صبری بهمنی

نگاهی بر وضعیت جهانی طبقه کارگر


بیست هفتم اردیبهشت ماه هشتاد و پنج


120مین سالگرد اول ماه مه روز جهانی کارگر سپری شد. در همان حال که فقر و ابعاد دردناک آن، یک معضل سراسری در سطح جهان است، سازمان بین¬المللی مدافع سرمایه یا به اصطلاح سازمان بین¬الملل کار در گزارش سالانه¬ی خود از سطح بسیار پایین درآمد نیمی از کارگران جهان سخن به میان آورده است.

در این گزارش سراسر ناامید کننده آمده است که، در حال حاضر چشم انداز روشنی¬هم برای رهایی از این فقر، برای کارگران موجود نیست. بدون شک این آمار که چندان هم به طور عینی بیانگر وضعیت جهانی طبقه ی کارگر نیست، اما باز هم گوشه¬ی کوچکی از توحش سرمایه¬داری علیه جامعه¬ی انسانی است که سازمان مذکور با ملاحظه¬های مختص به خویش در صدد انتشار آن بر آمده است. چرا که با تیزتر شدن تیغ¬های سلاخی ماشین سرمایه داری، زایش شغلهای خارج از نظارت پدیدآمده و سالانه میلیاردها ساعت کاری با کمترین حقوق و مزایا و در نهایت بی قانونی، صرف تهیه¬ی خوراک برای این غول توحش آفرین می گردد.

با این حال که همه به چنین وضعی اشراف کامل دارند، باز هم گزارش سالانه¬ی سازمان، مجبور به اعترافی دیگر نیز شده است و آن اینکه، در کنار یک میلیارد و چهارصدمیلیون کارگر با درآمد کمتر از دو دلار در روز،550 میلیون کارگر حتی در آمدی کمتر از یک دلار در روز دارند. هنگامی که فشار کمرشکن اقتصادی و زندگی مشقت بار امروز، تنها در میان کارگران یک میلیارد و چهارصدمیلیون خانواده را در منگنه قرار داده است، باید به وضعیت آن 550میلیون خانواده ای که در این میان علاوه بر فشارهای مضاعف موجود، دو برابر بیشتراسیر فقر، بی آیندگی و تباهی نسبت به دیگر هم طبقه ای های خویش اند، تأسف خورد. با تصویر کنونی واگر به آمارهای اخیر نیز که همین سازمان منتشر کرده توجه کنیم، درخواهیم یافت که با بهره¬وری سطح پایین و نرخ رشد اشتغال ناچیز از یک سو و از سوی دیگر استقرار نظام سرمایه داریی که تضمین سود آوری خود را در افزایش شدت کار و استثمار گسترده تر جستجو می کند، هدف تماماً نمایشی سازمان ملل برای نصف کردن شمار کارگران فقیر تاسال 2015میلادی، آنهم در حالی که کاهش نسبی نیروی کار در مقایسه با سال 1990 به وضوح قابل مشاهده است، بسیار دور افتاده تر و دیر دسترستر شده است.

سازمان بین¬المللی کار که قاصدی شوم برای جامعه¬ی جهانی و طبقه¬ی کارگر است در گزارشات سالهای اخیر خود تاکید کرده بود که فقر وبیکاری در کشورهای رو به رشد افزایش یافته است.

بر اساس همین گزارشها یک چهارم از جمعیت 6میلیاردی جهان از درآمدی کمتر از یک دلار در روز برخوردارند. همچنین بیش از چهل درصد مردم آسیا و آفریقا در زیر خط فقر زندگی می کنند.

گسترش روزانه شمار مبتلایان به فقر، نکته ی مورد تأیید این سازمان بوده است چرا که اعلام داشت طی پنج سال قبل از انتشار این گزارش، 200میلیون نفر به تعداد افرادی که زیر خط فقر زندگی می کنند افزوده شده است. گزارشات پیشین همچنین می گوید که از 150 میلیون کارگری که در جهان بیکار شده اند؛ بیش از 75درصد آنها از هر گونه مزایای بیکاری محروم هستند. در جهانی اینچنین ثروتمند که تولید واستخراجها و صنعت پیشرفته آنرا مزین کرده است و به آسانی کفایت رفاهی همگانی، حداقل در کمترین حالت را می کند، سرمایه داری لجام گسیخته وتاخت وتاز بی وقفه¬ی آن علیه بشریت خصوصاً علیه طبقه کارگر موجب شده که طبق بر آوردهایی که چندان هم دقیق نیست و بیانگر عینی ماجراها رفته بر جامعه¬ی بشری نیست، بیش از 5/1 میلیارد نفر با فقر دست و پنجه نرم کنند و این رقم هر روز نفرات بیشتری را به خود اضافه می کند.

