نگاهی واقع بینانه به برخوردهای صورت گرفته با
سندیكای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
من نویسنده نیستم و قصدم از نوشتن این مطلب پاسخ دادن به شخص و یا گروهی نیست. نظر شخصی و طرز فكر من نسبت به هم طبقاتی های خودم (كارگران) این است كه هر تشكل كارگریئ كه از منافع طبقاتی كارگران دفاع كند، و در راه احقاق حق و حقوق صنفی كارگران قدمی بردارد، حتی اگر بر خلاف عقیده من باشد، شخصا از آن تشكل استقبال كرده و اگر كاری نتوانم انجام دهم و یا به صرف اینكه با تفكر من همخوانی ندارد، جهت تضیف تشكل موجود قدمی بر نخواهم داشت، در واقع همانطور كه دراساسنامه سندیكای شركت واحد قید شده، سندیكا نسبت به رنگ، تفكر و مذهب كارگران محدویتی ندارد و هدف اصلی آگاه كردن كارگران نسبت به حقوق صنفی و خواست های به حق و مسلم شان است، كارگری كه میخواهد كاندیدای هیئت مدیره سندیكا شود فقط دو سال در ان كارگاه سابقه كار داشته باشد می تواند در انتخابات سندیكا كندیدا شود. هر چند كه كارگران در فرو پاشیدن رژیم پهلوی نفش اساسی و مهمی داشتند. اما ازهمان سالهای اول انقلاب تشكل های مستقل كارگری را به عناوین مختلف مورد سركوب قرار دادند و از هیچ ظلمی در مورد كارگران و تشكل های كارگری كوتاهی نكردند، بطوری كه حتی به رئیس سندیكای كارگران شركت واحد ان زمان، در حكم بدوی اعدام دادند و حال با گروههای كارگری دیگر چه ها كه نكردند بماند....؟ متاسفانه بعد از انقلاب تفكری بر كشور حاكم شد كه هرگونه تشكل مستقلی را نه تنها برسمیت نمی شناسد بلكه اعتقاد به تك حزبی هم دارد. گویا تاثیرات سی و چند ساله حاكمیت بر فعالان كارگری و یا اهل قلم هم تاثیرگذاشته، گویا تعدای ازانها فكر میكنند تفكر و خط مشی خودشان از همه برتر است و كارگران باید حتما زیر پرچم ....؟ باشند وگرنه وابسته به حكومت و دولتی و یا سرمایه داری هستنند. چند روزی است مطالبی در سایت ها خواندم كه سندیكاها چنین هستنند و اداره كردن شورائی چنان؟ بعضی ها اعتقاد دارند كه سندیكاها توان مبارزات طبقاتی را ندارند و نمی تواند شرایط كارگران و اوضاع معیشتی كارگران را تغییر دهند و فكر میكنند كه سندیكا ها هم از سرمایه داری ریشه گرفته اند و حتی ریشه در سرمایه داری دولتی دارند و اعتقاد دارند كه راه نجات كارگران فقط در شورائی شدن تشكل های كارگری است. به هر حال این نظریست كه نمی دانم امروز در كشور ما چقدر قابل ارزیابی است. اما در مورد سندیكای كارگران شركت واحد كه خودم از اواخر سال ٨٣ فعال شدم و تا امروز هم از هیچ كوششی در راه منافع كارگران دریغ نكرده ام، بگویم، نمی خواهم به هزینه هائی كه در این راه داده ایم اشاره كنم ولی از این نظر كه شاید ذهن بعضی ها نسبت به سندیكا های زرد و یا دولتی فعال باشد، لازم میدانم اشاره ای به برخوردهای دولتی و حكومتی با این سندیكا را به گوش آنهائی كه علاقه مند به فعالیت كارگری هستند برسانم. تا قضاوت را خودشان بر عهده بگیرند، كه ایا میشود با سندیكای دولتی و یا زرد چنین برخوردی صورت بگیرد كه فكر میكنم غیر منطقی باشد اگر چنین قضاوتی را در مورد تشكل سندیكای كارگران شركت واحد بكنیم، از بدو شروع مجدد سندیكای كارگران شركت واحد در سال ١٣٨۴ همواره این سندیكا مورد هجوم و تاخت و تاز نیروهای امنیتی و عوامل سركوب كارگران (
خانه كارگرو شوراهای اسلامی كار ) و حتی بخشی از عوامل پلیس امنیت كه مدعی تاسیس شوراهای اسلامی كار بودند قرار داشته، كه من به تعدادی از این فشارها تا به امروز اشاره میكنم:
١- نزدیك به ۴٠٠ مورد بازداشت اعضای سندیكا
٢- دستگیری چندین خانواده به همراه فرزندانشان در ساعت ۵/٢ بامداد در حالی كه همسرانشان در بند ٢٠٩ بازداشت بودند
٣- كتك خوردن و زخمی شدن دهها تن از اعضای سندیكا كه منجر به جرح هم گردیده
۴- پرتاپ كردن بمب اتش زا به محل سندیكا كه بخشی از ساختمان در اتش سوخت
۵- اجیر كردن چماقداران توسط عوامل خانه كارگر و شوراهای اسلامی كار و حمله ٢٠٠ نفر از این ارازل و اوباش به محل سندیكا و غارت اموال سندیكا در حضور پلیس و عوامل امنیتی، بجای اینكه پلیس ضاربین و چماقدارها را دستگیر كند، رئیس و نایب رئیس سندیكا را كه زخمی بودند و نیاز به درمان داشتند دستگیر كردند
٦- محكوم شدن بیست نفر از اعضای هیئت مدیره سندیكای و فعالین شركت واحد در دادگاه انقلاب از ٦ ماه حبس تا ٦ سال كه اسانلو و مددی هركدام ۵/۵ سال و ۴ سال از عمر ٨ ساله این سندیكا را در زندان بودند كه هم اكنون یكی دیگر از اعضای هیئت مدیره سندیكا، رضا شهابی در حال سپری كردن محكومیت ٦ سال زندانش است.
