این دو جمله بن علی رئیس جمهور تونس ما را بیاد دو حادثه در تاریخ ایران می اندازد. اولی را شاه مخلوع اندک زمانی قبل از فرار خود بزبان آورد اما تاریخ مصرفش گذشته بود. جمله دوم را احمدی نژاد ادا کرد و چنان خشمی را برانگیخت که خود و رهبرش به غلط کردن و عذر خواهی افتادند.
تونس کشوری که از زمان استقلالش از استعمار در سال ١٩۵٦ بجز دوره ای کوتاه همواره با دولت های فاسد رشا و ارتشا سیاسی و اقتصادی مواجه بود. در حقیقت هیچگاه از سیاست استعماری رها نشد. از استعمار مستقم فرانسه به استثمار مستقیم و غیر مستقیم سرمایه خارجی و داخلی دچار شد. بن علی در نوامبر ١٩٨٧ با کودتایی خونین قدرت را قبضه کرد و تا کنون همواره با تقلب گسترده در انتخابات پیروز بیرون آمد.
طبق برآورد گروه بوستون، تونس همراه با ٧ کشور دیگر افریقایی بیش از ٧٠% تولید ناخالص ملی قاره آفریقا را دارا است و اولین در بین این ٨ کشور است که در آمد سرانه آن بیش از ٣٠٠٠ دلار است. با این تفاصیل می بینیم که تونس کشوری فقیر نیست و حتی بیلانس بازرگانی اش با اتحادیه اروپا مثبت است و به عنوان بهشت توریسم گردشگران اروپایی معروف است و هرساله میلیون ها اروپایی تعطیلات خود را در آن جا می گذرانند. اما این درآمد سرانه و بیلان مثبت را نباید به حساب اکثریت مردم نوشت. در این جا دیرزمانی است که اقلیتی کوچک یعنی سرمایه داران و نمایندگان طبقاتی شان در دولت و ارتش همه منابع اقتصادی را در اختیار خود گرفته است. فساد سیاسی و متعاقب آن فساد مالی که لازم و ملزوم یک دیگر هستند، سانسور شدید مطبوعات و محدود کردن آزادی های اساسی با وجود رونق توریسم و تولیدات صنعتی و کشاورزی زندگی توده ها را به نابودی کشانده است. نرخ بالای بیکاری به ویژه بیکاری جوانان که در کشورهای شمال آفریقا بیش از ٣٠ درصد است در این جا نیز چون الجزایر، جوانان را که هیچ افق روشنی برای آینده در پیش روی خود نمی بینند به عصیان کشاند. در کشوری که آلترناتیو کارگری قوی ای وجود ندارد- برخلاف ایران این جا اتحادیه در سال ١٩۴٦ در ارتباط با اتحادیه فرانسه تاسیس شد اما در سال ١٩۵٦ از آن مستقل شد و ادعا می کند که از دولت و سرمایه مستقل است اما تنها کاری که می کند همان نقش واسطه گری بین کارگران و کارفرمایان را در بازار کار ایفا می کند و نتوانسته تا کنون نقش مثبتی نه در جنبش کارگری و نه حتی در جنبش اجتماعی بازی کند و به این طریق تز دوستان کارگر ایرانی مان را در اهمیت اتحادیه ها و تلاش برای احیای آن به جای تلاش در ایجاد و گسترش شبکه تشکلات ضد سرمایه کارگران، نقش برآب می کند- بهانه ای برای طغیان این آتشفشان کافی بود، چنان که در ایران انتخابات این بهانه را فراهم کرد و در تونس خودسوزی جوانی بیکار سبب شروع اعتراضات در ١٧ دسامبر ٢٠١٠ شد. خواست کارگران جوان بیکار ساده و روشن است. آن ها خواهان کار، شرایط زندگی بهتر و آینده روشن هستند. این خواست های ساده که با موجودیت فساد حاکم در تضاد است بسرعت رادیکالیزه شد و اکنون به پایان حکومت طولانی مدت بن علی رسیده است و این نشان می دهد که دیوار چین بین مبارزات اقتصادی اجتماعی با مبارزه سیاسی وجود ندارد و نمی شود مبارزه را منحصر به مبارزه اقتصادی مثلا برای اتحادیه هاکرد.
