم به ارقام نجومی سودهایشان دست یابند! نوع اجحاف " زمانی" که اتسون در یک مصاحبه تلویزیونی به یک سوسیالیست میکند، نوبت گفتن نظر سوسیالیست است اما طرفدار سرمایه داری با قلدری، با هوچی گری به وسط حرفهای او پریده تا آنچه براساس حقایق گفته میشود شنیده نشود و از همه بدتر اینکه مدام میگوید: مایکل آمریکا پول ندارد".. بدون اینکه بگوید " چرا پول ندارد"؟و با قلدری میخواهد چنین وانمود کند که کارگران بخش خصوصی همراه با کارگران بخش عمومی در تظاهرات های امروزه نیستند و به این طریق بین کارگران تفرقه ایجاد کند که البته مایکل با سند ثابت میکند که کارگران هر دو بخش عمومی و خصوصی دوشادوش یکدیگر در خیابانها در اعتراض به قوانین ضدکارگری و ضد اتحادیه ایی در حال مبارزه و اشغال ساختمان ها هستند.
دیوید واینز، دانشجوی معترض دانشگاه ویسکن معتقد است جمهوری خواهان که کنترل ایالت در دست آنهاست سعی دارند اتحادیه ها را از بین ببرند و در حال برپا کردن یک فرهنگ ستیزه جویی برای تحت فشار قرار دادن مردم فقیر هستند تا به این وسیله آنها را از رفتن به صندوق های رای منصرف کند.او چنین ادامه میدهد: دولت بر اساس وعده های مشاغل رای آورد، اما در عوض روی موضوعاتی خم شد که مردم کمتر آنها را حیاتی میبینند، مانند کارت شناسایی رای دهندگان و قانون ضداتحادیه.
دیوید میگوید:" آنها در حال حاضر اصلا و ابدآ نگرانی در مورد مشاغل ندارند، آنها به اینجا میآیند و سعی میکنند و اتحادیه ها را ویران کنند و از این فرهنگ ستیزه گری بعنوان یک شیوه استفاده میکنند تا مردم جوان و مردم فقیر را از رای دادن منصرف سازند."
مجری و تهیه کننده رادیو الکس جونز :" این یک توسعه عظیم است، و راننده اصلی پشت این اعتراضات در مجموع اقتصادی ست که بر اثر دلار متورم شده نزول کرده است." او اضافه میکند:دوران ریاضت و جهانی شدن بر روی دنیا در حال اثر گذاری ست، چیزی که در اروپا شروع شد، و خاورمیانه در حال کشیده شدن به آمریکا ست. " ما در حال مشاهده اعتراضات وسیع، مخالفین هستیم. ما در حال دیدن مردمی هستیم که بشدت خشمگین میشوند، ما دولتمران ویسکن را دیده ایم که مردم را به خبر کردن گارد ملی تهدید کرده اند."
او می افزاید: سوال این است آیا مردم برعلیه این وضعیت پیروز میشوند یا بانکدارها و تاجران فرمانروایان دنیای جدید پیروزمندانه دولت دنیای جدیدشان را رو میکنند؟" جونز معتقداست اعتراضات توسط قدرتهای بین المللی هماهنگ و سازماندهی گردیده برای اینکه دلایلی را برای به میان آوردن پایه یک قدرت جهانی جدید و در نتیجه دولت جهانی را ارائه دهد.