بی شرمی وگستاخی سرمایه داری آنجا بیشتر هویداست که 75 در صد از150 میلیون کارگر بیکار شده، امکان استفاده از مزایای بیمه بیکاری که حق قانونی و رسمی است را ندارند.

علاوه بر شرایط ذکر شده و حتی در میان کارگران شاغل نیز باز هم فاجعه بیداد می کند و شاغلین نیز گذشته از آنکه مداوم درهراس و دلهره¬ی اخراج، تعدیل سازی و نپرداختن دستمزدهای خود به سر می برند، از حوادث ناشی از کار که باز هم هدیه¬ی تحمیلی محیط فاقد وسایل ایمنی به کارگر است درامان نیستند. اگر باز هم به گزارش سازمان مدافع سرمایه داران یا به اصطلاح سازمان بین الملل کار رجوع کنیم می¬بینیم که بنا بر گزارشاتش، سالانه بیش از دویست و پنجاه میلیون سانحه در محیط کار رخ می دهد که در این میان بیش از یک میلیون و سیصد هزار کارگر در اثر این حوادث و بیماری¬ها و جراحات ناشی از آن جان خود را ازدست می دهند. در بخش ساختمانی بیش از پنجاه وپنج هزار کارگر در جریان کار و بیش از صد هزار نفر بدلیل تماس با مواد شیمیایی از جمله پشمهای فلزی کشته می شوند. با توجه به این آمار که سازمان مذبور از سر ناچاری و انفجار ابعاد حادثه مجبور به انتشار آن است، نباید از یاد برد که هرگز چنین آماری واقعی نیست و اگر کمی در اطراف خود تأمل کنیم در می یابیم که دهها، صدهها و هزاران کارگر در نزدیکی هر کدام از ما قرار دارند که اصلاً قانونی از کارشان حمایت نمی کند تا اگر روزی بیکار شدند، مزایایی داشته باشند. هزاران اتفاقی را به چشمهای خود دیده¬ایم که هرگز نه در جایی به ثبت رسیده و نه سازمانی از آن مطلع شده است. با این اوصاف است که باید گفت ارقام منتشره تنها بخشی از دریای بی حقوقی، تبعیض، سانحه¬ی کارگری و مرگ ومیر ناشی از کار است که به ثبت می رسد. افزایش شمار حوادث ناشی از کار و بروز مداوم مرگ در محیطهای کاری بر ادعای دولتمردانی جهان و دیگر قاریان موجود خط بطلان کشیده است.

این افزایش نشان دهنده¬ی بی توجهی مطلق از سوی صاحبان سرمایه و ناظران دولتی آن به مسئله¬ی امنیت کاری برای کارگران است وموید این واقعیت که ادعاهای ارگانهای دولتی در سطح جهان مبنی بر الزام کارفرما به ایجاد محیط امن کاری، تنها حرفهای بیهوده و به منظور خالی نبودن عریضه است. از سوی دیگر و در حالی که کارگران خود اولین قربانیان محیط های فاجعه آفرین کارند و شاهد زنده و عینی بی توجهی و بی اعتنایی کارفرمایان و صاحبان سرمایه به مسئله¬ی امنیت کارگر، آنچه که آنان را به موضع سکوت رانده و قدرت و توان اعتراض در خوررا از ایشان گرفته است، وخامت روزافزون اوضاع معیشتی در سطح جهان که فشار مضاعف آن متوجه طبقه کارگر است و بحرانهای پی در پی واحدهای کاری و درنهایت افزایش شمار میلیونی بیکاران در جهان است.

