افق روشن
www.ofros.com

!کمون پاریس همیشه زنده است

!از کمون بیاموزیم
رحمت خوشکدامن                                                                                                شنبه ٢٢ اسفند ۱٣٨٨

درسپیده دم ١٨ مارس کارگران پاریس با شهامتی بی نظیرو قهرمانانه دروضعیتی استثنائی با فریادهای زنده باد کمون حکومت بورژوازی را سرنگون می کنند . کمیته مرکزی گارد ملی که در آن لحظه ٢١۵ گردان متشکل را تحت فرمان خود داشت ، تمام قدرت را در دست میگیرد و فرمان تسخیر تما م مراکز مهم دولتی راصادر می کند . بورژوازی و نمایند ه اش " این فسقلی بد نهاد تی یر " به ورسای متواری می شوند و از آنجا برای بازپس گردانیدن حکومت از دست رفته شان تلاش می کنند .
کمیته مرکزی گارد ملی در اولین جلسه خود در تالار شهرداری که چند ساعتی از تصرف آن نگذشته بود . سرنگونی دولت بورژوازی را اعلام می نما ید و در اولین قطع نامه خود فرما ن لغو حکومت نظامی و آزادی تمام زندانیان سیاسی را صادر می نمایند . در فاصله کوتاهی که در قدرت بود ، توانست با قاطعیتی باور نکردنی اقدامات وسیعی را بر علیه نظام ضد انسا نی بورژوازی و ماشین سرکوب بوروکراتیکش انجام دهد . آنها از همان روزهای اول پایه های قدرت دولتی بورژوازی را نشانه گرفتند .
کمیته مرکزی گارد ملی پس از چند روز فرمان انتخابات آزاد را صادر می کند و از تمام مردم می خواهد که در آن شرکت کنند . در ٢٨ مارس انتخابات کمون برگزار می گردد . کمیته مرکزی که تا آن روز وظایف حکومتی را انجام می داد ، پس از صدور فرمان انحلال ارتش و پلیس استعفا می دهد . در ٣٠ مارس کمون نظام وظیفه را منحل اعلام می کند . و بجای آن گارد ملی رابوجود می آورد که همه افراد قادر به شرکت در آن واجازه حمل سلاح را داشتند . انتخابی بودن تمام مقامات رسمی را تصویب می کند و برای اینکه تبعیضی بین تمام مقامات و اعضای کمون قائل نشوند حقوق ها را تا ٦٠٠٠ فرانک در نظر می گیرد . کمون توانست جدائی کلیسا از دولت را سازمان دهد ، کمک های مالی دولت به کلیسا نیز حذف را نیز حذف کند . تحصیلات رایگان برای تمام شهروندان بوجود آورد . کمون اجاره خانه های پرداخت نشده را باطل می کند و کار شبانه نانوایان را ممنوع اعلام می نماید . در ٦ آوریل در میان شادمانی عمومی مردم دستگاه گیوتین را در انظار به آتش می کشد . و شش روز بعد یعنی در روز ١٢ آوریل کمون با تصمیم شجاعانه اش ستون واندوم را که مظهر میهن پرستی افراطی و نماد ناسیونالیسم افراطی بود ، که پس از جنگهای ١٨٠٩ با ذوب کردن توپ های به غنیمت گرفته شده ساخته شده بود را نیز به آتش می کشد .
همه این اقدامات در حالی از طرف کمون صورت می گیرد که از بین ٨٦ نماینده منتخب کمون تنها ٢٨ نفراز را کارگران تشکیل می دادند و بقیه ترکیب شده بوده از کارمندان ( ٨ نفر ) . نمایندگان وابسته به خردبورژازی ( ٢٩ ) . نمایندگان سیاسی بورژوازی( ٢١ ) .
عمر کمون ٧٢ روز بیشتر نبود ، اما دراین مدت کوتاه با اقداماتی که انجام داد پیگر ترین دموکراسی را به نمایش گذاشت که در تاریخ جنبش کارگری بی سابقه بوده است . کمون درعمل نشان داد که طبقه کارگر برای آنکه از یک طرف پایه های دولت بورژوازی را ازبین ببرد و از طرفی دیگر بجای ماشین بوروکراتیک بورژوازی ، ماشین بوروکراتیک دیگری را جایگزین آن نکند ، راهی جز دموکراتیک کردن تمام نهادهای سیاسی و اقتصادی و... وجود ندارد.
کمون قدرتی براستی دموکراتیک بود ، قدرتی که تکیه گاه و مبنایش آراء عمومی بود . کمون نماینده ملت بود . ازاین جنبه دیگر دولت به معنای خاص کلمه نبود . شری بود که از جامعه بورژوازی به ارث رسیده بود که بسادگی طبقه کارگر از " مضار آن" در کوتاهترین زمان نمی توانست رها گردد ." تا آنکه زمانی فرا برسد که در آن نسلی که در شرایط جدید و آزاد بزرگ شده است ، قادر به آن گردد که خود را از قید خوان یغما ئی بنام دولت رها سازد . (١) در یک کلام کمون دولت کارگری بود که برای رهای کارگران گام برمی داشت . کمون اولین تجربه کارگران بود . تجربه ای که همراه خود خطای های بزرگی نیز داشت که شاید اگر آنها نبود عمرش طولانی تر می شد . و یا شاید موفق می شد کارگران اروپا را به یاری و همبستگی با خود بکشاند و مسیر دیگری را طی کند . ازمیان خطا های کمون ، دوخطای مهم آن را می توان چنین بیان کرد :
