افق روشن
www.ofros.com

چشم انداز مبارزات کارگری


نظام صادقی                                                                                                   دوشنبه ١٦ فروردین ١٣٨٩

در كلیت خود اگر در ین مقطع تاریخی به وضعیت عمومی طبقه كارگر در یران نگاهی بیفكنیم، فلاكتبارترین و دشوارترین دوران، از زندگی سخت طبقه كارگر را به عیان مشاهده و عمیقا احساس میكنیم. شرایط اسفبار اقتصادی و بیكاری میلیونی كه بر زندگی و سفره خالی كارگران سایه افكنده، از یك سو فاقد تشكل توده ای و طبقاتی خود و از دیگر سو مدام از سوی نگهبانان سرمایه مورد هجوم وحشیانه از همه جهات قرار گرفته است. آنچه را كه باید روشن كرد و محور فعالیت و به مثابه یك اصل بدیهی در مقابل همگان قرار داد این است كه،
ا ین شرایط و تند پیچ تاریخی را چگونه و با چه نیرویی پشت سر باید گذاشت و در گرو چیست؟
تشدید بحران عمیق اقتصادی كه در سالهای اخیر تمامیت حاكمیت ایران را در بر گرفته و در نتیجه آن بحران سیاسی را بیش از همیشه شدت بخشیده و جامعه به طور كلی و مشخصا طبقه كارگر را در شرایط حساس و سرنوشت ساز قرار داده و توازن قوای مابین طبقه حاكم در برابر جامعه را تغییر داده است. در پی چنین وضعیتی طبقه حاكم و نگهبانان سرمایه جهت برون رفت ازا ین بحران ، بار سنگین و خرابه های ناشی از آن را بر دوش طبقه كارگر وتوده های فرودست جامعه قرار داده اند.
طرح هدفمند كردن یارانه ها، كه همانا آزاد سازی قیمتها و تورم گرانی سرسام آور ناشی از آن، بیش از هر زمان آمار خط فقر را در جامعه افزایش داده و همچنین انتظار می ‌رود با ورشکستگی و تعطیلی بسیاری از کارخانجات تولیدی، نرخ بیکاری با سرعت سرسام‌آوری رشد یابد که این امر نیز بدون تردید در تشدید افت شاخص‌های زندگی و سطح معیشتی طبقه کارگر و متوسط تاثیر خواهد گذاشت و باز هم بر ارتش ذخیره بیكاری توده های وسیع كارگران می افزاید. بدون شك در آینده با افزیش هر چه بیشتر شكاف طبقاتی و موجی از گرسنگی شدید، عدم بهرمندی از رفاهیات زندگی و بی سروسامانی كارگران روبرو خواهیم بود. چنین وضعیتی بدون هیچ شبهه‌ای بیش از هر چیز به خانه‌خرابی و حتی مرگ و میر میلیون‌ها انسان از طبقات فرودست خواهد انجامید.
این وضعیت در حالی در پیش روی جنبش كارگری قرار گرفته كه، كارگران با فقدان تشكلهای توده ای و طبقاتی خود روبرو هستند و با وجود اعتراضات و اعتصابات پراكنده در كارخانه هایی از اقصی نقاط ایران، اما این عدم همبستگی و اتحاد سراسری كارگران امكان تحقق خواست و مطالباتشان به حداقل خود رسیده است. در نتیجه این اوضاع طبقه سرمایه دار و نگهبانان سرمایه بیش ازهرزمانی امكان هجوم به سفره خالی توده ی كارگران و استثمار مضاعف آنان را خواهند داشت و در دل این بحران سیاسی -اقتصادی و تشدید اسفبارترین وضعیت معیشتی بر توده ی فرودست وضعیت را برای كارگران وخیم تر خواهد كرد.
در این برهه سیاسی این سوال مطرح و پیش پای فعالین جنبش كارگری قرار میگیرد كه در مقابل این اوضاع چه باید كرد؟ و وظیفه فعالین جنبش كارگری در این شرایط چیست و با چه راهكار و مكانیزمی امكان مقابله با شرایط كنونی را خواهند داشت و چگونه میشود از آن عبور كرد؟