نا آرامی ها گسترش یافت و خوشبختانه به دلیل این که بخشی از طبقه حاکم خود را در راس جنبش قرار نداد و ادعای موهوم رهبری آن را اعلام نکرد یا بدلیل درس آموزی از وقایع تاریخی مردم پذیرای آن نبودند در آغاز سال جدید شدت و حدت بیشتری یافت. ارتش احتیاط بیکاری دیگر به احتیاط بودن رضایت نداد و حق خود را از جامعه طلب کرد. جامعه ای که باید در مقابل افرادش مسئول باشد و مواهب اجتماعی به طور عادلانه و برابر در آن توزیع شود. به همین دلیل اعتراضات به ویژه در مناطق فقیر نشین گسترده تر شد و از شهرها و مناطق دورتر به پایتخت رسید. درگیری ها که با خشونت پلیس و نیروهای امنیتی مقابله شد بیش از ٢٠ کشته و صدها مجروح به جا گذاشت اما سبب انفعال نشد. تیغ سرکوب برندگی اش را از دست داد. بن علی نیروهای امنیتی و ارتشی را با نفربرهای زرهی و سربازان سراپا مسلح وبا حق شلیک به خیابان ها گسیل کرد. شبها حکومت نظامی و منع عبور و مرور اعلام شد. تعداد کشته ها و مجروحین بالا رفت و تظاهرکنندگان به مقابله متقابل با نیروهای سرکوب پرداختند. اما این به مفهوم خشونت نیست. این حق معترضان است که از خود دفاع کنند. پذیرش سرکوب همکاری با سرکوب و تایید خشونت است. جوانان به مراکز اقتصادی و دولتی حمله بردند. بن علی به شیوه مالوف دیکتاتورها توده های معترض را خس و خاشاک نامید و در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که اینان جمعی ارازل و اوباش نقاب دارند. او خود را قربانی این شرایط نامید و گفت ما نمی توانیم در مقابل این جنایت کاران بردباری و تحمل نشان دهیم. دانشگاه ها و مدارس را تعطیل اعلام شد تا امکان اجتماع از جوانان گرفته شود. و فرمان آماده باش برای ارتش و نظامیان صادر گردید. جلوی فعالیت خبرنگاران خارجی و ارسال خبر گرفته شد. اینترنت قطع گردید و کنترل وسایل ارتباط جمعی تشدید شد. اما جنبش تعطیل نشد زیرا کسی دستور اعتراض ساکت در خانه را نداد و کسی خواهان آن نیز نبود. با وجودی که ٩٨% مردم مسلمانند مساله بیکاری و سلطه سرمایه با اله اکبر گفتن که ارتباطی با آن نداشت قاطی نشد و مردم در مصاحبه ها از حق خود برای داشتن کار و یک زندگی بهتر و توزیع عادلانه منابع سخن گفتند.
بن علی بالاخره موضوع را فهمید اما مثل شاه دیر فهمید. او در تلویزیون دولتی حاضر شد و قول داد که ٣٠٠ هزار شغل جدید ایجاد کند. قول داد که میز گرد تشکیل بدهد که همه بتوانند درآن شرکت کنند؛ از جانب سیاست، اقتصاد، دانشگاه و شهرداران در آن شرکت کنند. اما بازهم برای توده ها معترض جایی در این میز گرد همان گونه که انتظار می رود نیست. وی گفت ما به حرف ها گوش خواهیم داد و برای حل مشکلات اقدام خواهیم کرد. اما صدای اعتراض قوی تر شد و بن علی بازهم عقب تر نشست و دستور برگرداندن نیروهای امنیتی از خیابان ها را به وزیر کشور اعلام کرد و دستور داد که دیگر بروی تظاهرکننده گان شلیک نکنند. قیمت کالاهای اساسی را پایین آورد و لغو سانسور اینترنت را اعلام کرد و گفت که "من شما را می فهمم" و قول داد که در انتخابات بعدی خود را کاندیدای ریاست جمهوری نخواهد کرد. بلافاصله سخنان او مورد استقبال جناح های مختلف طبقه سرمایه دار برای دولت ائتلاف ملی قرار گرفت. گرچه اندکی از مردم جان به لب آمده به شادی پرداختند اما اعتراضات به نشانه عدم باور به این نسخه ها تشدید شد.
تا این جا اعتراضات مردمی به شرایط حاکم گرچه با ازدست رفتن جان های عزیزی و مجروحین زیادی مواجه شد اما گام هایی به جلو برداشت و حکومت را به عقب نشینی کشاند اما این پیروزی های اندک پیروزی بر سرمایه داری و روابط اجتماعی حاکم نیست. رفتن بن علی و آمدن مهره دیگری از سرمایه به جای آن فرقی نمی کند از کدام جناح سرمایه چاره کار نیست. باید از آن فراتر رفت. باید مبارزه برای کار و غذا با مبارزه با سرمایه داری ترکیب شود زیرا با سرمایه داری امکان آینده ای روشن و توزیع عادلانه منابع و ثروت آن گونه که خواست معترضان است وجود نخواهد داشت
فریده ثابتی - ١۴ ژانویه ٢٠١١