افق روشن
www.ofros.com

جنبش اعتراضی در اسرائیل


فریده ثابتی                                                                                                     شنبه ١٦ مهرماه ١٣٩٠

مقالات متعدد نوشته شده در بارۀ حرکات اعتراضی تودۀ مردم کارگر و زحمتکش در اسرائیل، آن را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده اند در مطلب زیر سعی می شود با توجه به مصاحبه های انجام یافته با معترضین و ویدیوهای منتشرشده از راهپیمائی ها و مقالات چاپ شده در مطبوعات اسرائیل(هارتص) مساله را از نگاه معترضین ببینیم.
نظام سرمایه داری در همه ی پهنه ی اقتدارش با مشکل مواجه شده است. تضاد کار و سرمایه بعنوان تضاد بنیادی و ذاتی و آشتی ناپذیر، تضادهای جانبی سیستم را هم به مرحله آشتی ناپذیری رسانده و سیستم را در ارائه راه حل با مشکل مواجه کرده است. اسرائیل هم در ناباوری دولتمردانش که بیش از ۵٠ سال، با چماق امنیت صداها را خاموش کرده بود، و می پنداشت مردمی را پرورانده که دم برنخواهند آورد، شوکه شد ، وقتی شنید که جوانان فریاد می زنند:
ما عروسک های حکومت نیستیم! ما امید می خواهیم!، دستمزد کافی می خواهیم!، آموزش رایگان برای همه می خواهیم!، دسترسی به مسکن برای جوانان می خواهیم! نه به یک جنگ دیگر می گوئیم که بخواهد به جنبش ما خاتمه دهد، ما فریاد می زنیم زیرا کار می خواهیم و بودجه، نه دور دیگری از کشتار، عرب ها و یهود ها به دشمن هم بودن نه می گویند، و تکرار دائم این موضوع که مردم خواهان عدالت اجتماعی هستند.
جنبش اجتماعی، جنبش عدالت خواهی، جنبش مردم فقیر؛ بی خانمان ها، جوانان بدون آینده، زنان و مردانی که زیر تیغه ی تبعیض قرار دارند، از بهار ٢٠١١ دوباره جوانه زد و از شمال آفریقا به خاورمیانه رسید و آخرین منزلگاه تا کنونی اش اسرائیل بود. اسرائیلی که بقول یکی از معترضین یکی از فقیرترین کشورها در زمینه رعایت حقوق بشر است.
ماه مه با اعتصابات کارگری در اسرائیل سپری شد. و در ادامه در ١۴ جولای، تظاهرات اعتراضی در رابطه با مساله مسکن آغازگردید، سپس به همه محدوده های دیگر کشیده شد؛ به انرژی، به بهداشت، به آموزش، به آزادی های اساسی و خلاصه به هرچیز پایه ای. نمونه جدید خیزش توده ای در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه، الگویی برای حرکت شد. میادین و پارک ها اشغال شد. چادرهای هماهنگی احداث شد. شور و همفکری، جمع آوری و طبقه بندی مطالبات، سامان دهی تظاهرات و راهپیمائی و کوشش برای اداره از پایین. گرچه این شیوه می توانست در مراحل تکاملی خود به شیوه اداره واقعا از پایین تیدیل شود، اما به دلیل نبود تجربه، به دلیل نبود بدیل طبقاتی در مقابل طبقه حاکم، به دلیل ضعف طبقه کارگرو عدم تشکل آن و نداشتن افق روشن، این شور و جرات برای اقدام و تجربه، مورد دستبرد جناح های دشمن قرار گرفت. در جائی چون مصر، ارتش آن را اشغال کرد و دست نخورده باقی ماند. در تونس روشنفکران اعزامی از غرب و یا نیروهائی از درون حاکمیت، حتی در بالاترین درجات با شامه قوی در درک ضرورت تغییر و پیوستن مصلحتی به جبهه مخالف و در آینده نگری برای حفظ سیستم، امیدها و باورهای توده ها به قدرت خود را، ببازی گرفت.