٧- اخراج بیش از ٣٠٠ تن از رانندگان فعال سندیكائئ.
٨- بازداشت تعدادی از دانشجویان و اعضای فعالین تشكل ها ی كارگری مستقل در رابطه با سندیكای شركت واحد.
٩- تحت فشار گذاشتن تعدادی از روزنامه ها بخاطر چاپ مطالب سندیكا و حتی در مواردی به بسته شدن ان نشریات، كه یكی از موارد اتهامی، نشر مطالب سندیكا بوده.
١٠- تصمیم گیری در رابطه با اخراج اعضای اصلی سندیكا در بالاترین مقامات امنیتی كشور كه رونوشت مداركش موجود است.
١١- ارسال مدارك محرمانه به تمام ادارات كار استان كشور جهت جلوگیری از بازگشت بكار اعضای هیئت مدیره و اعضای اصلی سندیكا.
١٢- امنیتی برخورد كردن حاكمیت با سندیكای كارگران شركت واحد از همان ابتدا تا به امروز و تهدید اعضای هیئت مدیره سندیكا برای جلوگیری كردن از جلسات هیئت مدیره سندیكا كه اخرین مورد به هفته گذشته برمیگردد.
فكرمیكنم بیشتر از این لازم نباشد در این مورد بنویسم اما لازم میدانم مواضع سندیكای كارگران شركت واحد را در رابطه با حوادث و رویداهای كشور بخصوص مسائل كارگران كه با انتشار بیانه ها از طرف سندیكا هدفش را روشن ساخته اشاره كنم، تا شاید برای كسانی كه تا به امروز مشخص نشده این سندیكای كارگری چقدر ماهیت ضد كارگری تشكل های فرمایشی و دولتی كه هدفی جزء منافع شخصی و جناحی را دنبال نكرده اشكار ساخته روشن سازم، ناتوانی خانه كارگر و شوراهای اسلامی كار درحل مشكلات كارگران واقعیتی انكار ناپذیر است. اگر در مورد دستاوردهای سندیكای شركت واحد بخواهم بگویم واقعا در این متن گنجانده نمی شود، به این بسنده میكنم، طبق مدارك موجود منافع مالی قابل توجهی برای رانندگان و كارگران شركت واحد در این چند سال بدست آورده كه قابل رویت است از همه مهمتر قابلیت و اگاهی كارگرانی چون خود من را به حدی رسانده كه امروز در شركت واحد صدها كارگر اگاه داریم كه قابلیت هدایت و روشنگری كارگران دیگر را دارد، در صورتی كه قبل از سندیكا واقعاً اكثر رانندگان حتی از ابتدائی ترین دانش حقوقی خودشان آگاه نبودند، متحد كردن بخشی از جامعه كارگری و همراه كردن كارگران بخش های دیگر با كارگران شركت واحد ، مطرح كردن نام كارگران كشور و توجه كارگران جهان را به كارگران كشور و عضویت سندیكای شركت واحد به اتحادیه های بزرگ حمل و نقل بین الملی و ...... ، موضع گرفتن سندیكای كارگران شركت واحد در مورد انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم كه میشود این دو دوره را از بدترین دوره ها برخلاف شعارهای فریبنده برای كارگران بشماریم، باید بگویم كه سندیكا طبق بیانیه ای نظر خودش را نسبت به انتخابات اعلام كرد كه بخشی از آن را یاد آور میشوم (امروز برای كارگران و خانواده هایشان تشویق به شركت در انتخابات یكی از بی معناترین بحث های موجود میباشد چرا كه كارگران در سه دهه گذشته، تمام روسای جمهور از دوره جنگ و دوره سازندگی و دوره اصلاحات و هم چنین رئیس جمهور مهرورز را تجربه كرده اند. در حالی كه كاندیداهای رئیس جمهور آزادانه از سالنها مسجدها و حسینه ها و دانشگاه ها جهت سخنرانی استفاده میكنند، كه هر نشست