آیا این همه قضیه است؟
یک قانون اما در حال تصویب است که یکی از مهمترین حقوق کارگران بخشهای عمومی یعنی حق مذاکره بر سر دستمزد را از آنان سلب میکند. و بدین طریق هر کارفرمایی با هر میزان دستمزد که بخواهد کارگران را در بازار رقابت به استخدام خود در میاورد!
سلب حق مذاکره دسته جمعی بر سر دستمزد موضوعی ست که بیش از یک هفته تظاهرات وسیعی را در ایالت ویسکن آمریکا در شهر مدیسن دامن زده و خشم دهها هزار نفر از کارکنان بخشهای عمومی و خصوصی را برانگیخته است.
قاعدتن اوضاع آمریکا اگر چه شرایط زندگی در آنجا با کشورهای تحت سلطه آن مانند مصر و کشورهای خاورمیانه و به ویژه کشور ایران با داشتن وحشی ترین رژیم کنونی، تفاوت هایی دارد، اما مستثنی از شعله ور شدن خشم کارگران و اعتراضات کارگری نسبت به پایمال شدن حقوق حقه شان نمی تواند باشد. اعتراضاتی که اگر درست و در جهت منافع کارگران سازماندهی شود به واقع به دلیل اوضاع اقتصادی آمریکا و قرار گرفتن آن در لبه ورشکستگی میتواند گورکن امپریالیسم خون آشام آمریکا گردد. باید دید حال که اوضاع سیاسی – اقتصادی آمریکا شاهد صحنه هایی کم و بیش مشابه با آنچه که در مصر و تونس و ایران دنیا شاهد آن است و سرکرده قلدران دنیا " اوباما" و سایر اوباش و کاخ سفید غارتگران برای مردم آنها " دلسوزی" بخرج میدهند، چه کسی قرار است اوباما و هلیری کلینتون و مک کین را به " رعایت حقوق بشر جهانی" دعوت کند و از اعمال خشونت در حق مردم " برهذر" دارد؟! و دلسوز مردم آمریکا شود که بی شک فریادهای خشم آنها از اینکه مالیات هایشان برای تامین هزینه ارتش وحشی شان و کشتن مردم افغانستان و عراق و سایر کشورها صرف میشود و دولت جنایتکارشان حلقه زندگی را روز به روز به آنها تنگ تر میکنند چیست؟ بی شک امپرطورهایی چون اسکات واکر برای جلوگیری از رفتن به گور خود و رویاهای ضدبشری شان ددخوترین حیواناتی هستند که رژیم های وحشی ایران و مصر و افعانستان و عراق را روی کار میاورند، این حیوانات درنده و خون آشام بخاطر سود سرمایه شان حتی به خواهر و برادر خود رحم نمیکنند چه رسد به کارگران و محرومان تا بتوانند لاشه امپراطوری خون آمریکا را با بردگی مطلق کارگران و اعمال دیکتاتوری عریان در حق آنها زنده نگهدارند. با همان شیوه درندگی حیوانی که " آمریکا" را با کشتن ١١،٠٠٠،٠٠٠ سرخپوست صاحب شدند. از طرفی اما، آیا از اینکه سرمایه داری هر سمبلی از لنین را در دنیا میخواهد نابود کند تعجب باید کرد؟ حتی از به رفراندم گذاشتن نام شهری که لنین در آن متولد شده بود و مردم آن شهر بعد از انقلاب کبیر اکتبر اسم آن شهر را به پاس خدمات ارزشمند لنین به طبقه کارگر لنین گذاشته بودند؟ و در اصل هر آنچه را که مارکس اندیشه بود لنین به اجرا درآورده بود را اسکات واکر های درنده میخواهند نابود کنند؟
اما اندیشه های والای انسانی آموزگاران پرولتاریا نابود شدنی نیست! به همین دلیل وظیفه تمام کسانی که مبارزه طبقاتی را امری جدی می انگارند این است که بی وقفه در ارتقاء سطح آگاهی کارگران و متشکل نمودن و سازماندهی آنها برای یک مبارزه طبقاتی بی امان کوشا باشند. هر گونه قصور مبارزاتی دودش تنها به چشم کارگران و محرومان نخواهد رفت که به چشم تمام مزدبگیران امروز و فرداهاست. مبارزه ایی که بدون شک بدون سلاح برای مقابله به دشمن پیروزی آن ممکن نیست.

صبا راهی

بیست و هفتم فوریه ٢٠١١

لینک های منابع استفاده شده:

http://rt.com/usa/news/wisconsin-protest-anti-union-labor-rights/
http://www.youtube.com/watch?v=HGvHQ0lQhSA&feature=channel
http://english.aljazeera.net/news/americas/2011/02/20112258347593554.html
http://www.youtube.com/watch?v=kyfCp81R1x8&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=TrRN9UWgISE
http://www.youtube.com/watch?v=fEOSE9yOE3Y&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=fEOSE9yOE3Y&feature=related