در همه این موارد چنان که آمد، محرک حرکت توده های کارگر و زحمتکش معترض، قطبی شدن نه قطبی تر شدن جامعه، تضاد طبقاتی رشد یابنده، بیکاری، فقر، مشکل مسکن، گرانی، و در کنار آن ها نقض همه ی حقوق اولیه انسانی چون آزادی های اساسی، فساد مالی و سیاسی و وجود باندهای مافیائی قدرت بود. اسرائیل هم ازین روند جدا نبود. اسرائیل با نگرانی مسائل منطقه را دنبال می کرد و از تغییرات رادیکال در منطقه بشدت می ترسید. ترس در جبین سیاستمداران اسرائیل موج می زد. با سقوط دولت مبارک کل استراتژی سیاسی و نظامی اسرائیل که برمبنای صلح با مصر مقرر شده بود و با پشتوانه آن دو جنگ لبنان و سرکوب خیزش فلسطینی ها و ایجاد دیوارهای حائل را پیش برده بود، به لرزه در آمد. گرچه درقدرت ماندن ارتش مصر کمی به آن ها قوت قلب داد. در مقابل ترس دولتمردان، کارگران، جوانان، بیکاران، مردم زیر فشار قوت قلب گرفتند و فهمیدند که آن ها هم دارای قدرت هستند. می توانند دولت را به چالش بکشند و حرف های نزده تاریخ اسرائیل را برزبان آورند.
اولین چادر سازمان دهی حرکت و هماهنگی، در پارک لوینسکی احداث شد. این پارک مرکز اسکان اتیوپیائی های بی خانمان است که شب های داغ تابستان و سرد زمستان را در آن بیتوته می کنند. بدون سرپناهی، بدون دسترسی به امکانات یک زندگی ساده. اینان سال هاست که این گونه غریبانه و منزوی در جامعه اسرائیل زندگی می کنند. به دنبال سراب به این جا کوچ کردند. فکر می کردند که یهودی بودن کفایت می کند. نمی دانستند که سرمایه داری اسرائیل یهودیت را سپر بلای خود کرده است تا زیر لوای آن هم توده های کارگر عرب و هم کارگران یهودی مذهب اسرائیل را استثمار کند. بدین گونه آن ها به بهشت سرمایه در منطقه آمدند اما دیگر همه ی مشاغل مربوط به نظافت خیابان ها، آبریزگاه ها، حمل زباله و تفاله و دیگر کارهائی که در سیستم سرمایه داری، بدون توجه به ارزش این کارها بعنوان یک ضرورت در امر بهداشت، محیط زیست، پست محسوب می شوند، به یهودیان سیاه پوست آفریقائی اختصاص یافته بود،لذا دیگر نیازی به نیروی کار در این حوزه ها وجود نداشت. و دولت دیگر حتی آبزیزگاه های جدید احداث نکرد تا امید این بردگان مزدی نفرین شده به یاس تبدیل نشود، زیرا می باید از بودجه های عمومی کاسته می شد. ساخت خانه های ارزان قیمت دولتی هم از 1992 دیگر مسکوت گذاشته شده بود و به بخش خصوصی واگذار شده بود، چرا که دولت یه جای خانه دیگر دیوار حائل می ساخت.