خطای اول : کارگران با آنکه نمایندگان سیاسی سرمایه داران را در هم شکستند و آنها سراسیمه به ورسای فرار می کنند ، اما از نظر اقتصادی به مهمترین تکیه گاه آنها ( بانکها ) حمله نمی کنند . بدین خاطر بورژوازی با خیالی آسوده بدون اندک فشاری به تی یر، تی یر موفق می گردد نیروهای لازم را برعلیه کمون سازماندهی کند و خود را برای درهم شکستن کمون آماده سازد .
خطای دوم : کمیته مرکزی گارد ملی شرایط اصطراری پس از قیام ١٨ مارس را در نیافت و خیلی زود قدرت را به کمون محول نمود . این امر باعث شد که بجای تمرکز و حمله به ورسای که تی یر در آنجا سنگر گرفته بود با انتخابات کمون اتلاف وقت نماید . چنانکه همین امر باعث آن شد که بورژوازی وقت لازم را برای حمله به پاریس داشته باشد . مارکس ١٨ روز پس از قیام کارگران در نامه ای به لیبکنشت به همین موضوع اشاره می کند و می گوید: " به نظر می رسد که پاریسی ها مغلوب شده اند . تقصیر خودشان است اما تقصیری که عملأ از خوش نیتی آنها ناشی می شود . کمیته مرکزی ( گارد ملی ) و بعدأ کمون به تی یر - این فسقلی بد نهاد - فرصت دادند که نیروی خصم را متمرکز سازد زیرا :
١- آنها به نحوی ابلهانه مایل نبودند جنگ داخلی را شروع کنند. مثل اینکه تی یر با تلاش خود برای خلع سلاح قهر آمیز پاریس آنرا ( جنگ داخلی را ) آغاز نکرده بود ، مثل اینکه مجلس ملی - فورأ به جمهوری اعلان جنگ نداده بود !
٢- بخاطر آنکه نسبت غصب قهرآمیز به آنها داده نشود ، لحظات گرانبهائی را تلف کردند ( بایستی بعد از به زانو در آوردن ارتجاعیون در پاریس ، بلافاصله به سوی ورسای پیشروی می کردند ) با انتخابات کمون و سازماندهی آن و غیره موجب اتلاف وقت شدند . "(٢)
بورژوازی وقتی موفق می گرد د خود را سازمان دهد ، قدم به قدم بسوی پاریس پیشروی می کند . در ماه مه کشتارهای دسته جمعی شروع می گردد . کارگران باحماسه آفرینی سنگر به سنگر مقاومت می کردند . ولی بورژوازی قدم به قدم سنگرهای کارگری را به تصرف در می آورد . محلات کارگرنشین با قهرمانی مقاومت می کنند . بورژوازی با خشونتی دیوانه بار به کشتار کودکان و زنان و مردان دست می زند ، دیگر " تفنگ سرعت عمل لازم را در کشتن نداشت ، و مسلسل بود که صدها تن از شکست خوردگان را یکجا نابود می کرد . دیوار هم پیمانان در گورستان پرلاشز، که جایگاه آخرین قتل عام توده های مردم بود ، همچون شاهدی در عین حال خاموش ولی گویا بر میزان غیظ و نفرتی که طبقه ی حاکم قادر است به محض ایستادگی پرولتاریا برای دفاع از حقوق خود از خویشتن نشان دهد ، هنوز بر سر پاست . "(٣) چهره حیوانی و ضد بشری بورژوازی را کارگران در کمون به روشنی دیدند . چهره ای که دیگر نمی توانست خود را در زیر نقاب های متعددی پنهان نگه دارد . کشتار بیش از" -٣٠٠٠٠ تن زن و مرد و کودک " و دستگیری حدود ۴۵٠٠٠ نفر که بسیاری از آنها را بعدآ اعدام نمو دند ، تبعید و به زندان انداختن هزاران نفر ، کافی بود که پاریسی ها و تمام فرانسه و تمام کارگران جهان دریابند که بورژوازی برای پاسداری از منافع طبقاتی اش از هیچ عملی برای کشتار کودکان و زنان و مردان کوتاهی نخواهد کرد .
کموناردها را کشتند ، به سیاهچالها انداختند ، به تبعید گاه ها روانه کردند . اما نتوانستند راهی را که آنها به کارگران جهان نشان دادند از بین ببرند . از اینروست که ما فریاد می زنیم : " نام کارگران پاریس ، با کمون شان ، برای همیشه به عنوان پیام آور پر افتخار جامعه ی نوین با احترام تمام یاد خواهد شد . خاطره ی شهیدان اش سرشار از تقدس در قلب طبقه ی کارگر برای همیشه باقی خواهد ماند . و آنان که دست به نابودی اش زد ند از هم اکنون به چرخ عذاب و مذمنت تاریخ بسته شده اند و دعای همه ی کشیشان شان با هم نیز برای آمرزش گناهان شان کفایت نخواهد کرد . "(۴)

زنده باد کمون!

رحمت خوشکدامن - ١٣ مارس ٢٠١٠

١-از مقدمه انگلس بر کتاب جنگ داخلی در فرانسه ١٨٩١ ترجمه سچفخا ص ٢۵
٢-از نامه کار مارکس به به ویلهلم لیبکنشت از جزوه در باره کمون
٣-ازمقدمه انگلس بر کتاب جنگ داخلی در فرانسه ١٨٩١ ترجمه باقرپرهام ص38
۴-از کتاب جنگ داخلی در فرانسه کارل مارکس ترجمه باقرپرهام ص١۵٢