و تجمع كارگری با سركوب روبرو میشود، حتی خیابان و پارك هم از مردم دریغ می شود و در طبیعی ترین جایی كه كارگران می توانند بدون هزینه در آن جمع شوند مورد شبیخون و هجمعه و سركوب قرار می گیرند.) این بیانیه درآرشیو سایت سندیكا موجود است و در مورد دستمزدها و ایجاد تشكل های مستقل همیشه مواضعش روشن و واضح بوده و هر جا در هر نقطه ای در ایران و دنیا كارگرانی مورد ستم واقع میشدند سندیكا با اطلاعیه ای ان رامحكوم میكرد و از تشكیل سندیكاهای دیگر حمایت میكرد، همچنان كه از سندیكای نیشكر هفت تپه حمایت كرد. حتی در مورد اعدام فرزاد كمانگر كه معلمی در روستاهای كردستان بود، سندیكا بخاطر اینكه معلمان را مزد بگیران فكری میداند، موضع گرفت و اعدام این معلم را محكوم كرد، بعد از اینكه سایت سندیكا اعدام فرزاد كمانگررا محكوم كرد، سایت را تحت فشار گذاشتند، تا اینكه نزدیك به دو سال است كه كنترل سایت از عهده سندیكا خارج شده و دیگر آن رسالت كارگری خود را از دست داده، اما خوشبختانه اعضای سندیكا همچنان متحد و پیگیر منافع كارگران و رانندگان هستنند و اگر بخواهم به چند تلاش ماه های گذشته نگاه كنم تجمع حدود ٢٠٠ نفری در مقابل شهرداری شكایت از عملكرد شوراهای اسلامی ضد كارگری كه حدود ٧٠ نماینده سندیكائی شاكیان را همراهی میكردند، هفته گذشته در اداره كار شمال غرب صورت گرفت و یكی از نمایندگان شورائی در مقابل هیات موضوع ماده ٢٢ به ناكارآمدی شوراهای اسلامی كه زیر فشار و تحت فرمان كارفرما هستند اعتراف كرد و خودش شجاعانه در حضور رانندگان حاضر، استعفاء كرد. حال شما كدام تشكل مستقل را در كشورسراغ دارید كه این مورد هجوم قرار گرفته و باز از هم از تلاش دست بر نداشته؟ ، آیا شما تشكل مستقل كارگری را سراغ دارید كه همین تعداد ٢٠٠ نفر كارگر را بتواند با این شرایط امنیتی پلیسی به میدان بیاورد؟ اگر شما تشكلی منسجم و مستقل سراغ دارید، در منافع ایجاد تشكیل تشكل های مستقل حركتی كرده در سی سال گذشته ما هم در كنار شما ایستاده ایم، متاسفانه واقعیت اعتراضات كارگری كشور نه تنها بطور پراكنده است، بلكه تمامی آنها بخاطر عقب افتادن دستمزد و یا نپرداختن حقوق است اما اعتصابات و اعتراضات رانندگان سندیكای شركت واحد و نیشكر هفت تپه بخاطر ایجاد تشكل های مستقل كارگری در كشور بوده به همین منظور چنین برخوردهایی هنوز در مورد این دو تشكل وجود دارد، بهتر است كمی واقع بینانه به مسائل كارگری كشور نگاه كنیم، بهتر نیست برای برون رفت از این همه مشكلات كارگری و وضعیت اسفبار كارگران بجای نقاط ضعف و یا انتقاد به فكر تشكیل تشكیلات و تشكل های كارگری خودمان باشیم تا بتوانیم با متشكل كردن جامعه كارگری، كارگران را از دست سرمایه داران زالو صفت كه از شیره جان كارگران تغذیه میكنند نجات دهیم، فكر میكنم بهترین كاری كه دلسوزان جامعه كارگری میتوانند برای ما كارگران بكنند در راستای انسجام و متحدتر كردن كارگران قدم بردارند كه تنها، راه نجات طبقه كارگر اتحاد ومتحد كردن كارگران و ایجاد تشكل های مستقل كارگری در كشور است.
داوود رضوی فعال سندیكایی