طی یک و نیم هفته جنبش بسرعت گسترش یافت. اتیوپیائی های رادیکال، جوانانی که در اسرائیل بدنیا آمده و رشد کرده بودند، به آن ها پیوستند و شعارها تغییر کرد. مسکن برای همه بدون توجه به شهروند رسمی بودن یا نبودن. بدین طریق از اعتراض به بالا بودن کرایه ها به خود مساله مسکن گذر کرد. "اوری" یک اتیوپیائی تبار که در اسرائیل بدنیا آمده، رشد کرده و شهروند است، گروهی را برای حمایت از این بیخانمان ها، سازمان داده است. پلیس وی را بدین خاطر دستگیر کرد. وی می گوید به پلیس گفتم شما می توانید جسم مرا محبوس کنید، اما نمی توانید مرا به زانو در آورید. من همواره مبارزه خواهم کرد. وی به خبرنگار روزنامه هارتص می گوید" ما از اعتراضات پارک لوینسکی حمایت می کنیم، چون بیانگر اعتراض ضعیف ترین بخش جامعه اسرائیل است. اگر ما که شهروند قانونی هستیم، بپا نخیزیم و برای آینده قبول مسئولیت نکنیم، اگر برای مردم ضعیف، مردمی که زمانی طولانی است که سیستم رهایشان کرده، این کار را نکنیم، در نهایت به خود ما برخواهد گشت. هیچ کس در امان نیست. بدون کمک متقابل ما هیچ هستیم".
گوئی اوری خواسته ما را بیان می کند. آن چه را که بارها و بارها بیان کرده ایم. بارها فریاد زده ایم. بارها خواسته ایم که گوشواره گوش هایمان باشد، که بدون همبستگی، بدون حمایت سنگی بر روی سنگ قرار نخواهد گرفت. گفتیم که اگر کارگر نفت، پتروشیمی، انرژی، ایران خود رو، ذوب آهن از کارگر اعتصابی هفت تپه، البرز، کیان تایر، کارگران قراردادی موقت معترض این و آن کارخانه، و زنان کارگر و آن ها هم از بقیه حمایت و به آن ها کمک نکنند، اگر کارگر شاغل پشت کارگر بیکار نباشد، همه امیدها، همه جرات کردن ها و شروع به اعتراض کردن ها و حرکت های اعتراضی در نطفه خواهد خشکید یا به بیراهه کشیده خواهد شد. آری حرکت، همبستگی، حمایت عملی و نظری و تداوم حرکت از اصول لازم برای پیروزی در آینده و مسئولیت پذیری در برابر جامعه و آیندۀ آن است.
حمایت از معترضین پارک لوینسکی، بعنوان نقطه مرکزی حرکت، به خارج از گروه های اتیوپیائی تبار کشانده شد. هنرمندان، خوانندگان جوان و کمدین ها در همبستگی با آن ها، اقدام به انجام کنسرت خیابانی و شوهای سیاسی در پارک ها کردند و به تامین منابع مالی حرکت اعتراضی کمک نمودند. از چادرهای هماهنگی سایر پارک ها، راهپیمائی های حمایتی بسمت پارک لوینسکی ترتیب داده شد و مردم اوقات فراغت خود را برای اعلام حمایت، به این پارک ها اختصاص دادند. سیاستمداران و دولتمردان هم از فرصت استفاده کردند با رسانه های وابسته یا حامی خود به پارک ها آمدند و سخنرانی کردند تا برای انتخابات بعدی رای جمع کنند. حتی وزرای کابینه چون وزیر حمل و نقل، مسکن، بهداشت و آموزش هم آمدند تا با قول و قرارهایشان سر توده های معترض شیره بمالند و آن ها را روانه خانه هایشان سازند. قول دادند که دولت خانه های ارزان بیشتری خواهد ساخت؛ بعد معلوم شد منظور برای شهرک سازی در مناطق اشغالی می باشد. گفته شد به حمل و نقل عمومی توجه بیشتری خواهند کرد. وزیر توسعه یک پنل بحث در اینترنت دایر کرد. دولت کمیته ی ویژه ای از اساتید دانشگاه و خبرگان برای ارائه نظر جهت حل مشکل تشکیل داد اما اعلام شد که این کمیته نباید طوری عمل کند و راه حلی ارائه بدهد که مخارج دولت را بالا ببرد! و سبب بدهی بیشتر دولت و بحران بدهی ها شود. این یعنی نوشتن مطالبات و راه حل ها روی یخ. راه حلی هشیارانه تر از این از دولت سرمایه انتظار نبود.