در چنین حالتی که دفاع از حقوق واقعی طبقه کارگر در هجوم برق آسای سرمایه داری جهانی تحت الشعاع واقع شده و این طبقه از دردهای مشترک در سطح بین¬المللی در رنج است و بسته به نقاط مختلف این دردها کاهش وافزایش نیز دارد، سازمان بین¬المللی مدافع سرمایه یعنی سازمان بین¬المللی کار، هراز چند گاهی برای خالی نبودن عریضه و حفظ موقعیتی که اعضا و اداره کنندگان آن از این راه نان می خورند، با صدور گزارشهایی نه چندان واقعی و با خرده اعتراضاتی به وضع موجود ژست مخالف بودن با سیاستهای سرمایه داری بین¬المللی را بخود می گیرد و با این وسیله عرض اندام می نماید .

علاوه بر موارد ذکر شده و مشکلاتی که طبقه¬ی کارگر با آن دست به گریبان است، کمی اینطرفتر مسئله¬ی کارگران کوچک این استثمار شوندگان بزرگ مطرح است که از آنان با نام کودکان کار نام برده می شود، کودکانی که حتی در موقعیت بحرانی طبقه کارگر نیز قرار ندارند و در طاقت فرساترین اوضاع جهت امرار معاش بعضاً خواسته و بعضاً ناخواسته سراز بازار کار در آورده اند. طبق آخرین آماری که سازمان بین¬المللی کار دست به انتشار آن زده است، بیش از دویست میلیون کودک در سراسر دنیا وجود دارند که بیشتر این جمعیت را دختران زیر شانزده سال تشکیل می دهند. در ادامه¬ی گزارش آمده است که در حدود 88 کشور عضو برنامه کاهش کار کودکان (IPEC)هستند که از این تعداد 57 کشور به عضویت این سازمان در آمده اند اما با توجه به بحرانها و در گیریهای مختلف در حداقل ده کشور جهان وضعیت کودکان شاغل در کشورها به شدت بحرانی است.

وجود کودکان کار در جهان از دو جهت، ضررهای اساسی بر طبقه کارگر و هم به جامعه بشری زده است . حضور شمار میلیونی کارگران کوچک در جهان از طرفی سبب شده که خود آنها از حال وهوای کودکی بی بهره مانده و به جای تحصیل و بازی به کارهای طاقت فرسا وادار شوند، اما مسئله تنها به اینجا محدود نمانده و سرمایه¬داری جهانی با بهره کشی گسترده از این کودکان هم سودآوری بیشتر خود را ضمانت کرده است و هم اوضاع بحرانی طبقه کارگر را دامنه¬دارتر کرده است چرا که این کودکان مجبورند در مراکز و محلهای نامناسب که تحت هیچ نظارتی قرار ندارند و هیچ حمایتی از آنان بعمل نمی آید در ساعتهای طولانی که همواره از نکات بر جسته مبارزات کارگری یعنی کاهش ساعات کاری بوده با حقوقی ناچیز کار کنند. با اینکه آنها روزانه دوازده تا چهارده ساعت کار می کنند اما حقوقشان یک سوم افراد بالغ است.

آنگونه که از شواهد تاکنونی پیداست نشانه¬ای از کاهش شمار کودکان کار پیدا نیست که هیچ، هر روزه نیز بر خیل عظیم آنها افزوده می¬شود. این حالت بحرانی دو وجهی آفریده است که از یک سو گسترش ابعاد فاجعه بار کودکان کار است که جهان را با مشکلات جدی روبرو کرده و از سوی دیگر کاهش هر چه بیشتر فرصتهای شغلی برای طبقه کارگر واقعی است. زنان کارگر نیز نیمی از طبقه کارگر در جهان را تشکیل می¬دهند. زنان نیز در این میان بخش عظیمی از فشارهای وارده بر طبقه کارگر را متحمل می¬شوند که پرداختن به وضعیت زنان کارگر خود بحث جدایی را می¬طلبد. سرمایه داری افسار گسیخته فعلی، تضمین سودآوری خویش را در افزایش بهره¬کشی از کارگران با اخراج و تعدیل نیرو و ... دنبال کرده و با باز کردن مسیر افزایش شمار کودکان کار، تغییر در قوانین کار در کشورهای مختلف درصدد فتح کامل دستاوردهای کارگران بر آمده است.

بی گمان مبارزه برای کمترین حقوق انسانی نه تنها هرگز به نقطه پایان نخواهد رسید،بلکه گسترش مبارزات کارگران و زحمتکشان امری است اجتناب ناپذیر.

http://www.rassaa.com