وظایف پیش روی فعالین جنبش كارگری در برهه كنونی

اگر شرایط عینی طبقه كارگر را كه در بالا مختصرا بیان داشتیم را در نظر بگیریم، مطمئنا نه طبقه كارگر و نه توده های به جان آمده از فقر و گرسنگی در كنج خانه و كارخانه ها با وضعیت وخیم آرام نمیگیرند و اعتراضات و اعتصابات در اشكال مختلف و اما پراكنده را در میان طبقه كارگرو توده فرودست جامعه به همراه خواهد داشت. وظایفی كه در برابر این وضعیت بر دوش فعالین جنبش كارگری قرار میگیرد طرح شعارها و تاكتیكهای مناسب و فوری وسمت و سو دادن در راستای متحد كردن و بسیج و به میدان آوردن کارگران جهت تحقق خواستهای اقتصادی و سیاسی خود میباشد و بر متن همین اوضاع امكان برداشتن گامهای اولیه تشكل یابی كارگران را در سطح وسیعتری فراهم خواهد شد.
اگر ارتش بیكار میلیونی كارگران در فقر و گرسنگی بسر میبرند و مدام بر تعداد بیكاران افزوده میشود، اگر بخش وسیعی از كارگران در برابر عدم پرداخت حقوق معوقه خود و مبارزه علیه بیكار سازیهای گسترده قرار گرفته اند و دست به اعتراض میزنند، اگر كارگران جهت احقاق حقوق طبقاتی خود جهت ایجاد تشكلهای مستقل و توده ای خود مبارزه میكنند و از سوی ضد كارگری ترین نگهبانان سرمایه دستگیر، سركوب و زندانی میشوند، پس در پرتو همین وضعیت عمومی و سراسری كارگران میشود با طرح شعار مبارزه علیه بیكاری و بی حقوقی كارگران، گرفتن دستمزدهای معوقه، ایجاد تشكلهای طبقاتی كارگران، لغو قراردادهای سفید امضا، آزادی فعالین كارگری و سیاسی و ... میتوان زمینه تشكل یابی و متحد كردن کارگران را در دستور كار فوری فعالین جنبش كارگری قرار داد.
فعالین كارگری در حلقه های مختلف و در اقصی نقاط كشور بدون در نظر گرفتن گرایش سیاسی ( كه البته درجای خود از اهمیت بسزیی برخوردار است) حول این شعارها متحد و طرح راهبردهای مناسب جهت برون رفت ازا ین شرایط ، كه این را به انها بدهد تا توده وسیعتری از جنبش كارگری را بسیج و متشكل نمیاد.
در شرایط كنونی، جامعه ایران به طور كلی در بحران سیاسی عمیقی قرار گرفته كه نقش جنبش كارگری و فعالین آن از حساسیت واهمیت بسزایی برخوردار است، اگر در میان طبقه حاكم و جناح های رنگارنگش، تنها و تنها برای سهم خواهی جهت استثمار و غارت بیشتر از طبقه كارگر به جان هم افتاده اند وهر یكی در پس دیگری برای بهرمند شدن از انباشت سود ناشی از كار كارگران قصد حذف همدیگر را دارند نه تنها هیچ منافعی برای توده های محروم جامعه در پی نخواهد داشت بلكه كارگران و توده های محروم جامعه برای دوران طولانی تری در بردگی و اسارت این حامیان سرمایه خواهند ماند. اما جنبش كارگری و مردم زحمتكش بایستی جهت احقاق حقوق خود به وظایف تعیین كننده وسرنوشت ساز و تاریخی خود وارد میدان مبارزه رودروی طبقاتی شوند و به وظایف دشوار و سیاسی خود عمل كنند. بیش از ٧ ماه است كه جنبش توده ی ایران هر روزه تحت خفقان شدید امنیتی، زندان و اعدامهای