مخالفان متشکل در جنبش "صلح اکنون" می گویند منظور از حل مساله مسکن، دادن جواز ساخت خانه در مناطق اشغالی است. یعنی این که دولت بحران مسکن را بهانه ادامه سیاست شهرک سازی در بخش عربی بیت المقدس قرار داده است. معترضان، اصلاحات روی یخ دولت را رد کرده اند و می پرسند آیا ساخت دیوار بدهی ایجاد نمی کند؟ مردم خواهان کاهش بودجه دفاعی، نه به جنگی دیگر و پایان دیوار سازی ها هستند. باراک وزیر دفاع در ١٠ آگوست به این خواسته ها پاسخ می دهد و می گوید "بودجه دفاعی اسرائیل کاهش نخواهد یافت و ادامه می دهد که رهبران جنبش آن هائی هستند که چادرشان را در وضعیت اضطراری برپا کنند و برای وظایف نجات گزارش دهند. در این صورت باید به حرف هایشان گوش بدهیم و اولویت ها را تغییر دهیم. ما باید به رهن خانه سوبسید بپردازیم. اما ما سوئد و فنلاند نیستیم که بودجه دفاعی را کاهش دهیم. کل خاورمیانه در حال تلوتلو خوردن است و کسی نمی داند چه رخ خواهد داد". این یعنی تقابل با معترضین و به سخره گرفتن چادر های هماهنگی. و به این طریق حل مساله مسکن، به سوبسید برای رهن یعنی نوعی کمک به شرکت های بزرگ مالک آپارتمان های اجاری محدود می شود. اما مردم به شیوه ای دیگر مساله را می بینند. یکی از معترضین می گوید اگر دولت فلسطین تشکیل شود، نیاز کمتری به سرباز و نیروهای امنیتی در ساحل غربی خواهد بود. در نتیجه بودجه دفاعی بدون دغدغه لطمه به امنیت اسرائیل، به راحتی کاهش می یابد.
زنان و مردان جوان شعار می دهند، دست می زنند، به هوا بلند می شوند و شادمانه با هم می فریاد می زنند؛ مبارک، اسد، بی بی نتانیاهو. پاسخ به خصوصی سازی؟ انفلاب انقلاب. و شعار مرتب تکرار می شود. پلیس حمله می کند، دستگیر می کند، روی زمین می کشد. مردم هو می کنند و فریاد می زنند پلیس دولت! پلیس دولت! مردم دور پلیس دایره می زنند اما تماشا چی صرف نمی مانند و دستگیر شده ها را نجات می دهند و پلیس از ترس مردم، فاصله می گیرد. پلیس شیوه خود را عوض می کند؛ شناسائی می کند، کمین می کند و در جاهای خلوت دستگیر می کند.
در حایفا؛ تظاهرات روی تبعیضات جاری در جامعه نسبت به عرب زبان ها متمرکز می شود. معترضی می گوید ما قاعده بازی را عوض کردیم. آن چه این جا در حال رخ دادن است همزیستی واقعی است. اگر عرب ها و یهودها با هم و شانه به شانه راهپیمائی می کنند، خواهان عدالت اجتماعی و صلح هستند. در این جا چیزی زیبا تر از همبستگی اجتماعی وجود ندارد. این مهم ترین درسی است، که من یاد گرفته ام. معترض دیگری می گوید ما خواهان عدالت اجتماعی در اسرائیل و قلمرو آن هستیم. آقای نخست وزیر مسئولیت شما برای اقتصاد، آموزش و بهداشت است، نه فقط امنیت؛ نه امنیت فردی بدون امنیت اجتماعی؛ ندارد و ادامه می دهد یک بچه گرسنه، یک بچه گرسنه است. یک فرد بدون خانه، فردی بدون خانه است؛ کمبود، گرسنگی، مسکن و مطالبات سیاسی؛ مذهب و ملیت ندارد. چادر هماهنگی در ٢٦ آگوست لیستی از مطالبات جمع آوری شده را ارائه داد. همان گونه که آمد این چادرها ضمن وابسته بودن به اجتماعات بیرونی و انعکاس خواسته ها، در روند خود به تشکیل گروهی از رهبران منجر می شود که نسبت به شرایط اقتصادی و اجتماعی متفاوت توده های بیرونی، بیانگر واقعی آن ها نیست. به همین سبب در جمع بندی مطالبات جمع آوری شده، خواسته هایی را عمده و مطرح می کنند که به منافع طبقاتی و خاستگاهی آن ها نزدیک تر است. در نتیجه بسیاری از خواسته های اساسی توده های پایین جامعه حذف می شود؛ یعنی خواسته های کسانی که بدلیل پایین بودن دانش اجتماعی، آگاهی و ضعف سخنوری، قدرت کم تری دارند و با وجود اکثریت عددی در اقلیت مطالباتی قرار می گیرند. از این جمله اند کارگران شاغل، اقلیت ها، بی خانمان ها و غیر شهروند ها. زن جوانی می گوید بسیاری از مطالبات که در رابطه با اقلیت ها بود، حذف شدند. دیگری می گوید: آن چه که در لیست مطالبات آمده، مورد توافق جمع قرار نگرفت. یک گروه از داخل رهبری آن را نوشت و بدون توافق همگانی آن را اعلام کرد. این لیست، خواست یک دولت رفاه برای یهودیان است!، اما اجتماعات بسیار دیگری هم در جنبش حضور دارند که خواسته هایشان، در لیست نیامده است و آن ها مشارکت داده نشده اند. ما نیاز به فهم این مساله داریم که جنبش های اعتراضی بصورت موج می آیند و نمی شود جلوی آن را گرفت. این بزرگترین جنبش عدالت خواهی در تاریخ اسرائیل و علیه تبعیض در جامعه اسرائیل است.
یک جوان اسرائیلی عرب زبان می گوید در ابتدا مردم حاضر به شنیدن عقاید مختلف نبودند. با وجود تغییر اما هنوز جنبش در خروج کامل از گفتمان صهیونیستی موفق نشده، بهمین سبب از دموکراسی برای جمعیت یهودی صحبت می شود. دولت یهود با برابری نمی تواند همگام شود. این دو در یک جمله نمی گنجند. دیگری می گوید ما با اعتراض انتخاب کردیم که ببینیم، به جای این که کورکورانه بسمت لبه پرتگاه برویم. اسرائیل جدید تسلیم نمی شود؛ یعنی ما می خواهیم زندگی کنیم. ما خواهان تغییر هستیم و تا رسیدن به راه حل های واقعی از پا نخواهیم نشست. نسل من همیشه احساس می کند که ما در جهان تنها هستیم. اما اکنون ما همبستگی را احساس می کنیم. دولتمردان کوشیدند ما را بعنوان کودکان احمق از دور خارج کنند. با "چپ افراطی" نامیدن ما، خواستند ما را حذف کنند؛ اما تظاهرات عکس آن را ثابت کرد. اعتراضات بمعنی برگشت مردم به بالاست. بالانس قدرت اکنون تغییر کرده است. مردم فهمیدند که در مقابل دولت و انحصارات و کارتل ها، دارای قدرت هستند. دیسکورس سیاسی تغییر کرده است. فشار زندگی روزمره چنان مردم را متقاعد کرده است که دولتمردان در باره اش کاری نمی توانند بکنند. دیگر فشار تحمل نمی شود. نه دیگر نه، آن دوره دیگر به پایان رسیده است. آینده می تواند فقط در یک شب در اسرائیل فرود آید.

فریده ثابتی - اکتبر ٢٠١١