هر روزه، با تمام تلاش خود برای آزادی و برابری میجنگند. مبارزات توده ی كنونی برخلاف ادعای مدعیان دروغین آزادی، با طرح خواست و مطالبات خود فراتر از آنچه به قوانین ضد كارگری حاكم بر ایران محدود میشود، در راه تحقق آن جانبازی میكنند. عدم حضور جنبش كارگری به مثابه یك طبقه متشكل، شرایط را برای ادامه سركوب و اعدامها فراهم ساخته است. این كاملا روشن است كه بدون حضور نیروی متشكل و نیرومند جنبش كارگری تحقق خواست و مطالبات آزادیخواهانه و دمكراتیك اقشار پایین جامعه و جنبش توده ی كنونی نه تنها به تحقق نمی پیوندد، بلكه پایداری هر اندازه از دستاوردهای مبارزات آزادیخواهانه مردم در گرو به میدان آمدن نیروی تعیین كننده جنبش كارگری ممكن خواهد بود.
اگر فعالین كارگری بنا به دلیل فقدان تشكل توده ای و طبقاتی كارگران حضورشان را در مبارزات اخیر نفی میكنند، باید این امر بدیهی را بدانیم كه تاریخا تجربه شده است كه در شرایط خاص و مشخص تاریخی امكان تشكل یابی طبقه كارگر مهیا و آسانتر بوده است. مگر در انقلاب ١٣۵٧ جنبش كارگری تشكل طبقاتی و سراسری خود را داشتند؟ یا اینكه با حضور در انقلاب و در پی اعتصاب و به میدان آمدن جنبش كارگری شرایط مهیاتری برای تشكیل شوراها و دیگر تشكلهای كارگری را به یك امر لازم و فوری كارگران تبدیل كرد.
فعالین كارگری اگرا ین امر لازم و فوری كه همانا تسریع تشكل یابی وفعالیت در این راستا را در دستور كار هر روزه خود قرار میدهند، بایستی با شركت دراین اعتراضات و با همسویی مبارزات كنونی با منافع عمومی طبقه كارگر و با طرح شعارهای همه گیر و سراسری وعمومی توده های كارگر - كه در بالا بدان اشاره شد- همراه با خواست و مطالبات عمومی دیگر اقشار معترض امكان اتحاد و همبستگی سراسری را فراهم و نقش تاریخی و تعیین كننده را به پیش ببرند.
و حال اگر بهتر بیندیشیم لزوم تشکیل تشکل های مستقل کارگری را احساس میکنیم در این وضعیت که نرخ دستمزد ها از طرف شورای عالی کار و مدافعین سرمایه داری تعیین شده است طبقه کارگر فقر و فشار و انواع اسیب های اجتماعی را بیشتر از پیش لمس میکند.تن دادن طبقه کارگر به این میزان دستمزد و حال با این تورم سر سام اور ان هم با استناد به امار بانک مرکزی چیزی نیست جز سفره خالی تر از گذشته.
مصیبت واقعی را زمانی بیشتر حس میکنیم که به شرایط نا بسامان کارگران فصلی بیندیشیم زیرا کارفرمایان به کارگران فصلی حتی همین دستمزد تعیین شده از طرف نهاد های طبقه حاکم را نمی پردازند و بعضا دل به خواهی به کارگر فصلی مزد میدهند.
با این حال فعالین پیشرو طبقه کارگر می بایست به کارگران ابزار فشار بر طبقه حاکم را نشان دهند که همانا تشکل، اعتصاب و تجمع است.

زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران

نظام صادقی - فروردین ١٣٨٩

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

www.komitteyehamahangi.com
khbitkzs@gmail.com